سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

درباره فرامرز پایور؛خاطره یک عمر مهر و تلاش



      درباره فرامرز پایور؛خاطره یک عمر مهر و تلاش
سيد عليرضا مير على نقى

اگر بپرسند  ادبیات ویژه سنتور در پنجاه سال گذشته، با نام وآثار چه کسى تعریف مى شود، بى تردید تنها نام فرامرز پایور به زبان مى آید. فراتر از یک استاد موسیقى وپایدارتر ازیک معمار خستگى ناپذیر، بناى سنتور نوازى معاصر را معمارى کرده است. او نماینده تنهاگرایش سنتورنوازى در عصر خود نبوده است، همزمان با او نوازندگان دیگرى هم بودند وهستند وهرکدام ارزشهاى متفاوتى را دراین ساز کشف کرده اند که به غناى رپرتوار این ساز و برداشتهاى متنوع از آن مى افزاید. اما هیچ کدام مانند فرامرز پایور، فرهنگساز ومؤلف ومعلم نبوده اند...

فرامرز پایور متولد ۲۱ بهمن ۱۳۱۱ – وفات ۱۸ آذر ۱۳۸۸

- آهنگ‌ساز، مدرس موسیقی و نوازنده سرشناس سنتور
ـ  تحصیلات ابتدایی و متوسطه در دبستان عسجدی و دبیرستان دارالفنون تهران
- آموزش موسیقی نزد استاد ابوالحسن صبا از ۱۷ سالگی شش سال یادگیری مستمر ردیف موسیقی
-  استخدام در وزارت دارایی۱۳۳۲
ـ بهره منداز محضر استادان قدیم دستگاهى ایران همچون ابوالحسن صبا، عبدالله دوامى ،نورعلى برومند و…
- تدریس سنتور در هنرستان عالی موسیقی ملی  از سال ۱۳۳۷
- یادگیری هارمونی و کمپوزیسیون نزد امانوئل ملیک اصلانیان
ـ سفر به انگلستان از طرف وزارت فرهنگ و هنر و تحصیل زبان انگلیسى در دانشگاه آکسفورد
ـ تألیف متد آموزشى سنتور از پایه تا دوره عالى
ـ تأسیس گروه اساتید در دههٔ ۱۳۶۰ به همراهی جلیل شهناز، علی اصغر بهاری، محمد اسماعیلی و محمد موسوی
ـ اجرا و ضبط دهها اثر گروهى و تکنوازى
- سکتهٔ مغزی در سال ۱۳۷۸ و پایان فعالیت هنری

آثار ضبط شده:

کنسرتینو برای سنتور و ارکستر اثر مشترک با حسین دهلوی
آلبوم آموزشی دستور سنتور
سی قطعه چهارمضراب
شهرناز (همراه با حسین تهرانی)
پرنیان
ضرباهنگ (همراه با حسین تهرانی)
شهرآشوب (همراه با حسین تهرانی)
دلنواز (همراه با حسین تهرانی)
کرشمه (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)
پریزاد (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)
دلکش (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)
دستگاه ماهور و سه‌گاه (همراه با هوشنگ ظریف و محمد اسماعیلی)
نغمه‌هایی در دستگاه شور و ماهور (ارکستر پایور)
شور، چهارگاه، به یاد حبیب سماعی (فرامرز پایور)
دستگاه همایون (همراه با محمد اسماعیلی)
رهاورد (همراه با جلیل شهناز، محمد اسماعیلی)
چهارباغ (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور، خواننده: علی رستمیان)
ضرب اصول (همراه با حسین تهرانی)
حاصل عمر (پایور، بهاری، تهرانی)
حکایت دل (گروه پایور، خواننده: علی رستمیان)
«در زیر باران» -«یادگاری»  (همراه با محمد اسماعیلی)
ارغوان (گروه پایور، خواننده:علی رستمیان)
شب مهتاب (مجموعه تصانیفی که علی رستمیان با گروه پایور خوانده‌است)
نوای دل
بداهه‌نوازی نوا، راست پنجگاه
رِنگ شهر آشوب
گروه‌نوازی
گفتگو (مجموعه دو نوازی برای سنتور و سازهای مختلف)
پرده عشاق (گروه پایور، خواننده: حمیدرضا نوربخش)
سروش بهار (ساخته استاد فرامرز پایور، خواننده: بهرام باجلان)
مویه (گروه دلنوازی با همکاری جلیل شهناز، محمد موسوی)
دل شیدا (ارکستر پایور، آواز اصفهان، خواننده: شهرام ناظری)
کنسرت اساتید موسیقی ایران (گروه اساتید، آواز ابوعطا، خواننده: شهرام ناظری)
لیلی و مجنون (گروه پایور، دستگاه شور، خواننده: شهرام ناظری)
خلوت گزیده (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور، خواننده: محمدرضا شجریان)
کرشمه نرگس (همراه با جلیل شهناز، محمد اسماعیلی، خواننده: سیامک شجریان)
راز دل (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور خواننده: محمدرضا شجریان)
انتظار دل (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور خواننده: محمدرضا شجریان)
انتشار مجموعه‌ای از آثار پایور به پاس نیم قرن فعالیت هنری وی از سوی موسسهٔ ماهور
هفت پیکر
آواز محمود کریمی (سنتور: فرامرز پایور، سه تار: داریوش صفوت)
تنها یک خاطره (فرامرز پایور، محمدرضا لطفی)
عیاران (اجرای آثاری از احمد پژمان توسط گروه سازهای ملی)
قطعاتی از استادان قدیم ایران (گروه سازهای ملی، تنظیم و سرپرست گروه: استاد فرامرز پایور)
تعدادی از برنامه‌های گلها با همکاری استاد فرامرز پایور: شماره ۱۰۳، ۱۰۷، ۱۲۳، ۱۲۴، ۱۳۳، ۱۳۷، ۱۵۰، ۱۵۶، ۱۵۸، ۱۶۲، ۱۸۱، ۱۸۲، ۱۸۳، ۱۸۵، ۱۰۲
و آثار بسیار دیگر

تألیف‌ها:

دستور سنتور، دی ۱۳۴۰
سی قطعه چهارمضراب برای سنتور، اردیبهشت ۱۳۵۱
هشت آهنگ برای سنتور، فروردین ۱۳۵۷
پرنیان (دونوازی برای تار و سنتور)، مهر ۱۳۵۸
گفتگو (دو نوازی برای ویلن و سنتور)، بهمن ۱۳۵۸
ردیف (چپ‌کوک) برای سنتور، مهر ۱۳۵۹
مجموعه پیش درآمد و رنگ (برای سنتور)، مهر ۱۳۵۹
مجموعه پیش درآمد و رنگ (برای ویلن)، مهر ۱۳۶۱
قطعات موسیقی مجلسی، مهر ۱۳۶۱
فانوس، مهر ۱۳۶۱
تئوری موسیقی، اردیبهشت ۱۳۶۲
رِنگ شهرآشوب، خرداد ۱۳۶۳
دوره ابتدایی، شهریور ۱۳۶۷
رهگذر (دونوازی برای سنتور و فلوت)، شهریور ۱۳۶۸
آموزش ابتدایی تار، شهریور ۱۳۷۳
ردیف آوازی و تصانیف قدیمی به روایت استاد عبدالله دوامی، شهریور ۱۳۷۵
ویرایش مجدد دوره‌های سنتور ردیف استاد ابوالحسن صبا (بازنویسی توسط پژمان آذرمینا)، فروردین ۱۳۷۸
فالگوش (هفت قطعه برای سنتور)، ۱۳۷۹
چهل قطعه برای سنتور(پیش درآمد، رنگ، چهارمضراب از استادان قدیم ایران) تدوین شده توسط مینا افتاده، ۱۳۸۳
ردیف استاد ابوالحسن صبا برای سنتور چپ کوک

اگر سؤال شود که ادبیات ویژه سنتور در پنجاه سال گذشته، با نام وآثار چه کسى تعریف مى شود، بى تردید تنها نام فرامرز پایور به زبان مى آید. فراتر از یک استاد موسیقى وپایدارتر ازیک معمار خستگى ناپذیر، بناى سنتور نوازى معاصر را معمارى کرده است. او نماینده تنهاگرایش سنتورنوازى در عصر خود نبوده است، همزمان با او نوازندگان دیگرى هم بودند وهستند وهرکدام ارزشهاى متفاوتى را دراین ساز کشف کرده اند که به غناى رپرتوار این ساز و برداشتهاى متنوع از آن مى افزاید. اما هیچ کدام مانند فرامرز پایور، فرهنگساز ومؤلف ومعلم نبوده اند.

فرامرز پایور، بنیانگذار ومعمار گرایش مسلط سنتورنوازى امروز، بویژه در بعد ارکسترال وبعد آموزشى است. بررسى مختصات موسیقى و وضعیت سنتور در عصرى که او آموختن موسیقى را آغاز کرد، بسیار ضرورى است وتا به حال کسى این کار را نکرده است. دراین صورت است که معلوم مى شود او چه کار مشکلى را انجام داده وفواید آن براى چندنسل هنرجوى سنتور چه امکاناتى را به ارمغان آورده است . بررسى این مسیر پرپیچ وخم ، بررسى مسیر زندگى هنرى اوست؛ و بدون این بررسى جزء به جزء و تنها با «نتیجه خوارى» و فهرست کردن آثار او ـ که حجم غیرقابل باورى دارد ـ این حق ادا نمى شود. پایور نوجوان در سال ۱۳۲۸ به کلاس استاد ابوالحسن صبا رفت . پیش ازاین ، مدتى کوتاه را نزد آقاى «روشن»، مقدماتى را آموخته بود. وى هنوز زنده است ودر آمریکا به سرمى برد. آغاز کار موسیقى براى او به معنى آغاز عصیان درخانواده بود. خانواده اى اصیل وریشه دار که مثل خانواده صبا ، موسیقیدان شدن را براى فرزندشان نمى پسندیدند و پایور نوجوان مجبور بود با سماجت وپایدارى راه خود را باز کند. دراین خانواده ، پدربزرگ او مصورالدوله از نقاشان قابل عصر قاجار بود وپدرش، على پایور از مشهورترین معلمین زبان فرانسه در دبیرستانهاى معروف تهران که شیوه تعلیم وتدریس او زبانزد جامعه فرهنگیان بود. زنده یاد، دکتر امیرحسین جهانبگلو دانشمند واقتصاددان فقید در نامه اى به فرزندش رامین (که اکنون از چهره هاى مشهور و شناسندگان فلسفه معاصر جهان در ایران است )، از خصوصیات برجسته على پایور در رفتار و گفتار و سرولباسش مى نویسد واضافه مى کند: «من هرچه در زبان فرانسه بلدم از او بلدم. او آدمى بود که درکارش واقعاً مایه مى گذاشت». مى توان به راحتى این خصوصیات را در مورد روش زندگى وکار فرامرز پایور نیز نوشت واز درستى آن اطمینان داشت.

سایر اعضاى خانواده پایور نیز در زمینه فرهنگ وهنر نام آور بوده اند: همایون پایور فیلمبردار ونیز زنده یاد مهندس امیر پایور، پدر او که بازیگر قابل در سینماى بعداز انقلاب بود و دى ماه ۱۳۸۲ در ۹۱سالگى درگذشت. یکى از منتقدان درباره او نوشته: «منزل مهندس پایور درسالهاى بعداز کودتاى ۱۳۳۲ پناهگاه نوجوانانى بود که دنبال منابع ادبیات وموسیقى کلاسیک جهان مى گشتند و در خانه  او، اینها را پیدا مى کردند.»

فرامرز پایور مانند همه افراد پیشرو و آغازگر، به خود تکیه کرده و هرگز از ریشه هاى خانوادگى خود سخن نگفته و اگرچه نفوذ تربیت خاندان هاى قدیمى ایرانى در رفتار و کردار او بارز بوده است.

هنگامى که پایور نوجوان ـ ۱۷ ساله ـ براى فراگیرى سنتور به کلاس درس استاد ابوالحسن صبا درخیابان ظهیرالاسلام رفت، آخرین بازمانده  سنتورنوازان افسانه اى از نسل قدیم، استاد حبیب سماعى (۱۳۲۵ـ ۱۲۸۰)، سه سالى بود که دیگر نبود، با مرگ او انگار آخرین چشمه جوشان هنر بداهه نوازى و تکنیک هاى اصیل سنتور در عصر قاجار، خشکیده و از بین رفته بود.

صرفنظر از چند شاگرد و معاشر گوشه گیر که در موسیقى حرفه اى نبودند (نظیر نورعلى برومند، قباد ظفر و مرتضى عبدالرسولى)، استاد ابوالحسن صبا تنها موسیقیدانى بود که معاشرت دائمى و هوشمندانه اى با استاد حبیب سماعى داشت و بهتر از هرکس دیگرى ارزشهاى ذاتى او را مى دانست. سماعى نیز حرفه موسیقى نداشت و در ارتش کار مى کرد و اگر تشویق هاى روح الله خالقى و ابوالحسن صبا نبود، هیچ انگیزه  اجتماعى و فرهنگى براى حفظ سنتورنوازى بعد از خود نداشت. با این حال، موقعیت انحصارى و توانایى هاى شگفت انگیز و «افسانه اى» او در تک نوازى و بداهه سرایى، باعث شده بود که موسیقیدانان فرهنگساز آن عصر (خالقى و صبا) به هر ترتیب که مى توانستند از او بهره مى گرفتند و به فعالیتهاى دیگرى غیر از «گرمى بخشیدن به محفل دوستان» تشویقش مى کردند. در این بین استاد ابوالحسن صبا که در دوره نوجوانى، سنتورنوازى را در محضر على اکبرخان شاهى آموخته و با تکنیک و گرایشى متفاوت با روش خاندان سماعى (سماع حضور) در سنتور آشنا بود، وقتى به حبیب برخورد، عیار هنرى و تفاوت هاى نهفته در تکنیک نوازندگى او را برتر از روش استاد پیشین خود یافت و با اخلاص غریبى که انگار تنهادر هنرمندان آن نسل دیده مى شد، براى مدتى تمام نیرو و وقت و امکانات خود را در اختیار او گذاشت و مشکلات برخاسته از خلق و خوى بسیار حساس و عجیب دوست خود را با بردبارى تحمل کرد. محصول این ریاضت و سلوک شاق، درک و حفظ فنون در زندگى حبیب و نت نویسى پاره اى از بداهه نوازى هاى درخشان او بود که با تغییراتى در کتابهاى آموزش سنتور استاد ابوالحسن صبا، نوشته شده و جاى بحث مفصلى دارد که این جا نیست.

نه تنها پس از مرگ استاد سماعى، بلکه در همان زمان حیات او که صداى سنتورش از رادیو تهران براى مدتى کوتاه پخش شد، مردم را به این ساز فرامو ش شده متوجه کرد و با دسترسى نداشتن به استاد مناسب، دیمى ساختن و دیمى نواختن سنتور، تبدیل به موجى همه گیر شد. نه تنها فوت و فن صحیح سنتورسازى و زیباشناسى خاص سوتوریته  این ساز بلکه تکنیک صحیح نوازندگى نیز در معرض خطر جدى بود و با مرگ حبیب، دفتر سنتورنوازى و ریتم براى همیشه بسته شده و استاد صبا این را بهتر از همه مى دانست. او در آن سالهاى بعد از حبیب، تنها موسیقیدانى بود که براى زنده نگهداشتن این ساز تلاش مى کرد و گویا راه را در این مى دید که تکنیک نوین (قریب به موازین هنرى و زیباشناسى موسیقى دستگاهى ایران) و جایگاه نوینى براى این ساز، کشف شود و از طریق آموزش مداوم، پایدار بماند. عقیده نویسنده این یادداشت، براین است که استاد صبا با دیدن فرامرز پایور نوجوان، فرد مورد نظر خود را یافت و همه مى دانند که استاد صبا در شناخت افراد و استعدادشان هیچ وقت اشتباه نمى کرد.

فرامرز پایور در محضر استاد صبا فقط موسیقى نیاموخت، با یک «تلقى سطح بالا» و رفیع از مقوله «فرهنگ» و «شخصیت»  روبرو شد و این اکسیر را شاید جز در خانه استاد صبا در هیچ کلاس و یا خانه اساتید موسیقى وقت پیدا نمى شد. صباح بزرگ مردى بود که با اعتقاداتش زندگى مى کرد و جوهره معرفت شناسى هنرمندان قدیم ایرانى را نه تنها در موسیقى بلکه در تمام سلولهاى حیات شبانه روزى اش جارى کرده بود. براى هفت سال ـ تا زمستان ۱۳۳۶ که صبا زندگى را به دورود گفت خانه شماره ۹۲ در خیابان ظهیرالاسلام ، قبله پایور جوان شد و در این خانه با سه نسل از بهترین موسیقیدانان ایران قرن حاضر ملاقات کرد و با صبا به خانه هاى آنان رفت: نسل پدربزرگها (حاج آقا محمد، طاهرزاده، دوامى، حسام السلطنه و...)، نسل پدران (رکن الدین خان مختارى، حسین تهرانى، ادیب خوانسارى و...) و نسل معاصران خود (نظیر رحمت الله بدیعى که بهترین شاگرد ویولون صبا بین جوانها بود و به او لقب «صباکوچولو » را داده بودند). طولى نکشید که نظم و پشتکار و عشق توفانى پایور به کار موسیقى، از او یک نوازنده چیره دست ساخت که در غیاب استادش شاگردان را راه مى انداخت و در سفرها و در رادیو همراه او برنامه اجرا مى کرد. مى توان گفت بعداز او بود که شاگردان کلاس سنتور استاد ابوالحسن صبا زیادشدند و هنرمندانى نظیر داریوش ثقفى، محمد حیدرى، منوچهر صادقى و... که آخرین نسل از شاگردان صباهستند علاوه بر استاد، از راهنماییها ونظارت دقیق شاگرد برگزیده اش، فرامرز پایور بهره گرفتند و رشدکردند. باهر کدام از آنها که گفت وگو شد، این مطلب را به یادآورده اند. حتى زنده یاد حسین ملک که از فرامرز پایور ده سالى مسن تر بود و زودتر از همه نزد صبا سنتور آموخته و به تدریج روش کاملاً  فردى خود و دور از روش استادش را برگزیده بود، تا سالهاى سال هنگام سفرهایش به خارج از کشور، اداره کلاسهایش را به پایور جوان مى سپرد. سایر موسیقیدانان نیز به او و اخلاق حرفه اى او اعتمادداشتند.

خدمت فرهنگى بزرگى که او در سنین زیر سى سال به راهنمایى استادش به انجام رساند، برگزارى جلسات نشست متوالى با استاد ردیف دان، عبدالله دوامى بود. به قصد نت نویسى ردیف آوازى و تصنیفهاى قدیمى او، که صبا ارزش این کار را براى آیندگان به خوبى مى دانست و با بصیرتى عمیق مى دید که شاگرد برگزیده اش مى تواند آن را تعهد کند. این مجموعه نفیس نت نویسى شده، البته بدون نوارهایش ، با وقفه اى چهل ساله منتشر شد!  استاد پایور علت این وقفه را «گرفتاریهاى فراوان آموزشى واجرایى » مى داند. این جمله را در روز برفى ۲۹آذر ،۱۳۷۹ هنگامى که با چهره اى افسرده مراسم چهلمین سالگرد استاد صبا در گورستان ظهیرالدوله را ترک مى کرد، در پاسخ نویسنده این یادداشت، گفت و اکنون بعد از شش سال، نه نوارهاى این مجموعه و نه مجموعه نوارها و نتهاى آثار رکن الدین مختارى منتشر شده است که پایور در سالهاى جوانى با نظم وعلاقه، آنها را ضبط و نت نویسى کرده بود.

سالهاى ۱۳۵۸ ـ ،۱۳۳۸ براى او سالهاى کار خستگى ناپذیر روى صحنه بود. او اولین سنتورنوازى بودکه روى سنتور نواسازى مى کرد و تنها در پى بدیهه نوازى نبود. به بیان روشن تر، تنها آهنگسازى بود که ساز تخصصى او، سنتور بود!

دهه هاى ۱۳۳۰ و ،۱۳۴۰ عصر ویولون بود و تقریباً تمام نواسازان و قطعه نویسان و تنظیم کنندگان موسیقى ایرانى (به جز جوادمعروفى)، باساز تخصصى ویولون شناخته مى شدند. جالب اینکه ساز دوم استاد پایور، سه تار بود و مشقهاى اولیه آن را از صبا فراگرفته است ولى جز در خلوت خود در جاى دیگر دست بر سه تار نبرد و این برخلاف رسم همیشگى نوازندگان است که اگر ساز اولشان کششى باشد، ساز دومشان مضرابى است و برعکس و جالب تر این که استاد پایور کتاب مستقلى براى قطعات مجلسى ویژه اجرا با ویولون او غژک و کمانچه نوشته که در نوع خود بسیار قابل استفاده است.

او در این سالهاى پرکار، هارمونى و کمپوزیسیون را در کلاس استاد بزرگ عصر، امانوئل ملیک اصلانیان آموخت و ترجیح داد براى ادامه تحصیلات کلاسیک خود که سالها پیش، عشق موسیقى آن را کنار زده بود، به انگلستان برود. با همان پشتکار همیشگى درس خواند و از دانشگاه کمبریج در زبان و ادبیات انگلیسى دانشنامه گرفت و درتمام این سالها از معرفى موسیقى و سنتور و فرهنگ ایرانى به محافل دانشگاهى انگلستان، غافل نبود و برنامه هاى دلپذیرى از آن سالها در آرشیو رادیو بى بى سى وجود دارد.

در آن بیست سال کار شدید و شبانه روزى، فرامرز پایور که به تعبیر دوست و دوستدار سالخورده اش محمد على امیر جاهد « استادى جوان و قابل» شده بود، وظیفه فرهنگسازى و موسیقى پرورى خود را با شوق و حوصله و نظمى شگفت انگیز انجام داد و به تعبیر شاگرد وفادارش، زنده یاد فرامرز کیارس، «یک تنه به اندازه ده نفر آدم فعال، کار کرد» و این اغراق نیست. با وجود مساعدت هایى که استاد پایور در زمان سلامتشان به نویسنده براى فهرست نویسى کل اجراها و فعالیت ها و آثارشان کردند هنوز نتوانسته اطمینان پیدا کند که به قطعیت رسیده و هر از چند گاهى، نکته اى پنهان مانده از تلاشهاى شبانه روزى این قهرمان خستگى ناپذیر در عرصه موسیقى، پیدا مى شود و شگفتى را مکرر مى کند. با گردش سریع و بسیار گذرا شاید بتوان فعالیت هاى ایشان را در این چند جمله فشرد و خلاصه کرد: بیش از هزار و پانصد اجراى گروهى و فردى روى صحنه هاى داخل و خارج از کشور (با همه مشکلات توانفرساى ویژه این کار) آهنگسازى، تنظیم، تدریس صدها و صدها شاگرد از چهار نسل متوالى، نت نویسى قطعات قدما، حضور در هنرستان و هنرکده موسیقى ملى، اداره هنرهاى زیبا و واحد موسیقى رادیو تلویزیون ملى ایران، نگارش کتب آموزشى (دومین «دستور سنتور» را بعد از زنده یاد حسین صبا او نوشت و تا کنون پرفروش ترین کتاب آموزش موسیقى در ایران بوده است)، نظارت بر کار گروههاى دیگر و تصحیح آنها و کار با خوانندگان بسیارى که از عبدالوهاب شهیدى و شجریان، تا شهرام ناظرى و حمید رضا نوربخش و على رستمیان یار وفادار او در سالهاى اخیر) جزو این فهرست هستند و کمتر کسى است که نداند استادپایور چه حس مسؤولیت و دقتى روى جوانان خواننده داشته و براى رشد آنها ازسرمایه هنرى وحیثیت خود هزینه کرده است و این نیز از اخلاق استادش صباى بزرگ به یادگار است. هر خواننده اى که با او و ارکسترش کار کرد، به نوعى از آبروى هنرى رسید، کار کردن با او و «گروه اساتید» اسباب کسب اعتبار و افتخار بوده است. با وجودتنوع معاشران هنرمنداو از قدما تا نوازندگان امروز، او همنوازان دلخواه خود را همیشه از بین نخبگان برگزیده است : جلیل شهباز و هوشنگ ظریف (تار) رحمت الله بدیعى و اصغر بهارى (کمانچه) ، حسن ناهید و محمد موسوى (نى)، حسین تهرانى و محمد اسماعیلى (تنبک). استاد به نواختن تنبک هم آشنا و تأثیر گرفته از استاد حسین تهرانى است و گاه در لحظات خصوصى وخلوت کلاس درس، براى شاگردان چند میزان نواخته و شعرى را به لحن خوش با آنها همراه کرده است. طرفه اینکه هیچ گاه به دف علاقه اى نشان نداده و درکارهاى ارکسترى او صداى این ساز را نمى شنویم. نغمه پردازى او با سلیقه و دقت و«حس تداوم درونى» است و در آثار موسیقایى دهه هاى۱۲۴۰ و ،۱۳۵۰ تمیزترین صداى ارکستر ایرانى از آن اوست. در واقع، موسیقى استاد فرامرز پایور، پلى بود بین میراث صبا و محجوبى و آن جریانى که جوانان موسیقیدان و تحصیلکرده در دانشکده هنرهاى زیبا از اوایل دهه۱۳۵۰ به راه انداختند و موسیقى امروز ما را الگو شدند. در فاصله زمانى بین دو، حدود پانزده سال، هیچ کس جز استاد فرامرز پایور، کار جدى و پیگیر در زمینه  موسیقى اصیل انجام نمى داد و حق او دراین مقطع تاریخى بر گردن فرهنگ ایران بسیار زیاد است.

استاد همیشه خلاق و همیشه آموزگار، فرامرز پایور، مردى است که با عشق به کار زندگى کرده و کار کردن تمام زندگى او بوده است. وفادارى به اصول حرفه اى، آداب دانى، احترام به اساتید ونظم پذیرى، جزو «یاسا»ى تخطى ناپذیر زندگى او بودکه هر کس نمى پذیرفت و یا در آن سستى مى کرد، از حوزه او بیرون رانده مى شد و تاوان محرومیت از دانش پرارزش استاد را مى پرداخت. استاد پایور، هیچ وقت با موسیقى سر شوخى نداشت و به هیچ کس اجازه نمى داد که موسیقى و موسیقیدان اصیل را خوار و خفیف کند. وى حتى با کسانى که با موسیقى موسوم به مطربى با طعنه نگاه مى کردند، برخورد داشت و مى گفت هر نوع موسیقى ـ در جاى خودش ـ قابل احترام است و کسى حق توهین به هنر و هنرمند راندارد. بار تحقیرى که در عصر صبا بر پیکر موسیقى افتاده بود، عزم او را در یک عمر دفاع از موسیقى راسخ تر و راسخ تر کرد. حکایتهاى بسیار نکته آموزى از این برخوردهاى استاد در ذهن اهل موسیقى مانده که بهتر است بنویسند و باقى بگذارند که هر کدام درسى است جوانان موسیقیدان ایران را.

شایان توجه تر از همه، تعریف مستحکم و روشنى است که او از تکنیک سنتورنوازى در نیم قرن گذشته ارائه کرده است. نظام آموزشى او، بیشتر نوازنده دقیق و منظم «ارکسترى» را تربیت مى کند، نه بداهه نواز شوریده و شاعر. بدون تردید، راه رسیدن به هر شهود و خلسه اى در هنر، ابتدا از تربیت منظم و آگاهانه شروع مى شود

و بعد، این مرحله را پشت سر مى گذارد تا به حد ظرفیت و استعدادش، به خلاقیت برسد. بسیارى از نوازندگانى که بعدها به داشتن شیوه و روش ابتکارى خود شهرت پیدا کردند، با آموزشهاى پله به پله و سنجیده مکتب استاد فرامرز پایور ـ که خود برجسته ترین نمونه این مکتب و تکنیک درخشان آن است ـ آغاز کرده و سپس راه و روش دلخواه خود را یافته اند. همه آنها معترفند که مکتب و دستور استاد پایور مطمئن ترین منزل براى آغاز راه آموزش سنتور است.

-این مقاله ابتدا در مجموعه «مهرگان» و در جشن نامه مشاهیر معاصر ایران ؛ به سفارش و دبیری محسن شهرنازدار تهیه و منتشر شده است. پروژه مهرگان که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی ، در موسسه فرهنگی- مطبوعاتی ایران به انجام رسید؛ به معرفی نخبگان ایرانی متولد 1290 تا 1330 خورشیدی می پرداخت. بخشی از این پروژه سال 1383در قالب کتاب منتشر شده است.

 

- این نوشته خُرد است و امکان گسترش دارد. برای تکمیل و یا تصحیح اطلاعات نوشته شده، به آدرس زیر ایمیل بزنید:

elitebiography@gmail.com

ویرایش نخست توسط انسان شناسی و فرهنگ: 1393

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ«

http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز 1393

http://www.anthropology.ir/node/22280

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:
0108366716007

شماره شبا:
IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

شماره کارت:
6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان