جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت تقاضای انرژی


مدیریت تقاضای انرژی
مدیریت موثر تقاضای انرژی، مكمل بخش برنامه ریزی انرژی است، زیرا مقدار انرژی صرفه جویی شده یك كشور، در واقع همانند تولید انرژی در آن كشور است. عملیات صرفه جویی انرژی به طور معمول سریع تر از عملیات افزایش تولید داخلی به نتیجه می رسد، به دلیل این كه زمان لازم برای اكتشاف و بهره برداری از منابع انرژی به ویژه منابع جدید، معمولاً بسیار طولانی است.تقاضا برای انرژی در واقع تنها تقاضا برای تأمین انرژی و سوخت نیست بلكه خدمات ناشی از انرژی نظیر روشنایی، گرما و نیروی محركه نیز، موردنظر قرار می گیرد. این خدمات را می توان از روش های مختلف و با بازده های متفاوت و منابع انرژی گوناگون به دست آورد. در مدیریت تقاضای انرژی، نه تنها بهترین و پر بازده ترین منابع انرژی كه حدود مناسب و خدمات موردنیاز نیز معین می شوند. برای مثال، برای گرم كردن منازل یا اداره می توان از گاز، الكتریسیته، زغال سنگ و یا گازوییل استفاده كرد كه هر كدام از این منابع، نقص ها و مزیت های اقتصادی مربوط به خود را دارند؛ در ضمن میزان انرژی موردنیاز به عوامل گوناگونی بستگی دارد. از جمله مقدار لباسی كه ساكنان استفاده می كنند، راحتی و آسایشی كه موردنیاز است و درجه حرارتی كه به لحاظ سلامتی موردنیاز است.مدیریت و تقاضای انرژی به دخالت مستقیم دولت در بازار انرژی نیاز دارد. حال این كه یك دولت بخواهد كلیه موارد را خود انجام دهد و یا این كه ایجاد انگیزه كند و دیگر بخش ها قسمتی از كار را به عهده بگیرند، موضوعی است كه در هر كشور متفاوت است و هر كشور با توجه به وضعیت خاص خود این سیاست را تعیین خواهد كرد. ولی باید توجه كرد كه همواره نیاز به دخالت دولت و عملكرد مستقیم آن وجود دارد، حتی اگر در حد بالا بردن بازده مصرف انرژی در بخش عمومی باشد.دربرخی از كشورهای صنعتی با استفاده از مشوق های صحیح، بخش عظیمی از سیاست های تقاضای انرژی زیرنظر بخش خصوصی اداره می شود. در این كشورها، مصرف كنندگان انرژی به این نتیجه رسیده اندكه با استفاده از وسایلی كه بازده مصرف انرژی را بالا می برد و با تبدیل سوخت مصرفی، مخارج را می توان كاهش داد تا درنهایت، سود دهی افزایش یابد، ولی دربسیاری از كشورهای درحال توسعه، مزیت های بهینه سازی و بالابردن بازده مصرف انرژی برای خانواده ها و صنایع مشخص نیست. یكی از دلایل آن شاید پایین تر بودن سطح مصرف عمومی انرژی، از كشورهای توسعه یافته و صنعتی باشد. ازجمله دلایل دیگر می تواند آهسته تر بودن گردش كار ماشین آلات، لوازم و وسایل و پایین بودن قدرت جانشینی لوازم وسایل جدید برای مصرف كنندگان انرژی دركشورهای درحال توسعه باشد.به هرحال مدیریت تقاضای انرژی را كه شامل بهتر استفاده كردن از انرژی و جانشین كردن نوع سوخت درصورت لزوم است، می توان دركشورهای درحال توسعه محقق ساخت. با در نظر گرفتن افزایش قیمت انرژی به ویژه بعد از دومین بحران انرژی و از بین رفتن جنگل ها در این كشورها، موضوع تقاضای انرژی برای این كشورها ضروری است.
اصول مدیریت تقاضای انرژی
بهبود بازده مصرف انرژی به این معنا است كه هر منبع انرژی به گونه ای استفاده شود كه بازده انرژی مصرفی برای واحد حجم آن منبع انرژی، افزایش و در ضمن ضایعات مربوط در این مصرف انرژی كاهش یابد. ابزار لازم در بیشتر كشورها، چه درحال توسعه و چه صنعتی، برای بهبود بازده انرژی، سیاست قیمت گذاری است كه تا آنجا كه ممكن است قیمت انرژی در مصرف های گوناگون نشان دهنده قیمت واقعی اقتصادی آن باشد.یك دولت می تواند با وضع مالیات بر بخشی و یاهمه تولیدات انرژی، زمینه های تشویقی برای بهینه سازی مصرف انرژی و یا تبدیل نوع سوخت به نوع بهتر را ایجاد كند. دولت ها می توانند در كوتاه مدت و تا زمانی كه سیاست های اصولی مربوط به قیمت انرژی را مشخص می كنند، از كنترل های دیگری نظیر محدودیت واردات، جیره بندی و یا سهمیه بندی استفاده كنند. از آنجا كه وضعیت انرژی درمیان كشورهای مختلف تفاوت های بسیاری با هم دارد، نمی توان برنامه ای واحد برای مدیریت تقاضا ارائه كرد.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا


همچنین مشاهده کنید