یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آپارتمان نشینی و اخلاق شهروندی



      آپارتمان نشینی و اخلاق شهروندی
زکیه دهقانی، علی باصری

چکیده

شهر یک رویداد بالذات پیچیده است ، که با فضاهای درون خود پیچیده تر نیز می شود."فضای شهری"، فضای زندگی روزمره شهروندان است که هر روز به صورت آگاهانه یا نا آگاهانه در طول راه، از منزل تا محل کار ادراک می شود. یکی از این فضاهای شهری آپارتمان ها هستند. درکشور ما افزایش سریع جمعیت شهرها و گسترش شهرنشینی طی دهه های اخیر و افزایش تقاضا برای مسکن ، از یکسو ، کمبود زمین و بالا بودن قیمت آن از سوی دیگر، مردم را به سوی زندگی آپارتمانی سوق داده و می دهد. افزایش سریع جمعیت شهری که حاصل آن از هم گسیختگی پیوندهای اجتماعی خانواده ها و تضعیف سنت های فرهنگی در اغلب شهرهای بزرگ کشور بوده است. موجب بروز مشکلات فراوانی در روابط اجتماعی افرادی که در آپارتمان مسکونی زندگی می کنند، گردیده است. این مقاله با رویکرد اخلاق مدارانه شهروندی به این نتیجه دست یافت که اخلاق شهروندی که منابع آن باید منابع دینی، سنتی و فرهنگی باشد، مورد اعتنا چندانی قرار نگرفته است ؛ لذا سبب بروز مشکلاتی در زندگی آپارتمان نشینی شهری مانند تعارض اجتماعی، از هم گسیختگی فضایی و فرهنگی شده و نتیجه آن عدم تعلق شهروندان به محله و منازل مسکونی را باعث شده است.

کلید واژه: فرهنگ –آپاتمان نشینی- اخلاق شهروندی- سبک زندگی- حس تعلق مکان

مقدمه

شهر مفهوم و پيشينه تاريخي آن چيزي است كه انديشمندان مختلفي را به خود مشغول داشته است. به طور کلی گفته می شود که شهر Ŝahr ؛ سکونتگاهی، نسبتاً بزرگ و دائمی است. به طور كلي مي‌توان شهر را چنين تعريف كرد: شهر زيستگاهي است انسان ساخت و در زير يك قدرت سياسي مشخص، كه تمركز جمعيتي نسبتاً پايداري را در درون خود جاي مي‌دهد. عام ترین تعريف شهر، آن را به عنوان مكان اسكان گروهي انسانها و فعاليت‌ها مي دانند. شهر فقط ساختمان نيست، بلکه مكان انسانها و گروه‌ها، سازمان طبقات اجتماعي و خانواده و غير است. بررسي تحولات شهرنشيني كشورها نشان مي دهد كه كلان شهرهاي محدودي بخش عمده ا ي از جمعيت مناطق شهري و امكانات توسعه اقتصادي كشور را به خود جلب و جذب نمودند و چون زير ساخت هاي آماده اي وجود نداشت لذا تبعات اقتصادي ـ اجتماعي ناخواستة فراواني را بر نظام اجتماعي اين كشورها تحميل كرده است. زيرا در محيط شهر سازمان اجتماعي، نوع احساسات، ذهنيات و نظام معيشت با جوامع پيشين تفاوت اساسي پيدا مي كند شهر یکی از پدیده های بشری در محیط زیست به منظور اسکان، تامین معیشت، داشتن روابط اجتماعی و اقتصادی و مانند آنهاست. احساس لزوم تثبیت در یک نقطه و احتیاج به زندگی در کنار یکدیگر و لازم و ملزومات آنها، انسان را بر آن داشته است که هماهنگ با محیط طبیعی و داده های ساختمانی محیط اطراف خود به ایجاد مسکن دست بزند. مسکن به عنوان یکی از مهمترین عرصه های زندگی شهری مطرح می شود. شکل و نوع مسکن در حال حاضر و در جامعه کنونی ما به سمت آپارتمان نشینی سوق پیدا کرده است.آپارتمان نشینی قواعد و قوانین خاص خود را برای زندگی دارد که در قالب اخلاق شهروندی گنجانده می شود. فرهنگ زندگی مستقل که از نظام خانواده هسته ای ناشی می شود فرهنگی است که در زندگی آپارتمان نشینی به خوبی بروز پیدا می کند. اخلاق شهروندی که مجموعه ای از قوانین و عرف های اجتماعی است که به شهروندان کمک می کند بتوانند در شهرها زندگی هماهنگ و بدون تنش چه با یکدیگر و چه با محیط زیست داشته باشند و به توسعه پایدار ی کمک کنند ، از جمله مسائلی است که در زندگی آپارتمان نشینی تاثیر فراوان داشته و دارد. این مقاله سعی در تشریح این مسئله دارد که  اگر رعایت الزامات آپارتمان نشینی و اخلاق شهروندی در میان آپارتمان نشین ها رواج پیدا کند، موجبات پیدایش آرامش نیز در بین ساکنین فراهم میشود.

روش و پرسشهای تحقیق

در بيشتر پژوهش هاي علوم انساني نظر به اينكه هدف اصلي از انجام پژوهش بررسي يک موضوع به روش ميداني است مي توان گفت پژوهش مذکور از نظر هدف در حيطه پژوهش هاي كاربردي مي باشد. دراین مقاله سعی شده است از روش تحقیق کیفی و کاربردی استفاده شده است. تحقیق کیفی عبارت از مجموعه فعالیت‌هایی (چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعالیت‌های پژوهشی) است ، که هرکدام به‌نحوی محقّق را در کسب اطلاعات دست اول، درباره ی موضوع مورد تحقیق یاری می‌دهند. همچنین این مقاله در پی پاسخ به این پرسشها می باشد که  الزامات آپارتمان نشینی چیست؟ آیا رعایت می‌شود؟ و چه تأثیری در احساس تعلق شهروندان نسبت به آپارتمان خود دارد.

پژوهش های آپارتمان نشینی  و چارچوب نظری

با توجه به موضوع انتخابی و حجم مقاله ها و کتابهای متعددی که در این زمینه نوشته شده است سعی شد پژوهش های پیشین را به سمت تک موضوعی هدایت کرده و آپارتمان نشینی در اولویت قرار گیرد. کتاب «آپارتمان نشینی و سبک زندگی» با توجه به اهمیت روابط همسایگان با یکدیگر و رعایت حقوق آنها از سوی یکدیگر تلاش بر این است تا به پاره ای از حقوق همسایگان که از  روایات جدا شده است به بیان چگونگی روابط کنونی همسایگان در دنیای امروز پرداخت. مقاله «آپارتمان نشینی در شهرهای ایرانی  اسلامی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن (مطالعه موردی: شهر تبریز)» به بیان این مطلب می پردازد که افزایش سریع جمیعیت شهرنشین و گسترش افقی شهرها د رمناطق پیرامون ،بسیاری از جوامع را بر آن داشته که توجه به مسکن را به عنوان یکی از اولویت های مهم برنامه های توسعه خود قرار دهندافزایش سریع جمعیت شهری که حاصل آن از هم گسیختگی پیوندهای اجتماعی خانواده ها و تضعیف سنت های فرهنگی در اغلب شهرهای بزرگ کشور بوده است ، موجب بروز مشکلات فراوانی در روابط اجتماعی افرادی که در مجتمع های مسکونی زندگی می کنند گردیده است. در این سبک زندگی شهروندی، عملا شهرنشینانی هستند که از زندگی (روستایی) جدا گردیده و در عین حال،با فرهنگ جدید غریبه بوده و به اصطلاح شهرگرا نشده اند؛لذا در جریان انتقال از فرهنگی به فرهنگ جدید دچار تضاد و تناقض گشته و عملا به حاشیه فرهنگی شهر رانده شده اند.و در نتیجه آپارتمان نشینان، با شرایط سکونت در آپارتمان سازگاری لازم را نیافته و اجبار در پذیرش این نوع سکونت مغایر با فرهنگ و نگرش جامعه سنتی و ناآشنا به قوانین و فرهنگ آپارتمان نشینی محیطهای آپارتمانی را به فضایی تنش زا تبدیل کرده است.( ،احدنژاد، رشتی نژاد ، ولی خواجه ؛ 1392،5). همچنین در مورد فضای مسکونی پايان نامه خانم شبنم اسماعيلي «با عنوان سازماندهي فضايي خانه و فرهنگ» (با مطالعه موردي خانه‌هاي كاشان) ذكر مي‌شود. در اين رساله خانم اسماعيلي با استفاده از رويكرد راپاپورت ، ابتدا به  توضيح معماري بومي و اهميت آن در فضاهاي شهري ايران چه در گذشته و چه در حال مي‌پردازد. دراين پايان نامه تلاش شده است تا، ارتباط ميان سازماندهي معنايي در معماري خانه‌هاي مسكوني با فرهنگ به مثابه سبك زندگي و باورها و ارزشها و مفاهيمي كه به آن شكل مي دهند، بررسي شود. بدين منظور نگارنده بر سه محور انسان و رابطه با فضا- فرهنگ و محيط مصنوع متمركز مي‌شود. و از بين محيط‌هاي مصنوع ،وي خانه را به عنوان اولين نظام قضايي كه فرد در آن متولد مي‌شود، با آن اخت مي‌شود و از آن مي آموزد، شخصيت و فرديتش در آن شكل مي‌گيرد، انتخاب مي‌كند. در اهميت خانه راپاپورت نقل مي‌كند" خانه نه تنها يك سازه بلکه  نهادي است كه، براي اهداف پیچيده‌اي ايجاد شده است و از آن جا كه ساخت خانه يك پديده فرهنگي است شكل سازماندهي آن به شدت تحت تأثير محيط فرهنگي است كه به آن متعلق دارد". از اين رو نگارنده خانه‌هاي كاشان را به عنوان مطالعه ميداني خود انتخاب كرده است. وي با استفاده از رويكرد راپاپورت در سازماندهي خانه به بررسي 11 خانه از خانه‌هاي قديم كاشان مي‌پردازد تا بتواند به الگويی مشخص دست پیدا کند. وي در بخش نظري خود به مباحثي چون رابطه انسان با فضا، نظام محيط زيست، فرهنگ و سازماندهي فضايی، سازماندهي محيط مصنوع و خانه و مفهوم نياز اوليه و... مي‌پردازد. و در نهايت به اين نتيجه مي‌رسد كه سازمان خانه‌ها را، می توان بر 4 ويژگي توصيف كرد. 1- داشتن 3 لايه فضايي از پايين به بالا 2- حياط به مثابه هسته مركزي و جبهه‌هاي اطراف آن لايه‌هاي فضایی پيرامون 3- مقر مركزي هر جبهه و لایه‌هاي پيراموني 4- وجود مجموعه فضاهاي مستقلی كه يك واحد را تشكيل مي‌دهند (حريم) و سپس گروه‌هاي خانگي- زمان مقدس و فعاليت‌ها را در خانه‌ها مشخص مي‌کند و با استفاده از نظريه راپاپورت به توضیح آنها مي‌پردازد. دراین رساله مشخصا برروی «خانه» کار شده است درحالیکه دررساله پیش رو فضاهای دیگری نیز بررسی شد به ویژه آنکه بیشترین مبحث هویت مکان است.( دهقانی،1389:6) نظریات مطرح شده درباره شهرنشینی و یا بصورت خاصتر درباره تاثیر آپارتمان (به عنوان یک فضای شهری و محیط) بر رفتار و کنشهای آپارتمان نشینان و مسائل و مشکلات بوجود آمده از این پدیده معاصر(آپارتمان) را می-توان در سه دسته الف- فضایی(جبرگرایی،اکولوژیکی)، ب- نافضایی(نظریه ترکیبی)، ج- غیر فضایی (نظریه خرده فرهنگی) قرار داد. نظریه های "جبرگرایی" به عنوان مهمترین و با نفوذترین نظریات در باره شهرنشینی و مسائل آن،نظریاتی هستند که در تبیین روابط، فرایندها و پدیده های اجتماعی،فضا را تعییین کننده می¬دانند و دنیای اجتماعی را بر حسب مقولات و تمایز فضایی آنها تحلیل می¬کنند. تلاش این آرا علت یابی مکانی وجوه غیرمادی روانی و فرهنگی- اجتماعی است. این عده مدعی هستند که شهرنشینی نابسامانیهای شخصیتی و اجتماعی را افزایش می دهد. بر اساس این دیدگاه "آپارتمان" به عنوان عنصر شهری به مانند شهر عامل اصلی مسائل و مشکلات بوجود آمده در روابط و روند زندگی روزمره افراد است.از نظریه پردازان این دیدگاه می¬توان به راجر بارکر، جورج زیمل،رابرت پارک و لویی ورث اشاره کرد.در مقابل دیدگاه جبرگرایی، دیدگاه یا "نظریه ترکیبی" (فضایی) قرار دارد، که نقطه مقابل دیدگاه اول بوده و در تبیین روابط و پدیده های اجتماعی، عوامل ذهنی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را عمده می¬کنند.این دسته ادعای جبرگرایان را نمی پذیرند و چنین نتیجه ای را به شهر و عوامل فضایی و مکانی مثل آپارتمان یا هر عنصر دیگر نسبت نمی¬دهند و مسائل و مشکلات رفتاری موجود در شهر یا در عناصر آن مثل "مشکلات آپارتمان¬نشینی" را به عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر عوامل غیراکولوژیک نسبت می دهند. از این دسته می¬توان به نظریه پردازان متعددی مانند هربرت گنز، اسکار لوئیس اشاره نمود. علارغم قوت منطقی دیدگاه ترکیب¬گرایان در مقابل دیدگاه جبرگرایان یا اکولوژیستها باز هم نمی¬توان نظر ترکیب¬گرایان را بطور کامل پذیرفت. با همه این احوال هنوز هم ادعا می¬شود که شهر و عناصر آن مانند آپارتمان¬نشینی پدیده متفاوتی است و "آپارتمان نشینی"، ویژگیهای خاص خود را  دارد. بینشی که به شهر و شهرنشینی و عناصر اصلی آن مانند آپارتمان نشینی از دید سوم، یعنی از دیدگاه غیرفضایی یا "خرده فرهنگی" می¬نگرد. دیدگاهی که به رغم انکار تاثیر علّی و ذاتی عوامل فضایی با نفی مطلق فضا و محو کلی آن در تبیینات اجتماعی نیز موافق نیستند و یک موضع میانی اتخاذ می¬کنند (باصری1388،30). در واقع نظریه خرده فرهنگی سنتز دو نظریه فوق¬الذکر است و در حالی که نظریه ترکیبی را تایید می¬کند، این نکته را نیز می¬پذیرد که شهرنشینی اثرات خاصی بر شهرنشینان می-گذارد و یا بطور خاصتر آپارتمان¬نشینی اثرات خاصی بر آپارتمان نشینان می¬گذارد و پیامدهایی را در  بر دارد، شبیه آنچه جبرگرایان آنرا نشانه نابسامانی اجتماعی می¬دانند. صاحبنظر اصلی این دیدگاه کلود فیشر است. هانری ، لوفربر،دیکنز،آموس راپوپورت ،راجر ترانسیک،جان لنگ از دیگر نظریه¬پردازانی هستند که در این دسته قرار می¬گیرند. (باصری1388 ؛ 30). هم چنین در این خصوص سعی شد از نظریات در خصوص هویت مکانی و حس تعلق مکان بخصوص نظریات امس راپاپورت نیز بهره گرفته شود. وي در درك فضا به عنوان مجموعه‌هاي پويا از صحنه ها تأكيد مي‌كند و صحنه را محدوده اي از فضا مي‌داند كه نظامي از فعاليت‌ها در درون خود جاي مي‌دهد به صورتي كه فضاها با محيط درون آن فضا روابطي قابل انتظار به وجود آوردند. بنابر اين هر صحنه را مي‌توان مكاني با مناسبتي ويژه دانست. (فكوهي1383؛237) دو نكته مورد تأكيد راپاپورت 1- هر هويت محيطي يك محتوا درون دارد كه ذات و ماهيت خودش را نشان مي‌دهد. 2- داراي مرزي است كه آنرا بيرون از خودش و از غير خودش جدا مي‌كند. به عقيده وي هويت محيطي به دو طريق مطرح مي‌شود: 1- هويت اثباتي- كه تعلق يك فرد را به يك گروه و مجموعه نشان مي‌دهد و در بردارنده همبستگي داخلي است. اين هويت اغلب به صورت اختياري و از طريق رفتار خاص يا محيط كالبدي ابراز شده مي‌تواند به عنوان وسيله ابراز هويت در فرد در داخل گروه و جامعه نيز مورد استفاده قرار بگيرد.2- هويت القايي- كه بوسيله عناصر و عوامل محيطي گروه و جامعه خاص در مقابل افراد و  گروه‌هاي  بيگانه  متمايز مي‌شود  اين نوع  هويت  محيطي  شكلي از  مرزبندي بين  ما  و آنها را مطرح كرد. وي تأكيد مي‌گذارد نوع دوم عوامل هويت بخش برخلاف نوع اول با انتشار نشانه‌هاي واضح و خوانا تفاوت بين گروه‌ها و جوامع مختلف را ايفاء مي‌كنند. (دانشپور1379؛2) فضاي شهري خاصيت تداعي كنندگي و ادراكي دارد و از اين رو نه تنها در تشخيص هويت مكان به ما كمك مي‌كند، بلكه راه‌هايي را براي ايجاد هويت اجتماعي گروه مورد مطالعه فراهم مي‌سازد.

الگوهای فرهنگی و  آپارتمان نشینی

شهر همواره خود را به عنوان يك واقعيت بيروني، همه جا حاضر و داراي قدرت تام به ساير واقعيت‌هاي اجتماعي تحميل مي‌كند. باید توجه داشت که سه جنبه اساسي مفهوم شهر 1- گروه‌ها و طبقاتي كه در شهر زندگي مي‌كنند. 2- سابقه و قدمت شهر كه مصرف تمدن انساني است 3- شيوه سكونت كه برگرفته از فرهنگ شهروندان است، می باشد . در بعضي تعاريف دو فعاليت تجارت و خدمات هم جزء آنها است. (سلطان زاده 1365، 11) پیشرفت سریع شهرها موجب شده است تا زندگی در خانه های کوچک آپارتمانی و مجتمع‌های مسکونی روندی رو به رشد داشته باشد. مسکن به عنوان بخشی از بافت اجتماعی و شهری، سازمان و ریخت شهری- اجتماعی شهرها را تشکیل می¬دهد. ایجاد شهرهای جدید به عنوان راهکاری برای خروج از بحران اسکان سر ریز جمعیتی کلانشهرها پس از جا به جایی های گسترده جمعیت به خصوص بعد از جنگ تحمیلی هشت ساله، به ایده گسترش شهرها به صورت منفصل صورت اجرایی داد. شهرهای جدید امروزی محل اسکان سرریزهای جمعیت شهرهای بزرگ تلقی می شوند. امروزه در هر فرهنگی خانه و مسکن، نه تنها به عنوان یک سرپناه به کار می¬آید، بلکه بازتابی از نفس فرهنگ نیز می باشد. الگوی فرهنگی آپارتمان نشینی مربوط به سبکی از زندگی است که در آن بسیاری از مفاهیم از جمله حریم ها و حقوق مورد بازتعریف قرار می گیرند و این تعاریف جدید سبکی از زندگی را بر افراد تحمیل می کند،این اثر دوسویه و این مفاهیم با تعریف جدید خود از ویژگی ها و الزامات آپارتمان نشینی محسوب می شود. هرچقدر این الزامات و ویژگی های آپارتمان نشینی با ویژگی های فرهنگی افراد، گروه ها و طبقات اجتماعی سازگارتر باشند از مسائل و مشکلات آپارتمان نشینی کاسته خواهد شد به‌بیان دیگر هر چقدر این الزامات با ویژگی های فرهنگی (هنجارها، ارزشها، آرمان های دینی و مذهبی و …) منطبق تر باشد از مسائل آپارتمان نشینی کاسته و این الگو به الگوی مناسب تری برای زندگی تبدیل خواهد شد. همچنین باید به نقش بسیار مهم دین و فرهنگ نیز  توجه کرد. فرهنگ را ادوارد تایلور« مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه ی خویش فرامی‌گیرد » تعریف می‌کند. (فکوهی1383؛56) ولی بسیاری این تعریف را دقیق نداسته و مسائل دیگری را نیز به آن اضافه می کنند. به عنوان مثال راپاپورت بیان می کند «  مجموعه ارزشها و هنجارها ، فرهنگ خوانده می شود. که در قالب اعتقادات ، هنر ، اخلاق ، قانون ، آداب و رسوم و سمیل های مشترک ظاهر می گردد. (راپاپورت1384؛ 50). آپارتمان عبارتست از یک واحد مستقل در ساختمان چند طبقه که کارکرد مسکونی یا تجاری دارد. ( سازمان شهرسازی 1390؛25). ولی اصطلاح فرهنگ آپارتمان نشینی به این دلیل است که در هر صورت فرهنگ، جزو لاینفک زندگی آپارتمان نشینی است و نادیده گرفتن آن باعث به وجود آمدن بخش بزرگی از مشکلات اجتماعی و روانی در زندگی می شود. درعین حال زير مجموعه اي از روابط اجتماعي است که ناگزير از قوانين اجتماعي پيروي مي کند. نقش الگوهای فرهنگی در فرهنگ آپارتمان نشینی موثر است و مردم به آن احتیاج دارند. اول به این دلیل که اگر بخواهند زندگی اجتماعی داشته باشند ناچار از داشتن الگو هستند ، دوم آنکه از این طریق می خواهند انسجام خود را با جامعه حفظ کنند. (تولایی،1382؛13) با توجه به اینکه  قوانین آپارتمان نشینی در دسته قوانین طبیعی یا ارزش هایی قرار ندارد که براساس تجربه زندگی جمعی حاصل شده اند و رعایت آنها امری اخلاقی محسوب می شود ، داشتن الگوی فرهنگی در راستای رعایت این قوانین بسیار کارساز می باشد. برای مثال نحوه استفاده ساکنان از امکانات جمعی که در یک آپارتمان وجود دارد ( مانند مشاع ها ، نحوه تعیین شارژ) نیازمند الگوی فرهنگی می باشد. درصورتی که الگوی فرهنگی یا فرهنگ سازی انجام شود شهروندان حس تعلق مکان  را بیشتر احساس می کنند.

حس تعلق مکان و آپارتمان نشینی

 تعلق مکانی و بالطبع آن حس هویت مکان از موضوعات مهم مطرح شده نظریات محیط مصنوع است. هر آنچه اطراف ما را احاطه كرده است« محيط» خوانده مي‌شود. (Lang; 1987:73) به عبارت ديگر محيط ، مجموعه‌اي از واقعيات است كه ، به صورت بالقوه با فرد در ارتباط قرار مي‌گيرد. با توجه به اینکه واقعیات اطراف انسان وجودی مستقل و آزاد هستند ، چرا که پیامها محیط همواره از محیط بیرونی به انسان داده می شود، پس فضای اطراف هر موجود زنده علاوه بر عاملی برای تعریف محیط ، می تواند بستر هویت آن نیز باشد. در تعريف هويت مكاني چنين آمده است، هويت مكاني بخشي از زير ساخت هويت فردي انسان و حاصل شناخت‌هاي عمومي او درباره جهان فيزيكي است که انسان در آن زندگي مي‌كند. اين شناخت‌ها، شامل خاطرات، ايده ها واحساسات، ديدگاه‌ها، ارزشها، ترجيهات و مفاهيم و ايده آلهاي رفتاري و تجربي‌انسان در رابطه با محيط‌هاي متنوع پيچيده فيزيكي است كه ، فضای تجربی انسان اعم از درک و رفتار را بوجودمی آورد.(راپاپورت 1383؛80)) رابطه بين انسان و مكان دو طرفه است. زيرا كنش و خواست انساني معني  را به فضا مرتبط مي‌سازد و فضاي خالي را به يك مكان تجربه شده تبديل مي‌كند هويت مي‌تواند تجلي فرهنگ در محيط باشد. زيرا مكان‌ها از انسان معني مي‌گيرند و انسان نيز مجموعه اي از باورها و انديشه‌ها است، كه فرهنگ او را شكل مي‌دهد و نمود و تجلي از فرهنگ انسان را در مكان و محيط مي‌توان مشاهده نمود، كه همان هويت اوست. فضاهاي تجربه شده ، بخشي از هويت فردي و جنبه‌اي از وجود انساني تلقي مي‌شود. در این خصوص توجه به آپارتمان به عنوان بخشی از هویت مصنوع که به دنبال آن میتواند بخشی از هویت شخصی شود ، مهم است. راپاپورت خانه را هم چون محيط های مصنوع ديگر داراي هويت مي‌داند كه همان طور كه اشاره شده است يا القايي است يا اثباتي. وی در مورد مسكن و خانه، نوع دوم هويت يعني ، القايي را بر مي‌گزيند كه در اين گروه محيط با انتشار نشانه‌هايي واضح و خوانا تفاوت خود را ابراز مي‌كند. لينچ نيز هويت را در مكان مي‌شناسد و عملكرد عاطفي هويت محيط را  حس  تشخيص آن براي خانه بر مي‌گزيند. زيرا به عقيده‌ او اين نوع هويت موجبات تعلق فرد به محيط را فراهم مي‌كند و در عين حال امنيت را براي آنان به ارمغان مي‌آورد. حس تعلق مکاني مفهومي پيچيده از احساسات و دلبستگي انسان نسبت به محيط است که در اثر انطباق و استفاده انسان از مکان به وجو مي آيد. از نظر نوربرگ شولتز، حس مکان در مکان هايي يافت مي شود که داراي شخصيت مشخص و متمايز هستند و شخصيت محيطي از چيزهاي ملموس ساخته شده که داراي مصالح، شکل بافت و رنگ است. مکان دوستي نيز اصطلاحي است که جغرافي دانان پديدارشناس، معادل با حس مکان مطرح مي کنند و آن را پيوندي پرمحبت و تأثير گذار ميان مردم و مکان ها و قرارگاه ها مي دانند از نظر فريتز استيل، رابطه ي انسان و مکان تعاملي است؛ يعني انسان ها چيزهاي مثبت يا منفي را به محيط مي دهند و سپس از آن مي گيرند. چگونگي فعاليت هاي مردم در کيفيت تأثير محيط بر آنها اثرگذار است. در طرف ديگر معادله اين موضوع، مسئله مهاجرت افراد و گروه هاي انساني است که به دلايل متفاوت تصميم بر ترک موطن و زادگاه خود به صورت دائمي و يا موقت مي گيرند. آنچه بيشترين تأثير را در تعلق مكاني  دارد ؛ مالكيت است. مالکیت و مدت اقامت در میزان حس تعلق خاطر به محیط مسکونی و مسکن مؤثر است. تعلق مکان علاوه براین که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، از مفاهیم فرهنگی موردنظر مردم ، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه دریک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود.

اخلاق شهروندی و تاثیر آن در هویت مکان

نوع مسكن (ویلایی ، آپارتمان نشینی و...)به سرعت مي‌تواند به ايجاد گروه‌هاي خرده فرهنگي ياري برساند ؛ اين امر در بحث های فرهنگی با عنوان همسايگي و همجواري شناخته شده است. همسايگان تمايلي پيوسته به انسجام يافتن و يكسان سازي الگوهاي فرهنگي خود دارند كه ، اين امر با جذب عناصر همسو و طرد عناصر غير همسو و در نتيجه تحرك بافت‌هاي شهري تقويت مي‌شود. (فكوهي 1383؛ 288) آپارتمان یک نوع مسکن به شمار می رود که الزامات و شرایط مخصوص به خود را داراست. وجود فرهنگ های متنوع در یک آپارتمان لزوم فرهنگ آپارتمان نشینی و رعایت اخلاق و رفتار شهروندی را اثبات می کند. اخلاق شهروندی را می توان مجموعه ای از قوانین و عرف های اجتماعی تعریف کرد که بتوانند در شهرها به دست اندرکاران و ساکنان این شهرها برای زندگی هماهنگ و بدون تنش چه با یکدیگر و چه با محیط زیست و به توسعه پایدار ی کمک کند.(www.radiofarhang.com). الگوی آپارتمان‌نشینی در کلان شهرهای بزرگ ، اغلب به سکونت خانوارهای ناشناس در درون یک ساختمان منتهی می‌شود. بنابراین افراد ممکن است به دلیل اینکه در یک آپارتمان از نظر شکل و محتوا و فرهنگ نزدیک به یکدیگر نیستند با مشکلات زیادی روبرو شوند. شهروندی علاوه بر اینکه شانی انسانی است،‌ با توزیع منابع و قدرت در جامعه ارتباط دارد. وی‍ژگی‌های شهروندی در عصر کلاسیک شامل مشارکت وسیع و عمیق نبود فردیت جدای از کل سیاسی – اجتماعی،‌ در حاشیه بودن عرصه خصوصی(خانواده و اقتصاد) بود. اما الگویی که امروزه بیشتر به آن توجه می‌شود الگوی شهروند کامل است. در این الگو شهروندی از منظر ارزش‌های وابستگی متقابل و مراقبت دیده شده است.. همبستگی اجتماعی و تعامل پویا از ویژگی‌های برجسته این نوع شهروندی محسوب می شود. توجه به این نکته نیز ضروری به نظر می رشد که الزامات آپارتمان نشینی و اخلاق شهروندی مقوله ای آموزشی است که افراد در خانواده و سپس در جامعه آن را فرا می گیرند.  با این حال اشتراکات فرهنگی و ارتباطات سببی و نسبی نیز از مشکلات مربوط به  تعامل درون ساختمان خواهد کاست. این رویکرد در ارتباط با زندگی آپارتمانی خانوارهایی که دارای«هم»های بیشتر و اشتراکات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی بیشتری هستند و حتی لزوما اجزای یک خانواده و فامیل نیستند ، نیز صادق است. هرچه این تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی در درون ساکنان یک آپارتمان کمتر باشد مسائل آپارتمان نشینی نیز کاهش خواهد یافت. اما اگر ملزومات زندگی آپارتمان نشینی را با رعایت طراحی و ساخت و ساز و فرهنگ رعایت کنیم زندگی در شهرها آسان تر می شود و مردم با دغدغه کمتری زندگی خواهند کرد.  بیشتر کسانی که زندگی در آپارتمان ها را به دلیل مزیت هایی که در مقایسه با دیگر شیوه های سکونتی دارد، انتخاب می کنند، هنوز با فرهنگ زندگی در آپارتمان آشنا نیستند یا بخوبی آموزش ندیده اند یا الزامی در توجه به آن نمی بینند. براین اساس، بسیاری از خانواده هایی که با همین ذهنیت شروع به زندگی در آپارتمان ها می کنند برای خود و دیگران مشکل ساز می شوند و شاید به همین دلیل، بلند صحبت کردن، زیاد کردن صدای رادیو و تلویزیون یا گذاشتن کفش ها مقابل پاگرد پله ها، حمل زباله بدون سطل در حالی که شیرابه های آن روی پله ها می ریزد، برگزاری مهمانی های پر سر و صدا و… را در مشاعات ساختمان امری عادی می دانند. . در این خصوص جدا از اشتراکات فرهنگی که بیان شد می توان با یک نگاه دینی نیز از روایات این مسئله را اذعان کرد که در فرهنگ دینی ما، همسایگی از مقولات بسیار مهم است و روایاتی مبنی بر این مطلب داریم  که 40 خانه پهلویی، 40 خانه عقبی و 40 خانه جلویی به عنوان همسایه محسوب می شوند. چنانچه از حضرت رسول(ص) روایت داریم که فرمودند «اگر ستم نبود می گفتم همسایه از همسایه ارث می برد». ارتباط با همسایه و حقوقی که همسایه بر همسایه دارد را می توان در چارچوب مسایل اخلاقی حل و فصل کرد. با این حال نتایج نظرسنجی ها نشان می دهد ۳۹درصد مردم سر و صدا و رفت و آمد زیاد، ۲۷ درصد محدودیت فضا، ۱۳درصد عدم تفاهم فکری با همسایگان، ۱۲درصد نداشتن فضای تفریح و ۲۷ درصد مزاحمت همسایگان را از معایب آپارتمان نشینی می دانند.(www.beitote.com). این در حالی است که در برخی از کشورها به رغم اینکه نگاه دینمدارانه به زندگی شهروندان ندارند اما بر اساس نوع زندگی خود قوانینی را تدوین کرده و رعایت می کنند که همان مبانی به صورت دقیق تر و اصولی تر در قرن های گذشته در دین ما آمده است. در این راستا تدوین قانون یکی از موضوعاتی است که میتواند راهگشا باشد. با این توضیح ضروری به نظر می‌رسد که در ساخت آپارتمان و انتخاب ساکنان آپارتمان ها مدیریت فرهنگی و اجتماعی جدی اعمال شود. در واقع باید فرهنگ آپارتمان نشینی را به آپارتمان نشینی فرهنگی نزدیک کرد و در مراحل مکان یابی و ساخت تا سکونت را با توجه به ملاحظات فرهنگی انتخاب کرد. تهیه اساسنامه و پایبندی افراد به آن در کنار حمایت های قانونی و ضمانت های اجرایی برای اساسنامه آپارتمان‌ها مفید خواهد بود. البته مسائل الگوی آپارتمان نشینی محدود به فضای داخلی آپارتمان نمی شود بلکه برخی مسائل آپارتمان‌نشینی در ارتباط با فضای ناهمگون پیرامون از جمله خانه های ویلایی اطراف، مغازه ها، معابر و غیره معنا پیدا می کند. و یکی از چالش های آن مشرف بودن آپارتمان‌ها بر خانه‌های مجاور و حریم های خصوصی همسایه ها می باشد. صدور مجوز آپارتمان سازی در فضاهای مختلف که بدون رعایت حقوق همسایگی و رعایت حریم ها صادر شده مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در پی خواهد داشت. در این میان نکته مهم این است که  هویت مسکونی  محيط مسکوني به عنوان نمادي از ساکنان در فرايند کنش متقابل، ويژگي هايي از ساکنان را تفسير و بيان مي کند. بنابراين هويت ساکنان در محيط هاي مسکوني از طريق دو معيار مورد بررسي قرار مي گيرد، يکي «قابليت هاي محيط» که تعاملات بالقوه موجود در محيط را از طريق وجوه کيفي و ابعاد کارآمدي فضا پديد مي آورد، دومي شيوه تعاملات ساکنان با محيط است که از طريق احساس مالکيت آن ها نسبت به محيط پديد مي آيد. که بر طبق نظریه ترکیبی هم تعاملات شهری و هم شهر بر آپارتمان نشینی موثر است. به عبارت دیگر یک رابطه دوطرفه است. زيرا زمانی هويت اجتماعي شکل مي گيرد ؛ که «احساس ما»؛ شکل بگیرد يعني بودن با ديگران، بايد وجود داشته باشد. در این مورد آپارتمان ها می توانند به عنوان هویت مسکونی برای افراد ساکن در آن ساختمان در بیایند و با این احساس هویت؛ احساس تعلق نسبت به آپارتمان مسکونی نیز پدیدار می شود. در کشور ما خلأ اخلاق شهروندی و قوانین بازدارنده در مورد مسائل عمومی و خانوادگی، سکونت های موقتی باعث ایجاد عدم تعلق افراد نسبت به محل سکونت آپارتمان خود شده است.

نتیجه گیری :

با رشد شهرنشینی، افزایش جمعیت شهری در کنار کمبود فضای ساخت و ساز ، جهان در قرن گذشته به آپارتمان نشینی روی آورد تا تغییرات بنیادی و اساسی در نحوه و شکل زندگی خود بوجود آورد. خارج شدن خانه‌ها از فضای وسیع و تبدیل شدن آنها به خانه هایی در ابعاد کوچکتر، به گونه ای که هر خانه روی خانه ای دیگر بنا شده، مدلی از زندگی را شکل بخشیده است بنابراین فرهنگ، نخستین شاخصه بوجود آمدن امکان مناسب برای آپارتمان نشینی است. پذیرش قواعد زندگی شهرنشینی امروز به معنی پذیرش تغییراتی در الگوهای زیستی در اطراف ماست. این تغییرات نه تنها در رفتارهای ما بلکه به قالب زندگی اجتماعی ما دیگران نیز سرایت کرده است. در چنین شرایطی حس كلی كه پس از ادراك و قضاوت نسبت به محیط خاص در فرد به وجود می‌آید، حس مکان نامیده می شود. این حس عاملی مهم در هماهنگی فرد و محیط است و باعث بهره‌برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده‌كنندگان و در نهایت احساس تعلق آنها به محیط و تداوم حضور در آن می‌شود. آپارتمان نشيني زيرمجموعه اي از روابط اجتماعي است که ناگزير از قوانين اجتماعي پيروي مي کند. از آن جا که آپارتمان محل سکونت افراد است و تمام اتفاقات و مراحل مختلف زندگي اعضاي خانواده در همين محل شکل مي گيرد و از آن تاثير مي پذيرد، براي ايجاد آرامش و آسايش بيشتر و در عين حال حفظ و ارتقاي موقعيت اجتماعي و خانوادگي خود، باید قوانين اجتماعي مربوط به آپارتمان نشيني وجود داشته و الزامات آن آموزش داده شود. اما متاسفانه شرايط نامطلوبي که آپارتمان نشيني در ايران دارد نشان مي دهد مردم براي آشنايي با اين اصول و قوانين آن چنان علاقه اي ندارند. به ويژه آن که از تغييرات ايجاد شده در خانه هاي سنتي زمان زيادي نمي گذرد. به دليل کوتاه مدت بودن آپارتمان نشيني که به کشورمان راه پيدا کرده نه تنها هنوز زندگي آپارتمان نشيني در بين مردم فرهنگ سازي نشده بلکه زمينه هاي مناسب براي بسترهاي فرهنگي در اين زمينه نيز فراهم نشده است. رعايت نکردن حقوق آپارتمان نشيني و نيز عدم پذيرش قوانين و مناسبات آپارتمان نشيني، به دليل نبود سابقه زندگي جمعي و فرهنگ آپارتمان نشيني، اصلي ترين دليل وجود مشکلات در آپارتمان هاست. به ويژه آن که در آموزه هاي ديني ما، به رعايت حقوق همسايگان در آپارتمان نشيني تاکيد زيادي شده است اما همين آموزه ها در عمل رعايت نمي شود.. برخی سکونت در آپارتمان را فقط به عنوان سرپناه و از روي اجبار پذيرفته اند. اطلاع داشتن از مقررات مربوط به آپارتمان نشيني و افزايش دانش حقوقي شهروندان هم مي تواند در ايجاد آرامش بين افراد موثر باشد. در گسترش فرهنگ آپارتمان نشيني، خانواده ها نقشي بسيار کليدي دارند. علاوه بر اين دولت، شهرداري ها و نهادهاي شهري هم مي توانند در اين فرهنگ سازي نقش تاثيرگذاري داشته باشند. ضمن آن که اين برنامه های کوتاه مدت و  موقت باعث عدم احساس تعلق یا هویت خاصی نسبت به آپارتمان مسکونی خود می کند. استفاده از اخلاق و ضوابط شهروندی و آموزش آن باعث  عدم وجود ناهنجاریهای اجتماعی انزوا و بیگانگی، حس همسایگی و تعلق به مكان در این فضاها می شود.

منابع

1.            احد نژاد روشتی، محسن ؛ غلامحسینی؛ رحیم، ولی خواجه ؛ شاهرخ،(1385) «آپارتمان نشینی در شهرهای ایرانی – اسلامی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن » (مطالعه موردی: شهر تبریز مقاله چاپ در فصلنامه معماری

2.            اسماعيلي؛ شبنم (1386)«سازماندهي فضايي خانه و فرهنگ» (با مطالعه موردي خانه‌هاي كاشان) ، پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه تهران

3.            استراس،آنسلم؛کوربین،جولیت(1390)اصول روش تحقیق کیفی(نظریه مبنایی). ترجمه بیوک محمدی

4.            باصری، علی،(1388)« بررسی آپارتمان نشینی در کرج» با همکاری طرح شهرداری

5.            بحرینی؛ سید حسینی(1377)، «فرایند طراحی شهری»، انتشارات دانشگاه تهران

6.            بلیکی ، نورمن؛ (1389)طراحی پژوهشهای اجتماعی. ترجمه حسن چاوشیان. انتشارات نی، تهران

7.            تولایی ؛نوین (1389)،«شکل شهرمنسجم» ،نشردانشگاهی، تهران 

8.            دانشپور؛ عبدالهادي؛(1379) «بازشناسی مفهوم هويت در فضاهاي عمومي»، تهران 1، پایان نامه براي مقطع دكترا.

9.            دهقانی ؛ زکیه،( 1389)« بررسی انسانشناسانه هویت قومی – جماعتی در یک محله (چهارصددستگاه) در کرج» پایان نامه برای مقطع ارشد؛

10.          راپاپورت؛ آموس،(1384)معني محيط ساخته شده»، ترجمه: فرح حبيب، نشر پردازش و برنامه ريزي شهري- تهران،

11.          رفیع پور، فرامرز: تکنیک های خاص تحقیق در علوم اجتماعی. انتشارات شرکت سهامی انتشار تهران 1385.

12.          سلطان زاده ؛حسین، (1365)«مقدمه ای بر تاریخ شهر وشهرنشینی درایران»، نشرآبی ،

13.          شیعه ؛ اسماعیل( 1371)، «کتاب مقدمه ای برمبانی برنامه ریزی شهری»

14.          فكوهي؛ ناصر،(1383) «انسان شناسي شهري» نشر ني، تهران،.

15.          موسسه آموزشی و پژوهشی ساختمان و شهرسازی.(۱۳۹۰)«بایدها و نبایدهای آپارتمان نشینی» بازبینی‌شده مرداد.

16.          الگوهای فرهنگی آپارتمان نشینی ،1393؛ قابل دسترس درwww.sharvand.ir

17.          مجموعه فرهنگ و زندگی1394؛ قوانین آپارتمان نشینی ، قابل دسترس در   http://www.beitoeh.com

18.          سایت رادیو فرهنگ ؛ فرهنگ و سبک زندگی آپارتمان نشینی1390؛ قابل دسترس در سایت http://radiofarhang.ir