سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
به خاطر کلر: سپیده دم به رغم همه (لوموند دیپلماتیک: آوریل 2015)
تصویر: دانتیکا
ماهیگیری به نام ”نوزیاس“ در ”ویل رُز“، دهکده ای ساحلی نزدیک ”پورت ـ اوـ پرنس“، به سر می برد. دخترش ”کلر لیمیه لانمه“ («فروغ دریا» به زبان کرئول) شبانگاه گم می شود. پدر به جستجوی او برمی آید، تا بر خلاف میلش او را به زنی توانگر تر از خود بسپارد. زیرا سرنوشت بسیاری از کودکان هائیتی چنین رقم می خورد: والدین، آنها را به رسم ”رستاوک“ («ماندن نزد»،) به کسی می سپارند، و خود در پی ”شش لاوی“ («جستجوی زندگی»، به امید یافتن مکنتی، به دیاری دوردست) روانه می شوند.
اثر ادویک دانتیکا (Edwige Danticat) *، ترجمه سیمون اروس(Simone Arous) از انگلیسی (آمریکائی)، انتشارات گراسه، پاریس، ۲۰۱۴، ۲۷۷ صفحه.
ماهیگیری به نام ”نوزیاس“ در ”ویل رُز“، دهکده ای ساحلی نزدیک ”پورت ـ اوـ پرنس“، به سر می برد. دخترش ”کلر لیمیه لانمه“ («فروغ دریا» به زبان کرئول) شبانگاه گم می شود. پدر به جستجوی او برمی آید، تا بر خلاف میلش او را به زنی توانگر تر از خود بسپارد. زیرا سرنوشت بسیاری از کودکان هائیتی چنین رقم می خورد: والدین، آنها را به رسم ”رستاوک“ («ماندن نزد»،) به کسی می سپارند، و خود در پی ”شش لاوی“ («جستجوی زندگی»، به امید یافتن مکنتی، به دیاری دوردست) روانه می شوند.
گرداگرد این ماجرا که فرجام آن تا به آخر در هاله ای از ابهام پوشیده می ماند، هفت روایت دیگر جای دارند که همانند بسیاری داستان های کوتاه دیگر مستقل می نمایند، اما طی جهش هائی به گذشته یا آینده، اندک اندک حال و هوای سپهری را برمی سازند. از آن میان، روایتی است از آنچه دهسال پیش از آن روی داده، سالی که هوا چنان گرم بوده که قورباغه ها می ترکیدند. سرگذشت جوانی به نام ”به“، را می خوانیم که در زاغه ای (گتو) به سر می برد، جائی که در نبود چشم اندازی بهتر، مشق مردن می کنند؛ و از ماجرائی می گوید که ده سال بعد رخ داده و در آن ”ماکس“ها، خاندانی ثروتمند را به صحنه می آورد که هم اسرار و هم بنفشه های آفریقائی خود را می پرورند … سرانجام بر بلندی های کوهسار ”مون اینیتیل“، که آنرا «کوه بی خاصیت» نامیده اند چون هیچ چیز مفیدی را نمی توان از سرخس هائی برگرفت که سراسر آنرا تصرف کرده اند، ”کلر“ را باز می یابیم، که به آسمان شب؛ و دریا که نامش را بر او نهاده اند؛ و کورسوی مشعل اهالی ”ویل رُز“ که به جستجوی او برآمده اند، دل باخته است.
”ادویج دانتی کت“، نویسنده رمان، اگر نگوئیم همان سرنوشت ”کلر لیمیه لانمه“، شخصیت داستانش را از سر گذرانده، پر دور هم از کنار آن نگذشته. او در سال ۱۹۶۹، در روزگار ترکتازی افواج سرکوبگر «تُن تُن مَکوت» و فرمانروائی ”فرانسوا دوالیه“ در هائیتی به دنیا آمده و تا ۱۲ سالگی، پیش از آنکه به والدینش در ایالات متحده بپیوندد، در آن کشور نزد خویشاوندان بزرگ شده بود. او برای گفتن از تبعید و آواز سرزمین زادگاهش به زبان انگلیسی می نویسد، به اسلوبی که ردی از ”کرئول“ برجای جای آن پیداست، زبانی که از ”صیحه پرنده سرخ“، نخستین رمانش (انتشارات پیگمالیون، ۱۹۹۷) به کار گرفته.
رمان ”به خاطر کلر“ حلقه ای به دور زمان و مکان می کشد و باز محصورترش می کند، آنقدر که روزگار و فضائی متراکم و مستقل را چونان جزیره ای برسازد، آهسته و آرام، آکنده از رایحه شکر سوخته، اشباع از رنگ های شاد و سرزندهٔ پارچه های نخی و نسوج ملون نرم و نازک، تا سرگذشت هائیتی، تیره روزی دامن گستر، ثروتمندان انگشت شمار و دار و دسته های تبه کار همواره بیشمارش را باز گوید. او به کاوش در شادی ها و زجر و عذاب پدر و مادر بودن نیز می پردازد: ”نوزیاس“، نمودار پدری است در کشاکش میان عشق به دخترش و عزم آنکه زندگی مادی بهتری از حیات خود را به وی اهدا کند؛ بر ”گائل“، مادر دخترکی که در سانحه ای مرده، «هر روز بی نهایت دشوار می گذرد»،اما از وانهادن خویش به مرگ تن می زند زیرا «خیلی دلش می خواهد هرچه قرار است روی دهد را به چشم ببیند، همه آنچه شوهر و دخترش دیگر هرگز در نخواهند یافت»؛ ”ماکس جونیور“، مرد جوانی که از پسرش ”پاماکسین“ جدا افتاده و آرزو دارد که مادر آن پسر بداند که چگونه فرزند را «در جامعه ای که قانون جاودانش تخریب نسل آینده است، صحیح و سالم، به سن بلوغ برساند»؛ راوی، سرگذشت نوباوگانی را از قلم نمی اندازد که به دست افرادی سالمندتر از خود وانهاده اند، «سوداگرانی زیاده خواه یا سیاستمداران محلی که آنها را برای انبوه کردن تظاهرات سیاسی به کار می گیرند، وقتی می باید بحرانی برانگیخت اسلحه به دست شان می دهند و آنگاه که آرامش ناگزیر گردد از سر راه بر می دارند». اما در پایان روایت، وقتی خطوط محو اندام ”کلر“، مواج در رقص («دایره وار») ”ون“، نقشی از خود بر پرده پگاه هائیتی می نگارند، انگار این حلول خوش خرام آینده در حرکاتی موزون، رنج های والدین را به تمامی موجه می نمایاند و از خاطر می زداید.
CATHERINE DUFOUR
پرونده ی لوموند دیپلماتیک
http://anthropology.ir/node/15007
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست