شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

زنان پیشگام در انسان شناسی (5): روت موری آندرهیل



      زنان پیشگام در انسان شناسی (5): روت موری آندرهیل
فرشته انصاری

روت موری آندرهیل Ruth Murray Underhill یکی از پیشگامان علم انسان شناسی ‌‍، فعال اجتماعی، فمینیست و معلم بود. در یک خانواده کواکری Quaker نسبتاً مرفه در اسینینگ Ossining در حومه ای ثروتمند بیرون از شهر نیویورک در 22 آگوست 1884 به دنیا آمد . بزرگترین فرزند از چهار فرزند آبرام ساتن آندرهیل Abram Sutton Underhill و آنا تابر Anna Taber Murray موری بود . 1984-1884 روت موری آندرهیل Ruth Murray Underhill یکی از پیشگامان علم انسان شناسی ‌‍، فعال اجتماعی، فمینیست و معلم بود. در یک خانواده کواکری Quaker نسبتاً مرفه در اسینینگ Ossining در حومه ای ثروتمند بیرون از شهر نیویورک در 22 آگوست 1884 به دنیا آمد . بزرگترین فرزند از چهار فرزند آبرام ساتن آندرهیل Abram Sutton Underhill و آنا تابر Anna Taber Murray موری بود . در سن 16 سالگی به همراه خانواده اش به سوی اروپا سفر کرد . در این سفر به یادگیری زبان و فرهنگ های بشری علاقه مند شد . بعد از فارغ التحصیل شدن در مقطع لیسانس در رشته زبان انگلیسی از دانشکده وسارVassar در 1905 زبان لاتین را در یک آکادمی نظامی پسرانه در اسینینگ آموزش داد هم چنین به مسائل اجتماعی علاقه مند شد و در بستون Boston شروع به فعالیت اجتماعی نمود و برای انجمن ماساچوست Massachusetts به منظور جلوگیری از آزار و اذیت کودکان فعالیت کرد . کمی پس از آن در یک خانه مستعمره در بروکلین کار کرد در آن جا به این نتیجه رسید که فعالیت اجتماعی آن قدر که او تمایل داشت جامعه را تغییر نمی دهد . پس از یک استراحت دو ساله به اروپا سفر کرد سپس به شهر نیویورک بازگشت و در آن جا کار اجتماعی خود را ادامه داد . بعد از جنگ جهانی اول برای صلیب سرخ در ایتالیا کار کرد و یتیمان ایتالیایی را کمک نمود . بعد از یک دوره کوتاه ازدواج کرد ولی به سرعت از همسرش جدا شد . در سال 1930 به دانشگاه کلمبیا رفت و در کلاس های متعددی شرکت نمود تا این که به انسان شناسی علاقه مند شد . وی تحت سرپرستی و همکاری با فرانتس بواس Franz Boasرئیس دپارتمان انسان شناسی و روث بندیکتRuth Benedict و گلادیس ریچاردGladys Richard قرار گرفت و به پیشنهاد فرانتس بواس در ازای گرفتن مبلغ کمی پول جهت تحقیق در مورد قبیله پاپاگوPapago در آریزونای جنوبی مشغول به کار شد . در همین زمان در دپارتمان انسان شناسی دانشکده بارنارد همکاری می کرد و در سال 1934 به طور هم زمان در حالی که قبیله پاپاگو را مطالعه می کرد درجه دکترایش را در رشته انسان شناسی از دانشگاه کلمبیا دریافت نمود . وی در حین مطالعه قبیله پاپاگو زبان آن ها را فراگرفت . او ماهرانه زبان ها را یاد می گرفت همان طوری که قبلاً زبان های فرانسوی ، آلمانی ، اسپانیایی و ایتالیایی را آموخته بود . مردمان قبیله پاپاگو زبان نوشتاری نداشتند بنابراین آندرهیل هر لغت آن را آوانگاری کرد و هم چنین آن نوشته ها را به زبان انگلیسی ترجمه نمود . او چندین کتاب را بر اساس یافته هایی که در مورد پاپاگو جمع آوری کرده بود به نگارش درآورد که کم تر از چند سال بعد منتشر شدند . آندرهیل بعد از سه تابستانی که جهت مطالعه در پاپاگو صرف کرد کمک هزینه اش به اتمام رسید و تصمیم گرفت برای دولت مرکزی کار کند . از آن جا که اعتقاد داشت خاک را باید مراقبت کرد اولین کارش را در دپارتمان کشاورزی آغاز نمود سپس به سرعت به عنوان یک مشاور انسان شناس در اداره امور سرخ پوستان مشغول به کار شد و در فاصله سال های 1948-1942 تعلیم و تربیت سرخ پوستان را نظارت کرد . کارش در این مرکز بر مطالعه قبیله موهیوMohave متمرکز بود اما بعداً مطالعات مختصری را تقریباً از هر قبیله در ایالات متحده عهده دار شد . روت آندرهیل برای اداره امور سرخ پوستان جزوه هایی نوشت در عین حال که نوشتن های حرفه ای اش را ادامه می داد . وی در اواخر دهه 1940 به عنوان یک پروفسور انسان شناس موقعیتی را در دانشگاه دنورDenver پذیرفت و هم زمان با آموزش ، چندین کتاب ، مقاله و دیگر انتشارات را به نگارش درآورد . پس از بازنشستگی در سال 1952 نوشتن را ادامه داد هم چنین در سراسر کشورش به سخنرانی پرداخت . رئیس نهاد انسان شناسی آمریکا به این دلیل که آندرهیل توانسته بود انسان شناسی را با شیوه ای مستدل بشناساند ، نیز برای اولین کارش که در حوزه انسان شناسی کاربردی در خصوص مطالعه نقش های زنان انجام شده بود هم چنین به منظور قدردانی از دانش پژوهی و آموزش ، وی را در 28 ژوئن 1984 گرامی داشت . روت موری آندرهیل در 15 اوت 1984 از دنیا رفت . مشهور ترین کار انسان شناسی وی بررسی "سرگذشت نامه یک زن پاپاگوئی" است که تحت همین عنوان در 1936 منتشر شد . در این پژوهش سرگذشت زندگی زنی با نام "ماریا چونا"Maria Chona به تفسیر کشیده می شود به گونه ای که ماریا تمام تجربیات زندگی شخصی اش ، رویدادها و مراسم و سنت ها ، دوره های فصلی و آوازهای پاپاگو را نقل می کند . این نوشته بعد ها اصلاح می شود و آندرهیل یک مقدمه مفصل برای آن می نویسد و در 1979 تحت عنوان "زن پاپاگو"Papago woman دوباره منتشر می شود . این زندگی نامه تصویری عالی از ارتباط میان یک زن غربی انگلیسی-آمریکایی و یک زن شرقی اداماییOodham از قبیله پاپاگو ارائه می کند و یکی از نوشته های فمینیستی در خلال نیمه اول قرن بیستم در حوزه انسان شناسی است . آندرهیل و ماریا چونا به دلیل وقایع مشابهی که در طول زندگی برای هر دویشان رخ داده بود به یکدیگر نزدیک می شوند ، ماریا به عنوان یک راهنما و اطلاع رسان ، آندرهیل را به عنوان یک مردم نگار که قصد مطالعه فرهنگ و سبک زندگی مردمان پاپاگو را دارد هدایت می کند و کمک می کند تا او مطالبش را به درستی بنویسد . هر دوی آن ها از همسرانشان جدا شده بودند ، هر دو در مقابل نقش های جنسیتی که فرهنگ شان برای شان تعریف می نمود ایستادگی کرده بودند و هر دو جویندگان علم در دوره ای بودند که کسب علم توسط زنان را سرکوب می کرد . آن ها به یکدیگر پیوند خوردند و در مسیر رشد علم انسان شناسی یکدیگر را یاری رساندند از این رو مطالعه روت آندرهیل بدون شناخت ماریا چونا عملاً ناممکن است . ماریا چونا در روستای مسکوئیت روتMesquite Root در آریزونای جنوبی که بخشی از قلمرو اسپانیا به حساب می آمد در قبیله توانواودامTohono Oodham از قبیله پاپاگو در 1845 به دنیا آمد به هنگام جوانی اش قبیله او با آپاچیApache جنگید از این رو حوزه سکونت او بیشتر به طرف مکزیک متمایل شد تا ایالات متحده آمریکا . پدر او ژوزه ماریاJose Maria حاکم روستا بود بنابراین موقعیت اقتداری ماریا این اجاره را به او می داد تا حوادث مهمی را که در قلمرو جدید آن ها شکل می گرفت مشاهده کند و شناختی دقیق نسبت به حکومت جدید سفید پوستان در آن منطقه کسب نماید . ماریا در خانواده ای که شغل شان طبابت بود به دنیا آمد او به هنگام جوانی استعداد درخشانی در زمینه شیوه های طبابت از خود نشان می داد ولی به او اجازه نمی دادند تا مهارت هایش را توسعه دهد . کمی پس از مراسم مربوط به دوران بلوغش با فردی که او نیز برخاسته از یک خانواده طبیب بود ازدواج کرد ولی باز هم او امکان تقویت استعدادهایش را پیدا نکرد . وقتی همسرش دومین زن را اختیار کرد –رسمی که در آن زمان میان مردان پزشک پاپاگوئی رایج بود- ماریا از ادامه حرفه طبابت امتناع ورزید و نزد خانواده خودش بازگشت چندی بعد با مردی که خیلی از او بزرگ تر بود ازدواج کرد و مورد تشویق قرار گرفت تا استعدادهای طبیعی اش را به عنوان یک پزشک زن توسعه دهد . او در سراسر آن قلمرو به عنوان متخصصی که می توانست بیماری های کودکان را معالجه کند به خوبی شناخته شد . در اوایل دهه 1930 به عنوان یک راهنما و اطلاع رسان در خدمت روت موری آندرهیل قرار گرفت واطلاعات ارزنده ای در مورد فرهنگ پاپاگوئی در اختیار او گذارد ، در شرایطی زندگی نامه شخصی اش را برای آندرهیل نقل کرد که پاپاگوئی ها با فرهنگ غربی سازگار شده بودند ، آن ها لباس های غربی را به جای لباس های منسوخ شده خود بر تن می کردند ، اسلحه را جایگزین تیر و کمان کرده بودند ، به زبان انگلیسی به عنوان دومین زبان که جایگزین زبان اسپانیایی شده بود صحبت می کردند و به جای مهاجرت های فصلی تا اندازه زیادی شیوه زندگی مبتنی بر کشاورزی و یک جا نشینی را برگزیده بودند . ماریا چونا کاملاً با شیوه و آداب زندگی سفید پوستان آشنا بود و می توانست مثل آن ها رفتار کند ولی ترجیح داد زندگی بومی سنتی را حفظ کرده و بر اساس سنت های قبیله اداما زندگی کند . در سال های بعدی حتی پیوندهای سنتی اش را با روستای توکسنTucson و سانتا رزا Santa Roza که آن ها نیز پاپاگوئی بودند تقسیم کرد . او در سال 1936 از دنیا رفت . از مهم ترین کارهایی که ماریا چونا و آندرهیل با همکاری یکدیگر انجام دادند جمع آوری آوازهای مردمان پاپاگو بود این آوازها بر زندگی مردمان پاپاگو سایه افکنده بود برای مثال وقتی پاپاگوئی ها کاکتوس های ساگوارو را درو می کردند و سپس شیره آن را به عنوان شراب می نوشیدند آواز می خواندند تا بدین ترتیب بیماری ها را از خود دور کنند ، هم چنین وقتی دانه های غلات را می کاشتند آواز می خواندند ، آن ها حتی زیر باران آواز می خواندند ... ماریا چونا می گوید : "... روش ما برای مداوای بیماری و مراقبت از هر چیزی این بود که آواز بخوانیم" . اکثر این آوازهای تغزلی ، کوتاه در حدود 4 تا 5 پنج خط بودند . ماریا می گفت : "آوازهای ما خیلی کوتاه است برای این که ما دیگری را خیلی درک می کنیم" . درواقع هر چقدر شعر توانایی بیشتری داشته باشد و از پیش زمینه ای غنی و پر بار بهره برد در آن صورت جهت برقراری ارتباط مفهومی با دیگری از طریق ضمیر ناخودآگاه کم تر نیاز است تا خیلی بلند قرائت شود به عبارت بهتر در عین حال که خیلی غنی و پربار است خیلی کم حجم و کوتاه است . خوشبختانه این سنت قدیمی از آواز هنوز هم در میان پاپاگوئی ها زنده است . بعدها یک زبان شناس بومی و حرفه ای به نام افلیا زیپداOfelia Zepeda که در استان فیلد آریزونا کاملاً نزدیک به قرارگاه سرخ پوستان توانو ادام به دنیا آمد به جمع آوری و مطالعه این آوازها و اشعار پرداخت و برخی از اطلاعات خود را از کتاب آندرهیل-زن پاپاگو- اقتباس کرد او دو مجموعه شعر به همراه سی دی را گردآوری کرد در یکی از آن ها به نام قدرت اقیانوس : اشعاری از صحرا (ردپای خورشید جلد 32 ) 1997 ،36 ص ، تاکسون ، انتشارات کر ؛ زیپدا مطالعه قوم نگارانه آندرهیل به نام "زن پاپاگو" را یک شاهکار ادبی قلمداد کرد و آن را یک اثر ارزشمند در آفریدن و ساختن آوازهای مردمان پاپاگو دانست . او می گوید : این آوازها عمدتاً منشایی طبیعی دارند و در نوع خود به توصیف طبیعت می پردازند نظیر آواز چشم انداز صحرا ، ظهور باد ، ابرهای مقدس بارانی و باران یاری رسان . این اشعار گاهی نیز در مورد حیوانات طبیعت صحبت می کنند نظیر خفاش ، عقرب ، مارمولک ، مرغ مگس و پروانه . او می گوید هر چقدر این آوازها کوتاه ترند مضمون و حالت عمیق تری را عرضه می کنند ولی هر چقدر در جریان زندگی مدرن و تغییرات امروزی قرار گرفته و طولانی تر می شوند خنده دار و بی معنا به نظر می رسند . نمونه هایی از آوازها : 1.یک کوه سفید در اقیانوس وجود دارد / بالا می برد نیمی از آب را / کف های شناور و سبز روی آب / و کوهی که می چرخد به هر طرف (آندرهیل) 2.آواز ابر : ابرها سبز ظاهر می شوند / در رنگ های آبی ظاهر می شوند / آن ها سفید پیدا می شوند / آن ها سیاه می آیند / قرمز می شوند ، آن ها درست این جا هستند (قدرت اقیانوس) 3.آواز رنگین کمان : یک رنگین کمان سبز به طرف من می آید / من این جا زیر آن می رقصم / و باران خیس می کند کل زمین را 4.کسی گفت قرار است باران ببارد / من این طور فکر نمی کنم / برای این که من هنوز احساس نکرده ام که زمین در انتظار باران باشد / من این طور فکر نمی کنم / برای این که من هنوز احساس نکرده ام که آسمان با رطوبت باران سنگین شود / من این طور فکر نمی کنم / برای این که من هنوز احساس نکرده ام بادها را که خنک بوزند / من این طور فکر نمی کنم / برای این که من هنوز استنشاق نکرده ام تازگی و خاک خیسی را که بادها می آورند / پس این حقیقت ندارد که باران خواهد بارید . دیگر کتاب معروف روت آندرهیل مذهب مرد سرخ پوستRed Man`s Religon است . در این کتاب آندرهیل در 23 بخش مذهب سرخ پوستان را توضیح می دهد که هر فصلی از آن با بینش ، تعمق و نثری شاعرانه نوشته شده است که عبارتند از : 1.سرخ پوستان و ماوراءالطبیعه 2.مذهب : تاریخ و جغرافیای آن 3.قدرت غیر بشری 4.منشا دنیا 5.ارواح 6.قدرت زن 7.طرز تلقی نسبت به مرگ : ترس و پرهیز 8.طرز تلقی نسبت به مرگ : انتخاب یک جانشین یا تدفین با تاخیر 9.پزشک ، شامان و روحانی 10.بصیرت 11.رسم گرایی سرخ پوستان 12.مراسم شکار و گرداوری 13.مراسم جنگ 14.برای سعادت همگان : رقص خورشید 15.آغاز کشت و کار 16.مراسم کشت و کار : جنگل های جنوبی 17.مراسم کشت و کار : ایریکویIroquois 18.مراسم کشت و کار : دریاچه های بزرگ و می سی سی پی 19.مراسم کشت و کار : پریریPrairie 20.مراسم کشت و کار : پوئبلوها 21.غریبه ای در ناواهو 22.جنوب غربی غرب 23.مذاهب مدرن مجموعه ای مفصل از تمام فعالیت های روت آندرهیل نیز وجود دارد که در کتاب خانه های دانشگاه ارگانOregan به شماره A/570 نگهداری می شود . این مجموعه به زبان انگلیسی نوشته شده و حاوی دست نوشته ها و مکاتبات کوتاه ، یادگاری های جرج دبلیو اینگلزGeorge W.Ingalls (1920-1833 ) و کارهای مذهبی است که آندرهیل به عنوان کارگزار و سرپرست سرخ پوستان در بین سرخ پوستان برای انجمن هیئت خانه پاپتیست آمریکایی انجام می داد . این انجمن رسالت غسل تعمید گران را به عهده داشت . با نگاهی دقیق تر مجموعه مزبور با این دسته بندی سازمان بندی شده است : سری1.خواننده آهو سری2.پرنده سگ آبی سری3.مذهب مرد سرخ پوست سری4.مکاتبه ها سری5.آدنداAddenda: مذهب مرد سرخ پوست سری6.مجموعه آثار او سری7.خاطرات سرگرد جرج دبلیو اینگلز (این خاطرات رسوم و ادبیات اساطیری سرخ پوستان است که توسط اینگلز نقل و توسط ورنیل دویت وارVernill Dewitt-Warr 1915 نوشته شده شد) . مجموعه فوق در کتاب خانه ارگان در معرض دید عموم است در حالی که باید در بخش مجموعه های ویژه و بخش آرشیو دانشگاه نگهداری شود . حق مالکیت آن در اختیار کلکسیون های تخصصی و آرشیوهای دانشگاه ارگان است و حق کپی آن فقط از آن تولید کنندگان این اسناد یا وارثان آن می باشد و هر نوع درخواست جهت اجازه انتشار یا نقل قول از خطوط آن باید با اجازه کتاب خانه این دانشگاه انجام شود . جملاتی از آندرهیل : "من کاملاً تسلیم انسان شناسی شدم ، متعجب می شوم وقتی افرادی را می بینم که به انسان شناسی به عنوان یک رشته غیر مهم نگاه می کنند ، همین غیر مهم برای من مهم ترین امر زندگی بود" . "بعد از چندین نوشته و انتشار و یک ازدواج گذرا تصمیم من این بود : من نیاز دارم تا بیشتر درباره مردم بدانم" . آثار او: 1.زندگی نامه شخصی یک زن پاپاگوئی ، 1936 انتشارات دانشگاه استنفورد 2.زن پاپاگو 1979 3.آواز خواندن برای قدرت : آواز سرخ پوستان پاپاگوئی آریزونای جنوبی ، 1938 ، برکلی : انتشارات دانشگاه کالیفرنیا 4.سرخ پوستان شمالی پیوتPaiute ، کالیفرنیا و نواداNevada ، 1941 ، ویراستار ویلیام دبلیو بیتیWilliam W.Beathy ، واشنگتن : بخش تعلیم و تربیت ، ایالات متحده آمریکا ، اداره امور سرخ پوستان 5.مرد آمریکایی سرخ پوست : تاریخی از سرخ پوستان در ایالات متحده ، 1953 ، شیکاگو : انتشارات دانشگاه شیکاگو 6.ورود اولین خانواده ، 1958 ، نیویورک : ویلیام مورو 7.مذهب مردان سرخ پوست : باورها و اعمال سرخ پوستان شمال مکزیک ، 1965 ، شیکاگو ، انتشارات دانشگاه شیکاگو منابع درباره او : 1.گریفن ، جویس ، 1989 ، زنان انسان شناس : سرگذشت های انتخاب شده ، همکاران : اوت گیس ؛ ایشاخان ؛ جرمی مکینتیر و روت وینبرگ . اربانا و شیکاگو : انتشارات دانشگاه ایلنیویس 2.نابهان ، گری پول ، بوی صحرا به سان باران : یک طبیعت گرا در سرزمین سرخ پوستان پاپاگو ، جلد شومیز ، شابک 0865470502 3.نابهان ، گری پول ، بوی صحرا به سان باران : یک طبیعت گرا در سرمین سرخ پوستان پاپاگو ، کاست شنیداری ، شابک 0939643308 4.پاتون ، پت ، 1985 ، روت آندرهیل فراموش نمی شود : نگاهی به گذشته درون زندگی یک انسان شناس معروف ، میراث کلورادو

منابع

.

.http://www.meyna.com/papago.htm/

http://www.library.csi.cuny.edu/dept/history/lavender/chona.html

.http://www.drunkenboat.com/db3/holt/review.html .http://www.press.uchicago.edu

/cgi-bin/hfs.cgi/00/2437.ctl