شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


از زن تا قسمت تاریک ذهن


از زن تا قسمت تاریک ذهن
● نظری بر مجموعه شعر «زن، تاریكی، كلمات» اثر حافظ موسوی
حافظ موسوی را باید شاعری موفق دانست. كسی كه پس از انتشار دو مجموعه شعر موفق «سطرهای پنهانی» و «شعرهای جمهوری» به خوبی توانست خود را به عنوان یك شاعر تثبیت شده در دایره شعر امروز ایران قرار دهد. زبان، ساختار و فرم شعرهای حافظ موسوی به گونه ای است كه مختص به حدود ذهن و احساس و اندیشه خود موسوی است. در همین ابتدای سال ۸۵ و در آستانه نمایشگاه بین المللی كتاب چهارمین مجموعه شعر او با نام «زن، تاریكی، كلمات» از سوی نشر آهنگی دیگر منتشر شده است. «زن، تاریكی، كلمات» را از لحاظ زبان و ساختار شعری حافظ موسوی باید در ادامه منطقی و تكاملی «شعرهای جمهوری» دانست. این مجموعه شعر شامل سه بخش است كه هر بخش شعرهای مختص به خود را دارا است. بخش زن، بخش تاریكی و بخش كلمات سه بخشی هستند كه اسكلت آخرین مجموعه شعر حافظ موسوی را تشكیل داده اند. تاملی كوتاه بر چگونگی شعرهای «زن، تاریكی، كلمات» می تواند در آسان شدن مسیر خواندن این مجموعه شعر موثر باشد.
● قبله عالم زمان
حافظ موسوی در آخرین مجموعه خود و آن هم در ابتدایش به سراغ «زن» می رود. زنی كه در طول قرن گذشته به قدرت و برابری با مرد دست یافته و به نوعی تبدیل قدرت برابر ترازوی جهان شده است. موسوی آگاهانه به سمت انتخاب زن برای قرار دادن آن به عنوان یك ویژگی در مجموعه شعرش رفته است. زن در شعرهای او كاركردهای متفاوتی دارد و نگاه حافظ موسوی به زن نگاهی دیگرگونه است. زن در كلمات شاعر را به اشتباه می اندازد. او زن را در برابر خود می بیند. در برابر یك مرد. آن هم از جنس شاعرش. پس باید متفكرانه به سراغ او رفت. هر چند كه شاعر نمی تواند هیچ گاه از لبریز شدن حسش نسبت به زن جلوگیری كند. حافظ موسوی از همان نخستین شعر مجموعه اش زن را روایت می كند. روایت در شعرهای او یك مشخصه است. موسوی كمتر به توصیف می پردازد. زن در این مجموعه خودش را روایت می كند. موفقیت روایت موسوی، در زبانی است كه فرمت آن فرمت روایت است. زن در روایت شعرهای او زنده بوده و ایستاده با گل نیلوفری در دست. مرد در مقابل این زن تكه تكه شده و فرو ریخته است. تمام عناصر شعری حافظ موسوی در حال حركت هستند زیرا در روایت قرار دارند. شاعر در كنار نگاه فلسفی و اندیشمندانه ای كه به زن دارد، به ستایش زن هم می پردازد. زنی كه به راستی بالابلند بوده و با عصای خود استواری زمین را می سنجد. نگاه حافظ موسوی به زن نگاهی ارزشی است. هر چند كه روح سركش شاعری او در قبال زن هم كوتاه نمی آید. اما در مجموع می باید نگاه او را در این مجموعه شعر ارزشی محسوب كرد. ارزشی كه روایت نقش پیدا كرده است.
تمام این مسافرخانه/ از عطر دست های تو/ پر خواهد شد/ دهان اگر باز كند/ این چمدان!
● قسمت تاریك ذهن
پس از عبور از زن در قسمت اول مجموعه، به تاریكی می رسیم. به قسمت تاریك ذهن شاعر. قسمتی از ذهن هر شاعر فضایی است كه در آن تصورات سیاه اندیشه اش نقش می بندد. حافظ موسوی در آخرین مجموعه شعرش بخشی را به این فضا اختصاص داده است. بخشی كه در آن خواننده با برزخ كلمات مواجه می شود. مادیان های پیر شیهه می كشند و دهان های سوخته ای كه جهنم را می سوزانند. به نظر من موسوی در ارائه تفكرات و احساسات تاریك ذهنش در شعرهای این مجموعه موفق بوده است زیرا هیچ گاه بیهوده به سمت توصیفات اضافه و شعارهای فلسفی- سیاسی رایج نرفته است. روایت و آن هم روایتی عمیق و كارشده در بخش «تاریكی». مجموعه شعر «زن، تاریكی، كلمات» همانند بخش «زن» از مشخصه های ذاتی شعرهای حافظ موسوی است. شاعر در این بخش می خواهد از كوچه های دیو و دد عبور كند اما ملول نیست. موسوی هیچ گاه نمی خواهد سیاهی ذهن خود را به دیگری كه مخاطبش باشد انتقال دهد بلكه تنها می خواهد راوی قسمتی از ذهن خود باشد. تصاویر شعرهای حافظ موسوی برای آن موفقند كه به جاهای متفاوتی سرك می كشند و هیچ گاه ثابت و ایستا نیستند و این از خاصیت های ذهن روایت گرا است. اما از دیگر مشخصه های بخش تاریكی در این مجموعه، طنزی است كه در بسیاری از سطرهای شعرهای او موجود است. موسوی از امكان طنز در شعرهایش سود می برد تا بتواند آن قسمت تاریك ذهن خود را با طنز بیامیزد و از سیاهی مفرط آن بكاهد.
سوختن/ در این تمنای محال/ ابلهانه است/ دستم را بگیر/ در كوچه های همین دیو و دد/ بگردانم.
● كلمات پراكنده
از وجوه مشخص دو قسمت اول مجموعه، متمركز بودن مشخصه های محتوایی و ساختار و فرمی شعرها با مضمونی بود كه به نام آن بخش انتخاب شده بود. (زن و تاریكی). اما در بخش كلمات ما با انسجام محتوایی و اصولی شعرها روبه رو نیستیم. در این بخش كه به اعتقاد نگارنده این سطور از قدرت بسیار كمتری نسبت به دو بخش نخست برخوردار است، شاعر دست به گردآوری شعرهایی زده كه از لحاظ محتوا و ساختار و فرم تناسب منسجمی ندارند و به گونه ای پراكنده هستند. شعرهایی كه مشخصاً در وضعیت های متفاوتی با اندیشه ها و احساسات گوناگونی سرایش شده اند. در این بخش خواننده بیشتر با بیرون ریزی حس حافظ موسوی در كلمات مواجه است. گاهی شاعر می خواهد سنگ را روی سنگ قرار دهد و گاهی در دادگاه مرد را به جرم قتل همسرش متهم كند. سطح ذهنیت حافظ موسوی در این بخش بیشتر درگیر مضامین شخصی است. شعرهای بخش «كلمات» پراكنده گویی هایی هستند كه البته در بین آنها آثاری هم هستند كه از قوت خوبی برخوردارند. در میان این شعرها، كارهایی وجود دارند كه به لحاظ فرم و ساختار به طور كلی نسبت به باقی شعرهای موسوی دیگرگونه هستند.
علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید