دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
خشکسالی و دروغ
به روایت تاریخ سیستان، آبادانی ایران زمین بر سه بند بستن نهاده آمده است؛ «بستن بند آب، بستن بند ریگ و بستن بند مفسدان»
این روایت حاکی از دیرینگی سرشت و سرنوشتی است، که تا کنون تداوم یافته و امروزه نیز بیش از پیش گریبانگیر این سرزمین است.
در ادامه این روایت نیز آمده است که قوام این سرزمین، بر بستن این بندها استوار است، «هرگاه این سه بند بسته باشد، اندر همه عالم، جایی به نعمت و خوشی سیستان نباشد و تا همیبهبستند، چنین بود و چون ببندند، چنین باشد و روزگار آن را قوام باشد.»
خشکسالی در سرزمین بیابانی ما که طبیعت و اقلیم آن، عمدتا خشک و نیمهخشک است، چالشی پایدار بوده و از دیرباز نیز همواره انسان ایرانی برای حفظ سرزمین از خشکسالی، در تلاش بوده و این تلاش نیز چنان اهمیت نهادینهای یافته که به ماموریت تاریخی و هویتی برای پایداری قوم ایرانی و ایران زمین بدل شده است. بیشک رویارویی با خشکسالی در هر دوران، کارکردها و اقتضای ویژهای داشته که نشان این مقتضیات سرزمینی در اسطورهها و آئینها، باورها و مذاهب، دعاها و وصایا، ادبیات و هنر و در مجموع تکوین فرهنگ و تمدن ایران زمین بهگونهای نمادین نشسته که ویژگیهای متمایز و نمودهای بارز آن، پیریزی تمدن کاریزی و آبسالار (hydraulic Society & civilization) با نظامات ویژهای برای آبیاری، تنسیق و بنهبندی آب و همچنین طراحی باغ ایرانی، با کهن الگوهایی ساختمند و کارکردهایی متنوع و جهانی است.
شگفت آنکه تلاش تاریخی انسان ایرانی صرفا محدود به رویارویی با خشکسالی طبیعت پیرامون انسان نیست، بلکه طبیعت انسانی را نیز، در سطوح فردی و اجتماعی در بر میگیرد، چنانکه ضمن تاکید بستن بند بر مفسدان، همانند مهار آب و ریگ، بر حفظ کشور از دروغ (به عنوان مفسده اصلی) نیز توصیه شده و برای در امان ماندن این سرزمین از دشمن، خشکسالی و دروغ، بهگونهای توأمان، همواره دعا شده است.
شک نیست که دروغ، همانند خشکسالی، آفت دیرینهای برای بهزیستی این سرزمین است، که موجب بسیاری از ناراستیها و سست باوریها در اخلاقیات و خلقیات ایرانیان بوده و بههمین جهت نیز در اکثر ادیان، فرقهها و مذاهب ایرانی، به ترویج و گسترش راستی و نیکی، توجه شده است.
با دروغ گسترههای اخلاق میخشکد و خشکسالی بر طبیعت انسانی نیز سیطره مییابد. و بدین ترتیب از اندیشه، کردار و گفتار، نیکی بهدور مانده و از اخلاقیات، برهوتی خشک به جا میماند.
تاکید این نوشتار عمدتا بر خشکسالی طبیعی است، که در سالهای اخیر، بر حیات اجتماعی و زیستمحیطی (اکولوژیک) این سرزمین سایه افکنده و گسترههایی از ایران زمین را دربرگرفته است. ماندگاری این پدیده برای سالیانی مدید پیشبینی شده، که تنوعی از انواع تهدید و خطر، بهویژه بیابانی شدن فضاهای بیشتری از این سرزمین را، درپیخواهد داشت.
خشکسالی اخیر، گرچه از ابتدای نیمه دوم دهه هشتاد آغاز شده، اما عمدتا در ماههای اخیر است که با انتشار گزارش ناسا که با تاکید نگرانکننده و نگرانساز بر نام ایران همراه بوده، مورد توجه عمومی و رسانهها قرار گرفته که انتظار بر این است با تدبیر همه جانبه و جامع، این وضعیت سریعا چارهسازی شود و در رویارویی با خشکسالی، راه از بیراهه متمایز گردد.
گرچه نباید در شرایط کنونی، کام مردم را با تشدید نگرانیها، بیش از پیش تلخ ساخت، اما به واقع خشکسالی و پیآمدهای آن، مسئلهای جدی است، و قطعا با سوءمدیریت در تخصیص منابع، تشدید عدم تعادلهای زیست محیطی و تداوم نابسامانیها در مدیریت سرزمین، که یکی از ویژگیهای دهه اخیر بوده، تاثیرات خشکسالی، به مراتب مخربتر خواهد بود.
خشکسالی، حاصل تغییرات اقلیمی است که با شدت زیادی هرچند سال یکبار، پدیدار شده و موجب اختلال در اکوسیستمهای طبیعی به ویژه در سرزمینهای خشک و نیمهخشک میشود. بر این اساس پدیدهای ادواری است. این پدیده، از دیرباز نیز بلای ایرانزمین بوده، و بهمثابه پدیدهای قهری، قدمت رویارویی با آن بسیار طولانی است. داریوش هخامنشی، برای حفظ ایرانزمین از خشکسالی به اهورامزدا پناه میبرد و همچنین در یشتها نیز که مهمترین سند دینی ایران باستان است، چنین آمده که «آیا سرزمین ما باید خشک و ویران شود؟» و سپس به پاس خیزش و کامیابی برای دستیابی به آب، بر این آرزوی جاودانه تاکید میشود که؛ «سرزمین ما باید خرم و سرسبز شود و ببالد» (فروردین یشت، کرده بیست و دوم ، بندهای 66 و 68)
بر این اساس خشکسالی، پدیدهای ادواری و قهری است که با شروعی نامحسوس، از تکوین تدریجی برخوردار است. این ویژگیها، خشکسالی را که تاثیری طولانی و ماندگار دارد، بهعنوان خطر طبیعی از سایر پدیدههای مشابه و بلایا، مانند سیل و طوفان متمایز میسازد. بههمین جهت رویارویی و مدیریت آن، مستلزم شناخت و دانایی همهجانبه است.
خشکسالی با پیشینهای طولانی، که همواره نیز با حیات اکولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایرانزمین درآمیخته، تاکنون چنانکه بایسته است بدان پرداخته نشده و مطالعاتی جامع و کاربردی برای تشخیص، تحلیل، پیشبینی، برنامهریزی و مدیریت آن، انجام نگرفته است. در تدوین اسناد آمایش سرزمین (ملی و منطقهای) و مدیریت بحران در کشور نیز، چندان مورد توجه نبوده است. هرچند در سالهای اخیر پژوهشهای پراکندهای برای پیشبینی، پیشآگاهی و پایش خشکسالی با استفاده از مدلها و شاخصها انجام گرفته که استفاده از مدل زنجیره مارکف برای شبیهسازی رفتارهای احتمالی خشکسالی1 و شاخص بارندگی استاندارد (SPI) برای پهنهبندی و پایش خشکسالی2 بدلیل امکانپذیری استفاده از دادههای آماری موجود و سادگی محاسبات، انجام گرفته است. نتیجه اکثر این پژوهشها، حاکی از بروز خشکسالیهای شدید در برخی از مناطق و احتمال خشکسالی با وضعیت نرمال در اکثر مناطق است. همچنین براساس نتایج این پژوهشها، روند تغییرات شدت خشکسالیها در کشور رو به فزونی است و طبق پهنهبندیهای سرزمینی از خشکسالی، حدود 61 درصد از مساحت کشور در پهنهها طبقات متفاوتی از خشکسالی است و گسترههای وسیعی از پهنههای مرکزی، جنوبی و شرق کشور، استعداد حساسیت بیشتری برای خشکسالی نسبت به سایر مناطق دارد.
طبق تعریف، خشکسالی؛ به دورهای از شرایط خشک غیرعادی اطلاق میشود که تداوم آن موجب عدم تعادل در شرایط هیدرولوژیک شود. و با توجه به بارش کمتر از حد معمول، موجب تغییرات الگوی آب و هوایی گردد. بر این اساس خشکسالی مترادف با خشکی ناشی از کمبود بارندگی است.
کمبود بارندگی و کاهش نزولات جوی یکی از مشخصههای سالهای اخیر است. وزیر نیرو اخیرا نزولات سال آبی
92-1391 را حدود 237 میلیمتر اعلام کرده است که فقط 2درصد از متوسط بارش دراز مدت کشور، کمتر است، اما طبق روایتی دیگر (دکتر ناصر کرمی- فعال محیط زیست)، بارندگی ایران از سال 1386 تاکنون به 25درصد زیر میانگین نرمال رسیده، که این روند طبیعی، در سالهای پیش رو، ادامه خواهد داشت. بههمین جهت نیز حجم آبهای ورودی به مخازن سدهای کشور، در سال جاری (از ابتدای سال تا مهرماه) نسبت به مدت مشابه سال آبی گذشته قریب 30درصد کاهش یافته و میزان ذخیره آب پشت سدها به 6/18 میلیارد متر مکعب رسیده است. به غیر از این ذخیره تجهیز شده مصنوع، ذخایر طبیعی آب قابل استحصال سفرههای آب زیرزمینی، در قریب 600 واحد هیدروژئولوژیک کشور، قریب 47 میلیارد متر مکعب است، که مجموع تغذیه سالانه سفرهها را تشکیل داده و همانند ذخایر سدها، متاثر از بارندگی بوده و حاصل نفوذ ریزشهای جوی است.
با کاهش بارندگی، ذخایر انباشت شده آب کشور در سفرههای تحتالارضی و پشت سدها، تدریجا تقلیل یافته و حیات اجتماعی در هزاران آبادی کوچک و بزرگ شهری و روستایی و اکثر کانونهای جمعیت و فعالیت کشور به مخاطره میافتد. در سالهای اخیر با تشدید بهرهبرداریهای بیرویه از آبهای زیرزمینی در اکثر دشتها، میزان تخلیه با فزونی از میزان تغذیه، تراز منفی آبخانهها را که در ابتدای دهه هفتاد حدود 3 میلیارد متر مکعب بوده به 9 میلیارد رسانده است. در سالهای خشک پیشاروی، با کاهش بارندگی و تقلیل میزان تغذیه سفرهها، وضعیت تعادلی آبهای زیرزمینی، شرایط بحرانیتر از پیش یافته و حجم آب پشت سدهای کشور نیز با کاهش آب ورودی و افزایش میزان تبخیر، تدریجا کاسته شده و آنچه میماند، داغآبهایی بر دیوارهای سد، به نشانه وجود آب در گذشته است.
سایر اکوسیستمهای آبی کشور نیز، عمدتا دستخوش چنین سرنوشتی بوده و با تعادلهای شکننده، سالیانی است که شرایط ناپایداری دارند. این اکوسیستمها، دریاچههای با اهمیتی مانند ارومیه، هامون، هورالعظیم، بختگان، پریشان، میغان و ... و همچنین تالابهای متعددی را دربرمیگیرد، که غالبا از گزند خشکسالی، توام با سوء مدیریت در سالهای اخیر (خشکسالی مدیریتی) مصون نماندهاند. به غیر از دریاچه ارومیه که سرنوشت اسفباری داشته، دریاچه هامون که سومین دریاچه کشور است، بهکل در معرض نابودی و در شرایط زیستمحیطی بسیار نامطلوب است و بادهای موسمی 120 روزه آن، اینک به 200 روز رسیده که قریب 150 روز آن بحرانی بوده و از شرایط بسیار سختی برای تنفس برخوردار است.
گستردهترین قلمرو زیست محیطی آسیبپذیر در خشکسالی، مراتع کشور است، که با حدود صد میلیون هکتار وسعت، برای حیات، سرسبزی، شکوفایی و زادآوری به بارندگی وابسته است. هرچند قسمت وسیعی از مراتع، عمدتا تخریب شده و بسیار فقیر است، ولی کماکان منبع اصلی، برای تعلیف دام در چراگاههای روستایی و زیستبومهای عشایری است.
در خشکسالی و کاهش بارندگی، گیاهان مرتعی از تولید بازمانده و صرفا برای تنازع بقا به حیات خود ادامه میدهند. در چنین شرایطی بههنگام تعلیف دامهای گرسنه، از پوشش گیاهی زمین چیزی به جای نمیماند که بازتولید شود و بدین ترتیب عرصه برای تُرکتازی گیاهان مهاجم و یا بیابانی شدن فضاهای بیشتری از سرزمین فراهم میشود که دستاورد آن، عمدتا تشدید فرسایش خاک و حرکت مهارناشدنی شن و ریگهای روان است.
مساله اساسی در خشکسالی، روند قهقرایی تخریب مراتع است که از یکسو تعادلهای طبیعی را در اکوسیستمها و از سوی دیگر تعادلهای آمایشی انسان، دام و مرتع را در اکثر زیستبومها
بههم ریخته و حیات چادرنشینی در کشور را نیز، مانند آبادینشینی، بیش از پیش ناپایدار ساخته و شرایطی پدیدآورده که در آینده خیل بیشتری از عشایر و جامعه ایلی، از زادگاههای خود، بُنهکن میشوند.
بدین ترتیب، خشکسالی به آب و نقصان آن محدود نمیشود، بلکه همه هستی و وجوه زیست محیطی کشور را در بر میگیرد. چراکه آب پایه و اساس زندگی و آبادانی این سرزمین است و حیات اجتماعی و اقتصادی ما مبتنی بر آن قوام و دوام یافته و بر این اساس، مساله اصلی در خشکسالی، آب است.
تامین آب در کشور، عمدتا از بارندگی است، و مجموع آب حاصل از بارندگی بین 400 تا420 میلیارد متر مکعب برآورد شده که عمدتا (حدود 70درصد) در ارتفاعات و قریب 30درصد آن در دشتها میبارد، اما حدود 280 تا 300 میلیارد متر مکعب از آب نزولات تعریق و یا تبخیر میشود. آنچه میماند، حداکثر 130میلیارد متر مکعب آب است که با احتساب تلفات و آبهای ورودی و خروجی به کشور، آبهای قابل استحصال سطحی و زیرزمینی به حدود 117 میلیارد متر مکعب محدود میشود (طرح جامع آب کشور، وزارت نیرو، جاماب، 1378) که کمابیش معادل آب پیشبینی شده برای انواع مصارف در 30 سال آینده (افق 1420) است.
بر اساس برآوردهای طرح جامع آب کشور انواع مصارف آب در سال پایه طرح (1373) حدود 81 میلیارد متر مکعب بوده است که 75 میلیارد آن به بخش کشاورزی و بقیه به سایر مصارف تخصیص داشته است. طبق پیشبینیهای همین طرح، مصارف آب کشور در افق 1400 یعنی پایان دهه اخیر قریب 105 میلیارد متر مکعب است، که میباید از حدود 130 میلیارد پتانسیل آبی کشور، با تلاشی عظیم جمعآوری، کنترل، توزیع و به شیوهای مناسب مصرف شود، که بیشک تحقق این هدف با خشکسالیهای پیشاروی بسیار دشوار بوده و بدون برنامهریزی جامع و تهیه نقشه راه و عزم ملی برای مقابله با خشکسالی نامحتمل است.
البته لازم به یادآوری است که اقالیم خشک و فراخشک کشور، حدود 60درصد از قلمرو کشور را دربرگرفته و به پشتوانه تنوع اکولوژیک و گوناگونی شرایط اقلیمی، پهنههایی از سرزمین از قابلیتهای بیشتری برای رویارویی با خشکسالی و پایداری برخوردارند. مانند پهنههایی در شمال البرز (سواحل غربی خزر) و زاگرس با بیش از 2000 میلیمتر بارندگی و کمتر از هزار میلیمتر تبخیر، که وضعیت متمایزی نسبت به پهنههای مرکزی مانند کویر لوت دارند که بارندگی کمتر از 20میلیمتر و تبخیر بیش ا ز4000 میلیمتر است.
اما برای مقابله با خشکسالی چه باید کرد؟
اول: خشکسالی و پیآمدهای آن بهویژه سرنوشت آب در کشور، مساله امنیت ملی است، بر این اساس برای مدیریت بحران استراتژیک در کشور و سرزمینهای پیرامونی آن، مرتبط با سرنوشت کشور، برنامهریزی راهبردی، ساختاری و عملیاتی برای تهیه سند آمایش سرزمین در سطوح داخلی، ملی، منطقهای و محلی ضروری است. به بیان دیگر اسناد آمایشی کشور بدین منظور باید بهنگام و برای مقابله با خشکسالی کارآمد شود.
دوم: پیریزی نهادی بین بخشی در ریاست جمهوری برای پیشبرد فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری و تهیه اسناد برنامهای و اجرا و نظارت، که این نهاد میباید به تدریج، تولیگری امور مدیریت سرزمین را عهدهدار شود. (هیچ یک از دستگاههای اجرایی کنونی به تنهایی قادر به انجام این وظیفه نبوده و هماهنگیهای بین بخشی متعارف نیز، برای انجام ماموریت مورد نظر، کافی نیست)
سوم: چون مقابله با خشکسالی نیازمند مشارکت عمومی و حضور فعال نهادهای مدنی است، در وهله نخست آگاهیبخشی و هشدارهای لازم، سپس شفافسازی و سرانجام تقسیمکار مناسب برای سپردن امور تصدیگری مدیریت و مقابله با بحران به نهادهای مدنی و بخش خصوصی.
چهارم: تغییرات اساسی و کارآمد در قوانین، ضوابط و مقررات، راهبردها و سیاستهای مربوط به تامین و تجهیز منابع آب، انتقال آب، مصرف آب (بهویژه آب کشاورزی و مشروب) و سرانجام مالکیت آب (تحدید مالکیت انحصاری آب).
پنجم: الزام به تهیه پیوستهای زیست محیطی برای کلیه طرحهای اجرایی در کشور با رویکردی نوین براساس شرایط خشکسالی.
ششم: بهنگام سازی طرح جامع آب کشور با رویکردی نوین و توجه جدی به تامین آب متناسب با شرایط خشکسالی (با پرهیز جدی از توسعه سدسازی و تاکید بر احیای قنوات، پخش سیلاب و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و ...).
هفتم: الزام وزارت نیرو به جلوگیری از هدر رفت آب در شبکههای توزیع و کاهش سرانه مصرف آب در شهرها به ویژه شهر تهران، که مقرر بوده است طبق طرح جامع جدید شهر تهران، حداکثر تا پایان سال 1395 آب شرب شهر تهران با تهیه دو برنامه پنجساله، ساماندهی و بهینهسازی شود.
همچنین به دلیل آسیبپذیری شهرتهران در خشکسالیها برای تامین آب از جهات کمی و کیفی، توجه جدی به برنامه راهبردی شهر تهران در این زمینه ضروری است که برخی از فرازهای آن به قرار زیر است:
جلوگیری از آلودگی جریانات سطحی در حریم و فضاهای پیراشهری و شهری تهران، بهویژه اجرای مصوبههای شورای عالی شهرسازی و شورای امنیت ملی برای حوزههای آبریز کرج و جاجرود.
تاکید بر گسترش شبکه فاضلاب برای جلوگیری از آلودگی آبخوان تهران و آبهای زیرزمینی که بخش قابل توجهی از آب مشروب شهر تهران را تامین میسازد.
مدیریت مناسب تقاضا و مدیریت کاهش آب به حساب نیامده در تلفات فیزیکی و غیر فیزیکی (حدود 41درصد آب شهر تهران)
استفـاده منـاسب از روشهـای کـارآمد در جمـعآوری فاضلاب برای کاهش مصرف آب بهویژه در تامین آب فضای سبز شهر.
پانوشت:
1- ر.ک. به؛ پیشآگاهی وضعیت خشکسالی در ایران با استفاده از مدل زنجیره مارکف، جواد بذرافشان و مهدی ممقانی، مجله حفاظت منابع آب و خاک، سال اول، شماره 3، بهار 1391
2- ر.ک. به؛ پهنهبندی خشکسالیهای ایران با کاربرد نمایه شاخص استاندارد بارش، حمید زارع ابیانه، وحید یزدانی و مجتبی شادمانی، مجله مهندسی منابع آب، سال چهارم، بهار 1390 ، صفحه 31
این مطلب در چهارچوب همکاری رسمی انسان شناسی و فرهنگ و مجله نمایه تهران منتشر می شود. گزیده از مقالات این نشریه را روزهای یکشنبه و چهارشنبه در انسان شناسی و فرهنگ بخوانید.
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست