سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

ژان کوکتو، دروغی که حقیقت را می‌گفت



      ژان کوکتو،  دروغی که حقیقت را می‌گفت
مریم شرافتی

درباره‌ی ژان کوکتو، نویسنده، شاعر، نمایشنامه نویس، نقاش و سینماگر فرانسوی در ایران بسیار کم نوشته اند و به همین دلیل نسل جوان او را به خوبی نمی شناسند. بعضی کوکتو را شیاد، برخی دیوانه و بسیاری او را نابغه می دانند. ژان کوکتو طعم موفقیت را در سنین جوانی چشید و تا زمان آغاز جنگ جهانی اول درسال 1914 درمحافل اشرافی وهنری رفت‌وآمد می‌کرد. از سال 1917و بعد از آشنایی با پیکاسو، آپولینِر و ساندرار، با بسیاری دیگر از نوابغ قرن آشنا شد و از آن پس درتمام جنبش های [ادبی وهنری] آن زمان؛ از باله‌های روسی تا کوبیسم و سورئالیسم شرکت کرد. در سال های دهه‌ی30 [میلادی] به سینما و تاتر روی آورد: خون شاعر، والدین ترسناک، وصیتنامه‌ی اورفه و... همگی نشان از استعداد او داشتند. اولین بیانیه روز جهانی تئاتر در ۱۹۶۲ را او صادر کرد. کوکتو که در جستجوی تجربه و کشف مرزهای تازه بود، شاهکارهای درخشان وخلاقانه‌ای از خود بر جای گذاشته است که نه تنها فرانسویان بلکه بسیاری از مردم جهان میراث فرهنگی قرن بیستم را مدیون کوکتو هستند.

بیش از پنجاه سال از مرگ ژان کوکتو می‌گذرد و  همزمان با  پنجاهمین سال درگذشت‌اش فعالیت‌های بی‌شماری آغاز شد؛ از برگزاری نمایشگاه‌ها، میزگردها، کنفرانس‌ها، انتشار کتاب گرفته تا دوره‌های آموزشی و .... . اینک زمان مناسب آن فرارسیده تا به اهمیت و  نقش بسزایی که او در تحول و تکامل هنرها در آغاز قرن بیستم داشته پی‌ببریم میزان این تاثیرات تا بدان‌جاست که تا دوره‌ی ما نیز ادامه دارد. اثرگذاری کوکتو به‌قدری پیچیده است که در یک نظم خاص نمی‌گنجند. او از بستری به بستر دیگر و از یک عرصه به عرصه‌ی دیگر می رود- ادبیات، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینما و حتی موسیقی-  او برای آن‌که افکارش را بهتر بیان کند مدام ابزار و روش‌هایش را تغییر می دهد. از این روست که روابطش را با چهره‌های سرشناس و با تمامی گروه‌های و جنبش‌های هنری حفظ کرده بود.

در این میان هنرمندان بی شماری با کوکتو  روابط  دوستانه‌ای داشتند که هر یک از آنان در واقع «استاد» نسل قبل ازخود هستند: اریک ساتی، گیوم آپولینر و مارسل پروست، از هم‌دوره‌ایش می‌توان به پابلو پیکاسو، فرانسوا موریاک، فرانسیس پولنک اشاره کرد و بالاخره اوست که نسل بعد را معرفی می‌کند هنرمندانی مثل ژان ژُنه، اوژن یونسکو، ژان آنوی و فرانسوا تروفو. آن‌چه  که در این چشم‌انداز به وضوح  دیده می‌شود مجموعه‌ای از نوابغ است که در کنار هم هستند  و علی‌رغم تفاوت‌های آشکاری که باهم دارندو غالباًپیچیده است؛ با یکدیگر همکاری می‌کنند.

در آغاز قرن بیستم گفتگوها و مناظره های هنری [در فرانسه] بسیار رواج داشت و کوکتو در تمامی آن‌ها  بسیار فعال بود و حضور داشت؛ یعنی- مدرنسیم و آوانگارد-  تا بازگشت به کلاسیسیزم، موضوعات مذهبی و سیاسی و اگزیستانسیالیسم و سپس تئاتر نو، موج نو[سینمای فرانسه]و نکته قابل تامل این است که در هیچ یک نه ادبیات نادیده انگاشته شده و نه خلق ژانر فراموش می‌شود. از این رو، پژوهشگران و متخصصان هنوز نتوانستند میزان سنجشی برای کهکشانی که کوکتو پدید آورده بیابند چرا که هنوز نقاط کور و دست نیافتنی بسیاری در فضای گسترده‌ی کاری او وجود دارد.

در کتابخانه‌ی تاریخ شهر پاریس، در موزه ی نامه ها و دست نوشته ها در پاریس، موزه‌ی منتون آثار کوکتو قرار دارند و در جستجوی سرچشمه‌ی الهام شاعر- جریان پست‌سمبولیسم، اولین سینمای  [به سبک]آمریکایی. تمامی این‌ها شاعر را در بستر ادبی و هنری زمانه‌اش قرار داد و او را مشغول به کار کرد که  تاثیر این ارتباط به خوبی در آثارش دیده می‌شود. از طرفی نباید فراموش کرد که او بر بزرگانی چون موریس بژار، تنسی ویلیامز، یوکیو میشیما، پدرو آلمادوار و یا فیلیپ گلاس نیز تاثیر گذاشته است.

کوکتو می‌دانست چه‌گونه در خلق آثارش تصورات شاعرانه را جان بخشد. وی با آثارش بر سینمای فرانسه و نیز بر موج نو فرانسه بسیار تاثیرگذاربوده است. کوکتو را بیشتر با نمایشنامه ی والدین وحشتناک (1929)، فیلم خون شاعر (1930) و وصیت نامه اورفه (1960)می‌شناسند. البته اجرای پیتر بروک از ماشین جهنمی او ( درسال1945) نیز در گسترش شهرت کوکتو بی تأثیرنبوده است.

کوکتو به آهستگی شیوه و سبک اش را در دنیا گسترش داده. شیوه ای مرکب از سبک کلاسیک و فانتزی عاشقانه و تخیلی که به شدت با تکنیک های سورئالیستی درمی‌آمیزد. او می کوشد که در کارهایش به مفهوم کلی از افسانه برسد و عناصر شعر و داستان را که لازمه‌ی هنر در هر دوره‌ای است را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد. کوکتو به آنارشیسمی که فرانسه با آن تعریف می‌شود متعلق است. این هنرمند در گذری دائمی از حقیقت به رویاست و مرزی بین رویا و واقعیت قائل نیست و این مفهوم آشکارا در طرح‌ها و نقاشی‌هایش به چشم می‌خورد.کوکتو معتقد است آدمی نمی‌تواند سرنوشت خود را با زرنگی و یا تقلب عوض کند ولی شاعر می تواند و شاید بازی را یک جا ببرد.

کوکتو هرگز در پی تکرار نبود، چشم انتظار فرصتی بود که  دوباره بشود تجربه کرد. آن‌چه امروز روی می دهد اشتیاق به روی دادن چیزی تازه است که یک‌بار فرصتی پیش آمد و هدر رفت. از این نظر کار کوکتو شبیه کار پروست است.کارکرد حافظه نزد کوکتو و پروست پیش از آن که یادآوری باشد، ساختن است. زمان گمشده و زمان ازدست رفته، عمر رفته، تجربه های انجام نشده، همگی کارهایی هستند که تا ابد درک ناشدنی اند. ما  مرگ آن‌ها را با تجربه ی امروزی جبران می کنیم، با نوشتن و ساختن.

کوکتو، همیشه نسبت به داوری پیکاسو بسیار جدی بود و آرزویش این بود که رفیق شفیق او باشد. این دو مردکه در تئاتر با هم همکار بودند، از این‌که دوستی را کارگردانی می‌کردند لذت می بردند.

در دسامبر 1915  است که کوکتو پیکاسو را ملاقات می‌کند. پیش از هر چیزی باید این نکته را در نظر داشت که نقاش به واسطه‌ی مهارت وخوش زبانی که داشت و علیرغم آن‌که هشت سال کوچک‌تر بود اجازه داشت بر او چیره شود. در سال های پایان زندگی اش کوکتو نوشته هایش را درباره‌ی هنرمند [تحت عنوان] پیکاسو 1916-1961 جمع آوری کرد. او که از رفت وآمد به محافل خسته شده بود مجبور شد شیوه معاشرت اش را با پیکاسو کمی تغییر دهد. به این ترتیب بود که ارتباط میان آن دو فراتر از دوستی معمولی شد. مارس 1925 کوکتو شعرش را که از نقاش الهام گرفته بود؛ «فرشته‌ی اورتوبیز» سرود . در وصیتنامه اورفه (1960) نقش اصلی را به یک نقاش داد. از آن‌جا که پیکاسو و کوکتو رابطه دوستی داشتند طبیعی بود که کوکتو قبل از هرکسی فیلمش را به پیکاسو نشان دهد. پیکاسو بعد از دیدن فیلم می گوید: این‌جا دیگر از مسخره بازی خبری نیست. واقعا شوخی نیست. انگار با نظمی قافیه دار نوشته شدند. اشاره پیکاسو به کمال بیان است که کوکتو در فیلمش از آن بهره برده است. زیرا واژه ها و اصطلاحات به دقت انتخاب شدند.

به نظر کوکتو آن مقطع زمانی؛ دوره بسیار مبهمی بوده که در آن به سر می بردند و معتقد بود که دیگر نمی توان قاطعانه درباره کوبیسم و سورئالیسم نظر داد. از آنجا که هر چیزی شروعی و پایانی دارد و با چیزهایی که شروع و پایان هم دارند زندگی می‌کنیم شاید نتوانیم این تصور داشته باشیم که در چیزی جاودانه به سر می بریم یعنی آن‌چه که هرگز خلق نشده است پایانی هم نخواهدداشت.

در آوریل 1916 پیکاسو لباس آرلکین را طراحی کرد که کوکتو در قصیده برای پیکاسو در سال 1919 به آن اشاره می کند. پیکاسو و کوکتو در باله‌ی روسی پاراد (رژه) با یکدیگر همکاری می کنند که در تئاتر شاتله در 18 مِه 1917 اجرا می شود و هر چند با اقبال مواجه نمی شود اما در نوع خودش تجربه شایان توجه ای است. این همکاری سبب می شود که پیکاسو با اُلگا کوکلوا آشنا شود و در سال 1918 آن دو با هم ازدواج می کنند. با پیوستن اُلگا به آن‌ها، این همکاری ادامه پیدا می کند: نمایش آنتیگون درسال 1922،باله قطارآبی درسال 1924.

کوکتو در بسیاری ازآثارش به پیکاسو اشاره می کند: پلان شان (1923) که در واقع گرامیداشت نقاش است که تقدیر هنری نقاش را روایت می کند. در پوتوماک، نویسنده درباره نقاش می نویسد. درسایه روشن (1954) در قالب یک مخاطب تصویری از مبارزه یک تصویرگر را ارائه می دهد. 

ساتی و کوکتو در 21 مارس 1915 در اتاق پذیرایی گودبسکی یکدیگر را دیدند. ساتی در آن جا مشغول خواندن اشعارش به نام شعرهای عشق با همراهی پیانوی ریکاردو بنیس بود. کوکتو، در آنجا درباره پروژه ای که از مدت ها قبل در ذهنش نقش بسته بود با وارِس صحبت کرد. کوکتو در فکر برگزاری نمایشگاهی آمیخته با عناصر سیرک بود. کوکتو؛ این ایده را از ده سال قبل در ذهن داشت اما تا آن زمان عملی نشده بود. از این رو کوکتو در صدد برآمد تا آن را با همراهی استراوینسکی به شکل یک باله پیاده کند که موفقیت‌آمیز نبود. اما در پاراد است که کوکتو و ساتی با یکدیگر همکاری می کنند و یافته های‌شان را به کار می گیرند. این باله رئالیست در 18 می 1917 یک جنجال راه می اندازد شب اول باله تقدیس بهار با شکست مواجه شد و کوکتو متوجه این نکته شد که موفقیت های عمومی چه ارزشی دارند. آن‌چه که در باله پاراد حائز اهمیت است چینش و حضور هنرها در کنار یکدیگر است؛ موسیقی، رقص، هنرهای تجسمی و کورئوگرافی (طراحی رقص). در حقیقت باله پاراد نخستین باله کوبیست است که در تاریخ رقم خورده است. کوکتو برآمیختگی عناصری که در این باله از آنها سود جسته بود تاکید داشت؛ اِلِمان های برآمده از سیرک، بازار مکاره، از موزیک هال و حتی سینمای صامت. موسیقی ساتی، صدای زندگی روزمره و عادی بود (ماشین تحریر، دینام، سوت کشتی های مسافربری، بوتیوفون و همینطور کورئوگرافی لئونید ماسین بود که موومان های تجزیه پذیر موسیقی ساتی را به خوبی باز نمایاند و بالاخره حضور بزرگان هنرهای تجسمی از جمله پابلو پیکاسو است که طراحی آن را برعهده داشت.

کوکتو به  مفهوم دقیق کلمه، هنرمند کاملی است که به تمام آن‌چه که در دنیا به نام هنر فرانسه می‌شناسندآشنا بود. او نمایشنامه‌نویس، نقاش، شاعر،کارگردان،فیلمسازی بود که میدانست چطور در خلق آثارش تصورات شاعرانه را جان بخشد.

 

 

سالشـمار 

 زنـدگی کوکتو

5 ژوئیه 1889. تولد ژان کوکتو در مزون لافیت در حومه‌ی پاریس، پسر ژرژ کوکتوی وکیل و اوژنی لوکنت.

5 آوریل 1898. ژرژ کوکتو با شلیک گلوله در سرش خودکشی می کند.

4 آوریل 1908. یک روز شاعرانه و پرافتخار برای کوکتو، در تئاتر فمینا با کمک ادوارد دو مکس؛ بازیگرتراژدی راه می یابد1.

1909. آشنایی با پروست و سپس دیاگالف. انتشار نخستین جُنگ شعر چراغ علاالدین.

1911. آشنایی با آنا دونوئایو استراوینسکی.

1912. اجرای خدای آبی، موسیقی رینالدو هان2.

1914. راننده‌ی آمبولانس در شامپانی و بعد در فلاندر3.

1915. آشنایی با ساتی4، پیکاسو، براک5، دُرَن6 و مودیلیانی7.

1916. [انتشار] بیانیه های هنری و شعری با ماکس ژاکوب8، رِوِردی9، آپولینر، ساندرار10.

1917. خلق «باله ی رئالیست11» پاراد (رژه)با موسیقی ساتی12.

1918. همکاری با انتشارات سیرِن.

1919. انتشار اشعار دماغه ی امید نیک، قصیده برای پیکاسو، خروس و دلقکو پوتوماک. وقایع نویسی در پاریس-میدی. آشنایی با رمون رادیگه.

1920. خلق «گاوی بر سقف» طنز[به شیوه] آمریکایی (دکور رائول دوفی13 موسیقی داریوس می یو14)بارادیگه مجله ی «خروس» را بنیانگذاری میکند.

1921. خلق ژاندارم قدرنشناس؛ مضحکه با همکاری رادیگه و عروس و دامادبرج ایفل همراه با گرو ه شش15. شرکت در کنفرانس سوئیس که ماحصل آن راز حرف ها خواهد بود.

1922. سال های به ویژه پر کار با دوره های نوشتاری و آثار گرافیک. واژه نامه را منتشرکرد. اجرای آنتیگون که «ادغام» با نمایشنامه سوفوکل است. ( با موسیقی هونگر وطراحی لباس شانل)

1923.انتشار پی درپی «اشتباه بزرگ»، پلان شان و توماس شیادو آلبوم طراحی ها. درگذشت ناگهانی رادیگه در 12 دسامبر.

1924. کوکتو به استعمال تریاک روی می آورد که علیرغم معالجات متعددِ ترک  اعتیاد، این اعتیاد تا پایان زندگی اش با اوست.

1925. آشنایی با رامو. چاپ فرشته اورتوبیز و اتوپرتره های معمای ژان شکارچی.

1926. نخستین اجرای اورفه در 15 ژوئن. انتشار آلبوم آسایشگاه روانی و نامه به ژاک ماریتن.

1927. نمایش ماتلوت بیچاره مرثیه ای در سه پرده و ادیپوس رکس با موسیقی استراوینسکی. متن کوکتو توسط ژان دانییِلو از متن لاتین ترجمه شده بود. انتشار اپرا.

1928. کوکتو [نوشته] می پرستمت نوشته ژان دبورد را معرفی و تبلیغ میکند. کتاب سفید را بدون نام نویسنده و ویراستار چاپ می کند.

1930. صدای انسانی را در تئاتر- فرانسز اجرا می کند. نخستین فیلم اش خون شاعر را کارگردانی می کند.

1931. به خاطر ابتلا به تیفوئید در بیمارستان بستری می شود.

1932.مارسل کیل را به عنوان منشی استخدام میکند.

1934. ماشین جهنمی توسط لوئی ژووه کارگردانی می شود. انتشار همزمان میتولوژی با اشعارش در آلمان.

1935. انتشار تصاویر یادگاری که خودش تصویرگری کرده است.

1936. مسافرت به دور دنیا در هشتاد روز. گزارش سفر در پاری-سوآر چاپ می شود.

1937. اجرای نمایش ادیپ شهریار همراه با ژان ماره و سپس شوالیه های میزگرد. کوکتو به عضویت آکادمی مالارمه پذیرفته می شود.

1938. «والدین وحشتناک»، در پاریس اجرا می شود.

1939. به خاطر استفاده از مواد مخدر محکوم به پرداخت جریمه‌ی سنگینی می‌شود.

1940. همراه به ژان ماره به محله پُرت رویال در پاریس اسباب کشی می کند.

1941. ممنوعیت های پی در پی نمایش های ماشین تحریر و والدین وحشتناک.

1942. انتشار درود بر برکر در کمدیا.

1943.کمی قبل از موفقیت [اجرای] آنتیگون در اپرای پاریس مادرش در 20 ژانویه فوت میکند.آشنایی با ژان ژنه. اجرای نمایش رنو و آرمید در تئاتر-فرانسز.

1944. تلاش های بیهوده برای نجات  ماکس ژاکوب و ژان دبورد، در پایان سال از تمامی اتهام های همکاری با آلمان ها[در جنگ جهانی دوم] تبرئه میشود.

1945. انتشار لئون. شعری که در پاله رویال در [زمان] اِشغال سروده بود. فیلمبرداری زشت و زیبا.

1947. در میلی لا فورت، «مِزون دو بایی» را می خرد. پسرخوانده اش ادوئاردرمی در پایان سال در آن جا به او می پیوندد. انتشارمصائب بودن و مجموعه مقالات کانون  هنرمندان.

1948. نمایش فیلم والدین وحشتناک.

1949. فیلمبرداری بچه های وحشتناک همراه با ژان پی یر ملویل. امضای اقتباس از تراموایی به نام هوس.

1950. خلق باله ی فِدر.

1951. بازگشت به نشریه ی  قدیمی لو پَسه دِفینی. اجرای بحث برانگیز نمایش باکوس در پاریس.

1952. اولین نمایشگاه گروهی از آثار گرافیکی و نقاشی در مونیخ.

1953. رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم کن. خلق باله بانو  و تک شاخ در مونیخ.

1954. کوکتو یک سکته قلبی را از سر می گذراند. انتشار سایه- روشن.

1955. در ژانویه به عضویت آکادمی سلطنتی بلژیک و در ماه مارس نیز به آکادمی فرانسه راه مییابد.

1956. اعطای دکترای افتخاری و ایراد سخنرانی اش در دانشگاه آکسفورد.

1958.  مرگ خواهرش مارته. انتشار Paraprosodies

1959. اپرای فرانسیس پولنک با عنوان صدای انسانی16 را کارگردانی میکند.او میلی سنت بِلِزله سمپل با نمازخانه خاکسپاری مخصوص اش و همچنین در لندن نمازخانه نوتردام دو فرانس را تزئین میکند. فیلمبرداری آخرین وصیتنامه اورفه.

1961. مرگ برادرش پل.     

1962. فعالیت هایش را زیاد میکند.رکوئیم و بندناف را منتشر می کند وپیامی برای سال 2000را می نویسد.

1963.در 11 اکتبر ژان کوکتو فوت میکند.

 

پانویس

1. کوکتو دراین محل جلسه شعرخوانی برپا کرد که سرآغاز ورود او به محافل هنری و اشرافی پاریس شد. م

2. رینالدو هان(1875- 1945) موسیقدان ونزوئلایی. وی منتقد موسیقی روزنامه  فیگارو  و  رهبر ارکستر کان بود. م

3. طی جنگ جهانی اول، سلامتی او برای شرکت در نبرد، کافی تشخیص داده نشد اما وی به عنوان داوطلب غیر نظامی، در کار حمل و نقل زخمی های جبهه ها شرکت کرد. م

4. اریک ساتی: آهنگساز فرانسوی ( 1866- 1925) او بسیاری از آثار خود را بدون خط میزان می‌نوشت و در اجرای آثار خود سبک ویژه‌ای داشت. بسیاری از آهنگسازان هم دوره‌اش و آهنگسازانی که بعد از او آمده‌اند از او تاثیر پذیرفته‌اند می توان به کلود دبوسی و جان کیج اشاره کرد.م

5. ژرژ براک:  (۱۹۶۳-۱۸۸۲) نقاش،مجسمه‌ساز و چاپگرفرانسوی، ازپیشگامان هنرمدرن ویکی از بنیان گذاران جنبش کوبیسم.

6. آندره دُرن  (1880- 1954): نقاش و مجسمه‌ساز فرانسوی و از بانیان  جنبش  فوویسم.

7. آمادئو (کلمنته) مودیلیانی:  (1920- 1884) نقاش، مجسمه ساز ایتالیایی

8. ماکس ژاکوب: شاعر فرانسوی (1876- 1944)و پیرو مکتب کوبیسم ادبی. از شعرهای معروفش می توان به خروس و مروارید اشاره کرد.م

9. پی یر رِوِردی (1889-1960) : شاعر فرانسوی

10. بلز ساندرار: ( 1961- 1887) نویسنده، شاعر و روزنامه نگار فرانسوی

11. باله‌های روسی در واقع ریتم های تازه  و مناسب با روحیه‌ی آشوب گر آغاز قرن بیستم را وارد عالم هنر کردند که سرژ دو دیاگلدف نقش به سزایی در این میان داشت. این نوع از باله، با هدف اتحاد بین رقص، موسیقی و نقاشی؛  تماشاگر را به پیوندهای ظریف موجود در رویاهای او رهبری می کند. م

12. دکور این باله توسط پیکاسو اجرا شد. م

13. رائول دوفی (1877-1953): نقاش فرانسوی و از بنیان گذاران جنبش فوویسم

14. داریوس می یو: (1974- 1892) آهنگساز فرانسوی و از اعضای گروه شش

15. گروه شش  ( Les Six):این گروه که شامل فرانسیس پولنک، ژرژ اریک، لوئی دوره، آرتور هونگر، ژرمن تایفر و داریوس می‌یو در سال ۱۹۲۰ تشکیل شد. در واقع این نامی بود که منتقدین به آن‌ها داده بودند که اشاره داشت به آهنگسازان روس که گروه پنج (سزارکوئی، موسورگسکی، میلی بالاکیریف، الکساندر برودین و ریمیسکی کورساکف) را تشکیل داده بودند. زیبایی‌شناسی آنها تاثیر گرفته از اریک ساتی و ژان کوکتو بود در واقع واکنشی نسبت به جریان رمانتیسم و و موسیقی واگنری بود به همین دلیل از برخی جهات‌ ضد جریان امپرسیونیستی محسوب می‌گردد. این گروه تنها دو اثر هنری خلق کرد: یک دفتر پیانو به نام گروه شش و یک باله. م

16. کوکتو صدای انسانی را برای ادیت پیاف نوشت. م

این مطلب در چارچوب همکاری رسمی و مشترک میان انسان شناسی و فرهنگ و آزما  بازنشر می شود.