شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

زنان بدون مردان: زندگی دشوار زنانِ روستای دزوُراگیوق



      زنان بدون مردان: زندگی دشوار زنانِ روستای دزوُراگیوق
گايانه آبراهاميان ترجمه ی نسیم نجفی

از راه رسیدن روز جهانی زن در روستای ارمنی دزوراگیوق  (Dzoragyugh) در 8 مارس هر سال، کنایه آمیز است. 98درصد مردان روستا (تقریبا نیمی از جمعیت 5000نفری آن) در جست‌وجوی کار به خارج از کشور رفته‌اند. کسانی که باقی مانده‌اند به شوخی این روستا را باشگاه زنان می‌نامند؛ جایی که زنان در آن همه کار می‌کنند ـ زمین‌ها را شخم می‌زنند، بچه‌ها را بزرگ می‌کنند، مراسم رسمی را برپا می‌کنند و سعی می‌کنند خانواده پراکنده خود را حفظ کنند. فشاری که مهاجرت نیروی کار بر اقتصاد ارمنستان وارد می‌کند مدت‌ زیادی موضوع مطالعات بین‌المللی بوده است، اما فشاری که بر خانواده‌های مانده در کشور وارد می‌شود از چشم بررسی‌ها دور مانده است، اما در دزوراگیوق و دیگر روستاهای ولایت شرقی گِقارکونیک (Gegharkunik) نمی‌توان این فشار را نادیده گرفت. با 17000 الی 20000 مهاجری که به دنبال کار به خارج می‌روند ارمنستان بالاترین رتبه مهاجرت نیروی کار را دارد ـ هشت درصد از کل جمعیت 243000نفری آن بر اساس اطلاعات اداره آمار ملی. بیش‌تر این مهاجرین هر پاییز بر می‌گردند اما بعضی از آن‌ها ناپدید می‌شوند. "هر بار در را پشت سر او می‌بندم حس می‌کنم انگار دیوارهای خانه می‌خواهند فرو بریزند". این را هریکناز خاچاطریان، مدیر مدرسه می‌گوید که مادر چهار بچه است و خودش زمین را شخم می‌زند و بذرپاشی می‌کند، و از گاوها و خوک‌ها مراقبت می‌کند چون شوهرش هر بهار برای کار به مسکو می‌رود. "تمام بار خانه‌داری بر دوش من است و بدترین چیز این است که هیچ‌وقت نمی‌دانی شوهرت برمی‌گردد یا نه". زابل هوانیان 32ساله که مادر چهار دختر و یک پسر است شانزده‌ساله و حامله بود وقتی شوهرش خانه را برای پیدا کردن کار در مسکو ترک کرد. تعداد بچه‌هاش به اندازه دفعاتی‌ست که شوهرش به خانه آمده. کوچک‌ترین آن‌ها که سه سال دارد تا به حال پدرش را ندیده است. "در 16سالی که دزوراگیوق را به قصد مسکو ترک کرده یک زوجه دیگر پیدا کرده" (منظور دختری‌ست که با مرد متأهلی زندگی می‌کند). هوانیان به یاد می‌آورد وقتی به دوست‌دختر مسکویی‌ شوهرش زنگ زده بود تا با او صحبت کند شوهرش چه‌قدر عصبانی شد. "گفت من به او گفته‌ام تو خواهرم هستی. اگر یک بار دیگر زنگ بزنی می‌آیم و هم تو و هم بچه‌ها را می‌کشم". او که ماهیانه  50000درام از راه کمک خیریه درآمد دارد با وجود این تهدیدها و شوهری که دائما غایب است می‌گوید اگر شوهرش برگردد او را خواهد پذیرفت. "به خاطر بچه‌هایم او را خواهم پذیرفت. اگر نه همه‌ی روستا من را متهم می‌کنند. من چهار دختر دارم که باید ازدواج کنند، بی‌آبرویی من باعث بی‌آبرویی آن‌ها خواهد شد". فقط هوانیان نیست. در حالی که خیلی از این مردان بچه‌های روس خود را می‌آورند تا خواهر برادرهای ارمنی خود را ببینند، و تلاش می‌کنند هر دو خانواده را حمایت کنند، خیلی از آن‌ها ناپدید می‌شوند، از جمله شوهر لارا هوانیسیان، معلم زبان روسی. "زن ماندن در یک روستا خیلی سخت است. ما این‌جا زمین را کشت می‌کنیم و مانند مردان کار می‌کنیم در حالی که شوهران ما را زیبایی زنان روس و مشروب افسون می‌کند و دیگر نمی‌توانند به زندگی روستایی برگردند". زنان دزوراگیوق نمی‌توانند خود را از قید و بند قانونی شوهران ناپدید شده خود رها کنند چون این‌جا یکی از سنتی‌ترین مناطق ارمنستان است. ارمنی‌ها عموما ازدواج دوم یک زن مطلقه یا بیوه را نمی‌پسندند اما چنان که آهارون آدیبکیان جامعه شناس می‌گوید در گغارکونیک این کار طبق یک قانون نانوشته‌، ممنوع است. مخصوصا وقتی شوهری که خانه را ترک کرده زنده باشد. شرایط اقتصادی در گقارکونیک برای ماندن مردان مناسب نیست. کشاورزی در این منطقه که 49 روستای کوهستانی دارد منفعتی ندارد؛ زمستان ممکن است شش ماه طول بکشد. کارخانه‌های صنعتی ساخت شوروی که زمانی نوید فرصت یک زندگی تازه را به ساکنین منطقه می‌دادند خیلی وقت است تعطیل شده‌اند. در رویارویی با این بیکاری وحشتناک بر اساس برنامه توسعه ملل متحد گمان می‌رود 1.1 میلیون نفر از 1991 ارمنستان را ترک کرده‌اند. برای آرتسویک هاروتیونیان، ساکن 51ساله  دزوراگیوق، کلمه‌ی مهاجرت مترادف با از دست دادن است. وقتی بیست سال پیش شوهرش برای پیدا کردن کار به مسکو رفت او فکر می‌کرد در اثر حمایت مالی او دیگر چیزی کم نخواهد داشت؛ اما در پایان نه تنها بر اثر این مهاجرت کاری، شوهرش را که ارتباطش را با خانواده قطع کرد از دست داد بلکه پسر 23 ساله‌اش را هم در یک حادثه از دست داد. حالا هاروتیونیان تمام تلاشش این است که تنها پسر16ساله‌اش را قانع کند به پیروی از پدر و برادرش به مسکو نرود. "هر بار کلمه‌ی مهاجرت را می‌شنوم از اضطراب و درد احساس مرگ به من دست می‌دهد. اگر کشورمان کار ایجاد می کرد نه شوهرم ما را ترک می‌کرد و نه پسرم از دست می‌رفت".
منبع: www.armenianow.com


مطلب مشترک انسان شناسی و فرهنگ و دو هفته نامه هویس