جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

دیسانایاک و انسان زیبایی شناس



      دیسانایاک و انسان زیبایی شناس
ترجمه پرنیا پژوهش فر

الن دیسانایاک (Ellen Dissanayake) در ایلینویز به دنیا آمد و در وال والِ واشنگتن بزرگ شد . پدرش مهندس و مادرش خانه دار بود. او در سال 1957 از دانشگاه واشنگتن مدرک لیسانس دریافت کرد. دیسانایاک در سیاتل زندگی می کند و در دانشگاه واشنگتن کار می کند. او در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی در شهر نیویورک ، دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند، کالج Sarah Lawence، مدرسه ملی هنرها در پاپوا گینه نو و در دانشگاه Peradeniya در سریلانکا تدریس کرده است. در 1997 هم در دانشگاه آلبرتا در ادمونتن و کانادا تدریس داشته است.

کار او از تجربه زندگی اش در کشورهای سریلانکا، نیجریه، هند، ماداگاسکار، و پاپوا گینه نو بیرون آمد؛ جاییکه او تفاوتهای فرهنگی دست اول و رفتارهای هنری و فرهنگی را در میان این گوناگونی مردمان مشاهده کرد. او سه کتاب تاًلیف کرده است که به شرح زیر می باشند : هنر برای چیست؟ (1988) انسان زیبایی شناس (Homo Aestheticus) (1992) هنر و صمیمیت؛ هنر چگونه آغاز شد؟ (2000) او بعد از بزرگ شدن و رفتن به کالج در واشنگتن، به این علاقمند شد که هنرها چطور با زندگی روزمره مردم سریلانکا یکی شده اند و درباره نقشی که هنر در پیشرفت کردن شانس بقاء نوع بشر بازی می کند در شگفت شد. او دوباره شروع به تفکر درباره این ایده پرداخت که زندگی در سریلانکا به طور بنیادینی از زندگی در واشنگتن متفاوت بود؛ همچنانکه او این را در کتاب هنر و صمیمیت اش توضیح می دهد : «در واقع من بیشتر تحت تأثیر شباهت های عمیق انسانی در زیر لایه تفاوت فرهنگی قرار گرفتم». دیسانایاک تئوری هایی درباره زیبایی شناسی، توسعه انسانی، روانشناسی و زیست شناسی تکاملی را به منظور فهم اینکه چرا انسانها یک تصور زیباشناختی دارند، با هم آورده است: بحث اینکه هماندی های بنیادینی بین بازی، آیین، فانتزی و فعالیتهای بسیار پر ارزش ساخت هنر وجود دارد. او ادعا می کند که همه این رفتارهای «ساخت متمایز» یک ارزش ضروری تطوری دارد. علاقه او به رابطه بین علم و تطور و هنر، در طی بیش از پانزده سالی که او زندگی اش را در سریلانکا گذراند، گرد می آید. او محققی مستقل است که کارش را روی کاوشهای انسانشناسانه از هنر و فرهنگ متمرکز می کند. او به بازتعریف هنر به مثابه «ساخت متمایز» اعتقاد دارد؛ بدین معنی که ساخت هنر بیرون بردن بعضی چیزها را از استفاده روزانه و زمینه اش و آن را به طریقی خاص ساختن را در بر می گیرد. همچنانکه او در مقدمه کتاب انسان زیبایی شناس بیان می کند: «در اولین نگاه، واقعیتی که هنرها و رفتارهای مربوط به زیبایی شناسی را از یک جامعه تا جامعه ای دیگر بسیار زیاد متنوع می سازد، به نظر می رسد که اظهار می کند که آنها در اساس، تماماً یادگیری شده یا فرهنگی هستند و نیز بیولوژیکی یا طبیعی، همچنانکه من نشان خواهم داد. انسان می تواند یک قیاس با زبان بسازد: یادگیری صحبت کردن، همگانی است؛ یعنی استعداد فطری برای همه بچه ها است حتی اگر بچه ها به طور اختصاصی زبان خاصی را در میان افرادی که او را بزرگ کرده اند، یاد بگیرند. به همین نحو ، هنر می تواند به عنوان یک تمایل طبیعی و عمومی ملاحظه شود که خود را در آموزشهای خاص فرهنگی مثل رقصها، آوازها، اجراها، نمایش بصری و سخن شاعرانه آشکار می کند. انسان زیبایی شناس در این کتاب، الن دیسانایاک استدلال می کند که هنر مرکزی برای امر غیرمنتظره، انطباق و بقاء گونه انسانی بود. قابلیت زیبایی شناختی در هر انسانی غریزی است و هنر نیاز اساسی برای نوع ما (نوع انسانی) است؛ همانند غذا، گرما یا سرپناه. چه چیزهایی هنر را خاص می سازد این توانایی و قابلیت زیبایی شناختی که او می گوید، ما را قادر ساخت تا چیزها و فعالیت هایی را که برای بقاء ما مهم بودند، طبقه بندی کنیم ( یعنی جداکردن آن از زندگی دنیوی ) و آنها را متمایز سازیم. ما موضوعات و آداب و رسوم مورد بحث در ازدواج، تولد، مرگ، تولید خوراک، جنگ و صلح را گرفته و آنها را بالا بردیم تاآنها را جذاب تر و مفرح تر بسازیم. ما رقص، شعر، جادوها، طلسم ها، ماسک ها، لباسها و بسیاری از مصنوعات دیگر را ابداع کردیم تا اینها را فعالیتهای مشارکتی بسازیم؛ چه طور ماهیگیری را بکشیم چه دانه ها را بکوبیم و آرد کنیم. آنها را لذت بخش تر و نفسانی تر کردیم تا همکاری، هماهنگی و وحدت را در میان اعضای گروه ترویج کنیم و همچنین به منظور قادر ساختن ما برای حریف شدن با کاستی های مورد انتظار زندگی یا رویدادهای قابل توضیح. روشهایی که « ساخت متمایز » از میراث تطوری ما منتج می شود او درباره این موضوع از زندگی خودش یعنی تجارب انسان شناسانه و دانش گسترده از ادب هنر معاصر استفاده می کند. او مثالهای بسیاری تهیه می کند از اینکه چطور این ساخت متمایز صورت گرفته است. او استدلال می کند که در متمایز ساختن چیزها، ما به آن جنبه هایی از جهان نزدیک می شویم که سیر تکاملی ما را برآن داشته بود تا (به آنها) کشش پیدا کنیم و آنها را مغتنم بشماریم. همچنین او بحث می کند که هنر از منابع یکسانی (همانندی) ظاهر می شود و با فیزیولوژی همانندی کنش متقابل دارد مثل زندگی روزمره. هنر به عنوان بخش معمولی و ضروری زندگی انسانی در کتاب «انسان زیبایی شناس» دیسانایاک بحث می کند که هنر یک چیز تزیینی و تجملی غیر ضروری نیست، بلکه ذاتی نوع ما است (نوع انسانی). او می گوید هنر یک رفتار معمولی و ضروری نوع بشر و مثل دیگر کارهای عادی و عمومی است همانند صحبت کردن، راه رفتن، ورزش کردن، بازی کردن، اجتماعی شدن، یاد گرفتن، دوست داشتن و پرستاری کردن و باید در هر کسی به رسمیت شناخته شود، تشویق شود و توسعه پیدا کند. توسط هنر تجربه والامقام، بلند مرتبه، حائز اهمیت بیشتر و معنی دارتر است.

منبع: www.newhum.com