دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

بازبینی تجربه‌های نئولیبرالیسم: ریشه‌ها و پیامدها



      بازبینی تجربه‌های نئولیبرالیسم: ریشه‌ها و پیامدها
زهره روحی

بازبینی تجربه‌های نئولیبرالیسم: ریشه‌ها و پیامدها، نقد و بررسی کتاب تاریخ مختصر نئولیبرالیسم، نوشته دیوید هاروی،  ترجمه محمود عبدالله‌زاده، انتشارات اختران، 1386
مقدمه
در دهه‌های اخیر کنترل جریان سرمایه، توزیع عادلانه ثروت، منابع و تعهد به برنامه‌های رفاه اجتماعی، وظیفه‌ای است که کمتر دولتی به آن تن می‌دهد. با ظهور و رشد شگرف نئولیبرالیسم در دهه‌های اخیر و بازارهای آزاد جهانیِ تحت پوشش آن، رابطة فرد، جامعه و دولت در مفهوم مترقی مدرنیستی‌اش یا به کلی مخدوش و یا در کلافی سردرگم و از هم گسیخته، انکار شده است. مارگارت تاچر سیاستمدار و نخست وزیر پرشور نئولیرال احتمالاً اولین فردی در دولت بریتانیا بود که برای هموار کردن سیاستگذاری‌‌‌های نئولیبرالیستی به انکار ”جامعه“ برخاست. تاچر، جامعه را انکار کرد تا مسئولیت نسبت به آن را از دوش دولت بردارد و از راه جایگزینی دولت نئولیبرالیستی به جای دولت رفاه، مسئولیت اجتماعی دولت را بر دوش خود افراد اندازد؛ نه آنکه در مقام یک متفکر اجتماعی و فلسفی بحث جدیدی را باز کرده باشد. او و اغلب نظریه‌پردازان و استقبال‌کنندگان نئولیبرالیسم با رندی تمام مفهوم اگزیستانسیالیستی ”خود مسئولیت‌پذیری“ (که منظور ترغیب شخص به انتخاب و تصمیم‌گیری در شیوه زندگی شخصی و پذیرش مسئولیت آن است) را با وقاحت تمام مصادره به مطلوب کردند و به وانهادن فرد به حال خود، بدون هرگونه حمایت‌ اجتماعی و رفاهی معنی کردند (که در حقیقت این حمایت‌ها بازگرداندن بخشی از حقوق اجتماعی فرد از طریق توزیع ثروت و درآمد ملی است) و آنرا ”آزادی“ و ”خلاقیت فردی“ نامیدند.

برای مطالعه این مقاله در زیر کلیک کنید:

پیوستاندازه
5916.doc130.5 KB