چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

داستان ما و رورتی


داستان ما و رورتی
ریچارد رورتی بیگمان فیلسوف طراز اول و بزرگی بود و بزرگتر از آن كه شخصی چون من با دانش اندكی كه از فلسفه او دارم بخواهم مقاله‌ای یا حتی یادداشتی درباره او بنویسم. شاید چون مترجم تنها مقاله او در فلسفه سیاسی، (اولویت دموكراسی بر فلسفه) هستم از من خواسته شده است این یادداشت را بنویسم.
در جهان فیلسوفانی همطراز رورتی كم نبوده‌اند و نیستند اما خبر درگذشت آنها معمولا در ایران تیتر اول نمی‌شود. پس تنها مطلبی كه در صلاحیت خودم می‌دانم كه درباره رورتی بنویسم همین است كه رورتی به چه دلیل برای ما ایرانیان تا این حد مهم شده است كه حتی در زمان حیاتش به ایران دعوت هم شد و عده زیادی برای شنیدن سخنانش گرد آمدند. رورتی فیلسوف سیاسی نبود، یا دست‌كم در وهله نخست فیلسوف سیاسی نبود.
آن مقاله «اولویت دموكراسی بر فلسفه» را هم صرفا در دفاع از لیبرالیسم سیاسی جان راولز در مقابل حملات با همادگرایان نوشته بود. اما دفاع او از دموكراسی (كه مساله روز چندین و چند ساله ماست) دفاع بدیعی بود كه با شرایط ما و جدال‌های سیاسی روز مملكت ما میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ارتباط وثیقی داشت.
لُبّ كلام رورتی را در دفاعش از دموكراسی در همین یك جمله از خود او می‌توان خلاصه كرد: «اگر ما آزادی را پاس بداریم، حقیقت پاسدار خودش خواهد بود.» و در توضیح بیشتر مطلب می‌گوید در جوامع غیردیكتاتوری حقایق یا واقعیات به این ترتیب تثبیت می‌شوند كه عقاید افراد فرصت برخورد و وفق پیدا كردن با هم را پیدا می‌كنند و حقیقت یا واقعیت سیاسی و اجتماعی چیزی جز همین توافق نیست و به عكس در جوامع دیكتاتوری در یافتن اینكه حقیقت یا واقعیت چیست بسیار دشوار و در اكثر موارد حتی ناممكن است، چون در چنین جوامعی توافق دیگر نشانه‌ای از حقیقت نیست، چون در واقع اصلا توافقی در كار نیست، بلكه زور گفتن از یك سو و گردن نهادن از سوی دیگر است.
رورتی با اشاره به رمان ۱۹۸۴ جورج اورول می‌نویسد مردم در چنین جوامعی یا واقعا گرفتار توهمات روانپریشانه هستند یا مجبورند با چنین توهماتی كنار بیایند و تظاهركنند این توهمات، توهم نیستند بلكه واقعی هستند و حقیقت دارند. افراد در این جوامع هرگز نمی‌توانند یادها و خاطراتشان را با آنچه اطرافیانشان می‌گویند وفق و تطبیق دهند. افراد در این جوامع هرگز نمی‌توانند بدانند كه خودشان دیوانه هستند یا اطرافیانشان دروغگو یا فریب‌ خورده‌اند.
جامعه دیكتاتوری، جامعه دروغگویی است كه فقط دروغ تولید می‌كند، درست همان‌طور كه اورول در رمان ۱۹۸۴ نشان داده است. اما نكته دیگری كه باید درباره سرنوشت رورتی در ایران بیان كرد سوءتفاهمی بود كه همین عنوان مقاله اولویت دموكراسی برفلسفه‌ ایجاد كرد و عده‌ای چنین برداشت كردند كه گویی رورتی به فلسفه‌ورزی و تفكر بهای زیادی نمی‌دهد و آن را كم ارج و كم قدر می‌داند.
حال آنكه در واقع دفاع رورتی از دموكراسی و آزادی متكی بر دفاع او از عقلانیت است و اساسا رشد جوامع، رشد اخلاق و رسیدن به مرحله احترام گذاشتن به انسان در مقام غایت را در گرو رشد عقلانیت می‌داند. ایكاش مقاله بسیار مهم او درباره اخلاق با عنوان «حقوق بشر، عقلانیت و احساساتی‌گری» به فارسی ترجمه شود تا آن سوءتفاهمات پیش‌آمده و ابهامات از میان برود.
من فقط یكی دو نكته از این مقاله را در اینجا بازگو می‌كنم كه می‌تواند نشان‌دهنده آزاد فكری و آزادمنشی او باشد. رورتی این مقاله را با موضوع نسل‌كشی مسلمانان به دست صرب‌ها در بوسنی و هرزگوین آغاز می‌كند و می‌پرسد چرا صرب‌ها توانستند بی‌احساس ندامت یا عذاب وجدان دست به چنین كشتار فجیعی بزنند و حتی به شكل وقیحی افراد را مثله و قطعه قطعه كنند و به زنان و كودكان تجاوز كنند.
پاسخ رورتی این است كه از نظر صرب‌ها مسلمانان انسان نبودند و درست همان‌طور كه انسان‌ها از شكار حیوانات احساس عذاب وجدان نمی‌كنند آنها هم چون مسلمانان را به چشم حیوان می‌نگریستند گرفتار چنین عذاب وجدانی نمی‌شدند. اما در ادامه مطلب رورتی این نكته را تعمیم می‌دهد و می‌گوید همه افرادی كه با هویت‌های خاص خودشان گره خورده‌اند چنین نگاهی به دیگر انسان‌ها دارند و غیرخودشان را انسان نمی‌دانند و رفتار سفیدپوستان آمریكایی با سرخ‌پوستان و سیاهان و مثال‌های بیشتری از همین دست می‌آورد.
رورتی همه تبعیض‌ها، تبعیض‌نژادی جنسیتی و قومی و دینی و هر تبعیض‌ دیگری را ناشی از همین عدم رشد عقلانیت و طفولیت می‌داند و اعلامیه حقوق بشر را بزرگترین دستاورد گذار از طفولیت و رسیدن به بلوغ انسان می‌داند.
اما رورتی باز هشدار می‌دهد كه جوامع در خود بسته، چه به شكل كشور باشند، چه به صورت جماعت‌های خاص در درون كشورها، همچنان در همان دوران طفولیت سیر می‌كنند و دیگری را اگر نه حیوان، دست‌كم پست‌تر و دشمن می‌شمارند. جهان چند فرهنگی امروز با خودش مخاطره‌های تازه‌ای را پیش آورده است.
برای همین است كه رورتی چاره درد را فقط در دموكراسی می‌داند و آن هم نه در معنای حكومت اكثریت، بلكه در معنای فضای گشوده‌ای كه مجال داد و ستد فرهنگی و دریچه گشودن فرهنگ‌های مختلف بر روی هم را فراهم می‌آورد. رورتی را در مقام فردی بی‌تعصب كه به رنج انسان‌ها بها می‌داد و آزادی و آسایش و عدالت را پاس می‌داشت گرامی بداریم.
خشایار دیهیمی
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید