چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

سخن سنگ: تومیس، دگردیسی سیاسی و همجوشی فرهنگی



      سخن سنگ: تومیس، دگردیسی سیاسی و همجوشی فرهنگی
ناتالی چوبینه

کتیبه شماره 175 موزه بریتانیا متعلق به قرن سوم میلادی است و از کاوش در محوطه شهر باستانی تومیس به دست آمده است. این شهر، که امروزه کُستانتسا نام دارد، در شرق رومانی قرار گرفته و قدیمی ترین شهر این کشور محسوب می شود، چرا که سابقه تاریخی بنای آن به دوهزار و ششصد سال پیش، یعنی قرن هفتم پیش از میلاد می رسد. در آن زمان یکی دو سده ای می شد که یونانی ها با سرمشق گرفتن از فنیقی ها به دریانوردی و کشف سرزمین های جدید رو آورده بودند. بخشی از آنها با گذشتن از دریای اژه خود را به ساحل غربی دریای سیاه رساندند و شروع به ساختن مستعمره نشین های یونانی کردند. بنا بر شواهد باستان شناختی، تومیس یکی از نخستین مستعمره نشین های یونانی بود که در کرانه دریای سیاه ساخته شد.

اما شواهد تاریخی مربوط به بنای شهر تومیس با شواهد باستان شناختی آن همخوانی کامل ندارد. نخستین گزارش تاریخی مربوط به پایه گذاری شهر تومیس بیش از هزار سال بعد نوشته شد، و همچنان در زمانی که توجه به یافته های باستان شناختی هنوز معمول، یا اصولن امکان پذیر، نبود. نویسنده این گزارش، یُردانِس، منشی بلندپایه ای در دربار رومی اُستروگُت ها در اسکوتیای کوچک، در قرن ششم میلادی می زیست، صدها سال پس از تسخیر تمامی سرزمین های یونانی نشین به دست رومی ها و تهاجم، یا نفوذ، فرهنگی همه جانبه آنها به فرهنگ های مغلوب، از جمله فرهنگ یونانی. امپراتوری روم غربی خود در سال 476 میلادی سقوط کرد و تکه تکه به دست قوم های مختلف ژرمن افتاد. اما در قرن ششم اُستروگُت ها، ژرمن هایی که بر بزرگ ترین و مهم ترین تکه، شامل قسمت های عمده سرزمین های امروز ایتالیا، آلمان، و کشورهای بالکان حکومت می کردند، قدرت خود را از دست دادند و تسلیم روم شرقی (بیزانس) و امپراتور آن، یوستینیانوس (ژوستینیان)، شدند. در کشاکش این دگرگونی ها، کاسیودُرُس، سیاستمدار و ادیب رومی دربار امپراتوران اُستروگُت در پایتخت امپراتوری،  تاریخ قوم گُت را در قالب کتابی مفصل و چندجلدی به تحریر درآورد، که امروزه نشانی از آن نیست. اما خوشبختانه دوستی که از علاقه و توانمندی یُردانِس در زمینه تاریخ خبر داشت، از او خواست خلاصه ای از آن کتاب تهیه کند. این خلاصه، تنها بازمانده آن کتاب از میان رفته است و بنابراین به دلیل عدم امکان مقایسه با منبع اصلی، معمولن اثری مستقل به حساب می آید. در این اثر، که گِتیکا نام دارد، یُردانِس سرگذشت پیدایش شهر تومیس را چنین نقل می کند:

ملکه تُموریس پس از این پیروزی (بر کورش کبیر) و گرفتن غنایم فراوان از دشمن، به آن خطه از مُیزیا گذر کرد که اکنون اسکوتیای کهتر (کوچک) خوانده می شود – برگرفته ای از نام اسکوتیای بزرگ – و بر ساحل مُیزیا در کنار دریای سیاه شهر تومی را به نام خود بنا نهاد.

(Jordanes, Getica, Chapter X)

 

همان طور که می بینیم، یُردانِس (شاید به نقل از کاسیودُرُس) پیدایش شهر تومیس را نه به یونانیان بلکه به ماساگِت ها، از قوم های ایرانی ساکن شرق دریای خزر، نسبت می دهد و تاریخ آن را نیز تا پس از مرگ کورش در 530 پیش از میلاد جلو می برد. مرجع این تاریخ نویسان، از قرار معلوم، هرودُت بوده که از بین روایت های گوناگون مرگ کورُش، کشته شدن او به دست ملکه ماساگِت ها، تُموریس (تهم رِییش، به فارسی)، را نقل کرده و آن را باورپذیرتر از همه دانسته است (Herodotus 1.205-216). ناهمخوانی گاه شناختی بین قرن هفتم (به گواه باستان شناسی) و قرن ششم (به گواه تاریخ) چندان زیاد نیست. اما کنار گذاشتن یونانیان از تبارشناسی تومیس به دست تاریخ نویسان رومی ژرمن تبار در قرن ششم میلادی نکته ای قابل تأمل است. چنان که خواهیم دید، کتیبه تومیس متن - نوشتی، به معنای دریدایی کلمه، یونانی و بازتاب دهنده فرهنگ هلنی ای است که با وجود نفوذ گسترده فرهنگ رومی همچنان حضور خود را در زیرساخت های اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، ادبی و اندیشمندانه به رخ می کشید. بر این مبنا، پشتیبانی از خاستگاه غیریونانی و شرقی را می توان بازتابی از رفتن تومیس (و تاریخ نگار آن، یُردانِس) به زیر لوای امپراتوری روم شرقی (بیزانس) در قرن ششم میلادی، سیصد سال پس از کتیبه مورد بحث، به بهای نفی و انکار فرهنگ یونانی – رومی ای دانست، که با برچسب «فرهنگ کفر و جاهلیت» از جانب امپراتوران مسیحی ارتدکس بیزانس مردود شمرده می شد.

گاهشمار زیر، تاریخ نوشته بالا را روشن تر نمایش می دهد:

قرن هفتم پیش از میلاد: بنای شهر تومیس به گواه شواهد باستان شناختی؛

530 (قرن ششم) پیش از میلاد: بنای شهر تومیس به روایت تاریخ نویسان قدیم (هرودُت، یُردانِس)؛

قرن دوم پیش از میلاد: تسخیر تمامی سرزمین های یونانی، از جمله تومیس، به دست رومی ها؛

قرن سوم میلادی: کتیبه تومیس؛

قرن پنجم میلادی: سقوط امپراتوری روم غربی به دست اُستروگُت ها؛

قرن ششم میلادی: سرنگونی حکومت اُستروگُت ها به دست بیزانس؛ نوشته شدن تاریخ تبار گُت به دست کاسیودُرُس و سپس یُردانِس.

 

سنگ نوشته تومیس قطعه ای مرمر سفید به ابعاد 86 در 106 سانتی متر و ضخامت 13 سانتی متر است. وضعیت کلی آن، گذشته از زدگی ها و رفتگی های لبه و ترک های گاه گاهی، به نسبت خوب مانده و آسیبی مهم تر از لکه تیره روی سطر سوم و شکستگی کوتاه اما کمی عمیق ضلع پایینی روی آن به چشم نمی خورد. رنگ سفید خاکستری مرمر جنس سنگ را در پیوند با بیانکو سیوِک قرار می دهد: مرمر دُلُمیتی مقدونیه که پیشینه استخراج آن به 500 پیش از میلاد برمی گردد و از همان هنگام تا قرن ششم میلادی، به مدت بیش از هزار سال در سرزمین های جنوب شرق اروپا محبوب بوده و در معماری و مجسمه سازی به کار می رفته است (Thassos Marble 2015: Bianco Sivec).

 

نوشته روی سنگ تقدیم نامه ای است به زبان یونانی رسمی (کُی نه). متن و ترانویسی کتیبه در فایل پیوست آمده و ترجمه آن چنین است:

 

[به نام] آگاته توخه (= بختِ نیک)

بنا به فرمان شورای بااقتدار و

مردم درخشانِ درخشان ترین کلان شهر و

[شهر] اول دریای سیاه، تومیس، به

دریاسالار آئو[رلیوس] پریسکیوس

آنیانوس

صاحب بالاترین مقام در اتحادیه یونانیان و [این] کلانشهر،

و [مقام] کاهن اعظم، و فرمانروایی ممتاز

[که] شرافتمندانه از هیچ فرصتی برای برگزاری

مراسم نیایشی جنگاوران و شکارگران فروگزار نکرده

و علاوه بر آن شهروند برجسته فلاویا نئاس نیز هست،

و به همسرش، کاهنه اعظم،

یولیا آپولائوستا

به خاطر تمام خدمات

 

 )B. F. Cook 1998: 31(ترجمه از نگارنده، با توجه به ترجمه انگلیسی متن در

 

بررسی ساختاری متن

سنگ نوشته تومیس بسیاری از ویژگی های ثابت کتیبه نگاری یونانی – رومی را به نمایش می گذارد، ویژگی هایی که در قرن های دوم و اول پیش از میلاد در پی استیلای روم و تبدیل شدن آن به امپراتوری ای گریزناپذیر، وارد فن سنگ نویسی یونانی شدند و پایدار ماندند: طراحی موزون حرف نوشت ها به کمک خط کش و پرگار، تنظیم درازا و اندازه حرف نوشت ها به فراخور مساحت کتیبه، حکاکی تمیز و خوش برش، استفاده از سایه روشن شیارهای حکاکی به قصد ایجاد جلوه ای سه بُعدی، و استفاده از سِریف (خط های کوچک شکل دهنده انتهای حروف) (Reynolds 2001: 16). پیوستن حرف نوشت ها به یکدیگر به کمک نوعی خط اتصال زینتی به نام لیگاتور، طراحی حرف Ο به شکل لوزی، و به کار بردن حرف نوشتی شبیه C برای نگارش سیگما (Σ) از دیگر ویژگی های هنر کتیبه نگاری رومی هستند که به کتیبه های یونانی راه یافتند.

دو عنصر نگارشی نوع نمون کتیبه نگاری رومی، که می توانند نشانگر نفوذ تحول ساز عناصر رومی به کتیبه نگاری یونانی به حساب آیند، جلوه خاصی در کتیبه تومیس دارند. نخستین آنها استفاده از چند اندازه مختلف قلم در یک کتیبه واحد است. همان طور که مشاهده می شود، در کتیبه تومیس سطر هفتم با قلمی درشت تر از سطرهای اول تا ششم نوشته شده، طوری که نام خانوادگی فرمانروا برجسته تر از بقیه اجزای متن به چشم می آید. در مقابل، سطرهای هشتم تا سیزدهم کوچک ترین اندازه قلم را به خود اختصاص داده اند، چنان که حالت توضیح از آنها برداشت می شود. دو سطر آخر، نام همسر فرمانروا و سپاسگزاری از او، دوباره برجسته سازی شده، اما همچنان درشتی قلم به اندازه سطرهای نخست نیست.

عنصر دیگر، که از اولی کمیاب تر است، استفاده از حرف آلفا (Α) برای نشان دادن مفهوم «اول»، به معنای «برترین، صدرنشین»، است. وجود این عنصر می تواند به نوعی یادآور اعداد رومی باشد که با حروف الفبا نگاشته می شدند. کاربست استفاده از حرف نوشت برای نشان دادن مفاهیم عددی نمونه ای در کتیبه نگاری یونانی پیشا – رومی (تا پیش از میانه قرن دوم پیش از میلاد) ندارد و نشانه های مربوط به این دسته از مفاهیم در متن های یونانی کمیاب تر، و اغلب از جنس مفهوم نوشت (ایدیوگرام) هستند.

 

واکاوی محتوا

کتیبه با نام آگاته توخه آغاز شده است. توخه، همانند هُمُنُیا در کتیبه یاسوس (نک. به سخن سنگ: یاسوس، دموکراسی و استقلال)، تجسم یک مفهوم سیاسی – اجتماعی در قالب یک الاهه است. این الاهه، که در فرهنگ رومی «فُرتونا» نامیده می شد، مظهر بخت و اقبال، سرنوشت و قسمت، و تقدیر آسمانی بود. او را معمولن در کنار الاهگان سرنوشت، با سکانی در دست، یا در حال نشان دادن راه تصویر می کردند. با توجه به این شواهد، مفهوم کارکردی توخه را باید بیشتر به «قسمت» ترجمه کرد تا به «بخت و اقبال»، چرا که توخه به خودی خود نمایانگر فالی خوش یمن یا بدیمن نبود و می توانست به یک سان پیام آور نیکبختی یا مصیبت باشد. این تعبیر از یک سو موجب می شد سرپرستی بر هردو شق سرنوشت ملت در دست او تصور شود و نام او را در جایگاهی بنشاند که در فرهنگ کتیبه نگاری یونانی معمولن در اختیار شاهان و فرمانروایان یا به هر روی صاحب قدرتان سیاسی بود. و از سوی دیگر، استفاده از صفت «آگاته» به معنای «نیک» را در کنار نام او الزامی می ساخت، مبادا شق دوم به صلاحدید این ایزدبانو کارگر شود. بسیاری از کتیبه های این دوران با مددجویی از آگاته توخه آغاز می شوند. برای نمونه، سنگ نوشته ای در معبد آپولون در دیدوما (شهر کنونی دیدیما در غرب ترکیه)، که محل برگزاری بازی های دیدومایی بود، پس از یاد کردن آگاته توخه از جانب مردم و شورای شهر میلِتوس به تقدیر از قهرمان پیروز این شهر در آن بازی ها می پردازد (Cook 1987 : 29-30).

بدین ترتیب، مشاهده می کنیم که تقدیرنامه های یونانی، همانند تقدیم نامه ها، پیش از رسیدن به مقصود اصلی از قبیل گرامی داشت یا اعطای امتیاز یا هر چیز دیگر، ابتدا به معرفی ستایش آمیز بانیان خود می پرداختند. طرز فکر سنتی هلنی/دموکراتیک در بیشتر این کتیبه ها، اگر نگوییم همه آنها، حکم می کرد نام مردم و شورای حکومتی مردمی به عنوان باعث و بانی هر گونه اقدام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در برترین جایگاه ممکن نشانده شود. گذشته از این، داده هایی که این بخش از کتیبه در اختیار ما می گذارد عبارت اند از معرفی موقعیت جغرافیایی شهر تومیس (شهری بر کناره دریای سیاه)، ساختار نهاد سیاسی/حکومتی آن (ترکیب دموکراسی یونانی متشکل از مردم و شورای شهر با حکومت فدرال رومی که در آن هریک از ولایت های امپراتوری روم توسط فرمانداری رومی، اغلب یک فرمانده نظامی از تبار اشراف، اداره می شد که از جانب امپراتور منصوب شده بود)، و جایگاه آن نسبت به سایر دولتشهرهای منطقه (ریاست اتحادیه کلان شهرهای یونانی نشین کناره دریای سیاه). کتیبه تومیس بخشی از شواهد به دست آمده از سرزمین های داکیا و مُیزیا در غرب دریای سیاه را تکمیل می کند، که مطابق آنها شش دولتشهر یونانی نشین منطقه، از جمله تومیس، با یکدیگر اتحادیه ای تشکیل داده بودند که دست کم تا زمان به قدرت رسیدن امپراتور آلکساندر سِوِروس در نیمه نخست قرن سوم میلادی پابرجا بود (Nawotka 1993: 342).

عنوان یونانی «پُنت آرخُن» به معنی «دریاسالار» یا «حکمران دریا» است. از قرار، این عنوان دست کم تا امروز نمود چندانی در شواهد باستان شناختی جدا از کتیبه تومیس ندارد، چرا که پژوهشگران بدون بهره گیری از منبعی دیگر و تنها با استناد به همین کتیبه عنوان مزبور را نشانه سرکردگی فرماندار تومیس بر کل اتحادیه شهرهای کناره دریای سیاه در نظر می گیرند (Hooker 1990: 286; Cook 1987: 30). نکته قابل تعمق، اما، وظیفه ای است که فرماندار نام برده، و نیز همسر او، بابت انجام آن شایسته تقدیر ویژه، سفارش و تقدیم یک سنگ نوشته، دانسته شده اند. این وظیفه، برگزاری رژه های آیینی جنگاوران و شکارچیان است که در روم باستان بخش مهمی از مناسک عیدها و مناسبت های دینی گوناگون را تشکیل می دادند.  در فرهنگ روم باستان، دو نوع عید وجود داشت:  فریای (Feriae) یا «روزهای مقدس»، و لودی (Ludi) یا «بازی ها». هر یک از این عیدها را می شد عمومی یا خصوصی برگزار کرد و منبع اصلی تأمین بودجه آنها دولت بود. در همه حال، روز یا روزهای برگزاری هر عید، چه عمومی و چه خصوصی، تعطیل محسوب می شد و این در جامعه ای بدون تعطیل هفتگی، به خصوص برای قشرهای فرودست مثل بردگان و پیشه وران، اهمیت داشت. مناسبت همه عیدهای رومی، مثل عیدهای یونانی، مذهبی و بزرگداشت یکی از ایزدان یا ایزدبانوان بود (Varro, De lingua latina 6.12). بدین ترتیب، کتیبه به ما نشان می دهد نهاد سیاسی شهر تومیس فاصله معمول دین و سیاست در فرهنگ یونانی را کنار گذاشته و طبق الگوی فرهنگ رومی اعتبار دینی را برای یک حکمران سیاسی لازم، یا دست کم امتیازآور قلمداد می کرده است.

این قسمت از کتیبه جنبه دیگری از نفوذ فرهنگ رومی به جامعه یونانی – تبار این دولتشهر را نیز به نمایش می گذارد. این جنبه، جایگزین شدن (یا گنجانده شدن) آیین های رومی در مناسک دینی شهر است. مناسک یونانی اغلب، اگر نه همیشه، دربردارنده مراسم رژه بود. اما رژه یونانی، به گواه شواهد متنی و تصویری، به طور عمده از رقص و آواز و حمل اشیای آیینی مقدس تشکیل می شد. حضور سربازان و جنگاوران در این گونه مناسک به نسبت حاشیه یی تر بود و تا حد زیادی به مناسبت های رسمی بسیار مهم و گسترده، مانند جشن/بازی های پاناتنایی به افتخار الاهه آتنا، محدود می شد. در مقابل، به رخ کشیدن توان جنگاوری و شکارگری از ویژگی های برجسته مناسک رومی به شمار می رفت. بدین لحاظ، کتیبه تومیس به صحنه نمایشی تأمل برانگیز و کاوش پذیر از تلفیق دو فرهنگ یونانی و رومی در قالب یک نهاد سیاسی – حکومتی تبدیل می شود: بخش یونانی/دموکراتیک این نهاد، با جلوه فروشی آشکار و به رخ کشیدن قدرت و اعتبار، از بخش رومی که دست کم روی کاغذ و به حکم حکومتی دست بالا را دارد سپاسگزاری می کند، اما این سپاس بابت به اجرا درآوردن هرچه بیشتر آیین های رومی است.

نکته بعدی، ما را دوباره به تفکر هلنی/دموکراتیک باز می گرداند: تقدیر از فرماندار رومی به عنوان شهروند برجسته فلاویا نئاس (نابلس امروز). این شهر، که در سال 72 میلادی به دست امپراتور فلاویانوس ساخته شد، در قرن های دوم و سوم انباشته از تندیس ها و پرستشگاه های ایزدان یونانی بود (Encyclopaedia Britannica http://www.britannica.com/place/Nablus). بدین ترتیب، سفارش دهندگان کتیبه تومیس بده بستانی فرهنگی بین دو فرهنگ یونانی و رومی را بر سطح سنگ به یادگار می گذارند: سنگ نوشته تومیس مفاهیم فرهنگی هلنی (توخه، مردم و شورای مردمی، اتحادیه دولتشهرها، شهروندی) را هم تراز با جلوه های فرهنگ رومی (فرمانداری که نماینده امپراتور است، مناسک رومی، مرجعیت و اعتبار دینی برای حاکمان سیاسی) ستایش می کند. بر این مبنا، شاید بتوان این کتیبه را گواه دیگری برای بازاندیشی در نظریه کلاسیک استیلای کامل رومیان بر همه سرزمین هایی که زیر فرمان داشتند و نابودی یا دست کم تضعیف فرهنگ های مغلوب دانست. در حقیقت، بررسی عمیق تر در شواهد محلی اغلب نشان می دهد فرهنگ های گوناگون در برخورد با سلطه گری و تهاجم فرهنگی روم از خود مقاومت نشان می دادند و این مقاومت در بسیاری موارد منجر به بده بستان فرهنگی تنگاتنگ و گاه تولد یک فرهنگ تلفیقی تازه می شد که هستی، هویت، و ماهیت خود را مدیون هردو بود.

 

منابع

Cook, F. B. 1987. Reading the Past: Greek Inscriptions, Berkeley and Los Angeles: University of California Press.

Hooker, J. T. 1990. Reading the Past: Ancient Writing from Cuneiform to the Alphabet, Berkeley and Los Angeles: University of California Press.

Nawotka, K. 1993. The ”First Pontarch“ and the Date of the Establishment of the Western Pontic KOINON, Klio - Beiträge zur Alten Geschichte, vol. 75, no. 75, pp. 342-350.

Reynolds, J. 2001. The Greek of Inscriptions. In Easterling, P. and Handley, C. (eds.) Greek Scripts: An Illustrated Introduction, Cambridge: Society for the Promotion of Hellenic Studies, pp. 11-22.

Thassos Marble, 2015. Bianco Sivec Marble, http://www.thassosmarble.com/site/content.asp?catid=316.

 

 

منابع دست اول

Cassiodorus, Gothic History (526-533), now lost.

Jordanes, Getica: The Origins and Deeds of the Goths, translated by Charles C. Mierow.

Herodotus, Histories on Perseus.

Marcus Terentius Varro, De lingua latina, Works by Marcus Terentius Varro at Project Gutenberg.

پیوستاندازه
31109-441.pdf254.98 KB