شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جنبش زنان اروپا؛ جنبشی برآمده از جنبش دانشجویی


جنبش زنان اروپا؛ جنبشی برآمده از جنبش دانشجویی
پایان دهه ۱۹۶۰ (مه ۱۹۶۸) عصر جنبش های دانشجویی بود. دانشجویان در دانشگاه ها اعلامیه می نوشتند، بحث می کردند و علیه جامعه بورژوازی و برای استقلال در تصمیم گیری تظاهرات می کردند. زنان دانشجو نیز فعالیت های خود را افزایش داده بودند. آنها در همان سازمان های مشابه، دین خود را به جنبش نوپای دانشجویی ادا می کردند؛ برای پسران دانشجو غذا می پختند، دست نوشته تایپ می کردند و از کودکان شان مراقبت می کردند. هنگامی که زنان دانشجو تلاش می کردند توزیع ناعادلانه کار میان دو جنس را در برنامه عملیاتی سازمان خود مورد انتقاد قرار دهند، توسط دانشجویان دیگر به سکوت وا داشته می شدند. خواسته آنها غیرسیاسی بود، نبردی فرعی برای برقراری تساوی میان دو جنس محسوب می شد و در صورتی که مشکل قدرت اصلی در جامعه طبقاتی حل می شد، این مشکل نیز به خودی خود رفع می شد.
این مسائل منجر به یک دگرگونی شد. دانشجویان زن خود را به گونه مستقل در کمیته های زنان سازمان دادند. آنها می خواستند نقش خود را به عنوان زن، با خارج نگه داشتن مردان از کمیته های خود مورد خطاب قرار دهند به عنوان مثال در آلمان آغاز جنبش نو زنان آلمانی با آغاز کنگره زنان فدرال در فرانکفورت همگام بوده است؛ کنگره ای که در آن ۴۵۰ زن از ۴۰ گروه متفاوت زنان حضور داشتند. در سخنرانی روز بازگشایی این کنگره آمده بود: «در طول تاریخ، افراد سعادتمند هیچ گاه به آسانی از حقوق خود صرف نظر نکردند.
به همین دلیل ما تقاضا داریم که: زنان در یک نبرد باز و برابر خودشان فاعلی در سیاست باشند. زنان نیاز دارند خود را سازمان دهی کنند چرا که به مشکلات اولیه خود پی برده اند و باید یاد بگیرند علائق خود را نشان دهند.» به این ترتیب بود که زنان در گروه های کوچکی سازماندهی شدند و از عضویت در موسسات و احزاب بزرگ امتناع ورزیدند، چرا که نمی خواستند ساختارهای سخت قدرت را گسترش دهند. در اهداف، روش ها و افکار آنها فمینیست ها گونه ای متباین بودند و در تمام عرصه های جامعه کار می کردند (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی، و...). اگرچه قلب جنبش به گونه ای مستقل سازماندهی شده بود، فمینیست ها به صورت انفرادی در احزاب و سازمان های دولتی اجرای بسیاری از تقاضا ها و نظرها را مهیا می کردند. برخی تغییرات که با توجه به حرکت زنان در جنبش دانشجویی ایجاد شد عبارت بودند از:
▪ زندگی روزمره:
زنان در جنبش دانشجویی مدام درباره آشپزخانه های پرهرج و مرج، یخچال های خالی و توالت های کثیفی که زنان مجبور به سر و سامان دادن آنها بودند به بحث و نظر می پرداختند. این زنان تلاش کردند شیوه دیگری از زندگی با زنان دیگر را تجربه کنند. زنان می خواستند با سایر زنان زندگی کنند، به سفر بروند، بحث کنند و با آنها بیاموزند. این تنها دانشجویان نبودند که به دنبال راه های جدید زندگی با یکدیگر بودند. نیاز به تثبیت جایگاه در میان خانواده، شغل و جامعه در میان سایر زنان نیز دیده شد. گروه های فراوانی با تجربه های شخصی شکل گرفتند که در آن مشکلات شخصی، اغلب برای اولین بار مطرح شد و روی راهکارهای نبرد سیاسی و نبرد در جبهه خانگی بحث و نظر درگرفت. کشف مشکلات فردی و خصوصی یکسان پایه ای را شکل دادند برای اتحاد در یک گروه و به طور کلی با زنان و این موقعیت را ایجاد کردند که اوضاع اجتماعی درباره وضعیت زنان مورد سوال قرار گیرد. جمله مشهور امر شخصی سیاسی است تبدیل به مفهومی پیشرو برای جنبش زنان شد.نقطه مهم این ارتباط ادبیات بود. سیمون دوبوار با کتاب جنس دوم، بتی فریدان با کتاب راز زنانگی و نویسندگانی چون کیت میلت، آلیس شوارزر و بسیاری دیگر هر کدام با آثار خود درباره زنان رخ نشان دادند و کتاب های آنها توسط بسیاری از زنان خوانده شد و به ارتباطی میان جنس زن و مرد منتهی شد تا زمانی که مشکلات زنان به گونه بنیادی مورد سوال قرار گرفت.
▪ پرورش فرزندان:
بسیاری از زنان فمینیست آن دوره خودشان مادر بودند. آنها تسهیلاتی را برای مراقبت روزانه از فرزندان شان گشودند و درباره سوال های حیاتی زندگی خود از جمله نظام آموزشی و تحصیلات به بحث و نظر پرداختند. آنها درباره وظایف ویژه جنسیتی و روش های آموزشی بدون سرکوب جنسیتی صحبت می کردند. تسهیلات مراقبتی از کودک و مدارس رایگان به بحث هایی پیرامون زنان از قبیل نقش مادر منتهی شد. این گونه بحث و نظرها بعدها با انتقال از زنان حاضر در جنبش دانشجویی به زنان فعال در جنبش زنان گونه منعطف تری به خود گرفت چرا که مساله کودک در این میان مطرح بود.
▪ هنر و فرهنگ:
طرح های زنان در همه جا جوانه زد؛ مراکز زنان، انتشارات، روزنامه ها، کتابفروشی ها، کارگاه ها، گروه های موسیقی و تئاتر، کافه ها و بسیاری مکان های دیگر. طرح ها و سازمان های زنان به صورتی شبکه وار گسترده شدند. زنان دیگر تنها به دلایل سیاسی دوران دانشجویی به یکدیگر متصل نبودند بلکه اوقات فراغت خود را با یکدیگر می گذراندند و خوش بودند چرا که مشترکات زیاد دیگری را میان یکدیگر به تجربه یافته بودند.به همین ترتیب ظهور جنبش دانشجویی در اروپای دهه ۶۰ با تغییر نگرش زنان توانست باب گفتمان جدیدی را بگشاید که تحت حضور آن گفتمان کلیشه های مرسوم جنسیتی زیر سوال رفته و جنبش زنان سر برآورد. این تغییر نگرش، دیدگاه زنان را نسبت به اقتصاد نیز تغییر داد و یادآور شد که دستمزد زنان و مردان برای کاری مشابه باید یکسان باشد و هویت زنان تنها به کار در منزل خلاصه نمی شود. دانش زنانه نیز که تا آن زمان به دست فراموشی سپرده شده بود با آغاز این گفتمان تازه مجدداً در قلب جنبش دانشجویی سپس زنان شروع به تپیدن کرد؛ علومی که تا آن زمان تنها نگاهی مردانه در بر داشت به تدریج مورد توجه و مطالعه زنان قرار گرفتند و انقلابی علمی در زمینه مطالعات زنان به وقوع پیوست.
منبع:http://www.dadalos.org
نیلوفر انسان
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید