شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو



      سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو
مائده معيري

تصویر: عکس یادگاری با ببر مازنداران (خبرآنلاین)
رابینو.ه.ل،1343(1336)، سفرنامه مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
مقدمه
کتابی که به صورت خلاصه به معرفی آن پرداخته شده است تحت عنوان سفر نامه مازندران واسترآباد توسط سیاح معروف انگلیسی رابینو یاسنت لویی به رشته تحریر درآمده است. وی کنسول دولت بریتانیا در رشت بوده و طی سفرهایی که در سالهای 1288 و1289 به مازندران و گرگان داشته، یافته ها، دیده ها و شنیده های خود را جمع آوری وبابررسی سایر کتب تاریخی و بهره بردن و یاری جستن از نوشته های دیگر مورخین اللخصوص پروفسور ا.ج.براون مطالب خود را تکمیل نموده است.سفرنامه فوق اولین بار با سرمایه "موقوفه گیب" در انگلستان انتشار یافت.
ترجمه این کتاب به زبان فارسی اولین بار توسط جناب آقای سید حسن تقی زاده در سال 1321 انجام و در سال 1336 منتشر می‌شود. چاپ دوم آن نیز در سال 1343 با ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی راهی بازار می‌گردد.
سفرنامه فوق به دستور محمد رضا شاه پهلوی در 276 صفحه،11 فصل و در 2500 نسخه به چاپ رسیده و حق چاپ آن نیز مخصوص بنگاه ترجمه ونشر کتاب می‌باشد.
کتاب فوق مجموعه غنی و ارزشمندی از مجموعه کتب ایرانشناسی است که مازندران و استرآباد را طی سالهای ذکر شده به تصویر می‌کشد.این کتاب حاوی اطلاعات جالب، دلنشین و قابل ارجاعی از جغرافیا، تاریخ، شیوه معیشت و سایر موارد فرهنگی، اجتماعی و... درباره مناطق مختلف مازندران و گرگان دراختیار ایران شناسان و ایران دوستان  قرار می دهد .


فصل اول
فصل اول به نژاد و اصالت مردم مازندران پرداخته و نام طبرستان را که پیش از مازندران متداول بوده مورد تحلیل قرار می دهد. در این مبحث از سه ناحیه کوهستانی طبرستان که پیشتر توسط ابن حوقل در قرن 4 هجری ذکر شده بود نام برده شده واین نواحی از نظر جغرافیایی مورد بررسی قرار می‌گیرد. محدوده جغرافیایی مازندران و 13 ناحیه ای که مجموع آنها مازندران پیشین را تشکیل می‌داد از دیگر مواردی است که در این فصل بدان پرداخته شده است.
تعاریف مختلفی از دانشمندان و نویسندگان معروف و معتبردرباره مازندران و توصیفات دلنشین این افراد نیز در لابلای سایر مطالب این فصل به چشم می‌خورد.
 ویژگیهای جغرافیایی، ذکر رشته کوههای مازندران و اسامی رودخانه ها از سایرمطالب جغرافیای در باره این محدوده می باشد. اشاره به جاده ها و آب وهوای مازندران، محصولات ومیوه ها،منابع و حیوانات نیز از دیگر مواردی است که دراین فصل گنجانده شده است.
از جالبترین مطالب این قسمت بررسی تفاوت میان اهالی مازندران وگیلانیهاست. تعصب مردم مازندران به مذهب، دلیل کثرت زیاد سادات در این منطقه، بررسی قبیله های متعدد پراکنده در سراسر مازندران و چگونگی کوچانده شدن این قبایل از سایر نقاط ایران به مازندران و همچنین چگونگی مسلمان شدن اهالی مازندران در این فصل ذکر شده است.
آخرین مبحث از فصل اول نیز به بناهای نظامی واستحکامات این استان می‌پردازد.

فصل دوم
دراین فصل رابینو طی سفر خود از رشت تا خرم آباد به توصیف نهرها وپلهایی که درطول مسیر سفرش وجود داشته پرداخته است و عنوان محلی وگاهاً حکایاتی را که نام هر پل یا رود ازآن گرفته شده است را شرح داده  وفواصل منطقه ای با منطقه و شهر دیگر را نیز ذکر نموده است. بازار کوچصفهان، لاهیجان، دهاتهایی که از لاهیجان تا لنگرود بر سر راه نویسنده واقع بود همچنین اشاره ای کوتاه به مزار ملا امیره و قبرستانی کهن در رودسر از مواردی است که در این فصل به چشم می‌خورد. توصیف سخت سر، ناحیه ای کوچک در تنکابن، محصولات وزبان بومی اهالی آن، چشمه های آب گرم سخت سر باذکر نام و درجه حرارت و فوایدشان از دیگر اشارات این بخش است.
نویسنده دراین فصل پس ازنام بردن  کامل رودها ونهرها وسایر موارد موجود در مسیر در نهایت به خرم آباد (خرم آباد نام مرکز عمده محدوده قدیمی تنکابن می باشد که غربی ترین ناحیه مازندران آن زمان بوده است ) وارد می‌شود.

فصل سوم
در این فصل نویسنده به توصیف شهر تنکابن می‌پردازد. ذکر محدوده جغرافیایی آن، 8 ناحیه این شهر، سکنه ومحصولات آن و همچنین صنعت عمده تنکابن از مواردی است که بدان پرداخته و حتی از ذکر بازارهای هفتگی که دردهاتهای این شهر برگزار می‌گردد نیز بازنمانده است.
ذکر طایفه های بزرگ تنکابن و موروثی بودن ریاست، دلایل عداوت میان تنکابن و گیلان و روی کارآمدن تنی چند از افراد درعرصه ریاست از دیگر مسائلی است که در این فصل به چشم می‌خورد.
اما رابینو به خرم آباد که مرکز عمده تنکابن است می‌پردازد. وی علاوه بر بیان متعلقات این ناحیه نظیر: تلگرافخانه و باغها و... به چاههای نفت این ناحیه نیز اشاره نموده واز قلعه ها و استحکامات تنکابن نیز ذکری به میان آورده است. نویسنده در ادامه سفر خود قصد مراجعت از خرم آباد به آمل را می نماید و در این مسیر به توصیف دهها و محله ها وسایر موارد سر راه خویش می پردازد. توصیف عباس آباد و لنگا از توابع عباس آباد، نمک آبرود، ناحیه کلارستاق، ناحیه چالوس و رویان از دسته این موارد هستند. بر طبق اظهارات یاقوت که در این فصل بدان اشاره شده "رویان پایتخت ناحیه کوهستانی طبرستان بود چنانکه آمل مرکز قسمت عمده جلگه و هموار آن بود."(یاسنت لویی، 1343:62)
در انتها نیز رابینو  پس از ذکر نزدیکترین راه بین طهران و دریای خزر به شهر آمل وارد می‌شود.


فصل چهارم
این فصل با پرداختن به شهرآمل آغاز شده و ذکر می‌گردد که این شهر توسط آ‌مله همسر فیروزشاه پدید آمده است.سیاح تاریخ وجغرافیای این شهر را موردمطالعه قرار داده و به توضیح مسجدجامع آمل و تعریف ابن حوقل و مقدسی از این شهروکشمکشهای تاریخی آن می پردازد.
تعداد دروازه ها، اسامی آنها، طوایف آمل،ملاقات مزار میر قوام الدین مرعشی از حکام مازندران و توصیف محل و بنای آن از دیگر مواردی است که سیاح طی سفر خویش بدانها اشاره کرده است. ذکر گنبدهای آمل، نام اشخاص معروفی که در آمل دفن شدند، برشمردن بلوکات آمل و راهها نیز از از دیگر توصیفات این فصل می باشد.در این فصل از لاهیجان به عنوان قدیمی ترین ناحیه طبرستان نام برده شده است و موقعیت این شهر وهمچنین رودخانه لار تشریح می گردد.
در این فصل علاوه بر بررسی شهر سوادکوه وموقعیت جغرافیایی آن،  جاده فیروزکوه و کاروانسرای گدوک نیز بررسی شده و سیاح با اشاره به سایر مواردی که در مسیر راه تا شهر بارفروش در سر راهش وجود داشته این فصل را نیز به انتها می‌رساند.

فصل پنجم
این فصل به توصیف شهر بارفروش اختصاص دارد. موقعیت جغرافیایی و جمعیت، تعداد مساجد و افراد، کاروانسراها،حمامها و دبستانهای این شهر ذکر شده و درباره بنای باغ شاه و بحرالارم که توسط شاه عباس ساخته شد وهمچنین مسجد جامع که از ابنیه تاریخی این شهر محسوب می‌گردد نیزتوصیفات مختصری به چشم می‌خورد. در این فصل از بندر بارفروش که تحت عنوان مشهد سر نیز خوانده می شود ذکری به میان آمده است. در ادامه سفر، سیاح به شرح مسیر، بین بارفروش تا بندر فرح آباد پرداخته و پس از رسیدن به فرح آباد به ذکر موقعیت، مساحت، و مکانهای بین راه فرح آباد تا ساری می پردازد. سیاح راه مستقیم بین ساری و بارفروش را عنوان کرده و حتی از ذکر مسافت بین روستاها و مکانهایی که از آنها عبور نموده نیز خودداری نکرده است.


فصل ششم
این فصل به طور کامل به شهر ساری می‌پردازد و گفته می‌شود که در کنار یکی از شهرهای باستانی بنا شده است. دراین فصل وجه تسمیه ساری ذکر شده و به توصیف اولین بنای مسلمین در طبرستان که دراین شهر ساخته شده پرداخته و گفته می شود  که ساری فرمانروایان مختلفی چون آل طاهر، آل علی حسن، آل باوند و... را به خود دیده است.
دیوارهای ساری، آتش گرفتن این شهر توسط روسها، توصیف مقدسی در باره سارویه، همچنین فرازو  نشیبهایی که این شهرطی دوره های مختلف تاریخی به خود دیده از دیگر مواردی است که در این  مبحث بدان پرداخته شده است. دروازه های شهر،محله های عمده، مساجد وآب انبارها، امامزادهها و  گنبدها به خصوص گنبد سلم وتورو... از دیگر اشارات این فصل است.
حاصلخیزی ومحصولات این ناحیه به همراه بلوکات ساری شرح داده شده و دو قسمت عمده دو دانگه وچهاد دانگه و تقسیمات هزار جریب به گونه ای که در دفاتر رسمی نوشته شده آخرین مباحث این فصل را به خود اختصاص  می‌دهد.

فصل هفتم
این فصل نیز چون فصول پیشین به شرح مسیر حرکت سیاح می پردازد. این حرکت از ساری آغاز می‌گرددوسیاح پس از توصیف رود تجن و امامزاده های بین راه وحتی پرداختن به منبت کاریهای این اماکن و دیگر موارد به نارنج با غ از محلات نکا می‌رسد.
سیاح با عبور از جاده ها و دههای مختلف به زاغمرز که مسکن طوایف عبدالملکی است  رسیده و پس از عبور از شبه جزیره میانکله، قلعه پلنگان، قره تپه وسایر اماکن وروستاها و رودهای میان راه به شهر اشرف وارد می‌شود.
در این مبحث شهر اشرف توصیف وگفته می‌شود که نام سابق آن خرگوران بوده و متعلق به پیرزنی بوده که شاه عباس آنجا را ازآن پیرزن می‌خرد وشهر جدید اشرف را در سال 1021 هجری بنیان می‌گذارد.
در عصر شاه عباس این شهر اقامتگاه وی شده وقصرها و باغهای زیادی را در این شهر بر پا می‌ دارد.
اما اشرف نیز مانند سایر مناطق خوش آب وهوای دیگر در معرض تاخت و تازها وجنگهای مکرر قرار داشته و آسیب زیادی از این وقایع به خود دیده است. در واقع به گفته گلمن" قصد شاه عباس این نبود که شهری بزرگ یا قصری مستحکم در آنجا بنا کند فقط می خواست از زیبایی و صفای روستایی که طبیعت در آنجافراهم ساخته بود بهره مند شده باشد"
حاکمان مختلفی دردوره های مختلف تاریخی در اشرف اقامت می‌کردند و این شهر ردپای مهربانی و نامهربانی آنها را به خود دیده است.
در این بخش از ساکنان اشرف که از نژادهای مختلفی بوده اند نام برده شده و ازمجموع تعدا د خانه ها، بازارها، دکانها، کاروانسراها، حمامها و مساجد نیز ذکری به میان آمده است. نهرهای برزو وسارو و رودخانه های کوچک آن برشمرده شده و گفته می‌شود که اشرف چهره باصفا ودلنشینی در فصل بهار داشته وچمنزارهای آن مملو از گلهای صحرایی می شده است.
در ادامه، راه اشرف به شاهرود شرح داده شده و بلوکات اشرف ودههای التپه، سارو، پاسند، کلباد و... ذکر می گردد. بلوک کلباد ، ده گلوگاه و مساجد آن از دیگر مواردی است که بدان پرداخته شده است. نوکنده مرکز عمده انزان ، ذکر تعداد خانوار وطایفه های آن و در نهایت توصیف سکنه تلو و جنگل و رودهای بین راه و عبوراز مزارع پنبه و برنج از آخرین مطالب این فصل است.

فصل هشتم
این فصل چون دیگر فصول به سایر دیده های سیاح می پردازد. خلیج استر آباد، ذکر محدوده آن و رودهایی که به آن می‌ریزد از توصیفات این فصل است، در این مبحث گفته می‌شود که جزیره عاشوراده زمانی در تصرف روسها بوده و نویسنده به شرح کشمکشهای میان آغا محمد خان و کنت وینویج روسی بر سر برپایی ایستگاههای دائمی  در یکی از جزایر خلیج استر آباد می‌پردازد.از دیگر موارد اشاره شده در این مبحث توصیف گز و انزان، موقعیت جغرافیایی وذکر محله های آنها است.
سیاح در ادامه سفر خود از امامزاده ای یاد میکند که در منطقه ای تحت عنوان خرابه شهر بنا شده بود. وی پس از بررسیهای دقیق به این نتیجه می رسد که این منطقه شهر قدیمی تمیشه بوده که گفته می‌شد اقامتگاه فریدون بوده است. نویسنده گنبدها و تمام خرابه های خندق این شهر قدیمی را  نام برده و دلیل ویرانی این شهررا ذکر می‌کند.از کرد محله که در مسیر حرکت وی قرار دارد ذکری به میان می  آورد و به تشریح بلوک سدن رستاق که در شهراستر آباد واقع است می پردازد.مقابر میان راه نظیر: امامزاده روشن آباد، ومقابر ابراهیم ومحمد از برادران امام رضا، توصیف گنبد آبی رنگشان و درهایی از جنس چوب کاج جزء سایر دیده های رابینو می‌باشد. وی با دقت نظر بالایی که داشته حتی از ذکر نام هنرمندان منبت کار و خطاطان بناهای مذهبی نیز کوتاهی نکرده است. وی در طول مسیر سفر خود از قلعه خندان نام می‌برد که زمانی تحت عنوان خلعت پوشان خوانده می‌شدو پس از آن به استر آباد و وجه تسمیه آن پرداخته و از نظرات سایر صاحب نظرانی چون ابن اسفندیار، ابوالفداء، کلنل لاوت و مقدسی نیز در توصیفاتش بهره مند می‌گردد.
توضیحات مفصلی از استرآباد چون: ذکر موقعیت جغرافیایی، دروازه های شهر، جمعیت، اماکن تاریخی ومذهبی ذکر نقوش ونوشته های  موجود در کتیبه های مسجد جامع، عمارتهای حکومتی، قناتهایی که برای تامین آب شرب مردم وقف گردیده ،نژادهای مختلف ساکن دراین شهر و... از دسته مطالب انتهایی این فصل می‌باشند.

فصل نهم
این فصل به ادامه توصیفات فصل هشتم که در رابطه با استر آباد بود پرداخته و پس ازذکر ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی، نواحی مختلف آن را مورد تجزیه وتحلیل قرار داده و به شرح زبان و لهجه های مردم، گردنه ها و کتلهای عمده کوهستانی این ناحیه می‌پردازد. در این مبحث گفته می شود که به خاطر موقعیت جغرافیایی و سوق الجیشی، این منطقه همواره در معرض حملاتی از سایر ایالات بوده است که رابینو به طور کلی این تاخت و تازهارا بررسی می‌نماید.
استرآباد رستاق نیز ناحیه ای در شمال و مشرق شهراسترآباد است که در این فصل بدان پرداخته شده است.بلوک کتول، بلوک کوهسار ، قبیله و بلوک حاج لر، توصیف و مطالب این فصل نیزبا ذکر قلعه های استر آباد پایان می‌یابد.

فصل دهم
در این فصل سیاح مسیر حرکت خود از استر آباد به گنبد قابوس را شرح می‌دهد. در بین راه از تپه های مختلفی عبور می‌کند و نیز از تپه سلطان که زمانی اقامتگاه زمستانی میرزا ابوالقاسم بابر بوده ذکری به میان می‌آورد. وی پس از عبور از دشتهای متعدد، رودخانه قره سو،قلعه مبارک آباد، دیوار قزل آلان و سایر قلاع به گنبد قابوس رسیده و به ذکر جزئیات این بنا می‌پردازد.در این فصل گفته می‌شود که برج قابوس آجری بوده و به صورت ده ضلعی ساخته شده است.  هیچ اثری از پله در داخل و خارج آن نیست و احتمالاً مقبره قابوس بن وشمگیر پادشاه جرجان است. این بنا بارها مورد تخریب و آسیب جدی توسط افراد مختلف قرار گرفته است.
در ادامه مطالب این فصل آب و هوای گرگان توصیف شده و گفته می‌شود که زمانی از توابع خراسان بوده و زمانی دیگر نیز از لحاظ سیاسی ضمیمه مازندران می‌شود. اظهارات مقدسی، ابن حقول و مستوفی از گرگان و سایر بخشهای آن نیز در این مبحث حائز اهمیت است.توضیحاتی درباره دریای خزر و آبسکون و اینکه مکان مناسبی برای تجارت بوده نیز از سایر اشاراتی است که توسط اصطخری و ابن حوقل در این قسمت گنجانده شده است.
ذکر تپه ای که جزء آثار قدیمی شهر گرگان بوده و ارگ واقع در آن به همراه شرح مختصری از دهستان که در گذشته بخشی از گرگان بوده به علاوه ذکر منازل بین این دو مکان از جمله بیانات انتهایی این فصل می باشند.
فصل یازدهم
فصل یازدهم  که فصل انتهایی نیز می‌باشد به ادامه سفررابینو می‌پردازد.سیاح پس از عبور از امامزاده ها، رودها، و تپه های مختلف به خواجه نفس در کنار گرگان رود می‌رسد.او در کنار سایر توصیفات خود قبایل ترکمنها را برشمرده و به تفصیل در باره ویژگیهای این قبایل، دلایل دشمنی میان آنها، میزان قدرت و نفوذشان و چگونگی انتخاب سرکرده شان می‌پردازد .ازدیگراشارات درباره ترکمنها بیاناتی است که احتشام الوزراء مامور سابق ایران در گنبد قابوس در نظیرالکتاب آورده است. سن ازدواج ترکمنها، ارزشی که به دختر می‌دهند وازدواجهای مجدد آنان از مطالب دلنشین این فصل است.
ویژگی سرزمین یموت وتقسیم آنها به چمور و چاوا، محصولاتشان، جمعیت و حکایت موسس قبیله یموت و ذکر برخی ازاقامتگاههای دائمی آنها از دیگر موارد این مبحث می‌باشد.
دوستانه نبودن روابط میان یموتها و دهات اترک همچنین کینه کهن بین ایرانیها و ترکمنها دراین قسمت بررسی شده وقبیله گوکلان و ویژگیهای اهالی این قبیله تشریح می‌گردد.در ادامه نویسنده پس از طی مسافتی و عبور از مناطق مختلف به کاروانسرای رادکان می‌رسد و برج استوانه ای آجری آن که میل رادکان خوانده می‌شود را وصف می نماید. سیاح پس از عزیمت از رادکان به بندر گز می‌رسد وجزئیات و مکانهای میان راه خود را بیان می‌دارد.
در پایان نیز کتاب مورد بررسی با عزیمت نویسنده با کشتی به سمت کرازنودسک و بادکوبه خاتمه می‌یابد.
کتاب پس از اتمام فصل 11 دارای دو ضمیمه  می‌باشد:
ضمیمه اول: به ذکر دهات و آبادیهای مازندران و استرآباد و ضمیمه دوم: به ذکر فرمانروایان مازندران و یادداشتهای مولف و صورت کتیبه های گیلان و مازندران که در لابه لای متن به آنها اشاره شده است می‌پردازد.
بخش انتهایی مطالب نیز با فهرست نام کسان، اقوام، سلسله ها، قبایل، مذاهب و جایها  پایان می‌پذیرد.

منابع و ماخذ نیز آخرین مطالب نوشتاری این کتاب را به خود اختصاص می‌دهد.
 

منبع عکس: http://www.khabaronline.ir/news-120109.aspx