یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فرآیند ملت سازی


فرآیند ملت سازی
الف) ملت در میان اندیشمندان توافق کامل در مورد عناصر ذهنی و عینی ملت و ارکان اصلی هویت ملی وجود ندارد. «ارنست رنان» در تعریف ملت می گوید: ملت نوعی همبستگی معنوی است که به واسطه یک آگاهی تاریخی متمایز ایجاد و حفظ می شود. «ژوزف استالینیک» دیدگاه ترکیبی که شامل عناصر ذهنی و عینی است در مورد ملت دارد.
ب) هویت ملی: دستیابی به هویت ملی به معنای عبور از بحران هویت برای همه جوامع است. هویت ملی پدیده ای مربوط به دوران مدرن به معنی عبور از هویت های سنتی همچون مذهب، قوم و قبیله است.
در هویت ملی فرد به جای اینکه خود را براساس تعلقات قومی و قبیله ای شناسایی کند بر مبنای تعلق به ملتی خاص یا جغرافیای معین و نظام حکومتی مشخص شناسایی می کند. هویت اولیه (هویت قومی) و هویت ثانویه (هویت ملی) است.
● سوره حجرات در قرآن کریم می فرماید:
ای مردم شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به گونه، قبیله ها و ملتها قرار دادیم تا از هم متمایز باشید. و اصل ملت و هویت ملی داشتن، با تعالیم قرآن هماهنگی دارد اگرچه نیروی پدیدآورنده آغازین ملت در گذشته های دور ناشی از حس برتری خواص نظامی و زیاده خواهی جغرافیایی قدرتها بوده است.
در دنیای مدرن این عوامل اولیه و کهن جای خود را به نیرویی داده است که در اندیشه مردمان ساکن در یک فضای جغرافیایی مشخص شده در مرزهای سیاسی ویژه جای دارد. و از انگیزه های معنوی و مادی و اعتقادی آنان برمیخیزد این نیرو از انگیزه های ناشی از حسن تعلق به مکان، پیوندهای فرهنگی و هویتی ویژه برمی خیزد.
این پیوندهای مشترک عبارتند از: دین مشترک، ادبیات مشترک، آئین و سنتهای مشترک، خاطرات سیاسی مشترک، سرزمین سیاسی مشترک، پیوندهای معنوی استواری میان مردم ساکن در آن پهنه به وجود می آورد و شخصیت و هویت ویژه ای به آنان می‌بخشد. ارضای حس تعلق به سرزمین سیاسی و هویت ملی ویژه، زیربنای انگیزه معنوی برای شاخص و متمایز بودن از دیگران در اندیشه هر فرد و هر گروه انسانی ویژه است. هنگامی که حس تعلق به سرزمین سیاسی ارضا شود، نیاز انسانی به داشتن هویت خودنمایی می کند.
پیگیری مفهوم جداگانه بودن از دیگران در گذشته گاه به جدا شدن از دیگران و ستیزه کردن با دیگران منجر شد این دید نارسا منجر به جنگها و دیگرستیزی های فراوان شد.
● گروه های انسانی، ملی گرایی و ملت
در طول تاریخ انسانها گروه هایی را تشکیل داده اند. رفاه و امنیت و سایر امتیازاتی که یک گروه برای اعضایش فراهم می‌آورد از مرکزی ترین موضوعات در مطالعه جامعه شناسی و روان شناسی به حساب می آیند.
باتوجه به اینکه انسان دارای محدودیت هایی است بنابراین برای رفع خواستها و نیازهای روانی و حیاتی خود گروه هایی تشکیل می دهد با پیدایش این گروه ها مفهوم هویت نیز مطرح می شود. افراد توسط گروه ها معرفی می شوند و وفاداری خود را تقدیم آن گروه ها می کنند و برای حفظ ماهیت امنیت و بقای آن گروه ها فعالیت می کنند. می توان گفت که گروه ها یک هویت گروهی و وفاداری گروهی را ایجاد کرده که در آن احساس «ما» به وجود می آید. زمانی که یک گروه خاص خود را بیشتر «ما» احساس می کنند این گروه توسط شبکه پیچیده ای از ارتباطات اجتماعی در بین مردم تعریف و حفظ می شود موانع موجود در ارتباطات اجتماعی گاهی اوقات به خاطر فاصله، زبان، مذهب، عقیده، تجربیات متفاوت تاریخی در پدید آوردن گروه های متمایز شده از مردم کمک می کند. هرچه ارتباطات اجتماعی آسانتر انجام گیرد احتمال به وجود آمدن احساسات «ما» بودن و هویتی بیشتر خواهد بود.
درباره ملی گرایی باید گفت چرا انسانها این گونه احساس ما بودن نسبت به یکدیگر دارند یکی از این عوامل قلمرو مشترک ملی گرایی «ریجتالیزم» است. مردمی که در منطقه ای زندگی می کنند مشکلاتی مشابه دارند، معمولا نوعی احساس و هویت مشترک پیدا می کنند از عوامل مشترک دیگر نیز می‌توان به فعالیت های اقتصادی توجه کرد که بستگی نزدیکی با منطقه گرایی دارد یعنی روی منابع مشترکی تکیه می کنند و در فعالیتهای مشابهی شرکت می جویند.
زبان مشترک یکی از مهم ترین ابعاد ملی گرایی است. در واقع گاهی رهبران سیاسی برای افزایش همبستگی ملی حتی به برپایی زبانهای مرده همت می گمارند که رواج چندانی ندراند.
یکی از مشکلات بحث درباره ملی گرایی این است که هیچ یک از عوامل پیش گفته به تنهایی برای خلق گروه ملی کافی نیست ولی از این شرایط گفته شده وجود تاریخی مشترک شاید نزدیک ترین شرط فرض شود. اشتراک در تجارب تاریخی مشترک، بخصوص تجارب ضد استعماری در بسیاری از کشورهای جدید که پس از جنگ جهانی دوم استقلال یافته‌اند از اهمیت بسزایی برخوردارند. این کشورها در تلاش هستند تا علی رغم موانعی که توسط استعمار پدید آمده است، قالب یک ملت را پی ریزی نمایند.
● فرآیند ملت سازی در خاورمیانه
ملت سازی و دولت سازی از مسائل مهم سیاسی و دولت های خاور میانه در قرن اخیر بوده است. دولتهایی که تا قبل از جنگ جهانی اول در این منطقه حاکم بوده اند عبارتند از امپراطوریهای دول قدیمی یا دولتهای تحت نفوذ اروپائیان.
باتوجه به تحولات سیاسی بین المللی که ناشی از جنگ جهانی اول و دوم بود موجب دگرگونیهای اساسی جغرافیای خاور میانه شد. دولتهای خاور میانه به دو صورت اقدام به ملت سازی و هویت سازی نمودند که این دو صورت عبارتند از:
۱) دولتهای چند قومی مانند ترکیه، ایران، لبنان و عراق.
۲) دولتهای تک ملیتی که اکثر قریب به اتفاق آنها کشورهای عربی خاور میانه را دربرمی گیرد.
آنچه که از این دو صورت و از مبنای فکری و سیاسی هر دو گونه این دولتها بدست می آید نشان میدهد که فرآیند ملت سازی یا مبتنی بر اندیشه های ناسیونالیستی اروپا و یا مبتنی بر منافع قدرتهای خارجی بوده است.
قدرتهای اروپایی توانستند مرزهای دلخواه خود را بر خاورمیانه خصوصا خاورمیانه مرکزی به طور یک جانبه تحمیل کنند بدون اینکه مردم منطقه را در نظر بگیرند مرزهای جدید هیچ رابطه ای با خصوصیات فیزیکی و یا فرهنگی منطقه نداشتند، ترکها و یهودی ها به دلایلی از این وضع راضی بودند، اعراب احساس سرخوردگی و فریب خوردگی می کردند در حالیکه کردها و ارامنه در منطقه بدون دولت باقی ماندند.
تغییر شکل فلسطین از یک سرزمین عمدتا عربی به یک دولت یهودی و گسترش اراضی اسرائیل در سالهای ۱۹۶۷-۱۹۴۸ در شمار بزرگترین تغییرات سیاسی و مهم ترین بازتاب سیاسی منطقه بود.
● مراحل و بنیادهای ملت سازی در خاور میانه
به غیر از چند ملت خاورمیانه شامل ایران، ترکیه فعلی، مصر و تا حدودی عربستان تمام ملت- دولتهای خاور میانه ملتهایی جوان محسوب می شوند که تجزیه امپراطوری عثمانی و استراتژی و منافع برخی قدرت اروپایی بخصوص بریتانیا موجب ظهور آنها شده است.
قدرتهای اروپایی توانستند مرزهای دلخواه را در خاورمیانه مرکزی به طور یک جانبه تحمیل کنند. بدون اینکه مرزهای جدید رابطه ای با خصوصیات فرهنگی و یا جغرافیایی داشته باشند.
بعد از جنگ جهانی اول فقط ترکیه پس از شکست اشغالگران، ایران پس از خروج اشغالگران، یمن شمالی و عربستان مرکزی از کنترل مستقیم اروپائیان خارج بودند. در سایر نقاط خاور میانه قدرتهای پیروز اروپایی از جهت سیاسی، منطقه را تحت سلطه داشتند که در فاصله سالهای ۱۹۲۳-۱۹۷۱ کلیه کشورهای خاور میانه با موج جنبشهای استقلال خواهی، حاکمتی ملی خود را به دست آوردند و این تحول مقدمه اساسی ظهور ملتها در خاور میانه به لحاظ سرزمینی و سیاسی بود.
احمد خالقی - کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید