یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فیلم ایرانی و جامعه ایران


فیلم ایرانی و جامعه ایران
یکی از مشکلات من هنگام سفر به لندن این است که برای اکرم (همسرم) و فرهنگ (پسرم) چه سوغاتی بیاورم که برایشان جالب و دوست داشتنی و در عین حال مفید باشد. هر چیزی که فکرش را می کنم در لندن هست و با خودم می اندیشم چیزی ببرم که در آنجا نباشد و از دیدنش خوشحال شوند. در سفر قبلی ام (بهمن ۱۳۸۴) اکرم پیشنهاد داد فیلم های ایرانی بخرم تا به تقویت زبان فارسی فرهنگ هم کمک کند.
در عین حال، حال و هوای ایران را نشان می دهند و نوعی آموزش فرهنگی برای فرهنگ پسرم هم هست. پیشنهاد جالبی بود. فوراً با محمد (برادر زاده ام) که اهل هنر و سینماست مشورت کردم و فهرستی از فیلم های خوب سال های اخیر را تهیه کردم و ۱۷ فیلم را توانستم تهیه و خریداری کنم. آنها به لندن آوردم و مدت دو هفته اقامتم آنها را تماشا کردیم.
نوبت بعد که لندن می آمدم، یعنی همین نوروز ۱۳۸۵ مجدداً به یک فروشگاه محصولات فرهنگی رفتم و بدون اینکه چیزی را انتخاب و گزینش کنم و شناختی از فیلم ها داشته باشم، ۳۷ فیلم شامل تعدادی فیلم خارجی (فیلم های "از مجموعه شاهکارهای تاریخ سینما) و تعدادی فیلم ایرانی خریدم و راهی لندن شدم. اجازه دهید ابتدا فهرست فیلم هایی را که در این مدت دیدم بنویسم. تعداد دیگری از فیلم ها باقی مانده است و امیدوارم در سفرهای بعد ببینیم.
ـ من ترانه ۱۵ سال دارم
ـ سگ کشی
ـ مار مولک
ـ رخساره
ـ کافه ترانزیت
ـ اکس پارتی
ـ فراری
ـ بالای شهر پایین شهر
ـ همنفس
ـ سالاد فصل
ـ ساقی
ـ بله برون
ـ خاکستری
ـ غریبه
ـ مهمان مامان
ـ قرمز
ـ روسری آبی
ـ سایه روشن
ـ مجردها
ـ این زن حرف نمی زند
ـ خوابگاه دختران
ـ بید مجنون
ـ پارتی
ـ گل یخ
ـ شارلاتان
ـ معادله
ـ عشق + ۲
ـ دربدرها
ـ اشک ها و لبخندها -- داستان عشق
ـ می خواهم زنده بمانم
ـ آفتاب سرخ
مدت اقامتم در لندن وقت زیادی صرف تماشای این فیلم ها کردم. این کار نه تنها سرگرمی مناسبی بود که می توانستیم بصورت جمعی و کنار هم باشیم بلکه در مباحث مطالعات فرهنگی و مردم شناسی فرهنگی در کلاس های درسم می توانم از این فیلم ها استفاده کنم. برخی از این فیلم های ایرانی بمراتب بهتر از سخنرانی های کسل کننده و ملال آور می توانند دانشجویان را به شناخت، تحلیل و نقد فرهنگ معاصر ایران علاقه مند کنند.
البته در ایران سینما و فیلم برای بییندگان جوان وسیله ی سرگرمی و گذران اوقات فراغت است تا راهی برای شناخت و تحلیل فرهنگ. یک دلیل این امر عدم استفاده از فیلم به مثابه ابزار آموزشی در دانشگاه ها ماست. فیلم های ایرانی، حتی فیلم های گیشه ای و تجاری آن حاوی نوعی «نقد اجتماعی» است. من با توجه مجموعه فیلم هایی که در این چند ماه اخیر دیده ام و شناخت کلی که از سینمای ایران دارم، گفتمان غالب بر فیلم های ایرانی دو دهه اخیر را گفتمان نقد و خود انتقادی فرهنگی می دانم. برخی از این فیلم نوعی «خود مردم نگاری» هستند که لایه های پنهان فرهنگ معاصر ایران را بازنما می کنند.
متأسفانه مجال کافی ندارم اما دوست دارم درباره فیلم های ایرانی و برداشتی که از تک تک آنها دارم چیزی را بنویسم.
هر بار فیلمی را می دیدم احساسم این بود که «مطالعه میدانی» انجام داده ام و «مشاهدات دست اول» از فرهنگ ایران بدست آورده ام. هر فیلم مرا به زیست جهان متفاوتی از خرده فرهنگ های ایرانی می برد. سینمای ایران مانند رمان های آمریکای لاتین سبک واقعگرای جاودیی دارد. من بیشتر مایلم فیلم های ایرانی را «مردم نگاری سور رئال» بنامم. روایت های فیلم ایرانی معاصر بیش از آنکه زاده تخیل کارگدان و نویسنده باشد آمیزه ای از واقعیت، نقد و بازنمایی است. من منتقد هنری سینما نیستم و قضاوتم بر مبنای تحلیل فرهنگی و انسان شناسنانه است. برای من این مهم است که فیلم تا چه میزان با جامعه و فرهنگ ارتباط برقرار می کند و این ارتباط چگونه بازنما می شود.
یکی از ابعاد برجسته سینمای ایران نحوه بازنمای زن در آن است. زن و سینما در همه جا دو مقوله بهم پیوسته اند. اما آنچه سینمای ایران معاصر را متمایز می سازد نحوه پیوستگی اش با زن است. زن در این فیلم ها برای استقلال و فردیت و احراز هویت زنانه اش مبارزه می کند. زن موجودی است توانا و با تدبیر که سرشار از عواطف انسانی و ارزش های اخلاقی است.
زن الگوی انسان آرمانی ایرانی است که به اشکال مختلف مشقت های مدرن شدن و در عین حال سنتی بودن را بدوش می کشد. زن انسان اسطوره ای جامعه در حال گذار است. فرشته نجات و فرشته ای که با نجات یابد. تحولات جامعه و فرهنگ ایران و تأثیراتی که شهرنشینی، صنعت، آموزش، بوروکراسی، رسانه ها، جهانی شدن و بسط ارتباطات با جهان و عوامل مدرن دیگر بر این جامعه و فرهنگ نهاده اند بخوبی در فیلم های ایرانی بازنما شده اند.
گسترش عشق رمانتیک، از گسیختگی خانواده، فرو پاشای ارزش های سنتی، نا توانی دولت در تحقق ایده آل ها و آرمان های وعده داده انقلابی و ایدئولوژیک اش، ظهور طبقه متوسط جدید شهری و مسائل آنها، گسترش نابرابری های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، شکاف نسل ها، گسترش مسائل اجتماعی مانند بیکاری، اعتیاد، فحشا، فقر، مهاجرت و در بدری، گسترش بی اعتمادی اجتماعی، فرسایش سرمایه اجتماعی و بسیاری مسائل دیگر، چیزهایی است که در فیلم های ایرانی می توان دید.
دکتر نعمت الله فاضلی
منبع : فرهنگ شناسی


همچنین مشاهده کنید