یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


« خود کفائی در تولید بنزین بی معناست»!!


« خود کفائی در تولید بنزین بی معناست»!!
دراین که اتوموبیل ها درایران با فناوری عهد بوقی تولید می شوند و مصرف بنزین شان زیاد است وهوارا هم تا سرحد خفه کننده ای آلوده می کنند، تردیدی نیست. و البته که باید برای بهبود فناوری تولید اتوموبیل، و به خصوص برای از رده خارج کردن این ماشین های مش ممدلی ناصرالدین شاهی که نه بوق دارند و نه صندلی با یک عزم ملی دست به کار شد. همه این حرفها درست- .ولی چرا دراین عرصه ها این کار را نمی کنند، نمی دانم. تا اندرون خانه مردم را می توانند « کنترل» کنند و کنترل می کنند، ولی از تردد این همه ابزارهای دودزای « خودکشی عمومی» نمی توانند جلوگیری کنند! مارا دست انداخته اید یا خودتان را!
با این همه، فرمایش وزیرسابق نفت را من یکی خوب نمی فهمم که « خودکفایی در تولید بنزین بی‌معناست». می خواهم چرایش را بپرسم می بینم که خودشان ادامه می دهند که « تولید [بنزین در داخل] برای ما صرفه اقتصادی ندارد پس همان بهتر که بنزین به کشور وارد شود. اما با قیمت واقعی به فروش برسانیم تا کشور دچار بحران نشود». از جمله دلایلی که برای صرفه اقتصادی نداشتن تولید بنزین درداخل ارایه می دهد این است که ما درایران« فاقد زنجیره توزیع هستیم».
سئوال اول، اگر این طوری است، بنزین وارداتی چگونه توزیع می شود؟ سئوال دوم، چراست و چگونه است که مصرف بنزین، ظاهرا هرسال روزی ۶ تا ۷ میلیون افزایش می یابد! و سئوال سوم، وزیر سابق نفت هشدار می دهد که « مدعیان تولید داخل بنزین باید متوجه باشند که برای تولید بنزین باید از صادرات نفت بکاهند و برای پوشش واردات بنزین باید از ۴/۱ میلیون بشکه صادرات نفت چشم پوشی کنند که سود پالایشگاهی اصلا به این میزان نیست». نمی دانم که آیامن حالم خوب نیست یا این که آقای زنگنه خدای ناکرده حالشان نامساعد است. چگونه است که صدور نفت خام- بدون انجام هیچ کار ارزش افزائی برروی آن « صرفه اقتصادی» دارد ولی تولید بنزین درداخل- که احتمالا می تواند جایگزین بنزین وارداتی بشود که باید از نفت خام گران تر باشد- یا من اشتباه می کنم!- برای اقتصاد ایران مناسب نیست!
البته وقتی از فروش بنزین وارداتی به « قیمت واقعی» حرف می زنند، من یکی که نمی دانم منظورشان کدام قیمت است! و اما، پرسشی که پیش می آید، این است آقای زنگنه، در بعضی از ممالک استکباری، علاوه بر بستن مالیات بر بنزین و خیلی کارهای دیگر، به نظام حمل و نقل عمومی- راه آهن و قطار زیرزمینی و اتوبوس... هم توجه می کنند که تقاضا برای اتوموبیل شخصی- حتی از انواع خیلی مدرن و کم مصرف را هم کاهش بدهند. وقتی در سیستم راه آهن ماشین دودی شاعبدالعظیمی ایران- از هر ۵ نفری که متقاضی بلیط مسافرت با راه آهن است فقط یک نفر می تواند با راه آهن مسافرت کند ( ۱۰۰ میلیون متقاضی بلیط و ۲۰ میلیون ظرفیت حمل مسافر)، شما انتظار دارید مردم مثل زمان ناصرالدین شاه با اسب و قاطر به مسافرت بروند! من با به قول شما « واقعی کردن» قیمت ها صددرصد موافقم. به شرط این که کسانی مانند شما خواهان « واقعی کردن درآمدها» هم باشند، یک، و درضمن، برای بهبود حمل ونقل عمومی هم هرکاری از دستتان بر می آید را انجام بدهید. در نبود یک نظام حمل ونقل عمومی مناسب و قابل دسترس، واقعی کردن قیمت بنزین، نوع دیگری از « اختصاصی سازی» امکانات است. یعنی دروجه عمده، فقط آنهائی می توانند سوار اتوموبیل بشوند که بیشتر از دیگران پول دارند.... اگر خواسته نهائی این است که خوب، آدم بهتر است با مردم صادق باشد.
واقعی کردن قیمت – بدون انجام آن چه های دیگری که باید انجام بگیرد- باعث می شود که نه از تاک نشانی بماند و نه از تاک نشان....
http://niaak۱.blogspot.com/


همچنین مشاهده کنید