دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


نقش سرمایه گذاری خارجی در کشور های در حال توسعه


نقش سرمایه گذاری خارجی در کشور های در حال توسعه
سرمایه گذاری خارجی بخش کلیدی جهانی سازی جدید است. مطابق با استدلا ل صندوق بین المللی پول که در دفاع از آزاد سازی بازار سرمایه بیان می دارد: بازار آزاد کاراتر است و کارایی بیشتر سبب رشد سریع تر می شود نظریه رشد از راه آزادسازی یا«رهاکردن کامل بازارها» را بیان می داریم. خصوصی سازی، آزاد سازی و تثبیت اقتصاد کلا ن باید فضایی به وجود آورد که سرمایه و از جمله سرمایه خارجی را جذب کند. این سرمایه گذاری موجب رشد می شود.
دادو ستد خارجی، دانش فنی و دسترسی به بازارهای خارجی را با خود به همراه دارد و امکان اشتغال جدید را فراهم می سازد اما در سرمایه گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه نقاط ضعف واقعی وجود دارد هنگامی که شرکت های خارجی وارد کشور می شوند، غالبا رقبای داخلی را نابود می کنند و امید کسبه ای که می خواهند صنعت خانگی را به پاکنند به یاس مبدل می سازند به فرض مثال; در کشور خودمان تولید کنندگان محلی بستنی سنتی دیگر نمی توانند با محصولا ت بستنی آیس پک رقابت کنند یک راه فکر کردن به این موضوع به وجود آمدن یک سری فروشگاه های زنجیره ای بزرگ موسوم به «دی تودی» سیتی سنتر حق امتیاز ایجاد رستوران های موسوم به سوپر استار مک دونالد- در کشورهای در حال توسعه می باشد.
منتقدان بیان می دارند که چنین فروشگاه های بزرگ زنجیره ای پس از این که کسبه محلی را از میان رقابت به درکردند روند ارزان فروشی را کنار گذاشته و منافع حاصل از قیمت های ارزان عمر کوتاهی دارد یعنی این بنگاه ها از سیاست«بازارگرمی» مدت کوتاهی به منظور از پای در آوردن رقبا استفاده می کنند البته بازهم این مساله به سرعت انجام تغییرات مربوط بستگی دارد بنگاه های محلی مدعی هستند که اگر به آنها فرصت داده شود، می توانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند و با شرکت های خارجی رقابت و کالا ها را به نحوی کاراتر تولید و به فروش برسانند دیگر این که حفظ کسب کارهای محلی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اجتماعی برای تقویت جامعه محلی اهمیت دارد. سوالی که در این جا مطرح می شود این است که آیا کسبه محلی می توانند با عوامل سرمایه گذاری خارجی رقابت کنند؟ آیا این رقابت به تقویت جامعه محلی می انجامد؟ برای جواب به این دو سوال علا وه بر بعد اقتصادی و اجتماعی باید یک نگاهی به بعد فرهنگی جوامع در حال توسعه بیندازیم فرهنگ مصرف گرایی، غرب زدگی درکشورهای در حال توسعه (مخصوصا کشورهای آسیایی) ریشه قوی دوانده است عموم مردم در این کشورها مصرف کالا ها و اجناس لوکس خارجی را به مصرف کالا ها و اجناس تولید کشور خود (محلی) ترجیح می دهند این امر مخصوصا زمانی صدق می کند که بهای تمام شده کالا های خارجی از کالا های داخلی ارزانتر باشد.
با ادامه این روند، تولید کننده داخلی، دیگر از حمایت محلی برای به بازار رساندن کالا های خود نومید می شود چنان چه اگر درصدد به حداقل رساندن قیمت کالا های خود در رقابت با کالا های خارجی برآید به دلیل عواملی چون گرانی نیروی کار، گرانی مواد اولیه وارداتی، بالا بودن هزینه های متغیر و ثابت واحد اقتصادی با شکست مواجه می شوند. در ادامه این روند، ورشکستگی واحدهای تولیدی یکی پس از دیگری امری معمول در کشورهای در حال توسعه می شود در این صورت کارگاه های کوچک و بزرگ تولیدی بسته می شوند و پس از گذشت زمانی تبدیل به مکانی برای واسطه گری و فروش کالا های خارجی می شوند!
به دنبال این مساله در کشوری که تولید در قیاس با دلا لی و واسطه گری حد پائینی دارد تورم به صورت غول بزرگی نمایان می شود که مجال بحث در رابطه با تورم و مشکلا ت به وجود آمده ناشی از آن را در این مقاله نداریم. سوالی در ذهن مطرح می شود سرمایه گذاری کشورهای توسعه یافته در کشورهای در حال توسعه به نفع کدام یک از این دو دسته (توسعه یافته و در حال توسعه) تمام می شود؟ پیش از این دلا یلی را مطرح کردیم و متذکر آن شدیم که کشورهای در حال توسعه با سرمایه گذاری خارجی دچار اقتصاد مریض می شوند اما فراموش نکنیم که هرگونه سرمایه گذاری خارجی در این کشورها بسیار پردرآمد است و این درآمدها به صورت ارز از این کشورها خارج می شود در نتیجه این کشورها با جریان پول های سوزان از داخل به خارج مواجه می شوند همین که کشورهای توسعه یافته به بازارهای انحصاری برای فروش کالاهای خود دست می یابند می تواند دلیل محکمی برای منفعت این کشورها باشد. سرمایه گذاری مستقیم خارجی تنها به بهای تضعیف فرآیندهای مردم سالا ری به دست میآیند. این مطلب به ویژه در مورد سرمایه گذاری در معادن نفت، گاز ودیگر ذخایر معدنی صحت دارد که خارجیان انگیزه زیادی برای بهره برداری از آنها با بهای پایینی دارند.
گذشته از اینها، سرمایه گذاری ها آثار نامطلوب دیگری هم دارند که اغلب هیچ کمکی به رشد اقتصادی نمی کنند درآمدی که بهره برداری از معادن حاصل می کند، می تواند خیلی زیاد باشد ولی توسعه عبارتست از تحول در جامعه به فرض مثال، سرمایه گذاری در معادن در یک نقطه دور دست کشور به جز درآمدی که ایجاد می کند کمک ناچیزی به تحول در جامعه ( توسعه) می کند. این امر اقتصاد دوگانه را ایجاد می کند اقتصادی که در نقاطی از آن ثروت مشاهده می شود و در نقاطی فقر مشاهده می شود که از آن به عنوان «تضاد طبقاتی» یاد می کنیم هم چنین در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که منابع غنی وسرشاری دارند به جای اینکه توان کشور صرف تولید ثروت شود همه تلا ش ها به اختصاص درآمدهای ناشی ازاین منابع ( که اقتصاددانان آن را «رانت» می گویند. معطوف است مثال این امر، کشور خودمان، ایران است.
فهرست شکایت های مشروع از سرمایه سرمایه گذاری مستقیم خارجی تمامی ندارد اما این سرمایه گذاری ها تنها از آن جهت شکوفا می شوند که امتیازهای ویژه ای از دولت دارند نمونه ای از موفق ترین کشورهای در حال توسعه در امر سرمایه گذاری خارجی; سنگاپور، مالزی، حتی چین می باشد. اگرچه این کشورها اقتصادشان را به روی خارج باز کردند ولی این کار را به آرامی و مرحله ای انجام دادند، در واقع این کشورها از جهانی سازی به معنی واقعی کلمه استفاده کردند و صادراتشان را بالا بردند و در نتیجه به رشد سریع تری هم دست یافتند اما موانع حمایتی را با دقت منظم و مرحله ای و تنها وقتی مشاغل جدید ایجاد شدند برداشتند ابتدا مطمئن شدند که سرمایه ای برای ایجاد بنگاه ها و مشاغل تازه در دسترس است و حتی در تشویق بنگاه های جدید نقش کارفرمایی برای خود پذیرفتند. به عنوان مثال چین موانع تجاری خود را اکنون پس از ۲۵ سال که حرکت به سوی بازار شروع کرده یعنی دوره ای که رشد فوق العاده ای داشته است به تدریج بر می دارد.
در پایان این مطلب به عنوان نتیجه گیری اضافه می کنیم: سرمایه گذاری خارجی تنها زمانی موثر واقع می شود که پدیده جهانی سازی (ationzglodali) به صورت مرحله ای در تمامی ابعاد (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی) همراه باشد علت موفقیت کشورهای آسیای شرقی در این امر، آن بود که سرمایه گذاری خارجی را زیر کنترل خود داشتند نه به خاطر خود سرمایه و نه برای کارفرمایی بلکه به دلیل دسترسی به بازارها و دانش فنی جدیدی که به همراه این سرمایه ها می آمده است. در غیر این صورت هرگونه سرمایه گذاری خارجی چه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای در حال توسعه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی که متذکر آن شدیم مواجه می شوند و خسارت های جبران ناپذیری که از جمله آن تورم تصاعدی است را به ارمغان می آورد.
نویسنده : بهاره جوادی فرد
منبع : روزنامه مردم سالاری