پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
مجله ویستا

متون فمینیستی(3): انقیاد زنان جان استوارت می‌ل



      متون فمینیستی(3): انقیاد زنان جان استوارت می‌ل
سپیده ثقفیان

تصویر: استوارت میل و هلن تایلر
انقیاد زنان عنوان نوشته‌ای است که جان استوارت میل، احتمالن با همکاری هریت تیلور میل نوشته است. میل در این کتاب درباره‌ی برابری بین دو جنس بحث می‌کند. در زمان انتشار آن در سال ۱۸۶۹، متن کتاب مواجهه‌ای تمام عیار با هنجارهای محافظه کارانه‌ی زمان خود بود.
در این کتاب بحث‌ها و استدلال‌های دقیق و پر احساسی در مخالفت با نابرابری‌های قانونی و اجتماعی که معمولن در فرهنگ پدرسالار علیه زنان اعمال می‌شود، عنوان می‌شود. میل در کتاب "برای آزادی" هم از آزادی زنان در زمینه‌های فایده گرایانه دفاع می‌کند.
میل عقیده داشت که پیشرفت فکری و اخلاقی نوع بشر، شادی بیشتر برای همگان را به همراه می‌آورد. اعتقاد میل بر این بود که نوع بشر توانایی آموزش و متمدن شدن در زمینه‌های اخلاقی و فکری را داراست. هر کس حق دارد رأی بدهد، مگر اینکه وحشی و بی‌سواد باشد. به نظر میل مردم باید حق رأی دادن داشته باشند تا بتوانند از حقوق خود دفاع کنند و به لحاظ فکری و اخلاقی روی پای خود بایسنتد. این قضیه هم در مورد زنان و هم در مورد مردان صدق می‌کند. میل از جایگاه خود در پارلمان برای دفاع از حق رأی زنان استفاده می‌کرد؛ کاری جدل آمیز در آن زمان.
در زمان میل، زنان بنا بر هنجارهای اجتماعی که در آن، زنان به شکل روانی و فیزیکی کمتر از مردان محسوب می‌شدند و باید ازشان مراقبت می‌شد؛ به راستی تحت تسلط هوس‌های شوهر یا پدران خود بودند. نظریه‌های اجتماعی هم در همین راستا قدم بر می‌داشتند. «بقای اصلح» و «جبر زیستی» که بر اساس تفسیری اشتباه از نظریه‌ی زیست‌شناختی تکامل و و دیدگاه‌های مذهبی که سلسله مراتب زن و مرد در خانواده را حمایت می‌کرد بنا شده بودند. در قرن نوزدهم، سرنمون زن ایده آل به عنوان مادر، همسر و کدبانو، ایده‌ای بسیار قدرتمند بود.
در زمان نوشتن کتاب، میل می‌دانست که دارد علیه دیدگاه‌های عام جامعه عمل می‌کند و می‌دانست ممکن است مجبور شود به شکل مداوم از نظر خود حمایت کند. میل در کتاب خود عنوان کرد نابرابری علیه زنان که یادگاری از دوران قدیم است؛ ممکن است زمانی درست بوده باشد (روسو: ۱۷۶۲، فصل سوم) اما الان در دنیای مدرن هیچ جایی ندارد (میل: ۱۸۶۹). میل می‌دید که نیمی از بشریت نمی‌تواند از خانه بیرون بیاید و در جامعه برای توسعه و پیشرفت بشری مشارکت داشته باشد و بر این عقیده بود که تبعیض علیه زنان به یکی از بزرگ‌ترین موانع پیشرفت بشر مبدل شده است.
میل به کسانی که استدلال می‌کندد زنان «طبیعتن» از مردان پست تراند این گونه پاسخ می‌دهد که ما نمی‌دانیم طبیعت زنان چیست و زنان از چه توانایی‌هایی برخوردارند؛ چون هرگز به آن‌ها اجازه نداده‌ایم که تلاش کنند _ کسی نمی‌تواند بدون مدراک و شواهد، حکمی معتبر صادر کند. ما نمی‌توانیم زنان را از انجام دادن کار‌ها منع کنیم چون ممکن است آن‌ها توانایی انجامش را نداشته باشند.
میل می‌گوید مرد‌ها اصولن دارند سخن خودشان را زیر سؤال می‌برند، از آنجا که می‌گویند زن‌ها نمی‌توانند بعضی کار‌ها را انجام دهند و در عین حال می‌خواهند جلوی آن‌ها را بگیرند تا آن کار‌ها را انجام ندهند، در حالی که مردان نمی‌خواهند زنان بعضی از کار‌ها را انجام دهند.
اینکه زنان می‌توانند یا نه باید در عمل مشخص شود. در واقعیت ما نمی‌دانیم ذات زنان چیست، چون این به شدت در طرز تربیت و بزرگ شدن آن‌ها گره خورده است. میل پیشنهاد می‌دهد که ما باید امتحان کنیم تا بفهمیم زنان چه کارهایی می‌توانند و چه کارهایی نمی‌توانند انجام دهند.
زنان جوری بزرگ می‌شوند که ضعیف، احساسی، رام و مطیع باشند – یک کلیشه سنتی. اگر ما برابری را در رفتار بیازماییم خواهیم دید که ممکن است زنان بسیاری خود را از اطاعت از آنچه به آن‌ها گفته می‌شود،‌‌ رها کنند. آزادی افکار و پتانسیل‌های نیمی از جمعیت انسانی، تأثیر بزرگی بر پیشرفت و توسعه‌ی انسانی خواهد داشت.
نوشته‌ی میل آشکارا در سه فرض اساسی خود فایده گرایانه است: خیر بزرگ‌تر آنی، غنای جامعه و توسعه‌ی فردی.
میل به قوانین ازدواج، که آن را به بردگی زنان تشبیه می‌کند؛ حمله می‌کند. او اظهار می‌کند که انقیاد زنان بی‌فایده ادامه پیدا کرده‌‌؛ همان طور که قبلن بردگی اینگونه بود. او هم چنین پیشنهاد تغییرات و اصلاحات قانونی در اینباره می‌دهد؛ به عنوان مثال تغییر قاتوت ارث تا به زنان اجازه داده شود دارایی خود را نگه دارند و اجازه‌ی کار بیرون خانه به زنان برای به دست آوردن استقلال مالی.
میل عقیده دارد حتا در جوامع نابرابری مثل جوامع اروپایی می‌توان مثال‌هایی پیدا کرد که زمانی که به زنان فرصتی داده شود، می‌توانند پیشرفت کنند. او به ملکه ویکتوریا و ملکه الیزابت در انگلستان و ژان دارک در فرانسه اشاره می‌کند.
میل تنها یک تئوریست نبود بلکه به شکل فعالانه‌ای کمپین‌هایی برای حقوق زنان برپا کرد. وی به همراه نادختری‌اش «انجمن ملی حق رأی زنان» را بنیان نهاد. میل در سال ۱۸۶۷ در یک نطق مشهور از پارلمان درخواست کرد به زنان حق رأی داده شود. او در بحث‌های خود در پارلمان از استدلال‌های خود در کتاب انقیاد زنان استفاده می‌کرد. این کتاب چهار سال پیش از ورود او به پارلمان نوشته شده بود اما تا یک سال بعد از اینکه میل پارلمان را ترک کرد منتشر نشد. (طباطبایی: ۱۳۷۹، ۱۴)
در مواجهه با کتاب، باید این نکته را در نظر داشت که اصل اساسی میل مانند فمینیست‌های لیبرالی که بعدن به میراث فکری میل، ولستون کرافت و تیلور میل تکیه کردند، رفع تبعیض‌های قانونی است. میل از یک سو تربیت را بر طبیعت مرحج می‌دارد و می‌گوید طبیعت زنان در حال حاضر ناشناخته است، اما در جای جای کتاب به گونه‌ای بحث می‌کند که انگار زنان طبیعتن از ویژگی‌های روان‌شناختی برخودارند. هر چند این گونه خلط مبحث از ارزش کار فلسفی- اجتماعی میل نمی‌کاهد.
کتاب انقیاد زنان، در سال ۱۳۷۹ توسط علاءالدین طباطبایی به فارسی ترجمه شده و انتشارات هرمس آن را چاپ کرده است.