یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پیرامون چهارشنبه سوری: بحران آیین های کهن در ایران امروز



      پیرامون چهارشنبه سوری:  بحران آیین های کهن در ایران امروز
جبار رحمانی

با ورود اسلام تحول بزرگی در آیین ها و سنت های فرهنگی رخ داد. برخی آیین های باستانی ایران که توانستند رنگ و بوی اسلامی بگیرند، همچنان پابرجا ماندند،  اما برخی دیگر که همچنان در جهان بینی باستانی باقی مانده بودند و نتوانستند در جهان بینی اسلامی ادغام شده، در طی زمان حذف شدند. در این میان دسته سومی از آیین ها هم بوده و هستند که بیش از آنکه ریشه در جهان بینی رسمی و مذهب حاکم داشته باشند تا با تغییر حکام و جهان بینی های آنها، محکوم به تغییر و یا حذف شوند، ریشه در جهان بینی عامه مردم و فرهنگ عامه داشته و در نتیجه همچنان تداوم پیدا کردند. وجود این دسته سوم آیین ها از میان تغییرات و تحولات، سبب اتصال و تداوم وضعیت فرهنگی معاصر با سنت های مردمی گذشته می شود. جهان بینی این جشن های دسته سوم، هیچگاه به تعارض و چالش با جهان بینی حاکم نخواهند پرداخت.
یکی از مهمترین این جشن ها، جشن چهارشنبه سوری است. این جشن بیش از آنکه بیانگر نگاهی مذهبی باشد، بیانگر میراثی فرهنگی است که هرچند شاید روزگاری ریشه در سنت های مذهبی حاکم داشته، اما قرن هاست صرفا ریشه در سنتهای فرهنگ عامه دارد و کارکرد آن بیش از همه کارکردی فرهنگی است.
چهارشنبه سوری امسال هم گذشت، ازمیان تحریم های شرعی و اخلاقی آن در رسانه ها، تهدیدهای پلیسی برای ممانعت این جشن کهن، و گاه دستگیری‌ها و آسیب دیدگی های جوانان از انفجار مواد محترقه، آنچه ماند صدای ترقه ها و فشفشه هایی بود که از عصر سه شنبه تا آخر شب به گوش می رسید. به نظر می رسد باید این سوال مهم را باید پرسید که چرا بعد این همه سال تبلیغ رسانه ای و تحریم اخلاقی و شرعی و تهدید پلیسی باز مردم به این رسم کهن پای بندند، البته هر سال خطرآفرینی ها و حادثه ها هم بیشتر می شوند.
چندین سال است که دغدغه چهارشنبه سوری مساله امنیتی و فرهنگی محسوب می شود. این دغدغه همیشه یک پاسخ دریافت کرده است: سرکوب. سرکوب این جشن همراه بوده تخریب همه جانبه این رسم. عموما از آن به مثابه یک رسم منفی و مخرب یاد می شود، که رسانه ها هم دائما پیامدهای منفی آن و آسیب زایی آن را به نمایش می گذارند. به نظر می رسد نتیجه این سیاست مواجهه با جشن چهارشنبه سوری جز در موارد دخالت مستقیم پلیس نتیجه ای نداشته است. گویی هرسال تمایل جوانان به بمب ها صوتی و ترقه های مهیب تر بیشتر شده است. اما چرا باز این نوع مواجهه ادامه دارد.
جشن هایی مشابه چهارشنبه سوری در همه فرهنگها به اشکال مختلف وجود دارند. در هندوستان نیز همین جشن به نام دیوالی وجود دارد، ترقه ها و فشفشه ها و آتش بازی ها آنقدر هست که گاه شهر برای چند روز در آلودگی این آتش بازی ها فرو می رود. اما هیچگاه آدمی صدمه نمی بیند، کسی برای لذت ترقه ای را در کنار عابران منفجر نمی کند، و کسی آزار نمی رساند. شاید بتوان دلیل اولیه این امر را وجود مواد آتش بازی استاندارد و عرضه سالم آن دانست، اما در اصل آنچه که مهم است فرهنگ و سنن این جشن است که در رسانه ها و فضاهای عمومی بیان می شود و مردم نیز طبق سنت از آن پیروی می کنند. همه آتش بازی ها رو به آسمان دارند که مبادا منجر به صدمه ای بشود.  
آیین های کهن سال هاست در ایران به مساله و گاه معضلی برای مسئولان تبدیل شده اند، مهمتر از همه اینکه با ارجاع دادن این آیین ها به ریشه های کهن آنها، معمولا بر اساس قضاوتی اخلاقی و شرعی آنها را رد کرده و دست به سرکوب می زنند، بی آنکه دقت کنند که این آیین ها امروزه جهان بینی کهن خودشان را به همراه ندارند. جشن ها فرم هایی فرهنگی و آیینی برای ایجاد فضایی از تجربه شادی و شادکامی هستند. مردم جشن های کهن را برای لذت فرهنگی دوست دارند، ضمن اینکه این رسوم تداوم و اتصال با گذشته را نیز امکان پذیر می کنند. آیین ها در نهایت فضایی هستند که جامعه در باره خودش می اندیشد و خودش را بر اساس سنت و مساله های پیش رو بازسازی می کند. اما اگر آیین ها سرکوب شوند و دخالت امرآنه در آنها بیشتر شود، به سمت کج کارکرد هدایت می شوند. فرهنگ ها آیین را می سازند تا خودشان را بسازند، اگر آیین ها را تخریب کنیم، در نهایت فرهنگ را تخریب کرده ایم. به نظر می رسد مسولان بعد این همه سال ناکامی در مواجهه و هزینه های گزاف جامعه بخاطر عدم دسترسی به ابزار های استاندارد برای شادمانی، بهتر است درکی دیگر را مبنای کارشان قرار دهند. تبدیل این جشن به فضایی شادمانه، عمومی، استاندارد هم می تواند لذت و شادمانگی فرهنگی را برای مردم به ارمغان آورد و هم اینکه ابزاری برای بازسازی شادمانه جامعه فراهم کند.
به جای رویکرد بیرونی و پلیسی به این جشن فرهنگی، بهتر است رویکردی همدلانه داشت، تا بتوان هم مانع آسیب ها شد و هم اینکه از این فضای فرهنگی برای توسعه فرهنگی جامعه استفاده بهینه ای برده شود. حذف چشن های شادمانه از جامعه، مثل حذف نیاز به شادی در روح و زندگی انسان هاست. به نظر می رسد در سیاست گذاری های فرهنگی، ما نیازمند تاملی بیشتر و همدلانه تر با جشن ها هستیم، تا شاید بتوانیم راهکاری بهتر میان میراث سنت و مقتضات امروز پیدا کنیم. چالش برانگیزترین بخش این سیاست گذاری ها، جشن ها کهن، و تناقش مدیران و مسئولان در مواجهه با آنهاست.بهتر است این به گونه ای برنامه زیری کنیم که از چهارشنبه سوری از یک تهدید جمعی به فرصتی فرهنگی برای بسط شادمانگی فرهنگی تبدیل شود. این مهم برآورده نمی شود مگر با تغییر نگاه مسئولان نسبت به آیین ها.