جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه سیاست و پاسخی از حاج آقا روح الله


فلسفه سیاست و پاسخی از حاج آقا روح الله
یک سوال مهم و محوری فلسفه سیاسی در سرتاسر تاریخ بود و دست به دست می گشت و پاسخ های گوناگون می یافت تا اینکه به دوران معاصر رسید و شاید بیش از هر زمان دیگر طالب جواب شد.
سوال این بود؛ چه کسی شایسته و بایسته حکومت کردن است؟ کدام حکومت خواهد توانست صلح و آسایش و عدالت را به ارمغان آورد و ظلم و تبعیض و ریا را براندازد؟
از قائلان به حاکمیت دانشمندان تا سلطه نمایندگان مردم گرفته و از مدعیان انسان های برتر تا طرفداران اشراف و نجبا همه و همه تلاش مقرون به عملی از خود بروز دادند تا آن سوال مهم پیش روی بشریت را پاسخ دهند ولی بزرگی و ظرفیت سوال به حدی بوده و هست که گویی همه پاسخ ها را در خود هضم می کند و باز طالب جواب های نو و عملی تر و صحیح تر است.
درست در زمانی که غرب مشعوف رسیدن به پاسخ این سوال بود و بلوک شرق در تکاپوی پاسخ تهیه دیده خود دست و پا می زد در خاورمیانه و در جوامع مسلمان و در میان انبوه اندیشمندان و متفکرانی چون سید جمال الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری و محمد عبده و... در ایران و در دیار خمین کودکی به دنیا آمد که بعدها تمام زندگی اش نظراً و عملاً مصروف پاسخ به این سوال فلسفه سیاسی شد.
هنوز ۵۰ روز از زندگی این کودک نگذشته بود که «پدر را از آقا روح الله» گرفتند و شاید همین حادثه فضای زندگی او و خانواده اش را تحت تاثیر قرار داد؛ تاثیری که تلاطم سیاسی، نظامی زمانه و منطقه بر آن می افزود و کودک را به اندیشه فرو می برد.
آقا روح الله در خانواده یی کاملاً روحانی و مذهبی بزرگ شد و جهان را از همین زاویه دید و به تحلیل گذاشت، او در دوران نوجوانی سلطه مشروطه خواهی را مشاهده کرد که بیش از دیگران نیازمند استبدادستیزی بود، تفاوت خان های دیگر و عمال حکومت سلطنتی با کسی که از سوی مشروطه خواهان به حکمرانی منطقه آمده بود چندان نبود که در اندیشه سیاسی آقا روح الله مشروطه خواهان و مشروطه خواهی دوای درد مملکت استبدادزده اش تصور شود. همه حوادث آن دوران و وقایع مهم بعدی که دقیقاً زیر نظر داشت و پیدا بود که ذهن پر سوال او را به خود معطوف داشته است قطعاً در مهیاسازی زمینه فکری اش برای طرح ریزی یک نظام سیاسی کاملاً بومی و دینی اثر داشت.
آقا روح الله بعد از طی مقدمات دروس قدیم به سن جوانی که رسید راهی قم شد و از آنجا بود که زندگی علمی و سیاسی اش وارد مرحله مقدماتی شد، معلوم نیست فکر سیاسی و درد زمانه یی که در سینه داشت عامل آن شد که اهتمامی بلیغ به کسب علوم مختلف حوزوی پیدا کند یا اینکه اثر و محصول این علوم بود که وی را به سیاست و اهتمام به مسائل کلی اجتماع رهنمون ساخت، هر چه بود طلبه فاضل و دوراندیش حوزه علمیه قم در کنار کسب مدارج علمی از دور و نزدیک توجهی ویژه را مصروف امور کلی تر و معطوف به آینده می کرد.
وقتی موسس حوزه علمیه قم به دیار باقی شتاف و خلاء حضور یک مرجع می رفت که قم را از وزن رو به تزاید خود خالی کند تلاش هوشمندانه یی به خرج داد تا آیت الله بروجردی به مهاجرتی پر معنا راغب شود؛ مهاجرتی که قم را در مسیر صعود توسعه و مرجعیت علوم دینی با انرژی مضاعفی همراه سازد.
اگر ناظری در همین زمان رفتار حاج آقا روح الله را زیر نظر داشت به خوبی می توانست در یابد که روش و منش این روحانی هرگز معطوف به روزمرگی و زمان و مکان محدود پیرامون وی و معمول یک آخوند درس و مشق گوی محض نیست. چه اینکه بصیرت در شئون اجتماعی وی چنان محرز شد که نماینده رئیس حوزه علمیه برای مذاکره با شاه هیچ کس نمی توانست باشد جز همان حاج آقا روح الله.
آغاز اثبات بصیرت سیاسی و اجتماعی مهاجر خمین دیگر هیچ گاه با وقفه و چالش مواجه نشد و بر اثر هر رویداد کوچک و بزرگ سیاسی بر بی چون چرایی اش افزوده شد تا آنجا که حوزه فقه و فقاهت و فلسفه و کلام در مبارزات سیاسی تنه به تنه دانشگاه زد و چه بسیار که دانشگاه را دنباله روی خود ساخت.
تازه این همان حوزه یی بود که جدایی دین از سیاست در آن مشهور بود ولی وزن و سرعت و دقت و انرژی سیاسی که این روحانی بدان تزریق ساخت حوزه علمیه قم را به یکی از سیاسی ترین دانشگاه های علوم دینی جهان مبدل ساخت.بعدها حوادث بزرگی چون لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، قانون کاپیتولاسیون و قیام ۱۵ خرداد پیش آمد و دیگر هیچ شکی باقی نگذاشت که آیت الله خمینی در هیات یک رهبر بلافصل در مقابل حکومت وقت ظهور یافته است و اتفاقاً شاه با اشتباهات مکرر خود بر دامنه نفوذ و اعتبار او می افزاید.
این زعامت بعد از تبعید از ایران هم مخدوش نشد چنان که گروه های جوان و پیشرو و سازمان یافته و مبارز برای عمل و تحرک خود نیاز به استیذان از ایشان را به خوبی احساس می کردند و ضمن ملاقات با او واسطه هایی جهت اخذ مجوز قرار می دادند تا از طرفی مشروعیت مبارزه خود را به دست آورند و از طرف دیگر در متن مردم امکان ظهور و نفوذ داشته باشند اما این همه حرکت سلبی آیت الله برای نفی و رد حکومت بود، نهضتی که با این عمق و دامنه وسیع شکل گرفته بود نمی توانست خالی از جنبه های ایجابی و اثباتی باشد. او هنگامی که در نجف رحل اقامت گزید فرصت را مغتنم دید تا نظریه حکومتی و سیاسی خویش را تالیف و تدوین کند و به همان سوالی پاسخ دهد که تاریخ فلسفه سیاسی از ابتدا خود را در مقابل آن می دید و در زمان ها و مکان های متفاوت پاسخ های مختلف دریافته بود.
نظریه ولایت فقیه از سوی آیت الله خمینی مطرح و تدریس شد و سال ها بعد محور قانون اساسی شد که بر اثر انقلاب اسلامی سال ۵۷ تدوین و به رای مردم گذاشته شد.اکنون او حضور ندارد ولی مکتب سیاسی اش در کشور به قوت اجرا می شود تا در میان پاسخ های گوناگونی که به سوال از چیستی و چگونگی از حکومت می شود نظراً و عملاً پاسخی شرقی باشد، پاسخی که دائماً در فکر و در خارج از آن و بر اثر هر حادثه و رویدادی محک می خورد، پیروزی نظریه ولایت فقیه مثل هر نظریه دیگری پس از عبور از گردنه های سخت فکری و عملی میسر خواهد بود، عبوری که قطعاً تاریخ پیرامونش به قضاوت خواهد نشست.
امام خمینی روزی آمد و روزی رفت ولی او از آنانی بود که مسیر تاریخ را عوض کرد یا اینکه تاریخ ساز شد و در زمره مردانی قرار گرفت که هیچ گاه و در هیچ شرایطی به فراموشی سپرده نخواهند شد.
کرسی نشین حسینیه جماران چه هنگامی که در قم به وقت باران عبا از دوش بر سر نمی گذاشت تا شأن ظاهر خویش حفظ کند و چه هنگامی که در نجف برای نکشتن مگسان عبای خویش می چرخاند تا از در بیرون روند و چه هنگامی که در کسوت یک حاکم به قاطعیت حکم می راند و چه هنگامی که برای تمهید خلاء عدم حضور خود کارهای مهمی کرد «آدم بزرگی» بود.
جعفر گلابی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید