جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (پ)


  • پا بند شدن

      گرفتار و اسیر چیزی یا کسی شدن به دلیل انس و علاقه یا به دلایل اخلاقی و وجدانی.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (پ) | وب

  • پاپوش درست کردن

      برای کسی دردسر و مزاحمت به وجود آوردن و موقعیتش را خراب کردن.


  • پاچه پاره

      بی‌حیا و بی‌آبرو و دریده.


  • پا در کفش کسی کردن

      مزاحمت، فضولی و دخالت در کار کسی.


  • پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد

      در انجام کارها باید حد مرز خود را شناخت و به اندازه شأن و وسع و توان خود پیش رفت.


  • پارسال دوست امسال آشنا

     به کسی که بعد از غیبت و مدت طولانی او را ببینند می‌گویند، یعنی قبلاً دوست و صمیمی بودیم، اما حالا فقط با یکدیگر آشنایی داریم.


  • پا روی دم کسی گذاشتن

     کار به کار کسی داشتن و با دخالت و ایجاد مزاحمت او را اذیت کردن.


  • پا سوز شدن

     به پای کسی یا چیزی هدر رفتن و سوختن.


  • پاشنه دهن را کشیدن

      زبان به فحش و بد و بی‌راه و ناسزا باز کردن.


  • پایان شب سیه سپید است

      نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از رنج و سختی خوشی و راحتی است.


  • پایش روی پوست خربزه است

       دارای موقعیت بسیار سست و لغزنده و خطرناک است.


  • پایش روی مار باشد بر نمی‌دارد

       اشاره به تنبلی و بی‌حالی بیش از حد.


  • پایش لب گور است

      عمرش رو به پایان است، آخر عمرش است.


  • پته روی آب افتادن

       رسوا و برملا شدن، رو شدن و افشا شدن راز و رمز.


  • پدر عشق بسوزد

       شکوه عاشق از دردها، غم‌ها و دردسرهای عشق و عاشقی.


  • پر باز کردن

      از غم و رنج و سختی رهیدن و بیش از حد خوشحال شدن.


  • پُرسان پُرسان می‌توان رفت هندوستان

       پرسیدن عیب نیست و می‌توان به مقصود رسید وکامروا شد.


  • پز عالی، جیب خالی

       کسی که ظاهری آراسته و فریبنده دارد ولی پول و مال منالی ندارد.


  • پسر نوح با بدان بنشت خاندان نبوتش گم شد

      اشاره به تأثیر همنشین بد.


  • پشت چشم نازک کردن

       کسی که خودش را بگیرد و با بی‌اعتنایی و فخر‌فروشی و افاده با کسی برخورد کند.


  • پشت دست داغ کردن

      توبه از تکرار کاری به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بی‌جا طرف مقابل.


  • پشت گوش انداختن

       بی‌اعتنایی و بی‌اهمیتی نسبت به خواهش یا فرمان کسی.


  • پشه لگدش کرده

       آدم ضعیف یا نانازی که با کوچک‌ترین کسالت از پا درآمده.


  • پنج انگشت یکی نمی‌شود

       همه انسان‌ها از لحاظ صفت و روحیات یک جور و مثل هم نیستند.


  • پوست انداختن

       برای انجام کاری یا در برخورد با موقعیت ناموافقی رنج و مرارت و مشقات فروان کشیدن.


  • پول بده سر سیبیل شاه ناقاره بزن

       اشاره به مبالغه‌آمیز به قدرت و کارآمدی پول و یا همچنین رشوه در پیشبرد کارها.


  • پول پول می‌آورد

      هرچقدر پول و سرمایه بیشتر باشد به همان نسبت سود و بازدهی آن بیشتر خواهد بود.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (پ) | وب


  • پول‌دار به کباب، بی‌پول به دود کباب

       آدم بی‌پول ناچار با رویا و خیال داشتن چیزی خوش است.


  • پول را روی مرده بگذاری زنده می‌شود

       مبالغه در مورد کاربرد پول و ثروت.


  • پولش از پارو بالا می‌رود

       آدم بسیار ثروتمند و پو‌ل‌دار را می‌گویند.


  • پول علف خرس نیست

       اشاره به خرج‌تراشی و بیهوده خرج کردن پول.


  • پول مثل چرک کف دست است

       همانطور که چرک دست بالاخره پاک شده و از بین می‌رود، پول هم بالاخره خرج می‌شود و نمی‌ماند.


  • پهلوون پنبه

       پهلوان پوشالی و دروغین، طعنه به آدم ضعیف.


  • پیاز هم داخل میوه‌ها شد

       اشاره به شخص فرومایه و بی‌مقدار که خود را داخل حرف یا کار بزرگ‌تر و بالاتر از خود کند.


  • پیرم و می‌لرزم، به صد جون می‌ارزم

      با اینکه پیر و لرزان شده‌ام از صد جوان نیرومندتر و کارآمد‌تر هستم.


	شیرین‌ترین و پرکاربردترین ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی (پ) | وب

  • پیراهن عثمان کردن

      چیزی را بهانه شر و نزاع و بگیر و ببند و تسویه حساب قرار دادن.


  • پیش قاضی و معلّق بازی؟!

       نزد آدم رند و همه فن حریف نمی‌توان ادعای زرنگی و زیرکی کرد.


  • پیش کور یک چشمی پادشاه است

       ارحج و برتر بودن چیز یا شخص بد بر بدتر.


  • پیمانه کسی پر شدن

       به دو معنی:

         1- صبر کسی تمام شدن.

         2- عمر کسی به پایان رسیدن.


  • پیه‌اش به تنت خورده

      گیر فلان کس یا فلان چیز یا فلان کار افتادنو ضرر و صدمه‌اش به دیگران رسیدن.


  • پیه زیادی را به پاشنه مالیدن

       اسراف و نفله کردن چیزی که زیاد باشد.



گردآوری: مجله اینترنتی وب




سایر ضرب المثل‌های فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:

الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ
 ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف
 ق ک گ ل م ن و ه ی