سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بازنمایی فریضه « نماز» در چیستانهای عامه



        بازنمایی فریضه « نماز» در چیستانهای عامه
سید علیرضا هاشمی

در این مقاله به طرح چیستانهایی که در فرهنگ مردم به موضوع نماز اشاره شده، پرداخته می شود. از آنجا که در فرهنگ مردم هر قوم و ملتی ویژگی های مشترک و متفاوتی وجود دارد؛ چیستان ها از عناصر مشترک هر قوم و ملتی است؛ که با مضامین مختلف به آن پرداخته می شود. در میان مردم مسلمان ما، نماز که از ارکان دین بشمار می آید؛ موضوع و دستمایه ای برای طرح چیستان هایی در این خصوص گردیده که با توجه به کارکرد آموزشی و فراغتی آن، مورد توجه نوباوگان وخانواده ها قرار داشته و سالهای متمادی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال یافته است.

کلید واژه: چیستان، نماز، وقت نماز، رکعت، نماز های یومیه، معما

مقدمه:
    چیستان‌ها بخشی از میراث نیک گذشتگان می‌باشد که طی سال‌ها و نسل‌ها سینه به سینه انتقال یافته‌اند.اصطلاح «چیستان» از عبارت «چیست آن» اخذ شده است و معنی آن تصویر مجازی علامت و نشانه‌های گوناگون اشیا و حوادث زندگی می‌باشد(صوفی‌زاده،36:1372). چیستان‌ها در شمار گونه‌های آفرینش ادبی ذهن آدمیزادگان، مانند اسطوره، افسانه، قصه و ضرب‌المثل هستند (بلوکباشی،20:1379)، که بخشی از فرهنگ عامه را بوجود می‌آورند و از آنها به ادبیات شفاهی نیز یاد می‌کنند. این چیستان‌ها روزگاری دلمشغولی و شیرین‌ترین لحظات مردم را شامل می‌شد وآنها در شب‌نشینی‌ها و در کنار برخی بازی‌ها و سرگرمی‌های به طرح چیستان می پرداختند و ساعت‌ها  خود را مشغول می ساختند، و به لطف حلاوت شیرینی جملات نظم و نثر به رمزو راز هستی و چیستی‌هایش آشنا می شدند(هاشمی،:138671،72).
   چیستان مانند چراغی است که در دل تاریکی از طرف مرد کهنسال به خردسالی داده می‌شود. این تشبیه در واقع نماد تبادل تجربه بین نسلها است. در این فرایند، هردو طرف درگیر این بازی، در حال ارتقاء دانش و بصیرت هستند. شاید بتوان گفت چیستان‌ها نسل‌ها را به هم پیوند می‌دهند تا این نسل‌ها امکان تجربه کردن اسرار پر رمز و راز نمونه نخستین را پیدا کنند(استفانوا،:1387153). از این روچیستان ها برای نوباوگان آموزه ای تعلیمی و برای بزرگتر ها آشنایی با رمز و راز هستی و چیستی هایش داشت؛ چرا که در محیط های درس و مشق از جمله مکتب خانه ها نیز چیستانها بعنوان نوعی سرگرمی و آموزش غیر مستقیم کاربرد داشت و نو آموزان به فراخور حال خود از طریق مکتب دار ها با آن سرگرم می شدند.
   بررسی چیستانها در ادبیات شفاهی و حجم آنها در موضوعات مختلف، نشان از غنای فرهنگ مردم کشورمان دارد ؛ بطوری که برخی از این چیستانها حتی در موضوعات دینی نیز موضوعیت یافته و پاسخ آنها یکی از مفاهیم حوزه دین و یا اعمال عبادی را شامل می گردد. «نماز» از جمله موضوعاتی است که با کنکاش در چیستانهای فرهنگ مردم  می توان مواردی را یافت که مضمون جمله یا ابیات چیستان مستقیما به فریضه عبادی نماز اشاره دارد، و پاسخ چیستان نیز مستقیما به واژه «نماز » دلالت می کند.
    باید اشاره نمود، آنچه زیبایی و دلنشین بودن چیستانها ی مربوط به «نماز» را دوچندان می کند ؛ تعابیر ، استعارات و استفاده از صنایع بدیع ادبی در سئوال چیستان ها است که  مخاطب از پس این جملات و ابیات شیرین، در نهایت  به پاسخ «نماز» می رسد.
   در این جستار به طرح چیستانهایی که در فرهنگ مردم به موضوع نماز اشاره شده، پرداخته می شود؛  باشد که این مطلب مقدمه ای گردد برای جستجوی عمیق تر درچیستانها، بخصوص چیستانهایی با مضامین دینی  که زمانی میان مردم روستایی و شهری رایج بوده است.
  چیستان هایی که سئوال آن با تعابیر و استعاره های خاص ، بیانگر عمل عبادی« نماز» به عنوان پاسخ می باشد به این شرح اند:

- تشبیه به اتاق و ساختمان
   
از آنجا که نماز« ستون» و نگهدارنده دین است و در هر بنا، اتاق ها و اجرای دیگر ساختمان بر روی ستون ها  استوار می شود؛ در چیستان ها نمازهای یومیه  به مانند اجزای ساختمان بر روی ستون بنا، تشبیه شده اند؛ ماننداین چیستان از درگز خراسان: «چهار باغ و چهار طاق و هفت ایوان بر سر است. این دو در دارد که از در بهشت بهتر است»(کری، 1370)، یا دو در که از هر دری محکم تر است(عبدالله زاده، دامغان، 1366)، یا از هر دری بلند تر است(ثباتی، تربت حیدریه، 1375). در ایذه خوزستان نیز این بیت سئوال چیستان را تشکیل می دهد:
«چهار طاق، چهار باغ، هفت ایوان، دو در است             هر کس این معنی نداند، از خدا بی خبر است»( نوروزی ،1377)
    پیداست که در این چیستان ها ، رکعت های نماز های یومیه ، با تاکید بر نماز صبح بیان می شود.

- تشبیه به گوهر

   در میان اعمال دینی یک مسلمان، فریضه نماز همچون گوهری می درخشد. این تشبیه دستمایه ای است برای سئوال چیستان که پاسخ آن همانا «نماز» است. برای نمونه در سبزوار این چیستان در مورد نماز های یومیه بیان می شود: «در بیابونا می گشتم، لذت چار را بردم، چار دانه گوهر یافتم، چار دیگر یافتم، هفت برادر با دو خواهر یافتم»( سید معصومی، 1362). و یا در اصفهان گفته می شود: «در بیابانی می گشتم چهار گوهر یافتم، لذت چهار دیدم و چهار دیگر یافتم، مطبخی دیدم بی آب و آتش، در میان هفت خواهر دو برادر یافتم»( کریمی، 1366).
   چهار گوهر نخست چهار رکعت نماز ظهر است و چهار گوهر دیگر نماز عصر؛ هفت برادر و دو خواهر نیز رکعت های نماز مغرب و عشا و صبح هستند.

- تمثیل آفتاب و سایه
 
  مضمون آفتاب و سایه که در این چیستانهای با مضمون نماز به کار برده شده، گویای روز و شب، و اوقات شرعی نماز است ، و اینکه رکعت های نماز های یومیه درهنگام شب یا روز با یکدیگر متفاوت هستند.
   در این خصوص چیستانی ازجهرم فارس بدین عبارت است:« یه اتاقی یه او در داره، هشت تا درش رو به آفتو واز می شه، نُه تاش رو سایه. ای چه هه؟»( مومن زاده،1360). مشابه این چیستان در گیلان چنین است: «عجب حالی دانه تی همسایه هشت در افتو،  نُه در سایه؟»( امیری، الشتر،1377)؛ در سیرجان نیز این چیستان اینگونه بیان می شود: «درختی دارم 17 تا شاخه داره، 8 تای آن تو آفتابند و 9 تای آن تو سایه ؛ اگرشاخه هایی که تو آفتاب هستند به سایه برسند، می سوزند و همچنین شاخه هایی که تو سایه هستند به آفتاب برسند، می سوزند(ایران نژاد، کرمان، 1375). در این چیستان ها هشت درِ رو به آفتاب ، هشت رکعت نمازهای ظهر و عصر است و نُه درِ رو به سایه بقیه رکعتهای نمازهای یومیه هستند.

- تمثیل درخت
 
 تمثیل آفتاب و سایه با استفاده از درخت نیز در چیستانها به کار گرفته شده است، برای مثال در همدان می گویند: « کدام درختی است که هفده شاخه دارد؛ هشت تای آن در آفتاب و نُه تای آن در سایه است؟»(ابهریان، 1370)، و میوه آن در بهشت است(ایمانی، اصفهان،1366). همچنین در این چیستان که در تاکستان رواج دارد؛ از تمثیل درخت برای بیان شکیات نماز استفاده شده است: «در باغ ایمان کدام درخت 23 شاخه است که میوة هشت شاخه آن فاسد است؛ میوة شش شاخة آن ناقابل است، و به میوة نُه شاخة آن توجهی قائل است»( طاهری،1367).
   گاهی نیزتشبیه سال، چهار فصل، دوازده ماه، و سی روز آن بر درخت منطبق گردیده و چیستانی که پاسخ آن نماز است از آن استخراج گردیده است؛ مثلا در میناب چنین چیستانی با این ابیات وجود دارد:
          عجایب صنعتی حق آفریده                    ده و دو شاخه دارد هر که دیده
          ده و دو شاخه دارد همه دانه                     سر هر دانه ای پنج آفریده
                                                                                       (حسین پور، هرمزگان،1370)
که در این چیستان منظور از پنج آفریده، پنج وقت نماز است.

- تعبیر عددی

بازی با اعدادنیز در شکل دادن به بعضی چیستان ها ی در خصوص «نماز» نقش داشته است؛ مانند این چیستان مینابی:
         ما پنج عددیم ز نُه وطن آمده ایم           با هشت و شش و سه در سخن آمده ایم
        حق به ما دوست، خلق به ما دشمن         از بهر گلی به این چمن آمده ایم (حیدری،1366)                                                                
   در اینجا مقصود از نُه وطن، 2، 3 و 4 رکعت نماز هاست و هشت و شش و سه، 17 رکعت نمازهای یومیه است؛ گلی هم که در بیت آخر به آن اشاره شده، نماز است. در اصفهان نیز این چنین می گویند:«این چه پنجی است که 15 تا ازش کسر کنیم ، دو رکعت باقی می ماند»(گلبان،1367). یا این چیستان:« چنه چنه، ملا لب لعل تو قنده، سخنهای تو شکر و دلپسنده، ز پنج پانزده بدر، باقیش چنده؟»( یار احمدی، خرم آباد، 1362).
   دیگرتعبیرهای عددی این چیستان چنین است:«آن چیست که 10 و 7 را بر همه واجب کرده؟»( مهدی پور، شیراز،1372). و یا: «این چی چیه، هفت و هشت و دو، حکم می کنه به تو؟»( کریمی،اصفهان،1366). و یا به بیان مردم زرین آباد ایلام: « هفت و هشت و دو، سری هه دِ تو گرینی یا ولی کری؟»(فرخی،1360). به این معنی که ، هفت است و هشت و دو، سرش از تو دست می گیرد یا ولش می کنید؟ در زبان ترکی نیز این چیستان بدین صورت بیان می شود: « بو نمدی، یّدی و سگز و ایکی، اگر بلیری بونون جوابو نودی؟»(حسنعلی، همدان، 1366)، یعنی آن چیست که هفت و هشت و دو، اگر جواب آن را می دانی بگو؟
   این چیستان نیزبا استفاده از ابهام و از طریق اعداد به نماز های پنج گانه اشاره دارد:«آن پنج که شش ندارد»(مهربان، کازرون، 1367).

- تعبیر حروفی
   
در برخی مناطق از حروف برای ساختن چیستان های مربوط به نماز استفاده کرده اند، مانند:
              یک میم دو دال دو لام             این پنج حرف را چیست نام؟
             هر که داند؛ داند، هر که نداند     زن در خانة او هست حرام(رضوانی، بی جا، 1366)،
 مقصود آن است که در وقت نماز هنگام رفتن به سجده ، سر روی مهر مانند میم، و دو دست مانند دال و دو پا مانند دو دال است.
   مثال دیگر از منطقه شبانکارة فارس است ؛ در این چیستان آمده است:
     «دفتر دانش مرا افتاد روزی از بغل               هرچه گشتم در جهان نایافتم من در غزل
     هاتفی گفتا برو در کوچة کاف و دو لام       از سه جیم و پنج ب، بگذر که یابی این کلام»( قربانی،1366)،
و یا این چیستان که در شهرضا و اسد آباد همدان رواج دارد:
                « این چیست ای نیکو خصال        پنج آیینه بینی جمال
                گاهی کند قدت چو شمع            گاهی کمر مانند دال
                گاهی به خاکت افکند                 گاهی از اوصاف جلال
                 هر جا روی همره بری                با خود نمایی انتقال
                  هفده الف باشد سرش            بعد از الف، هفده هلال»
                                                                     ( مساعی 1362و وارسته اکمل،1366).
- تعبیر خواهری و برادری
 
  خواهر و برادر بودن نماز ها تعبیر دیگری است که در چیستان های مربوط به نماز به کار می رود، مانند این چیستان:
           «چیست از یک پدر و مادر       در شب و روز زاده پنچ پسر»( موگویی، کمران،1365)،
 و یا:
           « بیا بشنوحدیث پنج برادر      که میراث پدر هفده تومان زر
           میان پنج پسر دختر نباشد       کدام یک می برد میراث کمتر»(مهدوی، شیراز، 1372) ،
 که البته در این چیستان پاسخ نماز صبح است.
   این چیستان از بندر گناوه نیز در همین خصوص است:« پنج پسر از یک پدر و مادر، اولی دو برده، دومی سه و آن سه تن بردند هر یک چهار بهر»(موسایی، 1360). و یا :« سه برادر هستند یکی دو بهر دارد، یکی 7 بهر و دیگری 8 بهر»(امینی، ممسنی،1366).

- صور دیگر
 
 علاوه بر مطالبی که اشاره شد ، چیستانهای «نماز» در صورتهای دیگر نیزآمده اند ؛ مانند این چیستان که دارای وزن است:
            «دو ستون اندر میان از سیم خام      هشت تیر بر زیر سقف بگذاشته
           از طلای اَحمر و از زّرِ فام              شد سه گنبد روی سقفش برقرار
           رنگ آبی در بُن فیروزه جام            چهار بیرق روی بامش استوار
           پنج بلبل خوشنوا کرده کنام             چشم حق بینان همیشه سوی اوست
           از حریر و رنگ آنها مشک فام          بر فراز برج و باروهای او
                                   بارک الله زین سرای پر مقام»(مساعی، شهرضا،1364)   
   در این چیستان دو ستون، منظور دو رکعت نماز صبح است؛ هشت تیر نمازهای صبح و عصرهستند. سه گنبد نماز مغرب، چهار بیرق نماز عشاء و پنج بلبل نیز پنج وقت نماز هستند .
   همچنین این چیستان شعری:
   «شب تا به سحر نالم، آیاتِ تو را خوانم
   بر سرش نشین جانا، بین چه خوش صفا دارم»(زالپور، دزفول،1362)
 پاسخ این چیستان نمد سجّاده، یا همان جانماز است که سابق بر این بر حاشیه آن آیه یا شعری می نوشتند و از نمد ساخته می شد.

   این چیستان ها نیز در نوع خود جالب است:«آن چه شماره تلفنی است که با آن می توان با خداوند ارتباط برقرار کرد» (حسینی، فارس، 1366).در این چیستان شماره های رکعت های نماز(24434)، پاسخ چیستان هستند. و یا این شعر:
            « آن چه چیز است، نال نالان می رود     جان ندارد از پی جان می رود
                پنج پا دارد معلق در هوا                 حکمش از شاه خراسان میرود»
                                                                                       (حیدری، میناب، 1366)
  گاهی چیستان هایی در مورد نماز میّت طرح شده اند، مانند:
  « آن چه نمازی است که می خوانم، اما رکوع و سجود ندارد»(صادقی، الیگودرز،1370).و یا :«آن چه نمازی است که به وضو احتیاج ندارد»(خرمی، کاشان، 1366)، و همچنین این چیستان:« آب حاضر، وضو غیر لازم، نماز واجب!»(صادقی، رودبار،1367).
   همانطور که اشاره شد چیستانهای در مورد نماز صور متنوعی دارند. نمونه های دیگر مواردی است که به نحوی با موضوع نماز ارتباط دارند؛ مانند این چیستان:« کدام پیامبر است که در مسجد گوشتی نماز خواند»( هاشم نیا، گروس،1367). پاسخ آن حضرت یونس است که در شکم نهنگ – یا ماهی- نماز خواند. یا این چیستان ملایری: « چه کلامی در نماز است که اگر بگوییم نماز باطل است و اگر هم نگوییم نماز باطل است»(رستمی،1366). پاسخ این چیستان نیت نماز است.و یا « اون چه ذکریه که برای نماز می شه در حرکت گفت»(مهدی پور،شهر کرد،1365). که منظور اذان است. همچنین این چیستان جالب از دزفول: «آن چه جایی است که در تمام دنیا می شود نماز خواند، جز روی آن؟»( گچ فروش، دزفول،1366). پاسخ این چیستان هم «بام خانة کعبه» است.و یا «اون چه نمازیه که هیچ وقت قضا نمی شه»(محمد طاهری، تاکستان،1362) که پاسخ آن نماز آیات است.

ه- معما
 
  همانطور که درکتاب های ادبیات آمده است، معما نیزنوعی چیستان است؛ «جز این که چیستان غالبا بطریق پرسش طرح می شود»(یوسفی،:1371114). وتنهاگفته شده است که« پاسخ معما، با ساخت و ترکیب پیچیده و غامضش، بیش از لغز یا چیستان به اندیشیدن نیاز است»(بلوکباشی ،:137924)؛ و یا در دانشنامه ادب فارسی آمده است:«...چیستان از معما ساده تر است و به بیان صفات و ویژگی ها می پردازد؛ اما معما پیچیده تر بوده، تنها اشاره هایی به حروف اسم مورد نظر دارد ...»(مقدسی،:13812/1214).
    در خصوص نماز نیز میتوان به معما هایی اشاره نمود، از جمله این معما که در تربت حیدریه رواج داشته است:«در خانه زنی با شوهر خود نشسته است. یک نفر در آن خانه نماز می خواند و نفر دیگر روزه دارد. یک نفر از بیرون وارد این خانه می شود. در این هنگام آن زن و مرد بر هم حرام می شوند و آن کسی که نماز می خواند، نمازش باطل و آن کس که روزه داشته است، روزه اش باطل می شود. حال آن که به خانه وارد شده ، کیست؟»(محمودی،1370)
    پاسخ این است: این مرد شوهر قبلی زن بود که به سفر رفته بود و پس از دو سال خبر می رسد که شوهرش مرده و زن به دستور حاکم شرع با مرد دیگری ازدواج می کند. او به دو نفر پول می دهد که یکی برای شوهر فوت شده اش نماز بخواند و دیگری روزه بگیرد؛ اما ناگهان شوهر قبلی زن از سفر می آید و آن زن بر آن مرد حرام می شود؛ چون زن نمی تواند در آن واحد دو شوهر داشته باشد، و آن کسی که نماز می خواند نمازش باطل می شود؛ چون مرد زنده است و آن دیگری هم که روزه بود روزه اش باطل می شود.
    و بالاخره این دو معمای کاشانی که یک نکته انحرافی ویژه دارد: «دو رفیق در راهی می رفتند، یکی از آنها بین راه مُرد. دوست او وسایل دفن او را آماده کرد و رفت یک آقا آورد تا نماز میّت بخواند. در موقع سجده یک تیغ به چشم آقا فرو رفت و چشم او کور شد. حالا چه کسی باید دیة چشم آقا را بدهد؟ دوست میت، یا میت، و یا اینکه آقا دیه را می بخشد؟«( معصومی، کاشان،1366). پاسخ این معما هیچکدام است زیرا نماز میت سجده ندارد . و تیغی به چشم آقا فرو نرفته است. معمای دوم این چنین است:«شخصی در حین خواندن نماز میّت، به هنگام سجده، ناگهان سرش به لبة تابوت می خورد و پیشانیش می شکند، بطوری که خون پیشانی او به کفن مردة غسل داده شده می خورد و آن را نجس می کند. حالا آیا باید مرده را دوباره غسل داد یا باید کفنش را عوض کرد و یا چاره ای دیگر اندیشید؟».(همان،1366) پاسخ این معما نیز این است که نماز میت سجده ندارد.
   همانطور که ملاحظه شد چیستانهای مربوط به نماز دارای تنوع زیادی هستند و  سئوال آن با تعابیر و استعاره های خاص بیان می شود. بی تردید جنبه های آموزشی و فکری چیستان ها و جایگاه آن در اوقات فراغت مردم موجب شده است که با وجود گسترش رسانه ها هنوز بیان آنها خالی از لطف نباشد.از این رو این ژانر ادبیات شفاهی هنوز با طرح در محافل خانوادگی، مکانهای آموزشی و حتی رسانه
 های جمعی، می تواند مورد توجه و استقبال قرار می گیرد.


این مقاله در فصلنامه فرهنگ مردم ایران، شماره 16، بهار 1388،صص21 تا33  به چاپ رسیده است و برای تجدید انتشار به« انسان شناسی و فرهنگ» ارائه شده است.


منابع:
-    استفانوا ، آنا،  چیستان‌ها به عنوان یک پدیده روانشناختی در فولکلور، ترجمه رضا خاشعی، فصلنامه نجوای فرهنگ ، سال سوم، شماره 7، بهار 1387.
-    بلوکباشی، علی، مقدمه، چیستان نامۀ دزفولی،1379؛
-    صوفی‌زاده، اسدالله، چیستان و خصوصیات آن، نشریه مردم گیاه (گاهنامه    علمی و عاموی فرهنگ مردم تاجیکستان) شماره 1، سال اول، 1372 ش (1993 م)؛
-    مقدسی، مهناز، فرهنگ نامه ادبی فارسی، دانشنامه ادب فارسی(2)، به سرپرستی حسن انوشه، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1381؛
-    هاشمی، سید علیرضا، فصلنامه نجوای فرهنگ، سال2، شماره3، بهار 1386؛
     -   یوسفی، غلامحسین، یادداشت هایی در زمینه فرهنگ و تاریخ،   تهران،سخن،1371   

راویان:
-    امیری، ماشالله، الشتر، گیلان،1377
-    ابهریان، محمد، همدان،1370
-    ایران نژاد، عزیز الله، سیرجان، کرمان،1375
-    ایمانی، پویا، اصفهان،1366
-    امینی، سید علی رضا، ممسنی،1366
-    ثباتی، پروین، تربت حیدریه،1375
-    حیدری، نصرالله، بنک کوه، میناب،1366
-    حسینی، سید علی، بردنگان، ممسنی، فارس،1366
-    حسین پور، صالح، میناب، هرمزگان،1370
-    حسنعلی، محمد، همدان،1366
-    خرمی مشکانی، ابراهیم، کاشان،1366
-    رضوانی، رضا، بی جا،1366
-    رستمی، حسین، ملایر،1366
-    زالپور، ابوالقاسم، دزفول،1362
-    سید معصومی، سید محمد، سبزوار،1362
-    صادقی، محمد باقر، الیگودرز،1370
-    صادقی، عطاالله، رودبار،1367
-    طاهری، حاج علی محمد ، تاکستان،1367
-    عبدالله زاده، غلامرضا، دامغان،1366
-    فرخی، شریف، زرین آباد، ایلام، 1360
-    قربانی، الیاس، شبانکاره، میمند، فارس،1366
-    کریمی، تیمور، اصفهان،1366
-    کری، گل افشان، درگز، خراسان،1370
-    گچ فروش، علی حسین، دزفول،1366
-    گلبان، حسین، اصفهان، 1367
-    مومن راده جهرمی، ابراهیم، جهرم، فارس،1360
-    معصومی سهیلی، سعید، کاشان، 1366
-    مهدوی، مهرنوش، مرودشت، شیراز،1372
-    مهدی پور،علی اکبر، سهر کرد، 1365
-    موسایی، محمود، شول، بندر گناوه،1360
-    موگویی، صفرعلی، کمران، 1365
-    مساعی، ناصر، کرویه، شهرضا،1362
-    مهربان، عبدالحسین، کازرون،1367
-    محمودی، خلیل، تربت حیدریه،1370
-    نوروزی، علی، ایذه، خوزستان،1366
-    وارسته اکمل، رضا، بوجین، اسد آباد، همدان،1366
-    هاشم نیا، محمود، گروس، 1367
-    یار احمدی، غلامعلی، رازان، خرم آباد،1362.


سید علیرضا هاشمی  کارشناس ارشد مردم شناسی است