دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
معرفی کتاب: ادبیات و شر اثر ژرژ باتای
![معرفی کتاب: ادبیات و شر اثر ژرژ باتای](/web/imgs/21/151/pdu801.jpeg)
«ادبيات يا همه چيز است، يا هيچ چيز» اين جمله را ژرژ باتاي در مقدمهي كتاب «بدي و ادبيات» نوشته است، كتابي كه به تعبير خودش محصول فعاليتي است كه اين نويسنده و انديشمند فرانسوي در طول عمر حرفهايش براي آشكار كردن معناي ادبيات انجام داده است. ادبياتي كه در نظام فكري او معصوم نيست، گناهكار است و ديگر وقت آن رسيده است كه گناه خودش را به گردن بگيرد. او دربارهي گناهكار بودن ادبيات آنقدر مصر است كه اين عبارت را همچون ترجيع بند اثرش در جاي جاي كتاب تكرار ميكند.
يكي از ويژگي هاي اين كتاب كه آن را از ساير آثار نويسنده متمايز ميكند فرم مجموعهمقالهاي بودن آن است به طوري كه بخش عمدهاي از مقالات «بدي و ادبيات» براي اولين بار در نشريه ي كريتيكو[1] منتشر شده اند؛ او در مقدمه كتاب پس از ذكر اين مطلب ميگويد: «اين را هم بگويم؛ بعضي از اين مقالات را از اول بازنويسي كردهام، براي اينكه متوجه شدم آن موقع، با آن آشوب مصرانهاي كه ذهنم مشغولش بود، نتوانسته بودم انديشههايم را به طوري براق و روشن تقرير نمايم.» تاكيد و توجه به اين نكته از آن رو ضروري است كه جانمايهي اين كتاب از ديد خود باتاي در همين چند جمله نهفته است. او در ادامه ميگويد: «در واقع همهي معناي اين كتاب هم همين است: «آشوب» اما ديگر موقع مواجهه با يك آگاهي «براق» نيز رسيده است».
«بدي و ادبيات»، اين آگاهي براق به بيان نويسنده، در برگيرندهي فصول متعددي است كه در هر يك از آنها به آثار و نوشتههاي يك نويسنده يا شاعر مهم قرن بيستم پرداخته شده است. آنچه كه اين نويسندگان و آثارشان را عليرغم تمام تفاوتهايشان در اين كتاب گرد هم آورده است تعريفي است كه باتاي از «بدي» ارائه ميكند. بدي در تعريف باتاي تصادم اضداد در گرهگاههاي معين از پيش تعيين شده كه در درون چهارچوبهاي عقلي به طور اجتناب ناپذيري با هم روبرو ميشوند نيست. در انديشهي باتاي، همانگونه كه مرگ، شرط زندگياست، و از آن رو كه شر بنا به ماهيتش با مرگ در ارتباط است، به طور غير قابل دركي، قوام بخش معناي بودن است. از اين منظر ميتوان گفت كه مرزهاي هستي را، مفهوم «بدي» ترسيم ميكند. ويژگي مشترك كساني كه باتاي در كتاب «بدي و ادبيات» به سراغ آثارشان رفته است، اقراري است كه آنان به شكل مستقيم و غير مستقيم به گناهكار بودن آثارشان نمونده اند. شاعران و نويسندگاني كه در اين كتاب آثارشان مورد تدقيق قرار گرفته است به ترتيب عبارتند از: اميلي برونته[2]، بودلر[3]، ميشله[4]، بلیك[5]، ساد[6]، پروست[7]، كافكا[8] و ژنه[9]
ميدانيم كه توجه به مسالهي شر، از ديرباز يكي از موضوعات اساسي براي فيلسوفان، دينپژوهان و نويسندگان و شاعران بوده است. اما آنچه كه رويكرد باتاي را به رويكردي متفاوت تبديل ميكند نوع برخورد او با مسالهي «بدي» است. براي باتاي «بدي» بيشتر از آنكه فقدان اخلاق باشد، شرطي است كه براي دستيابي به «اخلاق والا» پيش كشيده ميشود. او گذشتن از ممنوعها و اختلال در قوانين را گام گريزناپذيري ميداند كه ادبيات براي رسيدن به «اخلاق والا» مجبور به پيش گذاشتن آن است و اينگونه است كه زندگي به فريادي بدل ميشود كه ميتواند از خويش فراتر برود. و از اين روست كه آزادي «بدي» در ادبيات امكان رسيدن به حد اعلاي ارزشها را پيش روي آدمي عرضه ميدارد، به طوري كه فراتر رفتن از آن حد، ديگر قابل تصور نيست. آزادي به بيان باتاي دري است كه پيوسته رو به سوي عصيان باز است. و آزادي واقعي بدل كردن زندگي به فريادي است كه هر آن پا از مرزهاي خويش فراتر ميگذارد. پيش كشيدن بدي مستتر در آزادي _با واسطهگي هنر و ادبيات_ سركشي كردن از انديشههاي سازشكارانهي «همرنگ جماعت باش»ي است. از اين منظر است كه خوبي، تمايل اجتناب ناپذيري به سرخم كردن و اطاعت نمودن دارد، اطاعت نمودن از چيزي كه از قبل موجود و پذيرفته شده است. ما در آزادي بدي، از آن رو كه با واقعيتي بيرون مرزهاي از پيش موجود مواجه ميشويم به دهشت برميخوريم. در بخشي از اين كتاب كه به بررسي آثار اميلي برونته اختصاص دارد ميخوانيم: «ادبيات به دليل ماهيت «غير ارگانيك[10]»ش هيچ مسئوليتي ندارد. هيچ چيز با تكيه بر آن به وجود نميآيد؛ و دقيقا از اين روست كه ادبيات حق دارد هر چيزي را بگويد؛ در واقع اگر ادبيات چيزي بود به جز پرده برداشتن از خود توسط كساني كه ارزشهاي اخلاقي واقعا عميقي دارند، ميتوانست بسيار خطرناك باشد.» اين خطر همان خطر همرنگ جماعت باشي است.
يكي ديگر از تفاوتهاي عمده اي كه ميان اين اثر و آثاري كه در حوزهي نقد ادبي و فلسفه زيبايي و هنر نوشته ميشوند وجود دارد، جايگاه متفاوتياست كه نويسنده در نظر كردن به آثار ادبي براي خود برگزيده است. براي او جنس روابط در ادبيات از نوع شاعرانه است؛ و از اين رو مفهوم استقلال و اقتدار براي او نقشي كانوني مييابد. او با مراجعه پي در پي به دادههاي انسانشناختي نشان ميدهد كه ممنوعيتها اگر از سويي در برابر حكمراني اين اقتدار ميايستند، از سويي نيز وضع قوانيني ديگر، آن ممنوعيتها را دچار اختلال مينمايد. او در فصل مربوط به پروست، با اشاره به همنشيني مواضعي كه در آغاز غير قابل جمع به نظر ميرسند، مينويسد: «اگر اين حس شرم در ما نبود انسان نميشديم. اما هميشه هم در برابر اين ممنوعيت سر فرو نميآوريم، يعني اگر گاهگاهي جسارت مقابله با اين ممنوعيتها را از خودمان نشان ندهيم ديگر هيچ راه خروجي براي خود باقي نگذاشتهايم. به بيان ديگر، اينكه در طول زندگيمان هيچ دروغي نگفته باشيم، يا حتي يكبار جسارت رفتاري ناعادلانه را تجربه نكرده باشيم، خود يك اتفاق غير انساني است. مگر اين ما نيستيم كه از يك سو قوانين جهاني ضد خشونت وضع ميكنيم و از سويي جنگهاي عظيم به راه مياندازيم؟ مگر اين جنگها، درست مثل قوانين ضد خشونت، جهاني نيستند؟»
يكي ديگر از نکات بارز اين اثر كه در جاي جاي مقالات به چشم ميخورد، تاكيد بر تقابلي است كه ميان ديدگاههاي ژرژ باتاي و ژان پل سارتر وجود دارد. باتاي، سارتر را بيگانه با دنياي حسي ميخواند و معتقد است كمتر كسي را ميتوان يافت كه به اندازهي او دربرابر برانگيزانندهگي شعر مقاومت نمايد. به عنوان مثال در بخش مربوط به شعر بودلر با ارجاعي كنايه آميز به مقالهاي كه سارتر درباره يكي از اشعار اين شاعر نوشته است، ميگويد: قصد او از نوشتن به هيچ وجه باز كردن لاي دري نيست كه ما را با دنياي بودلر كمي آشناتر كند، بلكه در واقع ميخواهد شاعر را به كلي از بين ببرد. به عقيدهي باتاي اظهارات سارتر چيزي جز قضاوتي اخلاقي در جهت محكوم كردن شاعر نيستند.
مقدمه
اميلي برونته
- اروتيزم تاييد زندگي تا پاي مرگ است
- كودكي، عقل و شر
- اميلي برونته و اخلال در قوانين
- ادبيات، رهايي، تجربهي روحگرايي
- معناي شر
بودلر
- انساني كه خودش را محكوم نكند، نميتواند خودش را به طور كامل دوست داشته باشد
- دنياي شعر و دنياي نثري كه يادآوري كنش است
- شعر از يك نظر هميشه بر ضد خودش است
- بودلر و داستان ناممكن
- معناي تاريخي «گلهاي شر»
ميچلت
- قرباني كردن
- جادو و آيين سياه
- خوبي، بدي، ارزش ميچلت و زندگيش
ویليام بليك
- زندگي و آثار ويليام بليك
- اقتدار شعر
- تفسير ميفولوژي بليك بر اساس روانكاوي يونگ
- نور ساييده شده روي «شر»: ازدواج بهشت و جهنم
- بليك و انقلاب فرانسه
ساد
- ساد و باستيل
- خواست از ميان برداشتن خود
- انديشههاي ساد
- هذيان صادقانه
- از عصيان تا گشايش آگاهي
- شاعرانگي در تقدير ساد
پروست
- عشق پروست به حقيقت و عدالت و فهم سوسياليزم
- اخلاق مبتني بر شكستن قواعد اخلاقي
- لذت گناه
- عدالت، حقيقت و اشتياق
كافكا
- كافكا را بايد سوزاند؟
- كافكا، خاك وعده داده شده و جامعه انقلابي
- كودكانگي بارز در كافكا
- كودكي ادامه مييابد
- دنياي لذتبار كافكا
- لذت كودكي در اقتدار مرگ است
- دربارهی برخورد خصمانهي كمونيستها
- كافكا هم موافق است
ژنت
- تحليل ژنت و سارتر
- عهد بستن بي قيد و شرط با شر
- اقتدار شر
- به سمت اهانت و شر مشمئزكننده
- گرفتار شدن در اخلال بي پايان
- ناممكن بودن ارتباط
- شكست ژنت
- مصرف غيرتوليد و جامعه فئودالي
- آزادي و شر
- رابطهي طبيعي و اقتدار
- اقتدار مورد اهانت واقع شده
يادداشتها
مشخصات کتاب: Bataille, Georges: (2012) Literature and Evil. Trans by Alastair Hamilton, Penguin
[1] Critique
[2] Emily Brönte
[3] Baudelaire
[4] Michelet
[5] Blake
[6] Sade
[7] Proust
[8] Kafka
[9] Genet
[10] Inorganic
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست