دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پایه گذار کمدی انتقادی در ایران


پایه گذار کمدی انتقادی در ایران

گفتگو با استاد رضا ارحام صدر

رضا ارحام صدر، هنرمند با سابقه و نامور تئاتر که روزگاری یک تاز تئاتر کمدی ایران بود و امروز نیز یکی از سرمایه‌های گرانقدر هنر تئاتر در این مملکت به‌شمار می‌رود سال‌هاست که به حرفه جهانگردی و ایرانگردی روی آورده است و یکی از بنیانگذاران و مؤسس آژانسی به‌نام ”پرستیژ (پرستو)“ است. بعد از ۵۰ سال فعالیت هنری اکنون گردپیری بر چهره او نشسته است و تصمیم دارد باقی عمر خود را دیگر فیلم و تئاتر بازی نکند و راحت زندگی کند.

خبرنگار ما به بهانه تقدیر در جشن ایران و مراسم بزرگ‌داشت رضا ارحام صدر و فیلم جدیداش (شکر پاره اصفهان) گفتگوئی با وی انجام داده است. که از نظر علاقمندان می‌گذرد.

▪ آقای ارحام صدر خیلی‌ها می‌خواهند بدانند رشته تحصیلی شما چه بوده است؟

ـ به‌نام‌خدا، من رضا ارحام صدر هستم. در اصفهان به‌دنیا آمده‌ام و لیسانس فلسه دارم و سال‌ها پیش ازدواج کرده‌ام و حاصل این ازدواج ۳ فرزند است.

▪ چگونه شد که به صحنه تئاتر آمدید؟

ـ من کلاس چهارم متوسطه در مدرسه ادب اصفهان (کالج انگلیس سابق) بودم که قرار شد جشنی برگزار شود و در آن نمایش هم باشد و قرار شد که گروه نمایش از بچه‌های مدرسه ادب باشد. آن زمان جناب آقای کتابی، مرحوم ناصر فرهمندو علی اصغر جهانشاهی که در این مدرسه، ریاضیات درس می‌داد و بعدها پدر خانم من شد، سر کلاس آمدند و با اشاره آنها به دنبالشان از کلاس خارج شدم. در طول فاصله کلاس تا دفتر در فکر بودم که این بار چه کسی از من شکایت کرده است و وقتی وارد شدم هر سه نفر با محبت براندازم کردند، عاقبت مرحوم ناصر فرهمند گفت به ما خبر دادند که تو توی کلاس مزه‌پرانی و ادای همه را در می‌آوری حالا می‌خواهیم ببینیم در تئاتر هم می‌توانی همین کار را بکنی. من داشتم از خوشحالی پر در می‌آوردم که آقای کتابی اضافه کرد ما در مدرسه می‌خواهیم یک تئاتر به روی صحنه ببریم و شما هم باید نقش یک محصل بی‌انضباط را بازی کنی. من و بچه‌های مدرسه نمایش ”رفیق ناجنس“ را به روی صحنه بردیم و یادم هست که این نمایش یک هفته ادامه داشت و به این ترتیب وارد صحنه تئاتر شدم.

▪ وقتی که مردم را می‌خنداندید چه احساسی داشتید؟

ـ احساس آئینه بودن و آئینه شدن، چرا که خودشان را به خودشان نشان می‌دادم.

▪ چطور شد که کمدین شدید؟

ـ در تئاتر سپاهان یک شب هنر پیشه کمدین، آقای بنی‌احمد که نمایش را با لهجه کاشی بازی می‌کرد مریض شد. من هم همان نقش ایشان را با لهجه اصفهانی بازی کردم. و فردا شب حالش خوب شد و آمد و دیگر خودش بازی کرد، و از آنجا شد که من کمدین شدم.

▪ شما سال‌ها مردم را خندانده‌اید. آیا تا به‌حال خودتان موقع اجراء خنده‌اید؟

ـ بله، یک بار موقع نمایش اجرا کردنم بود که ”ممیزان“، همبازی من خیلی تپق می‌زد و یک بار از بس که تپق زد، پرده افتاد.

ممیزان گفت من امشب خیلی تپق زدم یعنی باز هم تپق زد و تپق را چپق گفت، که خود من هم خنده‌ام گرفت.

▪ به نظر شما یک نمایش کمدی یا نویسنده چه تأثیری بر تماشاچی می‌گذارد؟

ـ به‌نظر من هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند به‌طور کامل یک پیس کمدی بنویسد بلکه این بازیگر نقش کمدی است که روح نهائی را به کالبد می‌دهد و آن مورد توجه مردم قرار می‌گیرد.

▪ درد دل مردم و سختی‌های زندگی را چگونه در قالب نمایش کمدی اجراء می‌کردید؟

ـ وقتی آقای محمدعلی رجائی از کرمان به اصفهان آمد، آقای رجائی سه دختر داشت که هر سه دخترش با خودش بازی می‌کردند. آقای فرهمند، جهانشاه و رفیعی همگی موافقت کردند که نمایش‌های کمدی انتقادی که به من پیشنهاد داده بودند را بازی نکنیم و درد و دل‌های مردم و سختی‌های زندگی را در قالب کمدی به نمایش در بیاوریم. استاد فرهمند به من پیشنهاد کرد نقش حاج عبدالغفار را بازی کنم. من چند نمایش اجراء کردم که این چند نمایش انتقاد در مورد مردمی بود که مالیات می‌دادند و اداره مالیات از افرادی مالیات می‌گرتف که تمام دستهاشان پینه دارد.

نمایشی برای مالیات به نمایش گذاشتم و با استقبال زیادی روبرو شد. یادم هست در نمایشی که در مورد مالیات اجرا کردم، بنابراین شد که مالیات‌ها را از افراد زحمتکش بگیرند و ثروتمندها معاف شوند. پس از نمایش، مردم یک رفع کف می‌زدند، نمایش‌ەای ما این قدر با استقبال روبرو می‌شد که بلیت‌ها تا ساعت ۴ بعداظهر تمام می‌شد. مردم به خودشان می‌گفتند: ”این نمایش را که درد و دل ما مردم را می‌گوید باید دید“. این را بگویم تئاتر زبان گویای مردم شد و نمایش (مکتب کمدی انتقادی) به نام ما ثبت شد، و هنوز هم می‌گویند که رضا ارحام صدر این سبک را متداول کرده است.

▪ در مورد وضعیت تئاتر امروز ایران نظرتان چیست؟

ـ وضعیت تئاتر امروز هیچ پیشرفتی نکرده است. باید از کسانی که در رشته تئاتر تحصیل کرده و پیشرفت کرده‌اند استفاده کرد.

▪ آقای ارحام شما در چند نمایش‌نامه بازی کرده‌اید؟

ـ من در کل ۱۷۶ تئاتر، ۲۱ فیلم سینمائی و دو مجموعه تلویزیونی که حاصل ۴۷ سال فعالیتم است بازی کرده‌ام.

▪ بعد از انقلاب کار تئاتر را چگونه ادامه دادید؟

ـ ما در خارج از کشور ۳ نمایش روی صحنه بردیم. نمایش‌های خواستگاری، ارحام رئیس‌جمهور می‌‌شود و آقای معلم که بی‌اندازه مورد استقبال قرار گرفت.

▪ نویسنده نمایش‌های شما چه کسی بود؟

ـ آقای مهدی ممیزان که کارمند شرکت بیمه بود و از زمان دوران مدرسه می‌نوشت. او مرد متواضع و شریفی است و همیشه در مورد کارهایش از ما نظر خواهی می‌کرد و بیشتر وقت‌ها با هم کار می‌کردیم.

▪ شما با حس اکلیلی که بعد از انقلاب تئاتر را در اصفهان ادامه می‌دهد نسبتی دارید؟

ـ خیر آقای اکلیلی هم مثل همه هنرمندان تئاتر است؛ یک بازیگر تئاتر است ولی با من نسبتی ندارد.

▪ چگونه به سینما آمدید؟

ـ من با فیلم ”شب نشینی در جهنم“ به سینما آمدم و نقش ابراهیم، نوکر خانه جبار را بازی کردم. در کار سینمائی این طبیعی‌ترین نقشی بود که من بازی کردم.

▪ بعد از انقلاب چند فیلم بازی کردید؟

ـ بعد از انقلاب در فیلم ”جعفرخان از فرنگ برگشته“، ”افسانه شهر لاجوردی“ و ”نصف جهان“ که من در این فیلم به جای چهار شخصیت بازی کردم و یک فیلم هم درباره زندگی من ساختند.

▪ گفته می‌شود آقای آنتونی کوئین که به اصفهان آمده بودند. شما ایشان را دیدید؟

ـ آقای آنتونی کوئین برای بازی در فیلم کاروان‌ها به اصفهان آمده بود و به دیدن تئاترهای من آمد و همین‌طور آقای نورمن ویزدم به اصفهان آمده بود و یک شب هم آمد از نمایش ما دیدن کرد. وقتی نمایش تمام شد روی صحنه آمد و مردم ابراز احساسات کردند.

▪ در آخر اگر حرفی یا حتی آرزوئی دارید بفرمائید؟

ـ من یک نوه بیمار دارم که مرا ناراحت می‌کند. آرزو دارم که هر چه زودتر خوب شود و برای خانمم که یک عمر مونس و همدم من بوده است آرزوی سلامتی دارم. دلم می‌خواهد در راه خدمت به مردم دیارم روی صحنه تئاتر بمیرم.

حسین بخشی