جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
غرقه در نشانه ها
● گفت وگو با فرشته مولوی، نویسنده
دست كم سی سالی می شود كه می نویسم و اگر بیدرنگ بپرسید پس كو حاصلش، می گویم كه بخشی از این كم چاپی در داستان نویسی به باور من به كم نویسی و با وسواس نویسی برمی گردد و همین طور شاید به نبودنم در ایران در سال های اخیر و بخشی دیگر به سرنوشت عمومی نسلی كه در آستانه كار قلمی و ادبی با صنعت نشر و جو ادبی حول و حوش ۵۷ تا ۱۳۷۰ روبه رو شد. در دو سه سال پیش از انقلاب امیركبیر آن زمان چند كتاب به ترجمه مشترك من و آقای هرمز ریاحی درآورد كه در میانشان جز كتاب قطور تاریخ آفریقا باقی كتاب های كودك و نوجوان بود، از جمله كتابی از سری پی پی جوراب بلند، راز های دره تنگ، جوناتان مرغ دریایی و دوازده ماه از مارشاك.
حوالی انقلاب سوای ترجمه های پراكنده با نام و بی نام، اولین داستانم در یك جنگ كوچك برای كودك و نوجوان به نام ساده رنگ چاپ شد و بعد رفت تا سال های ۶۹ و ۷۰ كه كتاب شناسی داستان كوتاه را نیلوفر، رمان «خانه ابر و باد» را نشر شیوا و مجموعه داستان «پری آفتابی» را نشر قطره درآورد. پیش از اینها هم ترجمه رمان معروف آثوئلا نویسنده مكزیكی را نگاه درآورد. بعد ترجمه ای از كار مشهور خوان رولفو را نشر گردون به نام «دشت مشوش» منتشر كرد كه بعد از ۱۵ سال به همت ققنوس چاپ دوم آن به نام اصلی اش «دشت سوزان» درآمد. ترجمه ای از داستان های برگزیده از نویسندگان گوناگون را هم نشر مركز درآورد. همین طور داستان «نارنج و ترنج» و نوشته ای به نام «باغ ایرانی» همراه با تصویر به صورت ناشر- مولف درآمدند كه به تیر غیب گرفتار شدند. از سال ۱۳۷۸ به بعد هم، به فارسی یا انگلیسی، در تورنتو بیشتر مقاله، كه گویا حالا واژه «جستار» برای آن جا افتاده است، منتشر كرده ام تا داستان، به این امید كه بالاخره روزی داستان های در كشو خوابیده در این بیست ساله كه چندان هم زیاد نیستند، در تهران چاپ شوند.
● با توجه به دور بودن از ایران تا چه اندازه از فضای ادبی داخل اطلاع دارید. همچنین میزان آشنایی شما با ادبیات كودك و نوجوان كانادا چقدر است؟
▪ من این بخت بلند را داشته ام كه در دانشگاه تهران از كلاس درس ادبیات كودك و نوجوان خانم ثریا قزل ایاغ بهره ببرم، بنابر این چیزهایی در باره آن می دانم. اما نه كارشناس این رشته ام و نه خود را نویسنده كودك و نوجوان می دانم. تعریف رایج از نویسنده كودك و نوجوان هم كسی است كه یا فقط برای این گروه می نویسد، یا بخش چشمگیری از كارهایش برای این گروه است. همچنین گرچه خواننده حرفه ای ادبیاتم، خواننده حرفه ای ادبیات كودك و نوجوان نیستم. به این معنی كه در جست وجوی مدام برای یافتن خوراك ادبی بر مبنای كیفیت كار و حال و هوای خودم تمایزی میان كار برای بزرگسالان و كار برای كودكان و نوجوانان نمی گذارم. جسته گریخته درباره آثار منتشر شده در سال های اخیر اینجا و آنجا خوانده و شنیده ام. از میان قدیمی تر ها هم با كار های آقای مرادی كرمانی و آقای محمد محمدی آشنا هستم. كارهای سال های اخیر آقای احمدرضا احمدی را هم خوانده ام.
از میان نام های برجسته در دفتر ادبیات كودك و نوجوان ایران هم نام صمد بهرنگی، نه به خاطر ماهی سیاه كوچولو كه به خاطر اولدوز و همین طور نام ثمین باغچه بان زودتر به خاطرم می آید. با این پیش درآمد می بینید كه صلاحیت حرف زدن درباره وضعیت ادبیات كودك و نوجوان را ندارم. با ادبیات روز كانادا تا اندازه ای آشنا هستم، اما دانشم از ادبیات كودك آن از حد یافته های تصادفی و گهگاهی پیشتر نمی رود، مثلاً همین تازگی كتابی به نام «سه آرزو: حرف های بچه های فلسطینی و اسرائیلی» از دبورا الیس به دلیل سروصدایی كه به پا كرد، توجهم را جلب كرد. انجمن كتابداران اونتاریو این كتاب را در فهرست كتاب های برنامه كتابخوانی برای بچه های كلاس های ۶-۴ گذاشته بود و كنگره یهودیان كانادا به این كار اعتراض كرد و برخی مدارس دسترسی كودكان به نامبرده را محدود كردند و این كار با اعتراض نهاد و گروه های هوادار آزادی بیان و خواندن روبه رو شد. به هر حال برگردیم به داستان ندانسته های من در باره ادبیات كودكان. با شرمندگی از آنها و سپاسگزار پرسش های شما از این فرصت استفاده می كنم و از چیزی می گویم كه تجربه كرده ام.
● با اشاراتی كه به نویسندگان ادبیات كودك و نوجوان داشتید و كار شما برای هر دو طیف سنی بفرمایید به نظر شما مرز بین ادبیات كودك و بزرگسال كجا از هم جدا می شود؟
▪ نویسنده هایی هستند كه تكلیفشان با خودشان و ناشران و خوانندگان روشن است، به این معنی كه خواننده شان یا بزرگسال است یا نوجوان یا كودك. نه برای خودشان دردسر می آفرینند، نه برای دیگران. آثاری هم هستند كه همین طورند، یعنی یك گستره سنی مشخص از خوانندگان را به خود می خوانند. در عین حال آثاری داریم كه هم این و هم آن گروه را به خود جلب می كنند و این سئوال را پیش می آورند كه بالاخره برای كدام گروه نوشته شده اند. این دسته از آثارند كه بحث مرز میان ادبیات كودك و نوجوان و ادبیات بزرگسالان را پیش می كشند.
برخی می گویند ادبیات كودك ادبیاتی است كه به ویژه برای كودك نوشته شده است، اما شمار كارهایی كه در اصل برای بزرگسالان نوشته شده و حالا از زمره ادبیات نوجوان به حساب می آید كم نیست، مثل هكلبری فین، تام سایر و شاهزاده و گدا از مارك تواین. یا مثلاً كشتن مرغ مقلد از هارپر لی كه حالا بیشتر ادبیات نوجوان به شمار می آید.
عكس این هم هست كه كاری برای كودك نوشته شده اما در میان بزرگسالان بیشتر محبوب شده است. كارهایی هم در اساس برای بزرگسالان نوشته شده و بعد ویرایش شده اند تا مناسب كودكان باشند، مثل سفرهای گالیور از سویفت و پینوكیوی كولودی. گروهی قهرمان داستان را ملاك تمیز می دانند و هر داستانی را كه قهرمان آن كودك است داستان كودك می دانند و بر عكس این تقسیم بندی پایه استواری ندارد. ویژگی های دیگری هم كه معیار شمرده می شوند، یعنی درونمایه مناسب برای كودك، همراهی تصویر با متن، سادگی زبان و جنبه آموزشی داشتن و غیره، هر كدام به نوبه خود دردسرآفرینند. این گرفتاری شاید از اینجا آب می خورد كه در نهایت یك داستان خوب می تواند از تقسیم بندی سنی فراتر برود.
● چرا برخی از آثار از طرف هر دو طیف مورد توجه قرار می گیرد؟
▪ اگر بپذیریم كه هر فردی در بزرگسالی به تناسب میل و توان خود كودك درون خود را حفظ می كند، درك این كه چرا برخی از آثار كودك و نوجوان در میان بزرگسالان این همه محبوبند، آسان می شود. همین طور عجیب نیست اگر بسیاری از كتاب های بزرگسالان برای نوجوانی كه با شوق و شور به سوی بزرگسالی می رود جاذبه ای بی چون و چرا داشته باشد. به گمان من مسئله تقسیم بندی سنی و تفكیك ادبیات بزرگسال و كودك به آن ترتیب كه برای ناشر و بازاریابی نشر و همین طور برای منتقدان و نظریه پردازان مطرح و مهم است، برای خواننده و نویسنده نیست. خواننده داستان پی كار خوبی كه با سلیقه اش بخواند می گردد و نویسنده هم در اساس باید پی نوشتن داستانی باشد كه فكر می كند می تواند خوب از كار در بیاوردش. با این شیوه تفكر خواننده پر و پا قرص كار های خوب ادبیات كودك و نوجوان بوده ام و در میان ترجمه های كم و بیش پراكنده ام هم كارهای كودكان هست.
در داستان نویسی هم از گروهی هستم كه اختیار را به داستان می دهم ببینم مرا به كجا می كشاند. این است كه خوب یا بد هرگز به قصد این كه مثلاً داستانی برای این گروه خاص از خوانندگان بنویسم دست به قلم نبرده ام.
● یعنی شما از پیش با توجه به مخاطبتان داستان را شروع نمی كنید؟
▪ توجه ام ناخواسته آن قدر كه به كودك درون هر آدمی هست به دوره سنی خاص نیست. اتفاقاً این طور شده كه در میان داستان های چاپ شده و نشده داستان هایی از سوی خواننده های صاحب نظر و یا مشاوران ناشران برچسب كار مناسب نوجوان بخورند. ماجرای این كتاب كوچك بلبل سرگشته هم همین است كه چند داستان آن را نشر افق از میان مشتی داستان درهم شاید برگزید و مناسب برای نوجوانان تشخیص داد و من هم این نظر را محترم شمردم. واقعیت شاید این است كه داستان های آمده در این مجموعه و چند تایی دیگر كه هنوز چاپ نشده اند، سرشتی دارند كه كار تعیین خواننده را دشوار می كنند.
برای نمونه ناشری كانادایی كه فقط كار برای كودك و نوجوان منتشر می كند، بعد از خواندن نارنج و ترنج چنان شیفته آن شد كه پیشنهاد كرد آن را پایه نوشتن رمانی برای نوجوانان كنم تا بتواند چاپش كند، در عین حال معتقد بود كه این كار در شكل فشرده كنونی اش بیرون از توان در بافت نوجوان است. این گروه از داستان ها وقت ناشریابی خود من را هم گیج می كنند، با این همه مرتكبشان شده ام و اگر بازهم فكر داستانی به این شكل به سراغم بیاید، بی توجه به دردسر های بعدی پی اش را خواهم گرفت. من نمی دانم آیا در میان آثار چاپ شده در ایران داستان هایی از این قبیل داریم یا نه.
كار های آقای مرادی از این مقوله نیستند، چون برای كودك و نوجوان نوشته شده اند و در عین حال در میان بزرگسالان هم خواننده بسیار دارند. منظورم مقوله داستان هایی است كه به ظاهر و یا در رویه عناصر ادبیات كودك و نوجوان را دارند، اما لایه های زیرین آن بزرگسالان را نشانه می گیرد. مشهورترین نمونه شاید شازده كوچولو باشد كه در قالب و ظاهر داستان كودك اندیشه های آرمانی و ژرفی پیرامون زندگی و عشق را مطرح می كند كه بی تردید كودك توانایی درك آنها را ندارد، در عین این كه از آن به شیوه خود لذت می برد.
كار های سیلورستاین هم به ترتیبی دیگر مرزهای سنی را ندیده می گیرد و از این مقوله است. به همین سبب هم هست كه روی كتاب های او نوشته می شود، «برای همه گروه های سنی». گمان می كنم وقتی نویسنده ای روی سخنش با كودك درون خودش است این اتفاق می افتد. به هر حال كنكاش در این مسئله را شاید بهتر باشد به منتقدان سپرد.
● به كتاب بلبل سرگشته اشاره كردید آن را می توان مجموعه موفقی دانست كه چندین ویژگی را در بر دارد. پرداخت، انتخاب سوژه و محتوا. در خصوص این كار بیشتر توضیح دهید.
▪ درباره بلبل سرگشته جز آنچه كه خودتان هم می بینید چه می توانم بگویم، كتابی كوچك با چند داستان كوچك. اما باز از فرصتی كه سئوال شما برایم پیش می آورد استفاده می كنم و می گویم كه هر كس باید كار خودش را بكند، یعنی داستان نویس داستان می نویسد، كارش معرفی داستانش، یا بررسی و تحلیل اثر نیست.
در آنجایی كه نویسنده خودش از كار خودش حرف می زند و در باره آن شرح كشاف می دهد، یك جای كار لنگ می زند، چون كه می خواهد یا ناچار است كار منتقد را بكند، كه روشن است كه به بیراهه می رود، مثل وقتی كه منتقدی بخواهد داستان بنویسد. در یك نظام درست فرهنگی، هر كس به كار خودش می پردازد و همه با هم و در كنار هم كار می كنند، بی آنكه كار و نقش یكدیگر را زیر سئوال ببرند. نظام درست به آدم ها این فرصت را می دهد كه هم توان و میل خود را عملی كنند و هم درك واقع بینانه ای از استعداد و آرزوی خود داشته باشند و به دام خود بزرگ بینی و خودهمه كاره بینی نیفتند.
در یك نظام نادرست هم كه همه همه كاره و هیچكاره اند، می بینیم كه نویسنده ای با هزار مكافات كتابی می نویسد، بعد با هزار مكافات دیگر با من بمیرم تو بمیری ناشری پیدا می كند و یا خودش ناشر می شود و بعد تازه باید خودش یا رفیقش كتاب را معرفی یا نقد و بررسی كند. خلاصه این كه چنین نظامی نه می تواند نویسنده خوب بپروراند، نه منتقد خوب. این كه نویسنده ریز و درشت كار نویسندگی را بداند و تا می شود بخواند و خوب و درست بخواند، یك چیز است و این كه می بینیم برخی از نویسنده های ما مدام نظریه پردازی و در واقع معلومات پراكنی می كنند یك چیز دیگر است. نظریه پردازی و نقد ادبی دانشی است كه باید آن را آموخت و در محدوده ای معین كه نقد و تحلیل است به كارش گرفت، نه وقت كار خلاق ادبی كردن یا داستان نوشتن.
نلی محجوب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست