یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تغییری برای تغییر نکردن


تغییری برای تغییر نکردن
اگر بخواهیم تمامی تاریخ آمریکا را در یک کلمه فشرده و خلاصه کنیم، آن کلمه بدون تردید «تغییر» خواهد بود. تغییر علت اصلی شکل‌گیری کشور آمریکا و انگیزه فعالیت‌های آن بعد از استقلال است. به خاطر ایجاد تغییر در زندگی خود بود که ساکنان مستعمره‌های سیزده‌گانه، خانه و کاشانه خود در اروپا را رها کرده راهی دیار غربت در دنیای جدید شدند.
بعد از آن بسیاری از شهروندان تازه استقلال‌یافته در جست‌و‌جوی طلا، امکانات جدید زندگی و خلاصه تغییر زندگی به میل خود به سرحدات غربی، یا غرب وحشی، رفتند. ته کشیدن منابع طلا و رسیدن به اقیانوس آرام در دهه۱۸۹۰ برای بسیاری از مردم این کشور به معنای پایان یافتن فرصت‌ها معنی می‌داد، ضربه روانی سختی که آنان را به فکر تغییر انداخت و دولت را هم متوجه دنیای خارج کرد. مطالبات عمومی آمریکاییان برای تغییر معمولا در مقاطع انتخابات ریاست‌جمهوری و کنگره در این کشور بروز می‌کنند. عواملی که در طول تاریخ این کشور و در گذرگاه انتخابات سبب توجه مردم به تغییر شده‌اند، متعدد و مختلف و بستگی به زمان‌های مختلف دارد.
اما در مجموع عوامل زیر در شکل‌دهی به اندیشه تغییر در طول تاریخ نقش موثر داشته‌اند. همین عوامل سرنوشت انتخابات سال جاری را احتمالا رقم خواهند زد:
۱) تحولات اقتصادی، همچون توانایی خرید مردم، تورم، رکود اقتصادی، وضع مالیات‌ها
۲) تحولات اجتماعی، همچون مسائل نژادی، کارگری، مخالفت‌های ضد جنگ، سقط جنین، مهاجرت و...
۳) ویژگی حزب حاکم در هشت سال گذشته، این که تغییر همیشه نیم‌نگاهی علیه حزب حاکم در هشت سال گذشته خود را دارد.
۴) میزان نامحبوب بودن رئیس‌جمهور حاکم، اینکه تغییر همیشه نگاهی تند علیه رئیس‌جمهور نامحبوب در کاخ سفید دارد.
تغییر برای اولین‌ بار گل‌واژه فعالیت‌های انتخاباتی در آمریکا در جریان مبارزات انتخاباتی بعد از جنگ ۱۸۱۲ شد. در آن انتخابات، آندره‌جکسون، از سرداران جنگ مزبور، داعیه ایجاد تغییرات در حکومت را داشت. او پس از انتخاب شدن ساختار دموکراسی آمریکا را تغییر اساسی داد، که ویژگی بارز آن مشارکت دادن هرچه بیشتر «توده‌ها» و مردم عادی در آن بود. بدین ترتیب، «دموکراسی جفرسونی (Jaffersonian Democracy) به «دموکراسی جکسونی» (Jacksonian Democracy) تغییر کرد.
اندیشه تغییر بار دیگر در سال‌های آخر قرن نوزدهم در قالب دوران پیشروی(Progressive Era) سر درآورد. در واقع سال‌های ۱۸۹۵-۱۸۷۰ سال‌های توجه بی‌وقفه به توسعه اقتصادی و صنعتی در آمریکا بود. ‍آزادی، بیشتر آزادی برای سرمایه‌داران و کارخانه‌داران و اصحاب آنان معنی می‌داد. همراه با پایان یافتن سرحدات غربی و رسیدن جست‌و‌جوکنندگان طلا به آب‌های اقیانوس آرام عطش تغییر و تحول اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آمریکا بالا گرفت.
روسای جمهوری ویلیام مک‌کیینلی، تئودور روزولت، ویلیام هوارد تافت و ودرو ویلسون که از ۱۸۹۶ تا ۱۹۲۰ بر سر کار بودند، به رئیس‌جمهوران اصلاح‌طلب مشهور شدند از این جهت که در بازار آزاد آمریکا تغییر تدریجی پدید آوردند، و به منظم‌تر و عقلانی‌تر شدن و تحت نظارت حکومتی درآوردن آن کمک کردند. آنان همچنین برای بیرون آوردن بازار آزاد از انحصارطلبی مقرراتی وضع و پیاده کردند که قانون ضدکارتل شرمن (Sherman Anti- Trust Act) از آن جمله است.
در سال‌های ۱۹۳۲-۱۹۲۰، که روسای جمهوری طرفدار کارتل‌ها و گسترش بی‌رویه بازار آزاد، وارن هاردینگ، کلوین کولیچ و هربرت هوور، بر سرکار بودن، برنامه سیاسی احزاب مخالف حزب جمهوریخواه حاکم، و از جمله حزب مردمی(Populist Party)، تغییر و تحول بود. البته این احزاب در طول این دوره هرگز به قدرت نرسیدند، اما نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها به واقعیت پیوست و به صورت سقوط بازار بورس نیویورک و رکود بزرگ(Great Depression) از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۶ نمود پیدا کرد. این بحران، به‌نوبه خود، ظهور فاشیسم در اروپا و متعاقب آن وقوع جنگ‌جهانی دوم را تسهیل کرد.
فرانکلین روزولت کاندیدای دموکرات‌ها در انتخابات ۱۹۳۲ از اندیشه تغییر و تحول سخن می‌گفت و می‌گفت از تنها چیزی که باید ترسید ترس از تغییر است. او پس از انتخاب شدن برای مبارزه با رکود بزرگ، برنامه اصلاحی تحت عنوان «معامله بزرگ» (New Deal) تهیه و اجرا کرد. ویژگی بارز آن دادن اختیارات نظارتی بر روند فعالیت های بازار و فعال نمودن دولت در اقتصاد بود. با این وجود، مشکل رکود بزرگ حل نشد و تنها ورود آمریکا به جنگ دوم آن را پایان داد.
اندیشه تغییر بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۶۰ به آمریکا بازگشت. پس از هشت سال حکومت محافظه‌کاران به ریاست‌جمهوری دوایت آیزنهاور، کاندیدای دموکرات‌ها، سناتور جان‌اف.‌کندی، داعیه‌دار ایجاد تغییر شد. برنامه او در قالب «مرزهای نو» (New Frontiers) مطرح گردید. او پس از پیروزی آن تغییرات را به مرحله اجرا گذاشت، که شامل قانونگذاری‌های پیرامون حقوق مدنی سیاهان نیز می‌شد. کشته شدن او، اندیشه‌ها و آرمان‌های تغییر را از بین نبرد و در دوران ریاست‌جمهوری بعدی لیندون‌بی.‌جانسون ادامه پیدا کرد. دوره کندی آغاز نضج گرفتن جنبش مدنی سیاهپوستان بود و دکتر مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش مدنی، آن را با درایت و دوراندیشی اداره می‌کرد. نطق معروف «من این رویا را دارم» (I have a dream) اکنون در آمریکای جوگیر گشته در جنون اوباما (Obamamenia)، به تحقق پیوسته است.
اندیشه تغییر در آمریکا در سال‌های اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰ در جنگل‌های هندوچین دفن شد و حتی سیاست‌های جیمی کارتر هم نتوانست آنها را نجات دهند.
از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۸- نزدیک به ۳۰ سال- سیاست‌های مخالف تغییر و حفظ وضع موجود بر آمریکا حاکم بودند. ابتدا تصور می‌شد که روی کار آمدن بیل کلینتون، با توجه به شعارهای انتخاباتی او در سال ۱۹۹۲ در این دوران تغییری می‌دهد. اما کوتاه زمانی بعد معلوم شد که تغییرات ایجاد شده توسط کلینتون در حد انتظار عمومی نیست. این سرخوردگی مردم، خود را در انتخابات ریاست‌جمهوی سال ۲۰۰۰ نشان داد که شرکت کم و نومیدانه طرفداران تغییر، موجب شد که کاندیدای ریاست‌جمهوری از حزب دموکرات، که اتفاقا ۵۰۰ هزار رای هم بیشتر از کاندیدای جمهوریخواه داشت، از رقیب شکست بخورد! در انتخابات سال ۲۰۰۴ هم جورج دبلیو بوش سوار بر اسب ۱۱ سپتامبر، سمند کاندیدای تغییر را از حرکت باز داشت.
● قابلیت‌های شعار تغییر در انتخابات جاری
رسانه‌ها و محافل مختلف سیاسی آمریکا سعی وافر دارند که ابعاد گسترده تغییرخواهی عمومی در میان مردم را کمتر از آنچه هست نشان دهند، در حالی که توجه عمومی به تغییر از توجه مردم به تغییر در سال ۱۹۳۲، دوران رکود بزرگ، بیشتر است. در آن دوران مردم آمریکا در جنگ خارجی نبودند، اما اکنون دست به گریبان دو جنگ خارجی‌اند. در دوران رکود بزرگ مردم با مشکل قیمت بالای بنزین برای خودروهای خود روبه‌رو نبودند، اما امروز همه وابسته به خودروها، و خودروها هم وابسته به بنزینی هستند که قیمت آن مدام بالا می‌رود. ظریفی می‌گفت که در آمریکا هرگز یک انقلاب اجتماعی- سیاسی روی نمی‌دهد، به شرط اینکه قیمت بنزین بالا نرود. از این گذشته، امروزه، مخالفان نسبت به اقتصاد نولیبرال در آمریکا همچون در سایر نقاط جهان بسیار زیادند.
در انتخابات ماه نوامبر جاری همه گروه‌های فوق، یعنی گروه‌های مخالف جنگ، مخالف گرانی بنزین و گاز و مخالفان اقتصاد نولیبرالی همه به هواداران تغییر پیوسته‌اند. اکنون عطش تغییر واقعی در آمریکا، همه جا و در میان همه اقشار اجتماعی احساس می‌شود. بحران اقتصادی هم این عطش برای تغییر و تحول را نه‌تنها در طبقات کم‌درآمد و کارگری و اقشار پایین و متوسط طبقه متوسط، بلکه حتی در قشر بالای جامعه آمریکا گسترش داده است.
البته، به شرط رخ ندادن اتفاقات امنیتی- بین‌المللی غیرمترقبه، نظیر حمله روسیه به گرجستان در ماه اوت گذشته یا حوادث تروریستی، رفتار اصحاب کالج انتخاباتی(electoral college) آمریکا در انتخابات ماه نوامبر این کشور قابل پیش‌بینی است. حتی پیش‌بینی می‌شود که حزب خواستار تغییر، دموکرات‌ها، در انتخابات کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) کرسی‌های زیادی را به خود اختصاص دهند. اما پیش‌بینی تداوم اندیشه تغییر و پیاده شدن آن بعد از ۲۰ ژانویه ۲۰۰۹، که رئیس‌جمهور جدید به کاخ سفید می‌رود، و به‌طور کلی برای سال‌های بعد مشکل است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۶۴ لیندون‌بی.‌جانسون دموکرات از تگزاس و باری گلدواتر جمهوریخواه از آریزونا درگیر رقابت با یکدیگر بودند.
جانسون با وعده و وعیدهای فراوان برای ایجاد تغییر با بیشترین اکثریت در تاریخ آمریکا- تا آن زمان- پیروز شد. اما بعد از گذشت چند ماهی یک کاریکاتوریست از یک نشریه آمریکایی که از عملکرد ریاست‌جمهوری سرخورده شده بود در قالب کاریکاتوری وی را نشان داد که در آینه نگاه می‌کند. اما به جای تصویر خود تصویر رقیب انتخاباتی شکست‌خورده، گلدواتر، را می‌بیند. آیا این کاریکاتور در ماه‌ها یا سال‌های بعد با اندکی تغییر در چهره و رنگ پوست چاپ مجدد خواهد شد؟
دکتر پرویز امامزاده فرد
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید