چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل جامعه شناختی فرآیند تشکیل دولت


تحلیل جامعه شناختی فرآیند تشکیل دولت
به عقیده نوربرت الیاس حتی در ابتدایی ترین و مقدماتی ترین وجوه هستی انسانی هیچ چیز و هیچ وجهی را نباید «معلوم» و «ثابت و لایتغیر» فرض کرد بلکه همگی را باید بخشی از مجموعه «فرآیند»های درازمدت به شمار آورد. فرآیند، روابط و ترکیب درگیری های ذهنی الیاس و کانون توجه اوست. او به طور فزاینده یی از تضاد بین دیدگاه های «زیستی و اجتماعی»، «عاملیت و ساختار» و «فرد و جامعه» ناخرسند بود. مقاله حاضر در تلاش است ضمن بررسی و تحلیل جامعه شناختی فرآیند متمدن شدن، گامی در جهت رشد و توسعه نظریه جامعه شناختی تشکیل دولت بردارد.
● جامعه شناسی فرآیند
الیاس تحلیل بدیعی از اشکال کنش متقابل اجتماعی ارائه می دهد(وان کریکن، ۲۰۰۲؛ ۳) که ویژگی های جامعه شناسی فرآیندی او را می توان برشمرد.
نخست اینکه انسان ها حاصل یک کنش به هم پیوسته اند. برآیند ترکیب کنش های انسانی وابسته به شبکه های روابط اجتماعی متفاوتی است که از روابط آنها شکل می گیرد و قابل تقلیل به کنش های فردی نیست. این شبکه های روابط اجتماعی مدام در حال تغییرند. (لایال و کویلی ۲۰۰۴؛ ۵)
دوم این است که انسان ها تنها از طریق وابستگی های متقابل خود با دیگران به عنوان بخشی از شبکه های روابط اجتماعی قابل شناخت هستند. الیاس معتقد است ما ذاتاً اجتماعی هستیم و تنها از طریق روابط خود با دیگران موجودیت می یابیم و «طبیعت ثانوی» خود را گسترش می دهیم. یک اصل مکمل مهم در اینجا این است که مطالعه فرآیند توسعه و تحول اجتماعی که الیاس آن را «تکوین اجتماعی» می نامد ضرورتاً با تحلیل «تکوین روانی» یعنی فرآیند توسعه روانشناختی و تحول و تغییر در ساختار شخصیتی که مبنا و همگام تغییرات اجتماعی است مرتبط است. سوم این است که زندگی اجتماعی انسان ها از طریق بررسی دوره های ارتباطی آنها و نه دوره های دولت ها فهم و درک می شود. برای مثال الیاس معتقد است به جای تلقی قدرت به عنوان چیزی یا عاملی که اشخاص، گروه ها یا نهادها در مراتب بالا یا پایین در اختیار دارند باید به دوره ها و دایره های روابط مربوط به قدرت با تغییرات مداوم «تعادل ها»ی قدرت میان افراد و واحدهای اجتماعی بیندیشیم. چهارم اینکه جامعه های انسانی تنها باید از طریق تلقی آنها به عنوان ترکیب هایی از فرآیندهای درازمدت تغییر و توسعه درک و فهم شوند. او در این زمینه از «عقب نشینی جامعه شناسان به محدوده زمان حاضر» سخن می گوید. جامعه شناسی الیاس به رغم انکار او قبل از هر چیز یک جامعه شناسی تاریخی است. او معتقد است که جامعه شناسی باید از جنبه تاریخی مورد توجه قرار گیرد. (مجدالدین ۱۳۸۳؛ ۱۴۸-۱۳۱) پنجم اینکه رشد و توسعه دانش انسانی (دانش جامعه شناختی) در درون چنین فرآیندی رخ می دهد. جامعه شناسی فرآیندی الیاس پیوند نزدیکی با جامعه شناسی دانش(معرفت) دارد. (لایال و کویلی ۲۰۰۴؛ ۵) باید توجه داشت که هیچ یک از این مفاهیم و نکات در انحصار الیاس نبوده اند و می توان آنها را در آثار سایر جامعه شناسان نیز یافت. اما چیزی که رهیافت او را چنین مستحکم ساخته ترکیب و سنتزی است از آنچه به طور پراکنده در رهیافت های مختلف ساخت گرایی، کنش متقابل نمادین، تضاد، جامعه شناسی تاریخی و نظریه های مربوط به دولت و شکل گیری آن وجود داشته است. نکته مهم دیگر آنکه همه این اصول و خطوط بحث و استدلال در آثار الیاس را باید در ارتباط با یکدیگر و در یک مجموعه در نظر گرفت که فهم و درک هر یک از آنها بدون توجه به بافت ارتباطی که آن را با اصول و نکات دیگر متصل می سازد بسیار دشوار است. (مجدالدین ۱۳۸۳؛ ۱۴۸-۱۳۱)
● فرآیند متمدن شدن
الیاس معتقد است متمدن شدن نوعی فرآیند آموزش «غیرارادی» برای نوع بشر است که در نخستین روزهای بشری آغاز شده و به رغم پسگردهای بسیار تا به امروز ادامه یافته است. غایت این فرآیند نامعلوم است اما «جهت» آن معلوم و مشخص است. (الیاس ۱۳۷۷؛ ۲۴۶-۲۰۹) ذکر این نکته ضروری است که به عقیده الیاس جهت کلی و عمومی فرآیند متمدن شدن تحت تاثیر قرار نمی گیرد. تاثیر بر جهت تنها یک «رکود بسیار ناچیز» است. برای مثال در بحث از لباس های جدید حمام کردن زنان، در قرن نوزدهم زنان می بایستی از اجتماع طرد شده باشند اما آنان تنها می توانستند چنین لباس هایی را تحت شرایطی بپوشند که یک «استاندارد خیلی بالای کنترل سائقه جنسی» حفظ شود. آسودگی خاطر در چارچوب یک استاندارد خاص رفتار تمدن یافته باقی می ماند. (الیاس ۱۹۹۴؛ ۱۵۳) هیچ جامعه و هیچ گروه یا قومی در جهان وجود ندارد که درباره اش بتوان گفت «آنها متمدن اند». معهذا، معیارهای مشخص و ملموسی وجود دارد که می توان با استفاده از آنها نشان داد برخی جوامع، از پاره یی جهات، نسبت به یک قرن قبل متمدن تر شده اند. به یاری مطالعات تطبیقی منظم میان مراحل متفاوت تحول جامعه یی واحد یا میان جوامع متفاوت، می توان وجود فرآیند متمدن شدن را به صورتی واضح و روشن به اثبات رساند. اما مقوله تمدن، به مفهوم یک وضعیت غنه یک فرآیندف، در بهترین حالت، صرفاً مبین آرمانی خیالی است. (الیاس ۱۳۷۷؛ ۲۴۶-۲۰۹) الیاس معتقد است فرآیند متمدن شدن محصول برنامه ریزی دقیق و درازمدت نبوده است (جلایی پور ۱۳۸۶؛ ۶۹۴؛ الیاس ۱۳۷۷؛ ۲۴۶-۲۰۹) اما «نظم» مشخصی دارد. اساساً چگونه نظم هایی در جهان انسانی ظهور پیدا می کنند که محصول برنامه ریزی و نیت هیچ یک از افراد بشر نیست؟ پاسخ الیاس ساده است؛ رفتارها و گرایش های عقلانی و غیرعقلانی آدمیان به شیوه هایی خصمانه یا دوستانه با هم عجین شده اند که این رشته درهم بافته می تواند تحولاتی را به وجود آورد که هیچ فرد خاصی آنها را طراحی نکرده است. فرآیند متمدن شدن نه امری «عقلانی» (اگر منظور از عقلانی این است که محصول تلاش های نیت مند و هدفمند آدمیان باشد) و نه امری «غیرعقلانی» (اگر منظور از غیرعقلانی این باشد که شیوه پیدایش آن غیرقابل فهم باشد) است. این فرآیند کورکورانه شروع می شود و حرکت آن از طریق پویایی درونی شبکه روابط و از طریق تغییرات معینی که در وابستگی های متقابل افراد اتفاق می افتد ادامه پیدا می کند. (جلایی پور ۱۳۸۶؛ ۶۹۷-۶۹۴) الیاس زندگی اجتماعی را به نوعی بازی تشبیه کرده است. الگوی بازی از نظر الیاس نشان دهنده وارد شدن مردم در شبکه روابط است؛ روابطی که مردم با یکدیگر برقرار می کنند صرفاً وابسته به اعمال آگاهانه آنها نیست بلکه وابستگی های متقابل غیرعمدی بنیاد هر نوع کنش متقابل عمومی است. وی برای توضیح این امر به بازی کاسپاروف و شرت شطرنج بازان معروف جهان اشاره کرده و معتقد است اگر مثلاً حرکت دوازدهم آنها در این بازی را مورد توجه قرار دهیم، بدون توجه به حرکات قبلی و بازی های سابق آنها و سنتی که در آن پرورده شده اند، نمی توانیم این حرکت خاص را تجزیه و تحلیل کنیم. الیاس می نویسد؛ فقط در جریان حرکت های درهم بافته قبلی در جریان بازی و نتایج آن- شبکه های روابط اجتماعی قبل از حرکت دوازدهم- است که می توان حرکت دوازدهم را تبیین کرد.
(مجدالدین ۱۳۸۳؛ ۱۴۸-۱۳۱) در فرآیند متمدن شدن، الیاس گسترش تدریجی و رو به پایین تمدن درباری طرفدار استبداد را در سرتاسر جامعه مورد تحلیل قرار می دهد و معتقد است همان طور که تا به حال از مردم خویشتنداری و خودکنترلی موکد انتظار می رفت، آداب و نزاکت و طرز رفتار اجتماعی به طور فزاینده یی پیراسته تر شد. (الیاس ۱۹۹۴؛ ۱۱۵-۱۱) او دیدگاه و مفاهیم جامعه شناختی اش را در زمینه تاریخی، به ویژه در انگلستان و آلمان، به کار برده است. (فلتچر ۱۹۹۷؛ ۵) به اعتقاد الیاس تاریخ یک جامعه در تاریخ درون هر فرد منعکس است. (هاینیش؛ ۲۰۰۷؛ ۷) او با بررسی و تحلیل کتاب آداب معاشرت نوشته اراسموس به سال ۱۵۳۰ که به لحاظ تاریخی در مقطع زمانی قرون وسطی و دوران مدرن قرار داشت و هم به گذشته و هم به آینده نظر داشت، نشان می دهد که چگونه آداب معاشرت دستخوش تغییر و تحول می شود. به عنوان مثال در قرون وسطی دفع ادرار و مدفوع در انظار عمومی امری کاملاً شایع و رایج بود. (استونز ۱۳۸۵؛ ۲۱۷) در اثر درخشان الیاس، «فرآیند متمدن شدن»، «عادتواره» از مفاهیمی است که در کانون توجه الیاس قرار دارد. (فلتچر ۱۹۹۷؛ ۳) او با استناد به کتاب آداب معاشرت اراسموس، عادات جدید حمام کردن، رقصیدن، گسترش ورزش ها، پیاده روی و مسافرت، جداسازی اولیه مردان جوان از زنان و آداب و رسوم اخلاقی جنسی آزادتر را ذکر می کند. (الیاس ۱۹۹۴؛ ۵۱۸-۵۱۷) در این زمینه، او افزایش آستانه احساس «شرم» و «انزجار» را عامل دگرگونی آداب معاشرت و رفتارهای ناشایست، مطابق معیارهای امروزی می داند. (استونز ۱۳۸۵؛ ۲۱۸؛ اباذری ۱۳۸۱؛ ۲۵-۱۹) بنابراین فرآیند متمدن شدن با قابلیت اکتسابی مهار و تنظیم نفس مرتبط است؛ قابلیتی که شرط لازم بقای هر انسانی است. بدون چنین قابلیتی رفتار آدمی تماماً تابع افت وخیزهای سرنوشت یا غرایز و عواطف خویش خواهد بود. الگوی تنظیم نفس یعنی نحوه پیوند آن با غرایز خود آدمی و غرایز دیگران، همپای تحول نوع بشر در جهتی معین تغییر می کند. مفهوم تمدن به درستی با جهت این فرآیند مرتبط است. اما این واقعیت که تمدن واجد جهتی مشخص است به هیچ وجه حاکی از وجود هدف یا غایتی خاص نیست. (الیاس ۱۳۷۷؛ ۲۴۶-۲۰۹) فرآیند متمدن شدن نشان می دهد مفهوم فرویدی «فراخود» در طی زمان و در رابطه با الزامات ساختارهای به هم پیوسته اجتماعی توسعه یافته است. (لایال و کویلی ۲۰۰۴؛ ۳)
● فرآیند تشکیل دولت
متمدن شدن به چه دلیل روی داده و چگونه همچنان به طور پیوسته در حال انجام شدن است؟ الیاس معتقد است متمدن شدن را نمی توان برحسب عوامل «سلامتی و بهداشت»، «مادی و اقتصادی» و «دینداری» تبیین کرد. اصلی ترین هدف الیاس در فرآیند متمدن شدن حرکت به سوی درکی از چگونگی ارتباط بین روند تغییر در ساختار روانی انسان (تکوین روانی) و روند تغییر در ساختار اجتماعی(تکوین اجتماعی) است. او سازوکارهایی را مورد بررسی قرار می دهد که در آن سازوکارها تغییرات رفتاری بخشی از تغییرات در روابط اجتماعی محسوب می شود. او به منظور روشن کرد این امر شبکه راه ها در جوامع قرون وسطا و جوامع کنونی را با هم مقایسه می کند و می نویسد؛ در شبکه راه های «جوامع قرون وسطایی»... خطر اصلی مورد حمله واقع شدن از طرف راهزنان و سربازان است... رفت و آمدها در راه های اصلی درون شهر های بزرگ در «جوامع پیچیده» امروزی شکل متفاوتی به سیستم روانی انسان داده است. پلیس سر چهارراه های اصلی جریان عبور و مرور را تنظیم می کند. این کنترل بیرونی براساس این فرض بنا شده است که هر فرد به نوبه خود رفتار خویش را مطابق الزامات این شبکه تنظیم کند. در اینجا خطر اصلی که متوجه دیگران قرار دارد آن است که در این هیاهو فرد تنظیم نفس و کنترل خود را از دست بدهد. با پیچیده تر شدن جوامع، افراد ناچارند رفتار خود را به طور غیرارادی و حتی از روی عادت با شرایط جدید وفق دهند و تنظیم رفتار روزمره امنیت بیشتری را برای فرد به وجود می آورد. در جوامعی که دارای شکل پایداری از «انحصار قدرت» نیستند تفکیک کارکردها نسبتاً ضعیف است. برعکس، در جوامعی که دارای اشکال پایداری از انحصاری شدن قدرت هستند - جوامع سلطانی- تفکیک کارکردها کمابیش زیاد است. در این جوامع از زندگی فرد در برابر حمله ناگهانی سایر افراد و خشونت حمایت می شود اما در عین حال فرد ناچار است هرگونه میل شدید درونی برای ارتکاب خشونت علیه دیگران را سرکوب کند. الیاس به بررسی این مسأله می پردازد که «الزامات» و «محدودیت ها» چگونه در طول زمان موجب تنظیم نفس شده و رفتارهای فرد را در جهت صلح آمیز هدایت می کند. تعدیل کردن امیال و عواطف خودجوش، تنظیم غرایز، گسترش فضای ذهنی به فراسوی گذشته و آینده و عادت به پیوند دادن رخدادها در قالب زنجیره های علت و معلولی همگی سویه های مختلف آن نوع تغییر رفتار و سلوک هستند که ضرورتاً همزمان با انحصاری شدن زور و خشونت فیزیکی و گسترش شبکه های کنش اجتماعی و وابستگی متقابل رخ می دهند. این همان تغییر رفتار و سلوک در جهت گسترش تمدن است. انحصاری شدن خشونت و زور فیزیکی و تمرکز واحدها و نیروهای نظامی زیر لوای اقتداری واحد، موجب می شود که کاربرد خشونت و زور نسبتاً قابل محاسبه شود و افراد عادی (غیرنظامی) نیز خشونت شان را در فضاهای اجتماعی امن از طریق «آینده نگری» و «دوراندیشی» کنترل کنند. به عبارت دیگر تشکیل دولت استفاده آزادانه از خشونت فیزیکی توسط افراد را غیرممکن می کند. (جلایی پور ۱۳۸۶؛ ۷۰۴-۷۰۱) الیاس با وارد شدن به بحث متمدن شدن، به توسعه فهم جامعه شناختی «خشونت» و «نظارت های خشن» در جوامع اروپایی قرن بیستم کمک شایانی کرده است. از این رو می توان گفت خشونت و نظارت های خشن در کانون توجه نظریه اش قرار دارد.
(فلتچر ۱۹۹۷؛ ۳-۲) به طور خلاصه تکوین اجتماعی دولت، بازسازی تاریخ فرآیند متمدن شدن در اروپاست.
(هاینیش ۲۰۰۷؛ ۸) به عبارت دیگر، فرآیند تشکیل دولت تکمیل کننده فرآیند متمدن شدن است. (فلتچر ۱۹۹۷؛ ۲)
● نتیجه گیری
آنچه در بررسی و تحلیل نظریه فرآیند متمدن شدن آشکارا به چشم می خورد اولاً نظریه یی ترکیب یافته از آثار نظریه پردازان کلاسیک، مدرن و پسامدرن اروپا و امریکاست. ثانیاً نظریه فرآیند متمدن شدن، نمونه بارز تحلیل تاریخی پیدایش مدرنیته به عنوان نظامی اجتماعی و سیاسی است. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که الیاس بین فرد «متمدن» و «مدرن» تفاوت قائل است. (وان کریکن ۲۰۰۲؛ ۱۳۴-۸۴) ثالثاً الیاس در فرآیند متمدن شدن با تلفیق پارادایم های سطوح خرد و کلان، توانسته است تا اندازه یی مساله اساسی جامعه شناسی کنونی- تلفیق عامیلت و ساختار- را حل کند. نظریه فرآیند متمدن شدن دستاوردی فوق العاده است که درون مایه های آن می رود تا در نظریه های اخیر جامعه شناسی سیاسی مورد توجه و طرح قرار گیرد.
محسن ناصری راد
منابع؛
اباذری، یوسف (۱۳۸۱)، نوربرت الیاس و فرآیند متمدن شدن، نامه علوم اجتماعی، شماره ۱۹، صص ۲۵-۱۹
استونز، راب (۱۳۸۵)، متفکران بزرگ جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران؛ نشر مرکز
الیاس، نوربرت(۱۳۷۷)، تکنیک و تمدن، ترجمه مراد فرهادپور، ارغنون، شماره ۱۳، صص ۲۴۶-۲۰۹
جلایی پور، حمیدرضا (۱۳۸۶)، نظریه پردازان متاخر جامعه شناسی، تهران؛ دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی، جزوه درسی کارشناسی ارشد
مجدالدین، اکبر (۱۳۸۳)، نوربرت الیاس بنیانگذار جامعه شناسی فرآیند، پژوهشنامه علوم انسانی، شماره ۴۲-۴۱، صص ۱۴۸-۱۳۱
Elias, Norbert (۱۹۹۴), The civilizing process, The history of manners and state formation and civilization, Oxford: Blackwell.
Van Krieken ,Robert (۲۰۰۷), Norbert Elias, London: Taylor & Francis.
Heinich, Nathalie (۲۰۰۲), La Sociologie De Norbert Elias, Paris: La Dژcouverte.
Fletcher, Jonathan (۱۹۹۷), Violence and Civilization: An Intioduction to the Work of Norbert Elias, Cambridge: Policy Press.
Loyal, Stiven & Stephen Quilley, (۲۰۰۴) , The Sociology of Norbert Elias,Cambridge: Cambridge University Press.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید