پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

خانه، تجربه اتمسفر (7)



      خانه، تجربه اتمسفر (7)
پُل جی جی پنارتز برگردان نازنین دلنواز

"شکل و محوطه ی فضای اتاق ها" سومین مشخصه بالقوه ی معماری، تاثیرگذار بر تجربه ی دلپذیری، را تشکیل می دهد. کاربرد اتاق های مختلف در خانه با تقاوت شکل ها و اندازه هایشان آشکار می شود. ورودی خانه که باریک و دراز است، فقط محلی است برای عبور، تزیینات تازه شده، و گاه و بیگاه مجهز شده به کف پوش جدید. پرسیده شد آیا مسیر ورودی دلپذیر است؛ خانمی پاسخ داد: " خب، نمی تونم بگم که...اونجا رو زیباتر دیده ام...نه، نمی تونم بگم اون کاربردیه... یک ورودی خوشایند...من فکر می کنم باید دایره ای باشه. ["چرا؟"] من فکر می کنم اون طوری قشنگ است...می تونی یک جا  لباسی خوب اونجا قرار بدی و دلپذیرتر مبلمان کنی. ["چرا دایره ای؟"] گوشه های بیشتری برای اینکه باهاش کاری بکنی داری... فکر می کنم برای همین...."

رابطه ی میان توانایی " برای انجام کاری با " و یک اتمسفر دلپذیر فقط برای راهرو یا محدوده ی ورودی نیست. در رابطه با اتاق های دیگر، افراد همچنین به معنای شکل یک اتاق اشاره می کردند. معمولا نظراتشان باید با انحراف هایی از اشکال مستقیم انجام شود. سوال "اگر معماری بخواهد یک خانه ی مطلوب برای شما طراحی کند، نیازهای شما چه خواهد بود؟" توسط خانمی به شرح زیر پاسخ داده شد: "من به طاقچه هایی که بشود در آن چیزهای عجیب گذاشت، علاقمندم... دیوارهایی که همیشه از بالا تا پایین صاف هستند را دوست ندارم، بنابراین می تونید قفسه ها و گنجه هایی بسازید که چراغ های توکار و چیزهایی شبیه به دارد... این ها اتمسفر زیادی به خانه می دهد... در این خانه همه ی دیوارها صاف هستند و چیزها را به آن آویزان می کنی یا پایین آن می گذاری، نمی توانی جای دیگری برایشان داشته باشی... در یک طاقچه می تونی یک چیزهایی بسازی و انجام دهی... و آن چیزی است که اینجا نمی توانی انجام دهی."        

علاقه به داشتن طاقچه ها و گوشه ها به نظر غیرمنطقی می رسد، اما، در واقع، فقط تا آن جا غیر منطقی است که معنی یا کارکردن پنهان شان آشکار نشده باشد. کارکرد در این مورد، موقعیت را برای انجام یا خلق چیزی معنادار فراهم می کند و به پنجمین موضوع اجتماعی روان شناختی "مشغول شدن، بدون وجود خستگی" مربوط می شود.

همچنین دیوارهای یک اتاق، عناصر فضایی " برای انجام کاری با" هستند. وقتی از دختری پرسیده شد، "اگر معماری بخواهد یک خانه ی مطلوب برای خانواده ات طراحی کند، چه چیزی در رابطه با اتاقت خیلی مهم است؟" او خیلی مشخص پاسخ داد: " پنجره ها خیلی بلند نباشد... در حال حاضر همه چیز باز است ... و فضای بیشتر دیوار. می تونی از فضای دیواری  بیشتر، استفاده ی زیادتری کنی... حالا، من فقط دو طرف اتاقم دیوار دارم... یک طرف آن جارختی است، نمی تونی آنجا کاری انجام دهی، پس تخت فقط می تواند آنجا و آنجا گذاشته شود... ["دوست داری چه کاری انجام دهی؟"] چیزهایی آویزان کنم... فضای بیشتر دیوار و پنجره های کوچکتر، خیلی بهتر است.   

"می تونی خیلی بیشتر انجام دهی..." دوباره، محوطه ی فضا، اتمسفر را تعیین نمی کند، بلکه موقعیتی که فراهم می کند تعیین کننده است. خطوط صاف و مستطیلی در اتاق ها با سقف شیب دار نیز بهم ریخته می شود. سقف شیب دار اتاق را پر می کند و فضاهای خالی را از بین می برد، که به عنوان فضاهایی که" در آن هیچ چیز انجام نشده یا باید انجام شود" تجربه شده است. این این یک مشخصه ی معماری است که با پنجمین موضوع در تجربه ی دلپذیری در محیط خانه، "مشغول شدن، بدون وجود خستگی"  در تضاد است.  

نتیجه گیری

در این مطالعه، متن مصاحبه ها بررسی شد تا تعیین شود آیا ثبات در مسیر موقعیت هایی که در محیط خانه به عنوان داشتن اتمسفر تجربه می شود وجود دارد، و آیا و در کدام مسیر، ویژگی های معمارانه سکونتگاه، بر این تجربیات تاثیر می گذارد. اتمسفر توسط مفهوم دلپذیری مشخص و عملیاتی شد.

معیارهای اجتماعی روان شناختی در تجربه ی اتمسفر، در موضوعات استخراج شده از پاسخ به سوالات شناسایی شدند، "دلپذیرترین زمان در خانه چه وقت است؟" ما پنج موضوع را تمییز دادیم: با یکدیگر در ارتباط بودن؛ در دسترس یکدیگر بودن؛ آرامش بعد از اتمام کار؛ قادر بودن برای انجام آنچه کسی می خواهد؛ مشغول بودن، بدون وجود خستگی. 

سوال " دلپذیرترین مکان در خانه کجاست؟" از سه مشخصه ی معماری که به تجربه ی اتمسفر کمک می کند، حاصل شد: نظم و پیوندهای میان اتاق ها، اندازه ی اتاق ها، و شکل اتای ها. روشی که در آن سه معیار معماری به تجربه ی دلپذیری کمک می کنند، شناسایی شده و مسیری که توسط معیارهای اجتماعی روان شناختی توضیح داده می شود در بالا اشاره شد. ثابت شد کیفیات بالقوه از مشخصه های معمارانه، فقط در صورتی موثر هستند که به واسطه ی مفاهیم فضایی دلپذیر، توانمند شوند. این یافته ها همانطور که در ابتدای این فصل برشمرده شد، با طرح محیط بالقوه موثر گانز[1] مطابقت دارد.      

در محدوده ی تحقیق، ممکن است این نتیجه گرفته شود که تجربه ی اتمسفر در محدوده ی خانه نه غیرمنطقی است ونه نامشخص. سیاست گذاران و معماران نه تنها از طریق درک کیفیات یک محیط بالقوه خوب، بلکه از طریق فهم راه های موثرِ دستیابی به بهترین اهدافشان نیز سود خواهند برد.              

[1] Gans

 

این مطلب، بخشی از مقاله پُل جی جی پنارتز است که فصل هشتم کتاب «در خانه» را تشکیل داده است.

 

خانه؛ تجربه آتمسفر (1)

خانه؛ تجربه اتمسفر (2)

خانه، تجربه اتمسفر (3)

خانه، تجربه اتمسفر (4)

خانه، تجربه اتمسفر (5)

خانه، تجربه اتمسفر (6)

 

صفحه شخصی نازنین دلنواز در انسان‌شناسی و فرهنگ