پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مجموعه روایات متداول درباره ی مید (1)



      مجموعه روایات متداول درباره ی مید  (1)
یاریش استن ترجمه ی ونوس قدیمی

بخش نخست                                    
 میدِ مقدس(mead) در اصل عبارت بود از یک نوشیدنی الکلی که از غلات و عسل تهیه می شد . اغلب بعدها دیگر نوشیدنی های سُکر آور مانند سوما در هند و شراب در یونان و ایتالیا جایگزین آن شدند ، با این حال نمادگرایی عسل جایگاه مهم[خود] را در چرخه های اسطوره-شناسانه ی این معجون های مقدس حفظ کرد. به همین جهت برای سهولت کار، این معجون ها را بطور کلی مید خواهیم خواند.
        تعدادی از اسطوره های پیچیده منشا مید را بیان داشتند و شرح دادند که مید چگونه به تملک خاص خدایان در آمد . مید با بیمرگی و دانایی ارتباط داشت.در اسطوره شناسی هندی بر بیمرگی تاکید می شد ،در حالی که در اسطوره شناسی اسکاندیناوی تاکید اصلی بر دانایی بود.در اغلب موارد هر دو وجه در چرخه ی اسطوره ای مید ایفاگر نقش بودند. برخی اوقات خدایان نیز غذایی مقدس به دست می آورند که با بیمرگی یا تجدید حیات ارتباط داشت (برای مثال سیب های Idun در اسطوره های اسکاندیناوی و Ambrosia [غذای خاص خدایان در اسطوره شناسی یونان و روم م.]در اساطیر یونانی).به هر حال مهمترین اسطوره ها به معجون مقدس و ظرف محتوی آن تاکید داشتند . در این بخش به بررسی چرخه ی اسطوره شناسانه مید در اسطوره شناسی هندی و اسکاندیناوی خواهیم پرداخت که با چرخه ی اجتماعی مید و الگوهای تصاحب و شراکت در آن آغاز می شود و سپس به تقابل میان ماری که از مید محافظت می کند و پرنده ای که آن را تصاحب می کند   می پردازیم.

خوراک عالی بیمرگی                                                                                                                      
دومزیل تحلیلی اثر گذار از اسطوره های مید را در 1924به چاپ رساند(Le festind̕immortalité) او با قصد بازسازی الگوی اولیه از این چرخه ی اسطوره شناسانه ، با وارسی پیدایش اسطوره ی amṛta،معجون مقدس بیمرگی ، در مهابهاراتا آغاز می کند . این حماسه ی بزرگ در خلال سال های 200 قبل از میلاد تا 200 پس از میلاد نوشته شده است و بسیاری از اسطوره های باستانی هندی را در بر می گیرد.  در این زمان خدایان ویشنو و شیوا تسلط بر ایزدستان هندی را آغاز کردند و هر دو ایزد نقشی مهم در اسطوره ی پیدایش amṛta در مهابهاراتا ایفا می کنند.
             خدای نارایانا(Nārāyana)(ویشنو)یک بار به برهما یاد آور شد که دَئوَها(Devas)(ایزدان) و  آسورها و Dānavas(دیوها) می توانند ظرف اقیانوس را به جهت به دست آورن amṛta  هم بزنند.آنانتا  (Ananta)،مار عظیم که از جهان محافظت می کند،کوه بزرگ مندرا(Mandara)را از ریشه برکند.سپس ایزدان از خدای دریا اجازه خواستند تا آب-های آن را به هم بزنند،و آنان کمک خدای لاک پشت ها رابدست آوردند که موافقت کرد از عصای هم زن حمایت کند.خدایان کوه مندرا را بعنوان عصای هم زن و مار عظیم واسیوکی(Vāsiuti)را همچون طناب هم زن بکار بردند.بسیاری از مخلوقات دریا در فرآیند هم زدن کشته شدند و کوه چنان داغ شد که درختان آن آتش گرفت.سپس ایزد ایندرا باران را باراند تا آتش را فرو نشاند. شیره ی درختان به دریا جاری شد وجوهره ی amṛta گشت این در حالی بود که آب دریا ابتدا به شیر و سپس به کره ی شفاف مبدل گشت.
        آن هنگام که خدایان خسته شدند، ویشنو به آن ها قدرت ادامه دادن بخشید.چیز های با ارزش بسیاری از دریا بوجود آمدند:ماه،ایزد بانوی شراب،اسبی مقدس و غیره.نظر به اینکه خدایان هم زدن را ادامه دادند،زهری تولید شد که تهدیدی برای نابودی جهان به شمار می رفت . ایزد شیوا این زهر را بلعید و آنرا در گلویش نگاه داشت ،از آن پس است که گلویش به رنگ آبی در آمده است. سر انجام amṛta  بدست آمد ،amṛta در ظرفی سفید نگه داشته شد و ایزد Dhanrantari همان که از دریا بر آمده بود آن ظرف را حمل می کرد.
        آسوراها و دیوها خواهان تصاحب amṛta بودند. در آن هنگام ویشنوخود را به شکل زنی جوان و زیبا در آورد و زمانیکه آسوراها و دیوها او را دیدند amṛta را به وی دادند این بود که توانست آن را قسمت کند. به هر حال ویشنو فقط به خدایان اجازه ی نوشیدن می داد .زمانی که راهویِ دیو(Rāhu)به هیئت خدایان در آمد تا مقداری از amṛta را بدست آورد، ماه و خورشید ویشنو را مطلع ساختند.پیش از آنکه دیو موفق به فرودادن جرعه ای که نوشیده بود شود، ویشنو با سلاح خود (دیسکش)سر از تن او جدا کرد.بدن به زمین افتاد و مُرد اما سر بیمرگ باقی ماند.از آن پس است که سَر، خورشید و ماه را به جهت افشاگریشان مورد تعقیب قرار داده است.
        جنگی بزرگ میان دیوها و دشمنانشان در گرفت اما سر انجام فاتح کامل خدایان بودند.آسوراها و دئوها (دیوها)مغلوب شدند وایندرا محافظت از amṛta را به ویشنو سپرد.(مهابهاراتا17-15. 105،O̕flaherty ، 1976 ، 280 -273).
        دومزیل چهار مرحله را در این چرخه ی اسطوره ای باز شناخت:
الف)آماده سازی(شورای خدایان،تصاحب دیگ محتوی معجون مقدس وهم زدن ambrosia)؛
ب)دیو در در زمره ی خدایان(دیدار یک دیو از ضیافت خدایان و مجازات متعاقب او)؛
ج)عروس دروغین(دیویambrosia را دزدیده است،اما آن به وسیله ی خدایی که خود را به شکل زنی زیبا در آورده است دوباره بدست می آید)؛
د)نابودی دیو ها (دومزیل 1924، 25-24)
        به نظر دومزیل این چهار مرحله در بیشتر اسطوره شناسی های هندواروپایی وجود داشت هرچند نه ضرورتاً، در همان تر تیب یا در همان اسطوره.در چرخه ی هندیِamṛta،مرحله ی سوم پیش از مرحله ی دوم می آید.در اسطوره شناسی اسکاندیناوی چهار مرحله ، شماری از اسطوره ها را پوشش می دهند:
الف)آماده سازی(ثور و تیر ظرف محتوی مید را تصاحب می کنند – Hymiskvida)؛
ب)دیو در زمره ی خدایان(لوکی به جشن خدایان می رود و توسط آنان عقوبت می  شود- Lokasenna)
ج)عروس دروغین (چکش ثور دزدیده شده است و او خود را به شکل ایزدبانو فریجا در می آورد(دومزیل جایگزینی چکش به عوض مید را مبنی قرار می دهد-Thrymskvida)
د) کشتار دیو ها (ثور،Thrym و غول ها را می کشد –Thrymskvida (دومزیل 1924و93)).
        این بیان (تفسیر)از اسطوره های اسکاندیناوی مشکلات زیادی را بر می انگیزد . شماری از اسطوره ها مرتبط با چرخه ی اسطوره ای مید در نظر گرفته شدند(برای مثال پیدایش مید از معاهده میان Aesir وVanir و تصاحب مید توسط ادین از غولSuttung).این نظریه که چکش به عوض مید جایگزین شود غیر قابل باور است . ایوانف(Ivanov) و توپوروف(Toporov)شرح داده اند که دزدی چکشِ ایزد رعد ، درون مایه ای بسیار کهن در اسطوره شناسی هندواروپایی است و کاملاً غیر محتمل به نظر می رسد با درون مایه ای متاخرتر که با ربودن مید مرتبط بود جایگزین شود(توضیح.ایوانف و توپوروف 1970).
        بی شک در این باورکه اسطوره های مربوط به مید در بیشتر اسطوره شناسی های هندواروپایی موجود   بوده اند حق با دومزیل است ، اما این که تمام آن ها از الگوی اولیه ی یکسان پیروی می کردند فرضیه ای غیر مستند بود.انسان شناسیِ ساختاریِ جدید به وضوح نشان داده است که گونه هایی متفاوت از درون مایه ی اسطوره ای مشابه ، می تواند در فرهنگ های مرتبط یا حتی در یک فرهنگ موجود باشد . بررسی این گوناگونی ها به جهت تحلیل ساختاری اسطوره ها ضروری است . در کارهای بعدی ، دومزیل خود به بیان تفاوت های ساختاری میان اسطوره های مختلف بسیار علاقه مند شد( توضیح. مقایسه ی وی از اسطوره ی kvasir در اسطوره شناسی اسکاندیناوی و اسطوره ی mada در اسطوره شناسی هندی ؛  دومزیل 1959 ، 35-31) ، و من علیه این نظریه که هدف تحلیل بیان تمام جوانب گونه ها است نه باز یافتن یک" روایت اولیه ی" احتمالی، طرح مسئله می کنم .

خاستگاه مید
 اسطوره های متفاوتی از پیدایش مید در اسطوره شناسی اسکاندیناوی وجود داشت . Hymiskvida روایتی از تصاحب ظرف محتوی مید توسط خدایان ارائه می دهد که با اسطوره هایی که منشاء مید را توضیح می دهند ، همانندی های ساختاری دارد .
        روزگاری خدایان تشنه بودند و اراده کردند تا ضیافتی بر پا نمایند . آنان قرعه انداختند و تصمیم گرفتند که غول (Aegir) ، ایزد دریا ، بساط ضیافت را برایشان مهیا نماید . ثور نزدAegir  رفت و به او دستور داد تا ضیافتی را ترتیب دهد . Aegir از این در خواست آزرده شد و از ثور تقاضا کرد که برود وظرفی مناسب برای او بیاورد . در ابتدا خدایان نتوانستند ظرفی فراهم آورند . پس از آن بود که تیر به ثور گفت که پدرش یمیر (Hymir) صاحب ظرفی بسیار بزرگ است .آن دو به خانه ی یمیر رفتند تا ظرف را به دست آورند . مادر تیر آنان را پذیرفت و زیر ظرف پنهان کرد .
        هنگامی که یمیر به خانه آمد نگاه وی ستونی را که دو ایزد در پس آن پنهان شده بودند نابود کرد، اما زمانی که آنان هویدا شدند او به ایشان خوشامد گفت . سه گاو کشته شدند و ثور دو تای آن ها را در یک چشم بر هم زدن بلعید که سبب دلخوری یمیر گشت .در این نقطه از داستان نقش تیر ضعیف می شود و توجه ما به مناسبات میان ثور و یمیر متمرکز می گردد . یمیر قصد کرد که به منظور تهیه ی غذای صبح روز بعد گشتی بزنند و ماهیگیری کنند . ثور موافقت کرد در صورتی که یمیر طعمه فراهم آورد او پارو بزند اما چون یمیر او را برای فراهم آوردن طعمه به مسابقه طلبید ، ثور گاو نر سیاهی را کشت و سرش را به عنوان طعمه استفاده کرد .سپس ثور قایق را به دریای آزاد راند و امر کرد تا یمیر  ادامه ی کار را بر عهده بگیرد اما غول امتناع کرد . یمیر دو وال شکار کرد اما ثور با گرفتن Jormungand مار محافظ زمین از او پیشی گرفت . او چنان با صاعقه اش به مار زد که به اعماق دریا فرورفت . زمانی که آنان به خشکی برگشتند ، ثور قایق و محتویات آن را به خانه ی یمیر آورد . پس از آن غول ، ثور را به مبارزه طلبید تا جام او را بشکند اما ثور تنها پس از این که معشوقه ی غول او را مطلع کرد تا جام را به سمت سر یمیر که سخت تر از جام بود ، پرتاب کند؛ اقدام به انجام دادن این امر نمود . سپس غول او را برای جابجا کردن دیگ از سالن منزل خود به مسابقه طلبید . پس از دو تلاش نا موفق ، ثور موفق شد . هنگامی که یمیر وافرادش او را تعقیب او غول ها را با صاعقه اش هلاک کرد . او دیگ را برای خدایان آورد چنان که آنان می توانستند سرتاسر زمستان مید را در سالن خانه ی Aegir بنوشند(Hymiskvida).
        ساختار اسطوره در بسیاری جهات روشن نیست . متن سرود نسبتا متاخربوده و به نظر می رسد در بعضی بخشها تحریف شده است . برخی قطعات(Hymiskvida 389) اهمیتی در متن ندارند و بخشی از یک اسطوره ی دیگر هستند . سرود مشخصا زمانی نوشته شده که اسطوره قسمت اعظم اهمیت اولیه ی خود را از دست داده بوده است . با وجود این که انسجام ساختاری در اغلب موارد نادیده انگاشته شده ، نویسنده بسیاری از شاخصه های مهم را حفظ کرده است .
        هدفِ ماموریت ثور و تیر تصاحب دیگ مید است .کم اهمیت نشان دادن تیر در اسطوره بیشتر رمز آمیز می نماید . در اصل همخوان با الگوی متداول در اسطوره شناسی اسکاندیناوی که در آن اموال جادویی غول ها سرقت می شود و آنان توسط اعقاب خود کشته می شوند ، تیر می باید نقشی پر اهمیت ایفا می کرده است .
      هدف از سفر ماهیگیری مبهم است و بعید به نظر می رسد که منظور از آن تهیه ی غذا باشد چرا که با این ترتیب غول بسیار موفق تر از ثور ظاهر می شود چون او دو وال شکار می کند در حالی که ثور مجبور می شود مار محافظ را رها کند . با وجود این که غول مدام ثور را به مبارزه فرا می خواند ، همواره مغلوب او می شود . به احتمال زیاد گرفتن مار محافظ قصدی را در بر داشته که چندان در اسطوره باقی نمانده است .
        اسطوره ی هندی در مهابهاراتا نتیجه ای به ما ارائه می دهد . ایزدان از دریا به جهت مهیا ساختن amṛta استفاده می کنند . ارتباط تنگاتنگ میان دریا و مید در اسطوره شناسی اسکاندیناوی نیز مورد تاکید قرار دارد . این ایزد دریاست که جشنی را ترتیب می دهد (توضیح. همچنین Lokasenna ، جایی که جشن خدایان در سالن خانه ی Aegir برگزار می شود). در Alvĭssmál دریا همچون جایگاه آبجوی انگلیسی(ale) است و شیوه ی آماده سازی آن توصیف می شود .  بنابراین محتمل به نظر می رسد که قصد اصلی از سفر ، تدارک مید بوده باشد نه فراهم آوردن غذا . مار محافظ ممکن است کارکردی مشابه با واسیوکیِ مار   (Vāsiuki) در اسطوره شناسی هندی داشته باشد . بنابراین در فرایند تدارک مید ، گرفتن مار توسط ثور کاری عظیم خواهد بود .
        در هر مسابقه درونمایه ی همکاری میان غول وایزد در اسطوره حفظ می شود . غول و ایزد با یکدیگر رقابت می کنند اما در آن واحد با هم همکاری دارند ، درست همانند آن چه که دئوها و آسوراها در آماده سازی مید انجام می دهند .
        رابطه ی تیر با مادرش، همسر غول یمیر ، (که هم چون عفریته ای پیر و زشت توصیف شده است) خوب است . او با مخفی کردن ایزدان در زیر ظرف محتوی مید از آنان محافظت می کند . معشوقه ی یمیر زن زیبای جوانی است که برای دو ایزد مید می ریزد و راز سَر یمیر را نزد آنان فاش می سازد . در نتیجه یمیر نه تنها ظرف بلکه مید را نیز از دست می دهد(توضیح.Hymiskvida  34،آن جا که غول شکایت دارد که هرگز قادر نخواهد بود بگوید که آبجو برای او مهیا شده است). هیچ دلیلی مبنی بر خیانت او ارائه داده نشده است .ما درباره-ی خاستگاه معشوقه هیچ نمی دانیم . متن از او با عنوان غول مونث یاد نمی کند و ممکن است او ایزد بانویی بوده باشد با نقشی همانند آن چه که ویشنو دارا بوده است، کسی که به آسوراها خیانت کرد و مید را برای خدایان ریخت .
        سختی سر یمیر ونگاه شوم او مشخصه های مهم غول هستند اما این شاخصه ها با جزئیات بیشتر در بخش ششم ، زمانی که درباره ی موضوع سر بریده شده بحث می کنیم ، مورد بررسی قرار خواهد گرفت . هم اکنون به اسطوره ای دیگر در باب خاستگاه مید می پردازیم که در آن تقابل و همکاری میان دو گروه را توضیح می دهیم .
        این اسطوره ی پیدایش مید در Skáldskaparmál حفظ شده است . زمانی که Aesir و Vanir با هم پیمان بستند آب دهان خود را در ظرفی انداختند و از آن Kvasir را به وجود آوردند ، Kvasir بسیار دانا بود به طوری که هیچ کس نمی توانست سوالی از او بپرسد واو قادر به پاسخگویی نباشد . Kvasir بسیار سفر می کرد و به دور دست می رفت . وقتی به جشنی که از آنِ دو کوتوله ،Fjalar و Galar ، بود آمد آن ها او را کشتند و خونش را به درون دو ظرف شبه چینی و یک کتری ریختند. آنان خون او را با عسل آمیختند و از آن مید را درست کردند و به خدایان گفتند که Kvasir در دانش خود به حال خفگی افتاده بود.
        سپس آنان غول Gilling و همسرش را به منزل خود دعوت کردند . Gilling و کوتوله ها به یک سفر ماهیگیری رفتند که در آن کوتوله ها قایق و Gilling را غرق کردند . زن Gilling بسیار غمگین  شد .    مویه های او کوتوله ها را آزار می داد . Fjalar از او خواست که برای دیدن دریا از خانه بیرون برود و زمانی که او رفت ، Galar سنگ آسیایی را روی سر او انداخت . پسر Gilling ،Suttung ، آن چه اتفاق افتاده بود شنید به همین جهت دو کوتوله را گرفت و آن ها را روی صخره ای که جزرومد آن را می پوشاند قرار داد . کوتوله ها مید را به عنوان بهای زندگی خود به او پیشنهاد دادند و سازش کردند . Suttung مید را پنهان کرد و دختر خود Gunnlod را به محافظت آن گمارد .
        پس از این Skáldskaparmál به چگونگی تصاحب مید توسط خدایان می پردازد . روزی ادین خانه را ترک می کند و نزد نُه تن از رعایا می رود . او داس های بزرگ آنان را با سنگ مخصوص(hone) تیز کرد و آنان تمایل پیدا کردند تا آن را از او بخرند . ادین گفت او می خواهد که سنگ را با یک شام معاوضه کند . هنگامی که پذیرفتند ، سنگ را به سمت بالا به سوی آسمان پرتاب کردند . وقتی رعایا تلاش کردند که سنگ را بگیرند با داس های خود گلوی یکدیگر را بریدند . پس از آن ادین نزد Baugi برادر Suttung رفت که رعایا متعلق به او بودند . ادین خود را به عنوان Bölverk (کارگزارِشیطان) معرفی کرد و پیشنهاد داد تا به جای رعایای Baugi کار کند و در عوض آن یک جرعه از مید را که به Suttung تعلق داشت بنوشد . Baugi گفت که نوشیدنی متعلق به او نیست تا بتواند به وی بدهد اما آماده شد تا به Bölverk برای به دست آوردن آن کمک کند . Bölverk برایBaugi  کار کرد اما Suttung به او اجازه نداد که جرعه ای از مید را بنوشد.از این رو Bölverk  و Baugi به کوهستان ، جایی که مید در آن پنهان شده بود رفتند و Bölverk ، Baugi را مجبور کرد تا حفره ای در کنار کوه ایجاد کند . Baugi خواست به Bölverk حقه بزند و    کناره ی کوه را کامل سوراخ نکند ، اما Bölverk متوجه شد چرا که وقتی درون حفره دمید تراشه ها به صورتش برخورد کردند . او Baugi را مجبور کرد تا کار را تمام کند، سپس خود را به شکل ماری در آورد و به داخل حفره خزید . Baugi می خواست به او زخمی بزند اما موفق نشد . Bölverk به دختر Suttung ،Gunlod، کسی که از مید محافظت می کرد رسید . Bölverk برای سه شب با او همبستر شد و پس از آن بود که Gunlod سه جرعه از مید را به او تعارف کرد . Bölverk تمام مید را در سه جرعه نوشید و تمام کرد . او خود را به شکل عقابی در آورد و فرار کرد .Suttung حتی در شکل یک عقاب او را تعقیب کرد اما ادین به سلامت به Asgsrd رسید و مید را از دهان خود به داخل سه ظرف شبه چینی که خدایان مهیا کرده بودند ریخت . به هر حال ادین مقداری از مید را در راه از دست داد و این چیزی بود که نصیب شاعران شد .
        اسطوره مشتمل بر سه بخش است :
الف ) خاستگاه Kvasir و مید                                                                                                                        
ب ) جنگ های میان کوتوله ها و غول ها ، و         
ج ) تصاحب مید توسط ادین .
الف) Aesir و Vanir با آب دهان انداختن داخل یک ظرف به جنگ خود پایان دادند . اهمیت این رسم عجیب چیست ؟ ریختن بزاق دهان تکنیکی بود که به جهت شتاب بخشیدن به فرایند تخمیر در آماده سازی مید به کار برده می شد ، اما در اینجا به امری پیچیده تر اشاره می شود . به منظور پی بردن به این مطلب باید روابط میان Aesir و Vanir بررسی شود .Aesir و Vanir از طریق ازدواج با هم مرتبط شدند . اما این رابطه باید از طریق روابط آن ها با یک گروه سوم یعنی غول ها دریافت گردد . در روابط دو جانبه ی Aesir و Vanir آنان مبدل به زن نمی شوند بلکه مرد باقی می مانند . نمادگرایی زوجیت میان مردان به دلیل تزویج واقعی میان زن ومرد با اهمیت شمرده می شد . مردان بزاق خود را داخل ظرفی ریختند و از این بزاق Kvasir را به وجود آوردند . به هر حال Kvasir امری غیر متعارف و عجیب بود . او متولد نشد و ازدواج نکرد .او حتی به سیاقی مرسوم نمرد ، بلکه مبدل به مید شد که دانایی و جاودانگی را به همراه داشت . به همین جهت تقابلی را میان دانایی و زندگی شاهد هستیم ، مبدل شدن مردان و تغییر شکل زنان .
ب ) کوتوله ها مید را از خون Kvasir درست کردند . تمام قسمت مربوط به کوتوله ها بر اهمیت دریا تاکید دارد ؛ سفر ماهیگیری ، بهانه ای که همسر غول به واسطه ی آن به دام انداخته شد و از خانه بیرون آمد ، و مکافاتی که Suttung برای کوتوله ها در نظر گرفت . قصد از سفر ماهیگیری واضح نیست و هیچ توضیحی درباره ی قتل غول داده نشده است . هنگامی که رابطه ی نزدیک میان دریا و مید را در دیگر اسطوره ها در نظر می گیریم ، کاملا محتمل است که این امر در اصل بخشی از آماده سازی مید باشد .اگر چنین باشد ،انگیزه ی قتل ممکن است محروم کردن غول از شراکت در میدی باشد که با مشارکت وی به دست آمده بود .به هر صورت ، اسطوره بر طبق الگوی Hymiskvida پیش می رود : همکاری با یک غول در خلال یک سفر ماهیگیری منجر به کشته شدن وی به دست شریک یا شرکایش می شود . به هر حال در عمل معلوم می گردد کوتوله ها قادر نیستند از مید که از کشته شدن Kvasir به دست آورده بودند حفاظت کنند . آنان مجبور می شوند به دلیل کشتن غول و همسرش مید را به عنوان بهای زندگی خود تسلیم کنند .
ج ) در Skálaskaparmál روشن نیست که چرا ادین نامی مستعار به نامطبوعیِ Bölverk (کارگزار شیطان) را بر می گزیند . این امر ممکن است با نام دروغین اُدسیوس(Odysseus) قهرمان یونانی که هنگام فریب پلی فموسِ غول(Polyphemos) بر خود نهاده بود یعنی" هیچ کس" منظوری مشابه را تامین نماید . دیگر غول ها (cyclopeans) گفته ی پلی فموس را مبنی بر این که" هیچ کس" به او صدمه زده بود پذیرفتند و جستجو برای یافتن دشمن وی را متوقف ساختند .به همین ترتیب ممکن است معنای نام مستعار ادین به او کمک کرده باشد تا از چنگ دشمنان خود بگریزد . بر اساس Hávamál (95-91) غول ها به سالن Hár رفتند (نامی آشنا برای ادین) تا تحقیق کنند که آیا Bölverk  از زمره ی خدایان بود یا به دست Suttung از پا در آمده بود (100). قطعه ی بعدی در این رابطه است که ادین سوگند یاد می کند، سوگندی بر حلقه اش که ارزش تمام سوگند ها را به مخاطره انداخت و Suttung  را فریب داد، اما مشخص نیست که آن چه سوگندی بوده است . چه بسا ادین خود را در سوگند بر این که هیچ کارگزار شیطانی در زمره ی خدایان وجود نداشته محق دانسته است . بی شک ادین Suttung و دختر وی را فریب داد (Hávamál). برخی قطعات در Hálvamál (توضیح.96 همچنین99و101) بیان می دارند که ایزد یاد شده Gunnlod را اغوا کرد وبا وی رفتاری جوانمردانه نداشت .احتمالا ادین به او قول ازدواج داد اما به محض به دست آوردن مید قول خود را زیر پا گذارد(توضیح.همچنینDe Vries 1952، 27، که به منظور مرتبط ساختن قطعه ی 101 به 82 متن را به شیوه ای مشابه تفسیر می نماید ) . چه بسا مشارکت در مید هم چون هدیه ی ازدواج مد نظر قرار گرفته شده باشد .پس قول نادیده گرفته شده انگیزه ای شد جهت حضور غول ها در اقامتگاه ادین ولی او آنان را فریب داد .
        Suttung قبول نکرد جرعه ای از مید را به عوض کاری که ادین برای برادرش انجام داده بود به وی بدهد .به همین جهت ادین دختر او را اغوا کرد و نه تنها دختر محافظ بلکه تمام موجودی مید را به دست آورد .
        تمامی اسطوره های مرتبط با پیدایش مید که درباره ی آن ها بحث کردیم ،در برخی شاخصه ها مشترک هستند. اول از همه ، نوعی همکاری میان گروه های رقیب یا دشمن برای آماده سازی مید مورد نیاز است (دئوها و آسوراها ،Aesir و Vanir ، ثور و Hymir ، و کوتوله ها وغول ها ). مشارکت در مید یا ظرف محتوی آن به تقابل و جنگ می انجامد . در تمام موارد، گروهی که ابتدا مید را در تصرف خود داشتند آن را به گروه دیگر واگذار می کنند . ایزدان همواره فاتحان نهایی هستند .بنابراین مید محصول همکاری و مسب جنگ است و در پایان مزیت ایزدان را به همراه دارد .

(1) ا این نوشته ترجمه ی فصلی از کتاب زیر است :   Oosten, J., The War of the Gods, Routledge & Kegan Paul, London, 1985