یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مسایل فرهنگ عمومی


مسایل فرهنگ عمومی
اساساً اركان هر جامعه‌ای بر فرهنگ آن جامعه استوار است و مبانی فرهنگی ، منبعث از نحوه تعلیم و تربیت، عقاید ، سنن، رسوم ملی و مذهبی می‌باشد ،‌كه پایه فرهنگ عمومی را بنا می‌نهد .
به عبارت دیگر فرهنگ عمومی مجموعه‌ای از عملكردها و نحوه رفتار افراد در برابر گرایش‌های عقیدتی ، سیاسی ، اجتماعی ، هنری و اقتصادی است كه به نوع تربیت با توجه به جنیه های فردی و اجتماعی آن بستگی دارد در جنبه‌های فردی، فرهنگ عاملی برای رشد و هدایت شخص جهت برقراری تفاهم‌بین سایر افراد جامعه است و از طریق آن استعدادهای نهفته برای زندگی هدفدار متجلی می‌شود. در بعد اجتماعی ، فرهنگ ، نقش هماهنگ‌ساری برای تفاهم با محیط درتمام زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی ، عقیدتی و ... داشته و در سایه قوانین و مقررات، آداب و سنن و حقوق و وظایف، چارچوب‌های مشخصی قرار دادی عمل می‌نماید. در حقیقت، فرهنگ عمومی، كمال مطلوب فرهنگی است كه، همه نیازهای انسان با محیط سازگار وبا مقتضیات زمان وفاق می‌یابد .
برای شناخت فرهنگ عمومی جامعه، باید به موازات نقش تعلیم و تربیت در پیدایش فرهنگ به سنتها، اعتقادات مذهبی و میزان رشد اقتصادی و اجتماعی و ... پرداخته شود.
فرهنگ عمومی جامعه در نوع تكوین شخصیت افراد آن جامعه تاثیر به سزایی دارد. فریس می‌گوید: ساختمان بدن آدمی هر چه كه باشد، محكوم به قدرت نفوذ نامحدود جامعه و فرهنگ حاكم برآن است .
فرهنگ جامعه نادرست از افراد ناتوان به لحاظ جسمی ، قهرمان توانمند تاریخی می‌سازد. و نیز شخصیتهای قدرتمند زورمدار را ، بی‌بها ومیان تهی می‌نماید تعلقات فرهنگی یك جامعه از ماهیت انسانی، شخصیت دیگری معرفی می‌كند كه با حقیقت وجود او مغایر است به نظر جامعه‌شناسان ترقی، خوشبختی و سعادت حقیقی زمانی حاصل می‌شود كه تمام افراد دنیا بدون توجه به نژاد و اقلیم و دیگر خصوصیات قومی و منطقه‌ای، از مزایای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی واحدی بهره‌مند شوند،‌ واختلا فات مادی و مانع اقتصادی، مانع رشد و تكامل فرهنگی طبقات محروم نشود. اما خوشبختی‌ای كه مادی گرایان در تفسیر فرهنگ ترسیم می‌كنند. امری نیست كه ضرورت اصلی زندگی به شمار رود .
زیرا از زندگی به غیر از تمتعات جسمانی و رشد بدنی انتظار دیگری هم وجود دارد. مانند فرد تحصیل كرده‌ای كه تمامل فكری یافته است، برای سعادت دیگران جان خود را نثار می‌كند و گاه مرگ را برخود پرستی و فراهم ساختن لذات آنی ترجیح می دهد و این یك فرهنگ الهی است كه در قاموس مادیون، محلی از اعراب نداشته و قابل تفسیر و معنا نیست .
بنابراین فرهنگ عمومی جامعه نقش تعیین كننده در معرفی كنش‌ها و واكنش‌ها، نگرش‌ها و گرایشها، منشها و رفتارها و شخصیت عمومی جامعه دارد. چنانچه در روند آن كوچكترین خلل و انحرافی پدید آید، بزودی بخش وسعی از رفتارهای عمومی افراد را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
در این مقاله تلاش برمعرفی فرهنگ عمومی جامعه اسلامی است . ابتدا ضمن آشنایی با واژه فرهنگ و مفاهیم آن، فرهنگ اسلامی و غیر اسلامی ، مقایسه و ارشها و ضد ارزشها در جامعه اسلامی معرفی می‌شود. سپس یك آمار تخریبی از ضد ارزش‌ها، تحت عنوان بحران هویت فرهنگی و چگونگی پیدایش آن و شیوه‌های استكبار در تهاجم فرهنگی تشریح شده و توصیه‌ها و پیشنهاداتی را به عنوان راه كارها تقدیم فرهنگ دوستان، دانش پژوهان، مربیان و مجریان تعلیم و تربیت در نظام مقدس جمهئری اسلامی می‌نماید .
امید است این مجموعه هر چند مختصر قادر به تفسیر وتبیین اهداف فوق باشد و با انتقاد اندیشمندان و صاحبنظران توفیق اصلاح یافته و فتح‌بابی برای پژوهشهای بعدی گردد . شاید كه این مجمل زمینه ای برای تحول و اصلاح عمیقتر فرهنگ كشور اسلامی ما باشد .
همان گونه كه حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:
«فرهنگ ما باید متحول شود، بزرگترین تحول كه باید بشود در فرهنگ است . زیا فرهنگ بزرگترین موسسه‌ای است كه ملت را به تباهی و یا به اوج عظمت و قدرت می‌كشد. برنامه‌های فرهنگی هم تحول لازم دارد.»
● فرهنگ و مفاهیم آن
فرهنگ معادل در لغتنامه‌های فارسی، به معنای مجموعه آداب، رسوم متداول ، بین یك قوم یا منطقه، و یا شهر و كشوراست .
در فهنگ «ویستر » فرهنگ یك الگوی پیچیده از عادات و رفتارهای ویژه یك گروه اجتماعی، قومی ، نژادی و یا مذهبی است . همچنین توسعه و پیشرفت انسان در زمینه‌هایفكری هیجانی و علایق و منشها كه منتهی به راه وروش خاص بیانی و عقیدتی می‌شود، معنی گردیده‌است . و یا در تعبی دیگر ، مجموعه ایده ها ، رسوم مهارتها و هنرها و... كه در دوره مشخصی جزء روش زندگی مردم می‌شود.
فرهنگ از دیدگاه تایلر دانشمند انسان شناس انگلیسی قرن ۱۹، عبارت است از : «فرایندی از دین و دانش ، هنر ، اخلاق و قانون، یا هر نوع توانایی كه انسان از جمله كسب می‌نماید »
فرهنگ دارای ابعاد مادی و معنوی است . بعد مادی فرهنگ مشتمل بر اشیاء و پدیده‌هایی است كه فرد بنا به تمایلات خود آنها رابر می‌گزیند، و در انتخاب آنها معمولاً توجه به عرف و عادت رایج درجامعه دارد . مانند انتخاب لباس ، رنگ، تزئینات و غیره . اما فرهنگ در بعد معنوی : شامل افكار و عقایدی است كه از آن شیوه‌های رفتاری عكس‌العمل‌ها و برخوردهای عاطفی، اخلاقی و اجتماعی و ... منبعث می‌شود . قوانین ، ادبیات ، علوم . چگونگی انتخاب روش زندگی عموماً برخاسته از فرهنگ غیر مادی است. اگر در فرهنگ غیر مادی، ملاكهای عقیدتی و مذهبی مطرح شود، در این صورت فرهنگ به اسلامی و غیر اسلامی قابل تفكیك است.
● فرهنگ اسلامی
با توجه به ملاكهای عقیدتی و مكتبی، درمعارف واعتقادات مذهبی كه ریشه در آیات قرآنی و احكام الهی دارد، تعیینمی شود. و از سوی ائمه اطار سلام ا... علیهم اجمعین واندیشمندان اسلامی تعبیر و تفسیر می‌گردد. این گونه فرهنگ مبتنی برجهان بینی اسلامی پایدار بوده و اصول آن لایتغیر است .
● فرهنگ غیر اسلامی
فرهنگ غیر اسلامی بپایه تحریف اصولی مكتبی و نفی اعتقادات مذهبی بنیان نهاده شده است. چنین فرهنگی برای نیل به هدفهای مادی و انتفاعی و نادیده گرفتن ارزشهای والای انسانی تا كمترین مرحله انسانی نزو كرده ودر نتیجه ناپایدار است. در این فرهنگ آداب و رسوم، باورهای اجتماعی، خط مشی‌ها، براساس تمایلات و اراده صاحبان قدرت وزورمندان، دستخوش تغییر و تحول می‌گردد. و هر از چندگاهی ، جدیدترین مدها، رسوم و افكار عموم جامعه را تحت تاثیر قرار داده و مبتلا به تغییرات سبب انحطاط و سقوط عقاید بشریوخلاف منطق و اصول انسانی باشد .
● ویژگیهای عمومی فرهنگ
فرهنگ اعم از اینكه پایدار، یا ناپایدار، سنتی و یا مدرن ، اصیل یا اقتباسی باشد. امری غریزی و فطری نیست، بلكه فراگیر آن، تقلیدی و اكتباسی می‌باشد، و اغلب تامین تامین كننده نیازهای انسان است . بخشی از اهم خصایص و ویژگیهای عمومی فرهنگ در نوشته آقای مكارم شیرازی چنین آمده است.
۱) فرهنگ قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر است .
۲) فرهنگ موضوعی اجتماعی است و جنبه انفرادی ندارد.
۳) فرهنگ از نوع مقررات و ایده‌آلهای اجتماعی است .
۴) فرهنگ باوضعیت محیط سازگاری وهماهنگی می‌یابد .
۵) هر فرهنگی، برروی مفاهیمی تكیه می‌كند كه در جامعه با ارزش تلقی شود.
فرهنگی هر جامعه می تواند سبب رشد .و بالندگی افراد آن و نیز موجب پیشرفت و كمال جامعه شود و یا آنكه، فرهنگ و تبعیت از مرام آن، جامعه‌ای را به سقوط وانحطاط كشانده و عقب‌ماندگی، وابستگی و نابودی ملت را همراه آورد .
بطور كلی فرهنگ یك نظام، بر ارزشهای حاكم بر جامعه تكیه دارد. ارزشها زمنی تحكیم می‌یابد ، كه مورد باور عموم قرار گرفته و امری درونی شوند . به عبارت دیگر فرهنگ به عنوان الگوهای ذهنی افراد مطرح هستند، كه نمود آن در رفتار متجلی می‌شود. اما از آنجا كه فرهنگ امری اكتسابی است بنابراین افراد مستعد آنرا از محیط داخل و خارج نظام خود دریافت می‌كنند و ارزشهای اصیل خود را به فراموشی می‌سپارند.
چون فرهنگ جنبه انفرادی ندارد، لذا ارزشهای جدید به سرعت در بین افراد جامعه تسری یافته جایگزین فرهنگ اصلی آن عده از افرادی می‌شود كه در مبانی عقیدتی خود ثبات ندارند، حتی اگر امر جدید، ضد ارزش به معنای واقعی آن باشد. امروزه اغلب موازین و معیارهای اخلاقی، ارضاء كننده تمایلات اولیه و نفسانی مردم جامعه نیست . و انتخاب ارزشها كمتر تابع قوای عقلانی و همسو با سجایای اخلاقی است .
در بعد دیگر وجهه سازگاری فرهنگ با محیط از آن جهت مطرح است كه هنگام نفوذ فرهنگ مبتذل به جامعه‌ای كه فاقد اركان قوی و پایدار فرهنگی است ، ملاكهای جدید، منشهای اصیل مردم آن اجتماع را منسوخ و جامعه به معیارهای وارداتی خو می‌كند و با آن سازش می‌نماید. از مصادیق این بحث، تزویر شیاطین و مستكبران است كه به انواع حیل متوسل می‌شوند تا در میان جوامع اسلامی بویژه آنجا كه حاكمیت و قدرت اسلام ناب محمدی (ص) مطرح است نفوذ یافته و پیكر چنین جامه‌ای را از پشتوانه‌های حمایتی بین‌المللی تهی نمایند.
تا از طریق آن و با انواع تحریمها وایجاد چالشهای اقتصادی عزم راسخ و عقاید و سنن مردم را تحت فشار قرار داده و ارزشهای ولای انسانی و اسلامی آنرا به انحطاط كشانند. استكبار جهانی ،هر روز با تبلیغات مسموم ومنحرف خود، در صدد به اضمحلال كشاندن محیط سرشار از تقوی و عواطف و فرهنگ چنین جوامعی است و با ارسال تصاویر مستهجن، فیلم‌ها و مدلهای ناباب، روح سالم و اتحاد و یگانگی عقیدتی مردم را از مسیر اصلی خارج و غفلت ونابسامانی را جایگزین آن می‌نماید.
اساساً واقعیتهای هر جامعه‌ای به امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی طبقه‌بندی می‌شود. هر یك از امور فوق با توجه به راهكارهای فكری و نیازهای مادی و معنوی مردم هر جامعه، بویژه مسئولین و صاحبان اندیشه منتهی به اصولی می‌شود كه باید آن اصول مورد تكرار و تایید عموم افراد قرار گیرد.
در جامعه اسلامی اصول تدوین یافته ، تكیه بر احكام الهی دارد. و اهداف آرمانی آن عبارت است از هدایت انسان به سوی صفات الهی و تعالی و كمال، پس برای سیر در طریق آن ناگزیر به معرفی و شناسایی، موازین و معیارهای مورد نظر چنین فرهنگی می‌باشیم .
اجمالاً ارزشهای فرهنگی در جامعه توحیدی برمبنای مشروحه ذیل استوار است:
۱) قرآن ، كتاب انسان ساز الهی برای هدایت بشر به منزلگاه كمال و سعادت .
۲) سنت، شیوه‌های رفتاری وسیره انبیاء الهی و ائمه اطهار علیه‌السلام .
۳) عقل، استعداد و توانایی ویژه انسان برای درك و فهم كلیات و قوانین كه در اسلام با شرع برابری یافته است« كل ماحكم به العقل حكم به الشرع»
۴) اجماع، نظر جمعی از علمای وو فقای پیرامون احكام .
از هر یك از مبانی فوق درسها، اندرزها، راه‌ها و روش‌های سعادت . اقبال و ادبار نسیت به نیكی‌ها و پلیدی‌ها و اصلاح فكر و اندیشه ، تاكید بردانش اندوزی و مطرود شمردن جهل و جهالت ، رعایت عفت .و پاكدامنی، مهار نمودن هواهای نفسانی، استقلال پیشگی و استقامت ، استماع اقوال و گزینش برترین آنها ، محدود و فانی شمردن زندگی دنیا، باقی دانستن دنیای بی‌انتهای آخرت، لزوم سیادت و قیادت مسلمین برهمه جهان و ظهور عدالت گستر زمان به امر ایزدمنان و دیگر اوامر ونواحی برای سالم زیستن از نظر مادی و معنوی مطرح شده است. و در طی طریق زندگی همواره دعوت برایمان و عمل صالحامن ذكر اوانثی و هومؤمن، فلنجینیه حیوه طیبه .
هر زن و مردی كه عمل نیك و صالحی انجام دهد، نتیجه ایمانش است و او مومن بوده، به وی زندگانی طیب و پاكیزه‌ای خواهیم بخشید .
زن و مرد در جامعه اسلامی دارای الگوهای رفتاری و معیارهای ارزشی به لحاظ مادی و معنوی می‌باشند، این الگوها افراد وارسته‌ای هستند كه با اعمال و رفتار منطبق با موازین قرآنی خود ، بقا و دوام فرهنگ غنی اسلامی را تأمین می‌نمایند.
در بینش توحیدی ارزشهای والادر جامعه، همان صفاتی هستند كه سبب تقوا و كرامت انسانی می‌شوند . وملاك برتری افراد نسبت به یكدیگر چیزی جز تقوای الهی نیست كه ان اكرمكم عندالله اتقاكم محققا گرامیترین شما نزد پروردگار، با تقواترین شماست .
پرهیز از اگناه و آلودگیها كه ناشی از اراده قوی و ایمانی استوار است، تمام محاسن فطری درون انسان را متجلی می‌نماید. بدیهی است كه خروج از محدوده تقوا سبب از دست رفتن عزت و سقوط به حضیض ذلت خواهد شد. و فرد به جایی می‌رسد كه قدرت درك حقایق را نداشته و مرتكب اعمالی می‌شود كه با ارزشهای انسانی مغایرت دارد.
قرآن منبع نور و هدایت مشتمل بر دستوراتی است كه اطاعت از آن همه رفتارهای انسانی ، تمایلات و نیازهای او را در مسیر صلاح و صواب و حكمت بالغه قرار می‌دهد. و هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد مگر آنكه در قرآن معرفی شده باشد. و لارطب ولایابس الا فی كتاب مبین ۶ و هیچ ترو خشكی وجود ندارد مگر در كتاب آشكار قرآن .
امروزه دنیا نیز دریافته است كعه بر هر رفتاری باید اصول و آدابی مترتب باشد و بی‌اعتنایی از آن اصول را نوعی بی‌فرهنگی تلقی می‌كند از جمله برای راه رفتم ، خواندن ، نوشتن، كاركردن عبور و مرور از خیابان ، دوستی‌ها، مبارزه و غیره، حال آنكه قرآن كریم در ۱۴۰۰ سال گذسته آداب چگونه زیستن بشر را برای تمام زمان و مكان معرفی نموده است . وجامع همه دستوراتی است كه عمل به آن وحدت رفتار و آئین را كه قابل تعریف برای عموم جهانیان باشد متذكر شده ، مضافاً اینكه اوامر و نواحی قرآ“ نه تنها تامین كننده سعادت دنیاست بلكه خیر آخرت را نیز تضمین می‌كند.● فرهنگ عمومی جامعه
با تعریفی كه گذشت، فرهنگ عمومی عبارت است از رفتار عمومی جامعه كه جلوه‌های عینی آن قابل رؤیت باشد. و براساس این نظریه، هر یك از رفتارهای انسانی در ارتباط با خود و سایر افراد جامعه و نیز در برخوردبا پدیده‌ها و اشیاء محیطی به فرهنگ آن رفتار نامگذاری می‌شود . بنابراین، پذیرش این اصل كه هر رفتاری تحت عنوان فرهنگ آن رفتار الزامی بوده و انسان در برابر آن عمل كه منبعث از آداب و رسوم، ویا سنن واعتقادات خاص است مسئول و متعهد می‌باشد .درواقع حكم این مسئولیت، رعایت و اجرای یك سلسه قوانین و مقررات قراردادی است كه در عملها و عكس‌العمهای آدمی تجلی می‌یابد. و جامعه زمینه‌های فرهنگی را بری امكان ظهور و رشد جریانات سالم با معیارها و موازین خاص جهت سنجش رفتارها فراهم می‌آورد.
جامعه از طریق وسایل ارتباط جمعی باید نسبت به اصلاح فرهنگ خرافی و غلط اقدام جدی به عمل آوردو فرهنگ اصیل منطبق با عقاید و آداب دینی و سنتی را جایگزین فرهنگ وارداتی و ناهنجار نماید .
برخی از فرهنگ‌های رایج در جامعه عبارتند از :
۱) فرهنگ رعایت حقوق دیگران
۲) فرهنگ كار و كارگری
۳) فرهنگ تقوای كار و تعهد
۴) فرهنگ مسئولیت‌پذیری
۵)فرهنگ مشاغل و حسن انجام كار
۶) فرهنگ بروز خلاقیت و نوآوری
۷) فرهنگ امانتداری
۸) فرهنگ رازداری
۹) فرهنگ ملاقات با مسئولین
۱۰) فرهنگ برخورد با مراجعین
۱۱) فرهنگ وقت‌شناسی
۱۲) فرهنگ معاشرت با دیگران
۱۳) فرهنگ شناخت محارم ازغیر
۱۴) فرهنگ شهرنشینی
۱۵) فرهنگ شهروندی
۱۶)فرهنگ روستایی
۱۷) فرهنگ بهره‌وری
۱۸) فرهنگ عبادت و دینداری
۱۹) فرهنگ شركت در جماعات
۲۰) فرهنگ زیارت
۲۱) فرهنگ سیرو سفر وسیاحت
۲۲) فرهنگ پرهیزگاری و ورع
۲۳) فرهنگ پوشش وحجاب در منزل و غیر آن
۲۴) فرهنگ راستگویی و صداقت
۲۵) فرهنگ قضاوت
۲۶) فرهنگ صرفه‌جویی و قناعت
۲۷) فرهنگ پرهیز از افراط و تفریط
۲۸) فرهنگ همسایگی و مراعات حال آنان
۲۹) فرهنگ فقرزدایی
۳۰)فرهنگ خانواده
۳۱) فرهنگ مادری و پدری
۳۲) فرهنگ تربیت فرزند
۳۳) فرهنگ تدریس و تعلیم و تعلم
۳۴) فرهنگ رانندگی
۳۵) فرهنگ چگونگی بهره‌وری از منابع
۳۶) فرهنگ بهره‌وری از امكانات تفریحی
۳۷) فرهنگ رعایت بهداشت و نظافت خانه و شهر واماكن عمومی
۳۸) فرهنگ استفاده از مواهب هستی
۳۹) فرهنگ شكرگزاری از نعم الهی
۴۰) فرهنگ رعایت حق تقدم‌ها و صفوف
۴۱) فرهنگ عبور از خیابان
۴۲) فرهنگ نگارش و نویسندگی
۴۳) فرهنگ گفتار و مكالمه
۴۴) فرهنگ آپارتمان نشینی
۴۵) فرهنگ استفاده از خودروها
۴۶) فرهنگ از پارك‌ها
۴۷) فرهنگ از سینما و تئاتر
۴۸) فرهنگ آبریزگاهها
۴۹) فرهنگ مهمانسراو هتلها
۵۰) فرهنگ برگزاری مراسم شادی و عزا
۵۱) فرهنگ گریستن و خندیدن
۵۲) فرهنگ نوشیدن و خوردن غذا
۵۳) فرهنگ مطالعه و كتابخوانی
۵۴) فرهنگ تحصیل علم و دانش
۵۵) فرهنگ راهپیمایی
۵۶)فرهنگ نماز جماعت
۵۷)فرهنگ مهرورزی
۵۸) فرهنگ ادب و احترام به دیگران
۵۹) فرهنگ نگهداری حیوانات
۶۰) فرهنگ كشت و كار و كشاورزی
۶۱) فرهنگ خانه‌داری
۶۲) فرهنگ تفریحات
۶۳) فرهنگ تربیت بدنی
۶۴)فرهنگ استفاده از ماهواره و تلویزیون و پارك
۶۵) فرهنگ حضور در رستوران و اغذیه فروشیها
۶۶) فرهنگ معاملات
۶۷) فرهنگ حیا و پاكدامنی
۶۸) فرهنگ ازدواج ونكاح
۶۹) فرهنگ امر و به معروف و نهی از منكر
۷۰) فرهنگ تلاوت قرآن
۷۱) فرهنگ استفاده از زمان و سازماندهی
۷۲) فرهنگ برنامه‌ریزی در كارها
مجموعه فرهنگ‌های متعدد ذكر شده نه بر اساس الویت‌ها و نه به منظور اهمیت تقدم و تأخر مطرح شده است، بلكه این عناوین بخشی از رفتارهای عمومی جامعه را متذكر می‌شود .
● ضد ارزشها در فرهنگ اسلامی
یكی از خصوصیات فطری انسان، گرایش به ارزشهای والای انسانی و نفی ضد ارزشها است و زمانی تحقق می‌یابد كه غرایز پست را تحت مراقبت قرار دهد لذا انسان به حكم آفرینش، همواره كمال‌گرا و روبه سوی خیر و نیكی دارد. و از شر و بدی ، بری و گریزان است . مگر آنكه قداست سرنوشت وی به غبار پلیدی و انحراف مستور شود.
تجلی ویژگیهای فطری و تقدیس آرمان های اخلاقی، رمانی تحقق می‌یابد كه غرایز پست را تحت كنترل اراده قرار دهد . و این امر تنها در این فرهنگ اسلامی كه بر شالوده وحی بنیان نهاده شده میسر است و كمال روح آدمی را متضمن می‌شود. اما اگر فرهنگ جامعه، اساس خود را بر مادیات و نفی اصول بنیادین اخلاقی بنا نهد ، از قله رفیع آگاهی به بسترحركتهای موهوم و پوچ نزول یافته و محیطی آسیب‌پذیر از تغییرات و یا رشد پدیده‌های جدید تحت عنوان مد و مدلها می‌گردد.
● آثار تخریبی ضد ارزشها
خلاء اعتقادی یكی از عوامل مهم‌گرایش به فرهنگ مبتذل اخلاقی و پذیرش الگوهای ناهنجار وارداتی است. اگر جوانه‌های معنویت از چشمه زلال فطرت متبلور نشوند، بهار زندگی در تنگنای عاطفه به خزان ایمان مبدل خواهد شد، و محیطی هولناك از هوای نفسانی و ضد ارزشها ، فضای معنویت را آلوده خواهند نمود، برخی از آثار ضد ارزشها در رفتار انسانی عبارتند از :
ـ از خود بیگانیگی و بحران هویت
ـ تزلزل فكری و عقیدتی
ـ انحراف از مسیر هدایت و بیاعتنایی به اصول مكتب
ـ از دست دادن كرامت و صیانت نفس
ـ ضعف اراده و انفعالی شدن رفتارها
ـ احساس ضعف در انجام كارها و پوچی و ناتوانی
ـ بردگی و اسارت در برابر زر و زور
ـ نگرش به بعد مادی حیات
ـ غالب شدن هوای نفسانی بر قوای عقلانی
ـ عدم ثبات در تصمیم‌گیری برای انتخاب شغل، همسرو.....
ـ تن دادن به ذلت وروی آوردن به فسق و فجور
ـ اعتیاد
ـ تخریب ، همكاری با گروههای مخرب
ـ سرقت ، قتل و جنایت
ـ.....
● هویت فرهنگی و بحران هویت
هویت فرهنگی عبارت است از مجموعه رفتارها و عكس‌العملهای انسان در برابر كنشهای فرهنگی و اجتماعی كه مبین طرز تفكر و اعتقادات ملی، سنتی و مذهبی وی بوده و موضعگیری او را نسبت به پدیده ها و رویدادهای محیطی نشان می‌دهد.
همچنین هویت فرهنگی نمودی از نظام ارزشی معین است كه براساس آداب و رسوم و القائات جامعه، بافت فكری و رفتاری انسان را پایه‌گذاری نموده و معیارها و موازین ، زیبایی و زشتی ، خوب و بد ، باید و نباید در آن مفهوم و معنا می‌یابد بنابراین هویت فرهنگی و جه تمایز هر شخص از دیگران و در مقیاس وسیعتر، هر جامعه‌از سایر جوامع است . و از نشانه‌های بی‌هویتی، عدم موضعگیری خاص نسبت به تحولات و وقایع جامعه و یا بی‌تفاوتی در برابر رخدادهای اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی و... است.
از پیامدهای این حالت ، ایجاد دوگانگی و تزلزل فكری و تضاد روحی است . به عبارت دیگر فرد، دچار بحران هویت می‌شود .
بحران هویت یا آشفتگی شخصیتی ، ویژگی ناهنجاری است كه بستر و زمینه‌های نفوذ فرهنگ بیگانگان را جهت نفی آداب و سنن ملی و عقیدتی فراهم می‌سازد . در چنین شرایطی ، ساده‌ترین راه برای وابسته كردن یك جامعه از بین بردن استقلال فرهنگی مقدمه‌ای برای اضمحلال استقلال سیاسی، اقتصادی و استعمار جامعه است .
سایر مشكلات ناشی از بحران هویت از دست رفتن ارزشهای والای انسانی، قداست میانی خانواده ، بی‌اعتنایی نسبت به اصول اخلاقی و معیارهای مذهبی و نهایتا سقوط فرهنگی است
از تبعات بحران هویت، از خود بیگانگی فرهنگی و پیدایش عادات نامطلوب و نیز شكاف و فاصله بین نسل هاست.
زیرا نسل گذشته ، این گروه از جوانان را افرادی سنت شكن و بی‌تعهد نسبت به هویت ملی و شعائر عقیدتی می‌دانند، و نسل جوان نیز كه تبعیت از فرهنگ غرب ، ارزش و اعتقادات منحرفانه خود ر تجدد می‌پندارند، افكار و نظرات نسل گذشته را تحجر و فرهنگ ارتجاعی می‌خواند . تقابل دو نسل و پراكندگی میان آنها كه از برنامه‌ها توطئه استكبار و اجانب طاغوتی است، حاصلی جز تشتت و از دست رفتن اتحاد و بیگانگی بین مسلمین ندارد .
● علل پیدایش بحران هویت :
از نظر تربیتی، مسخ شدن فرهنگ ملی و عقیدتی جامعه مبتنی بر دور كن است.
۱) خانواده .
۲) جامعه .
● نقش خانواده در بحران هویت فرهنگی
خانواده‌ها با توجه به ویژگیهای تربیتی و نحوه رفتار اعضای خود «به سامان»و «نابسمان » معرفی می‌شوند . در فرهنگ خانواده‌های «به سامان »، سازگاری و تعامل منطقی و رعایت هنجارهای تربیتی حاكم است . ولی خانواده‌های نابسامان از مجموعه رفتارهای غیر متعادل برخوردار بوده و اعضای آن به خلق و خویی مفایر با فطرت پاك انسانی عادت مینمایند .
باندورا روان‌شناس مشهور آمریكایی، در بررسی‌های خود پیرامون یادگیری اجتماعی، معتقد است كه حاكمیت فرهنگ هنجار یا ناهنجار در افراد، اصولاً از طریق مشاهده و تقلید صورت می‌پذیرد .
فرهنگ خانواده‌ها، معمولا سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان منتقل می‌شود و در نتیجه رفتارهای عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد .
معمولاً موازین و معیارهایی كه سبب بوجود آمدن قیود و اصول انضباطی می‌شود با دشواری توأم است . و انسان در پاره‌ای از موارد نسبت به آن واكنش امساك و گریز از مقررات را نشان می‌دهد. حال آنكه فرهنگ تبعیت از قوانین و مقررات اجتماعی ، اهمیت و نظم را در جامعه برقرار نموده و رفاه عمومی را به همراه خواهد داشت . درمقابل این مساله انجام مسائلی كه در آن ارضای تمنیات نفسانی مطرح باشد، جاذبه زیادب را در میان اشخاص غافل به ویژه نوجوانان و جوانان ایجاد می‌كند . و توسط افراد زیاده‌طلب و افراطی ، فرهنگ اصیل و بنیادی ، دچارتغییرات می‌گردد. به این ترتیب ، بسیاری از شئونات اخلاقی و معیارهای قراردادی، در هر دوره و یا برای هر نسل دگرگون می‌شود. به طوریكه اغب در سه نسل فرزند، والدین و جد سه شیوه رفتاری مشاهده می‌شود برای مثال پوشش لباس دختران با مادر بزرگ ها وجه تشابهی ندارد. و این از اثرات انعطاف پذیری و القائات خانواده است .
اگر انسان تابعی از متغییرهای فرهنگ بیگانگان باشد ، هرگز ملیت‌ها حفظ نخواهند شد. و فكر و اندیشه و نیز رفتار آدمی بازیچه طراحان مدو دنیا پرستان سود جو خواهد گردید. در حالیكه قرآن كتاب آسمانی و انسان ساز مكتب اسلام، منشاء تجلیات نیكی‌ها را فطرت دانست و فرموده كه در دین پایدار و استوار هرگز تغییری برای خلقت خدا نخواهید یافت و بشر به واسطه فطرت پاكش ، در نتیجه اطاعت از دین محكم و پابرجا تغییر ماهوی در راه و روش خود نخواهد داد.
● نقش جامعه در بحران هویت فرهنگی
جامعه باید پاسدار قداستهای فرهنگی و راهنمای مردم برای نی به منزلگه كمال باشد و یا بالعكس منفعل از فرهنگهای غیر اصیل ووارداتی بوده و عامل انحطاط سجایای اخلاقی و رفتارهای انسانی شود .
جامعه با توجه به سلاحهای قوی و موثر می‌تواند بستر رشد و بالندگی باشد و یا آنكه مخرب مبانی عقیدتی و مخدر عقل وهوش گردد.
جامعه از سویی همان خانواده است ، زیرا از مجموعه آحاد خانواده بنا می‌شود، و از سوی دیگر جهان است چون ارتباط بین‌المللی با اقوام، ملتها و دولتها دارد.
جامعه هم پذیرنده ویژگیها، صفات و خلق و خوی انسانی است و هم تغذیه دهنده مدلها ، ارزشها و فرهنگ عمومی است. انتقال و مبادله فرهنگ از طریق جامعه صورت می‌گیرد زیرا اساس جامعه را رسانه‌ها و انتقال دهندگان پیام شكل می‌دهند.
فرهنگ عمومی یك جامعه حامل پیامهایی است كه از طریق رفتارها و عملكردهای عمومی مردم یك جامعه به نمایش گذارده می‌شود و رسانه‌های جمعی ، ابزارهایی هستند كه ناقل این پیامها به دیگران می‌باشند.
اول پیام رسان برای تحقق فرهنگ غنی بشری ، معلم كائنات، حضرت باریتعالی است كه پیام حق توسط انبیاء الهی به عنوان پیامبر ، به بشر آموخته شد. و ظرف جان آدمی را بدان مشعوف نمود. انسان نیز از این روش نظام دار ، بهره جست و بنا به ضرورتها به انتشار پیام خود از طریق نوشته‌ها، صدا و سیما و یا دیگر ابراز و تجهیزات پرداخت . حال باید برمحتوای این پیامها نگریست كه با چه اهدافی تنظیم و ارائه می‌شوند؟
همانگونه كه غذای فاسد و مسموم جسم را مبتلا به بیماری نموده و گاه سبب مرگ می‌شود، پیامهای مستهجن و ناباب ، چه نوشتاری باسند یا تصویری ، ساكن باشند یا متحرك، روح‌را آلوده ونابودی و فنای جان را به دنبال دارند. بیمار مبتلا به میكروب سل یا هر ویروس مسری، محل اطرافش را آلوده می‌كند . انتقال پیامهای محرك و فاسد نیز فكر انسان را مسخ و بیمار كرده، و این فساد در جامعه تسری خواهد یافت و فرهنگ عمومی جامعه منعطف از طرز تفكرهای بیمارگونه و سیاق ناهنجاریها می‌گردد و ضد ارزشها جایگزین و عواطف ، وجدان انسانی و دریافتهای اخلاقی می‌گردند.
در تئوریهای دانشمندان غرب مشاهد شده كه به دلیل محدودیتهای حس تجربه و استدلالات عقلی و یا دیگر دستگاههای شناخت، نباید از وجود ساختهایی چون عواطف ووجودان غفلت نمود و به صراحت اعلام می‌دارند كه باید برای دریافت‌های اخلاقی در فرهنگ عمومی جامعه همانند دریافتهای ذهن ارزش قائل شد.
باید جامعه را شناخت و حافظ منابع انسانی و هدفهای زندگی شد . و عوامل نفوذ فرهنگ بیمار را شناسایی نمود و پیام فرهنگ سالم و انسان ساز را با شیوه‌های صحیح تبلیغ به گوش جهانیان رساند.● نقش خانواده در بحران هویت فرهنگی
خانواده‌ها با توجه به ویژگیهای تربیتی و نحوه رفتار اعضای خود «به سامان»و «نابسمان » معرفی می‌شوند . در فرهنگ خانواده‌های «به سامان »، سازگاری و تعامل منطقی و رعایت هنجارهای تربیتی حاكم است . ولی خانواده‌های نابسامان از مجموعه رفتارهای غیر متعادل برخوردار بوده و اعضای آن به خلق و خویی مفایر با فطرت پاك انسانی عادت مینمایند .
باندورا روان‌شناس مشهور آمریكایی، در بررسی‌های خود پیرامون یادگیری اجتماعی، معتقد است كه حاكمیت فرهنگ هنجار یا ناهنجار در افراد، اصولاً از طریق مشاهده و تقلید صورت می‌پذیرد .
فرهنگ خانواده‌ها، معمولا سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان منتقل می‌شود و در نتیجه رفتارهای عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد .
معمولاً موازین و معیارهایی كه سبب بوجود آمدن قیود و اصول انضباطی می‌شود با دشواری توأم است . و انسان در پاره‌ای از موارد نسبت به آن واكنش امساك و گریز از مقررات را نشان می‌دهد. حال آنكه فرهنگ تبعیت از قوانین و مقررات اجتماعی ، اهمیت و نظم را در جامعه برقرار نموده و رفاه عمومی را به همراه خواهد داشت . درمقابل این مساله انجام مسائلی كه در آن ارضای تمنیات نفسانی مطرح باشد، جاذبه زیادب را در میان اشخاص غافل به ویژه نوجوانان و جوانان ایجاد می‌كند . و توسط افراد زیاده‌طلب و افراطی ، فرهنگ اصیل و بنیادی ، دچارتغییرات می‌گردد. به این ترتیب ، بسیاری از شئونات اخلاقی و معیارهای قراردادی، در هر دوره و یا برای هر نسل دگرگون می‌شود. به طوریكه اغب در سه نسل فرزند، والدین و جد سه شیوه رفتاری مشاهده می‌شود برای مثال پوشش لباس دختران با مادر بزرگ ها وجه تشابهی ندارد. و این از اثرات انعطاف پذیری و القائات خانواده است .
اگر انسان تابعی از متغییرهای فرهنگ بیگانگان باشد ، هرگز ملیت‌ها حفظ نخواهند شد. و فكر و اندیشه و نیز رفتار آدمی بازیچه طراحان مدو دنیا پرستان سود جو خواهد گردید. در حالیكه قرآن كتاب آسمانی و انسان ساز مكتب اسلام، منشاء تجلیات نیكی‌ها را فطرت دانست و فرموده كه در دین پایدار و استوار هرگز تغییری برای خلقت خدا نخواهید یافت و بشر به واسطه فطرت پاكش ، در نتیجه اطاعت از دین محكم و پابرجا تغییر ماهوی در راه و روش خود نخواهد داد.
● نقش جامعه در بحران هویت فرهنگی
جامعه باید پاسدار قداستهای فرهنگی و راهنمای مردم برای نی به منزلگه كمال باشد و یا بالعكس منفعل از فرهنگهای غیر اصیل ووارداتی بوده و عامل انحطاط سجایای اخلاقی و رفتارهای انسانی شود .
جامعه با توجه به سلاحهای قوی و موثر می‌تواند بستر رشد و بالندگی باشد و یا آنكه مخرب مبانی عقیدتی و مخدر عقل وهوش گردد.
جامعه از سویی همان خانواده است ، زیرا از مجموعه آحاد خانواده بنا می‌شود، و از سوی دیگر جهان است چون ارتباط بین‌المللی با اقوام، ملتها و دولتها دارد.
جامعه هم پذیرنده ویژگیها، صفات و خلق و خوی انسانی است و هم تغذیه دهنده مدلها ، ارزشها و فرهنگ عمومی است. انتقال و مبادله فرهنگ از طریق جامعه صورت می‌گیرد زیرا اساس جامعه را رسانه‌ها و انتقال دهندگان پیام شكل می‌دهند.
فرهنگ عمومی یك جامعه حامل پیامهایی است كه از طریق رفتارها و عملكردهای عمومی مردم یك جامعه به نمایش گذارده می‌شود و رسانه‌های جمعی ، ابزارهایی هستند كه ناقل این پیامها به دیگران می‌باشند.
اول پیام رسان برای تحقق فرهنگ غنی بشری ، معلم كائنات، حضرت باریتعالی است كه پیام حق توسط انبیاء الهی به عنوان پیامبر ، به بشر آموخته شد. و ظرف جان آدمی را بدان مشعوف نمود. انسان نیز از این روش نظام دار ، بهره جست و بنا به ضرورتها به انتشار پیام خود از طریق نوشته‌ها، صدا و سیما و یا دیگر ابراز و تجهیزات پرداخت . حال باید برمحتوای این پیامها نگریست كه با چه اهدافی تنظیم و ارائه می‌شوند؟
همانگونه كه غذای فاسد و مسموم جسم را مبتلا به بیماری نموده و گاه سبب مرگ می‌شود، پیامهای مستهجن و ناباب ، چه نوشتاری باسند یا تصویری ، ساكن باشند یا متحرك، روح‌را آلوده ونابودی و فنای جان را به دنبال دارند. بیمار مبتلا به میكروب سل یا هر ویروس مسری، محل اطرافش را آلوده می‌كند . انتقال پیامهای محرك و فاسد نیز فكر انسان را مسخ و بیمار كرده، و این فساد در جامعه تسری خواهد یافت و فرهنگ عمومی جامعه منعطف از طرز تفكرهای بیمارگونه و سیاق ناهنجاریها می‌گردد و ضد ارزشها جایگزین و عواطف ، وجدان انسانی و دریافتهای اخلاقی می‌گردند.
در تئوریهای دانشمندان غرب مشاهد شده كه به دلیل محدودیتهای حس تجربه و استدلالات عقلی و یا دیگر دستگاههای شناخت، نباید از وجود ساختهایی چون عواطف ووجودان غفلت نمود و به صراحت اعلام می‌دارند كه باید برای دریافت‌های اخلاقی در فرهنگ عمومی جامعه همانند دریافتهای ذهن ارزش قائل شد.
باید جامعه را شناخت و حافظ منابع انسانی و هدفهای زندگی شد . و عوامل نفوذ فرهنگ بیمار را شناسایی نمود و پیام فرهنگ سالم و انسان ساز را با شیوه‌های صحیح تبلیغ به گوش جهانیان رساند
نویسنده : طاهره شالچیان
پی‌نوشتها
۱) معین ، محمد، فرهنگ لغات فارسی ، جلد ۴، تهران ، انتشارات كبیر
۲) simon ۸ schuter Websters New world Dictionary ۱۹۸۴
۳) مكارم شیرازی ، حمید ، غربزدگی جوانان ، تهران مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۷۲
۴) سوره نحل، آیه : ۹۶
۵) سوره حجرات ، آیه ۱۳
۶)سوره افعام ، آیه : ۵۹
۷)سوره زخرف ، آیه : ۵۳
۸) آل احمد، جلال ، غربزدگی ، تهران ، انتشارات رواق ، ۱۳۴۲
۹) Lean Fourastie
۱۰) نشریه نامه فرهنگی ، دانشگاه شریف ، شماره صفر، سال ۱۳۷۱
منابع
۱) امام خمینی ، صحیفه نور ، جلد ۱۱، ۱۳۵۸
۲) ورطه های سقوط دامها و شگردهای شیطانی ، معاونت پژوهشی وزارت آموزش و پروش .
۳) شرقی ، محمد رضا ، دنیای نوجوانان ، انتشارات تربیت ، ۱۳۷۲
۴) رواندی ، مرتضی ،سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا ، انتشارات نگاه ، ۱۳۶۷
۵) آشوری ، داریوش ، تعریف مفهوم فرهنگ ، تهران، مركز اسناد فرهنگی آسیا
۶.) ۶_ Parker M. c Graw_ Hill Dictionary of science ۸ Technical Terms ۱۹۸۹
۷) استادشهید مطهری ، مرتضی ، تعلیم و تربیت ، تهران ، انتشارات صدرا ۱۳۶۲
۸) .احمدی ، سید احمد ، روانشناسینوجوانان ، تهران ، رودكی ، ۱۳
۹) موریس دیس ، مراحل تربیت ، ترجمه : علی محمد كاردان
۱۰) قائمی، علی ، زمینه‌تربیت ، تهران ، چاپ شفق،‌۱۳۶۳
۱۱) امیری، علی ، حلول انتقال ارزشها ، ۱۳۷۱
۱۲) واتزمن ، ایس ، رشد اجتماعی ، ترجمه سیما نظری ، ۱۳۷۱
منبع : شورای فرهنگ عمومی


همچنین مشاهده کنید