چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
روایتگر دغدغههای مرگ و جنون
هیچ نیازی به انتشار کتاب نیست. چشمهای یک نفر به تو میگویند، او نویسنده است. چشمهایی که از بس خندیدهاند از خنده به عنوان یک نشانه، بیهیچ برو برگردی به مرگ نقب میزنند. «ادبیات جستوجویی پایانناپذیر برای یافتن پاسخ این پرسش است که چرا زندگی همه انسانها به خودکشی ختم نمیشود.»
این را آلبرکامو میگوید، حالا که قصد داریم از ساعدی بنویسیم، از او نقل میکنیم: «کار اصلی من مبارزه با مرگ است.»
باری «غلامحسین ساعدی» با چشمهایش نویسنده بود و اینکه چشمهایش بیهیچ شایبهیی به تو، به دیگران و به مرگ میخندید. سال ۱۳۳۰ شانزده سال از زندگیاش میگذشت. برای او کافی بود تا اولین داستانش را در هفتهنامه دانشآموز منتشر کند و انتشار اولین داستان یعنی یک اعتراض «من میخواهم نویسنده شوم.»
تبریز سال ۱۳۱۴، تبریز دلزدگی بود. تبریز سال ۱۳۱۴، آرزوهای برباد رفته یک ملت بود. ملتی که در کش و گیری طولانی، برای اولین بار در تاریخ، تا دو قدمی حکومت دموکراسی رفت، اما همه چیز به یکباره درهم شکست. ستارخان کجا بود؟ کسی نمیدانست. دیگر هیچکس نمیخواست این چیزها را بداند و زمستان سرد تبریز، کودکی را به دنیا آورد که قرار بود با خنده همه چیز را حل کند. اما کودک به محض متولد شدن گریه میکند، اگر هم گریه نکند به زور به گریهاش میاندازند. این یک قانون و یک امر اجتنابناپذیر است. آدمها بیهیچ ترس و لرزی میخواهند به بچههاشان بفهمانند که این خنده که بر لب نشسته است در طول زندگی حتما به گریه بدل خواهد شد. پس از هماکنون با گریه آشنا شو!
«ساعدی» تحصیلات ابتدایی و دوران متوسطهاش را در تبریز گذراند. بعد از آن در سال ۱۳۳۴ درست در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد و در فضای بسته سیاسی آن زمان، وارد دانشکده پزشکی تبریز شد. تا سال ۱۳۴۰ که برای خدمت سربازی به تهران رفت، در تبریز اقامت داشت. ورود او به تهران مقارن با دیدار او با بزرگان شعر و ادب معاصر بود. ساعدی در تهران با «آل احمد»، «شاملو» و «سیمین دانشور» آشنا شد و دوره پرکار داستاننویسیاش را شروع کرد.
سالهای دهه چهل و پنجاه، زمان آفرینش آثار شکوهمندی توسط ساعدی بود که ادبیات فارسی را ذوقزده کرد. ساعدی یکی از پیشگامان نمایشنامهنویسی مدرن در ایران است. «لالبازی»، «آی بیکلاه، آی با کلاه» و «خانه روشن» از مشهورترین نمایشنامههای او هستند که بحق بخشی از تاریخ نمایشنامهنویسی مدرن ایران را شامل میشوند. این نمایشنامهها هم درونمایه سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارند.
داستانهای ساعدی اما از جنس دیگری هستند. «شبنشینی باشکوه»، «عزاداران بیل»، «دندیل»، «واهمههای بینام و نشان»، «ترس و لرز»، «توپ»، «گور و گهواره» و «آشفته حالان بیدار بخت» مجموعههای داستانی ساعدی هستند که گونهیی خاص در داستان معاصر ایران به شمار میآیند. صدای ساعدی در داستانهایش صدای نسل سوختهیی است که در خفقان رضاشاهی، ظلم و ستم دولتهای متفق و بعد، استبداد محمدرضا پهلوی، روزگار به تلخی گذرانید. این زمانه او را به سمت خلق داستانهایی رهنمون ساخت که ضمن برخورداری از صبغه ملی و ویژگیهای بومی، بخشی از تاریخ ادبیات انسان جهانی معاصر محسوب میشوند. «احمد شاملو» با استناد به «عزاداران بیل» ساعدی را پیشگام «گابریل گارسیا مارکز» در رئالیسم جادویی میداند. توضیح آنکه از میان مکاتب هنری جهان مدرن، تنها مکتبی که تمام و کمال به کشورهای جهان سوم اختصاص دارد، رئالیسم جادویی است.
رئالیسم جادویی برآیند ذهنیت در انتظار ناجی بودن است. چه اینکه در این مکتب از داستاننویسی، داستان در بستر واقعیت اتفاق میافتد و در آن تنها یک عنصر غیرواقعی وجود دارد که آن را رئالیسم جادویی میکند. این درست همگون با ذهنیت ناجیخواهی انسان جهان سوم است. زندگی در بستر واقعیت جریان دارد و یک مرتبه یک ناجی عنصر فراواقعی میآید و زندگی را از این رو به آن رو میکند.
«ساعدی» پیش از «مارکز» این مکتب را ابداع کرده است، چنانکه ما در «عزاداران بیل» با داستانهایی از این سبک روبرو هستیم. داستان نمونهوار «گاو» و شماری از دیگر داستانهای ساعدی در این مکتب قرار دارند.
● توپ
نظریه موسوم به «نظریه زبان شناور» از دکتر شفیعی کدکنی ارایه شده که معتقد است، زبان آن هنگام که در دوران استبداد و دیکتاتوری بسر میبرد، به سمت چند پهلویی حرکت میکند یعنی واژهها را تنها در معنای آشکار خود به کار نمیبرند بلکه معناهایی نهانی را نیز مدنظر دارند. برعکس در زمان عدم ثبات سیاسی و نبود حکومت مرکزی مقتدر، زبان به سمت روشن شدن میرود و واژهها در معنای اصلی خود به کار میروند.
روح زمان در دوران نویسندگی ساعدی، چنین ایجاب میکرد که او به سمت زبان منشورگونه و چند پهلو حرکت کند. اینگونه است که بسیاری از داستانهای او صبغه نمادین پیدا میکند. رمان «توپ» نمونه یک داستان نمادین است. داستان ظاهرا جنگ میان ایلات و عشایر را نشان میدهد. در این جنگ ایلیاتیها از هم میترسند، روستاییان از ایلیاتیها و همه از قزاقهای روسی که جا به جا اردو زدهاند و منتظر فرصتی برای قتل عام همه هستند.این داستان در یک تحلیل کوتاه، نمایشگر جامعه و وضعیت ایران در دورهیی خاص است. ایرانی که از گروهها و اقشار گوناگون قدرتطلب تشکیل شدهو این گروهها با هم به رقابتهای خونین میپردازند. در آن وضع بیگانگان دست از سر ایران بر نمیدارند و مدام در روندی استعمارگرانه، مقاصد خود را دنبال میکنند. اینگونه است که اوضاع به هم ریخته است و حتی دوندگیهای سید هاشم روضهخوان ایلات و روستاها راه به جایی نمیبرد. سیدهاشم دل نگران گوسفندهایش است زیرا خوب میداند، اگر جنگ در بگیرد گوسفندهای او هم در امان نخواهند بود. برای همین از این طرف به آن طرف میرود و سعی میکند جنگ را بخواباند.
جالب اینجاست که دوندگیهای سیدهاشم نتیجه عکس میدهد و خود آتش جنگ را شعلهورتر میکند. باری، این رمان از دیدگاه سیاسی و اجتماعی ارزشی فوقالعاده دارد. این داستان به لحاظ محتوا، تا حدی با داستان «بوف کور» هدایت، «عدل» صادق چوبک و «روزگار دوزخی آقای ایاز» رضا براهنی پهلو میزند.
● آشغالدونی
ساعدی در «آشغالدونی» با نگاهی انتقادی وضعیت جامعه ایران را توصیف میکند. در این داستان که در کتاب «گور و گهواره» آمده است، ما با شخصیتهایی مواجهیم که همه در جایگاه خود، زندگی سخت و ترحمانگیزی دارند. فقرا خونشان را میفروشند تا در ازای پولی که دریافت میکنند، نان بخرند و از گرسنگی نمیرند. وضعیت کارهای اداری به گونهیی وخیم، اسفبار است. پارتی بازی، فساد اخلاقی و مالی و بسیاری از نابهنجاریهای دیگر در چنین مکانهایی اتفاق میافتد. آشغالدونی، تصویری است داستانی از واقعیتهای جامعه ایران و یکی از موفقترین داستانها در تبیین وضعیت سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی به شمار میرود.
● تب و آرامش در حضور دیگران
اکنون به جنبهیی دیگر از نوشتههای ساعدی، یعنی جنبه فلسفی نوشتههایش، توجه میکنیم. قبل از هر چیز باید گفت قصد این تاویلها، هرگز به چارچوب کشیدن آثار نویسنده نیست. اینها تنها یک تاویل هستند، چه اینکه در «هرمنوتیک مدرن»، ما از امکانات گسترده یک متن برای تاویل سخن میگوییم.
تب و آرامش در حضور دیگران، دو داستان پایانی مجموعه، «واهمههای بینام و نشان»اند. این داستانها حداقل در یک تاویل، دنیایی درگیر با پیشامدرن و مدرن را نشان میدهند. توضیح آنکه مثلا مفهوم خودکشی، حداقل در وجه غالب، مربوط به دوران مدرن است. در دوران مدرن است که ارزشها در هم شکسته میشوند و خودکشی برای زمانی که انسان تاب زندگی ندارد، توصیه میشود. دو داستان مورد بحث و دغدغههای انسان را در زمان گذر از مدرنیسم نشان میدهد. در داستان «تب» جوان صبح از خواب بیدار میشود و احساس میکند روز خوبی را شروع کرده است. از رفتن به دانشگاه و کلاس درس منصرف میشود و تصمیم میگیرد در این صبح زیبا در خانه بماند. تلفن بر میدارد و به این و آن زنگ میزند و در کش و گیر مکالمهها میگوید قصد دارد خودکشی کند. ماجرا ادامه پیدا میکند و دوستان او به او میگویند کسی که بخواهد خودکشی کند نمیگوید، اگر گفت یعنی نمیخواهد خودکشی کند. این یک اصل است اما اصل، مربوط به دنیای ساختارمند است. جوان آخر داستان پس از اینکه شبی را به عیش و نوش میگذراند خودکشی میکند و این به ما نشان میدهد تا به سمت این مفهوم حرکت کنیم که ساختارها در حال شکستن است و قرار است دنیای جدید بنا نهاده شود.
در «آرامش در حضور دیگران»، قصه تب ادامه مییابد. ظاهر امر نشان میدهد که این داستان، داستانی جدا است، اما واقعیت چیز دیگری است. دنیای مدرن با تمام قدرت و تواناییاش در داستان «آرامش در حضور دیگران» رخ مینماید. زمان، زمان تغییر است، از ساختاری به ساختاری دیگر. دوران، دوران پیشا پست مدرن است و حرکت انسانها به سمت پست مدرنیسم، امری اجتنابناپذیر است. سوال این است که در دنیای جدید انسانها چگونه خواهند بود؟ و پاسخ این سوال به فراخور اتفاقات داستان از این قرار است، همه چیز را بستر رشد آدمی تعیین میکند. آدمی در ساختار کهنه هر چه بوده است در ساختار جدید هم با یکسری تغییر در کلیات، همان خواهد بود.
اینگونه است که در میان قهرمانان داستانهای ساعدی، آنهایی که میتوانند تغییرات را تاب بیاورند، میمانند و آنهایی که نمیتوانند تغییرات را تاب بیاورند یا خودکشی میکنند یا از دنیای تغییرات میروند یا دیوانه میشوند.
از داستان «آرامش در حضور دیگران» برداشتی سیاسی نیز میتوان داشت. طبق اصول ذکر شده، داستان یک انقلاب را توصیف میکند. دوره گذر، دوره انقلاب است و دنیای قدیم و جدید و دنیای قبل و بعد از انقلاب است و حرف بر سر تاب آوردن تغییرات است.
محمد جواد صابری
این را آلبرکامو میگوید، حالا که قصد داریم از ساعدی بنویسیم، از او نقل میکنیم: «کار اصلی من مبارزه با مرگ است.»
باری «غلامحسین ساعدی» با چشمهایش نویسنده بود و اینکه چشمهایش بیهیچ شایبهیی به تو، به دیگران و به مرگ میخندید. سال ۱۳۳۰ شانزده سال از زندگیاش میگذشت. برای او کافی بود تا اولین داستانش را در هفتهنامه دانشآموز منتشر کند و انتشار اولین داستان یعنی یک اعتراض «من میخواهم نویسنده شوم.»
تبریز سال ۱۳۱۴، تبریز دلزدگی بود. تبریز سال ۱۳۱۴، آرزوهای برباد رفته یک ملت بود. ملتی که در کش و گیری طولانی، برای اولین بار در تاریخ، تا دو قدمی حکومت دموکراسی رفت، اما همه چیز به یکباره درهم شکست. ستارخان کجا بود؟ کسی نمیدانست. دیگر هیچکس نمیخواست این چیزها را بداند و زمستان سرد تبریز، کودکی را به دنیا آورد که قرار بود با خنده همه چیز را حل کند. اما کودک به محض متولد شدن گریه میکند، اگر هم گریه نکند به زور به گریهاش میاندازند. این یک قانون و یک امر اجتنابناپذیر است. آدمها بیهیچ ترس و لرزی میخواهند به بچههاشان بفهمانند که این خنده که بر لب نشسته است در طول زندگی حتما به گریه بدل خواهد شد. پس از هماکنون با گریه آشنا شو!
«ساعدی» تحصیلات ابتدایی و دوران متوسطهاش را در تبریز گذراند. بعد از آن در سال ۱۳۳۴ درست در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد و در فضای بسته سیاسی آن زمان، وارد دانشکده پزشکی تبریز شد. تا سال ۱۳۴۰ که برای خدمت سربازی به تهران رفت، در تبریز اقامت داشت. ورود او به تهران مقارن با دیدار او با بزرگان شعر و ادب معاصر بود. ساعدی در تهران با «آل احمد»، «شاملو» و «سیمین دانشور» آشنا شد و دوره پرکار داستاننویسیاش را شروع کرد.
سالهای دهه چهل و پنجاه، زمان آفرینش آثار شکوهمندی توسط ساعدی بود که ادبیات فارسی را ذوقزده کرد. ساعدی یکی از پیشگامان نمایشنامهنویسی مدرن در ایران است. «لالبازی»، «آی بیکلاه، آی با کلاه» و «خانه روشن» از مشهورترین نمایشنامههای او هستند که بحق بخشی از تاریخ نمایشنامهنویسی مدرن ایران را شامل میشوند. این نمایشنامهها هم درونمایه سیاسی، اجتماعی و فلسفی دارند.
داستانهای ساعدی اما از جنس دیگری هستند. «شبنشینی باشکوه»، «عزاداران بیل»، «دندیل»، «واهمههای بینام و نشان»، «ترس و لرز»، «توپ»، «گور و گهواره» و «آشفته حالان بیدار بخت» مجموعههای داستانی ساعدی هستند که گونهیی خاص در داستان معاصر ایران به شمار میآیند. صدای ساعدی در داستانهایش صدای نسل سوختهیی است که در خفقان رضاشاهی، ظلم و ستم دولتهای متفق و بعد، استبداد محمدرضا پهلوی، روزگار به تلخی گذرانید. این زمانه او را به سمت خلق داستانهایی رهنمون ساخت که ضمن برخورداری از صبغه ملی و ویژگیهای بومی، بخشی از تاریخ ادبیات انسان جهانی معاصر محسوب میشوند. «احمد شاملو» با استناد به «عزاداران بیل» ساعدی را پیشگام «گابریل گارسیا مارکز» در رئالیسم جادویی میداند. توضیح آنکه از میان مکاتب هنری جهان مدرن، تنها مکتبی که تمام و کمال به کشورهای جهان سوم اختصاص دارد، رئالیسم جادویی است.
رئالیسم جادویی برآیند ذهنیت در انتظار ناجی بودن است. چه اینکه در این مکتب از داستاننویسی، داستان در بستر واقعیت اتفاق میافتد و در آن تنها یک عنصر غیرواقعی وجود دارد که آن را رئالیسم جادویی میکند. این درست همگون با ذهنیت ناجیخواهی انسان جهان سوم است. زندگی در بستر واقعیت جریان دارد و یک مرتبه یک ناجی عنصر فراواقعی میآید و زندگی را از این رو به آن رو میکند.
«ساعدی» پیش از «مارکز» این مکتب را ابداع کرده است، چنانکه ما در «عزاداران بیل» با داستانهایی از این سبک روبرو هستیم. داستان نمونهوار «گاو» و شماری از دیگر داستانهای ساعدی در این مکتب قرار دارند.
● توپ
نظریه موسوم به «نظریه زبان شناور» از دکتر شفیعی کدکنی ارایه شده که معتقد است، زبان آن هنگام که در دوران استبداد و دیکتاتوری بسر میبرد، به سمت چند پهلویی حرکت میکند یعنی واژهها را تنها در معنای آشکار خود به کار نمیبرند بلکه معناهایی نهانی را نیز مدنظر دارند. برعکس در زمان عدم ثبات سیاسی و نبود حکومت مرکزی مقتدر، زبان به سمت روشن شدن میرود و واژهها در معنای اصلی خود به کار میروند.
روح زمان در دوران نویسندگی ساعدی، چنین ایجاب میکرد که او به سمت زبان منشورگونه و چند پهلو حرکت کند. اینگونه است که بسیاری از داستانهای او صبغه نمادین پیدا میکند. رمان «توپ» نمونه یک داستان نمادین است. داستان ظاهرا جنگ میان ایلات و عشایر را نشان میدهد. در این جنگ ایلیاتیها از هم میترسند، روستاییان از ایلیاتیها و همه از قزاقهای روسی که جا به جا اردو زدهاند و منتظر فرصتی برای قتل عام همه هستند.این داستان در یک تحلیل کوتاه، نمایشگر جامعه و وضعیت ایران در دورهیی خاص است. ایرانی که از گروهها و اقشار گوناگون قدرتطلب تشکیل شدهو این گروهها با هم به رقابتهای خونین میپردازند. در آن وضع بیگانگان دست از سر ایران بر نمیدارند و مدام در روندی استعمارگرانه، مقاصد خود را دنبال میکنند. اینگونه است که اوضاع به هم ریخته است و حتی دوندگیهای سید هاشم روضهخوان ایلات و روستاها راه به جایی نمیبرد. سیدهاشم دل نگران گوسفندهایش است زیرا خوب میداند، اگر جنگ در بگیرد گوسفندهای او هم در امان نخواهند بود. برای همین از این طرف به آن طرف میرود و سعی میکند جنگ را بخواباند.
جالب اینجاست که دوندگیهای سیدهاشم نتیجه عکس میدهد و خود آتش جنگ را شعلهورتر میکند. باری، این رمان از دیدگاه سیاسی و اجتماعی ارزشی فوقالعاده دارد. این داستان به لحاظ محتوا، تا حدی با داستان «بوف کور» هدایت، «عدل» صادق چوبک و «روزگار دوزخی آقای ایاز» رضا براهنی پهلو میزند.
● آشغالدونی
ساعدی در «آشغالدونی» با نگاهی انتقادی وضعیت جامعه ایران را توصیف میکند. در این داستان که در کتاب «گور و گهواره» آمده است، ما با شخصیتهایی مواجهیم که همه در جایگاه خود، زندگی سخت و ترحمانگیزی دارند. فقرا خونشان را میفروشند تا در ازای پولی که دریافت میکنند، نان بخرند و از گرسنگی نمیرند. وضعیت کارهای اداری به گونهیی وخیم، اسفبار است. پارتی بازی، فساد اخلاقی و مالی و بسیاری از نابهنجاریهای دیگر در چنین مکانهایی اتفاق میافتد. آشغالدونی، تصویری است داستانی از واقعیتهای جامعه ایران و یکی از موفقترین داستانها در تبیین وضعیت سیاسی اجتماعی ایران دوره پهلوی به شمار میرود.
● تب و آرامش در حضور دیگران
اکنون به جنبهیی دیگر از نوشتههای ساعدی، یعنی جنبه فلسفی نوشتههایش، توجه میکنیم. قبل از هر چیز باید گفت قصد این تاویلها، هرگز به چارچوب کشیدن آثار نویسنده نیست. اینها تنها یک تاویل هستند، چه اینکه در «هرمنوتیک مدرن»، ما از امکانات گسترده یک متن برای تاویل سخن میگوییم.
تب و آرامش در حضور دیگران، دو داستان پایانی مجموعه، «واهمههای بینام و نشان»اند. این داستانها حداقل در یک تاویل، دنیایی درگیر با پیشامدرن و مدرن را نشان میدهند. توضیح آنکه مثلا مفهوم خودکشی، حداقل در وجه غالب، مربوط به دوران مدرن است. در دوران مدرن است که ارزشها در هم شکسته میشوند و خودکشی برای زمانی که انسان تاب زندگی ندارد، توصیه میشود. دو داستان مورد بحث و دغدغههای انسان را در زمان گذر از مدرنیسم نشان میدهد. در داستان «تب» جوان صبح از خواب بیدار میشود و احساس میکند روز خوبی را شروع کرده است. از رفتن به دانشگاه و کلاس درس منصرف میشود و تصمیم میگیرد در این صبح زیبا در خانه بماند. تلفن بر میدارد و به این و آن زنگ میزند و در کش و گیر مکالمهها میگوید قصد دارد خودکشی کند. ماجرا ادامه پیدا میکند و دوستان او به او میگویند کسی که بخواهد خودکشی کند نمیگوید، اگر گفت یعنی نمیخواهد خودکشی کند. این یک اصل است اما اصل، مربوط به دنیای ساختارمند است. جوان آخر داستان پس از اینکه شبی را به عیش و نوش میگذراند خودکشی میکند و این به ما نشان میدهد تا به سمت این مفهوم حرکت کنیم که ساختارها در حال شکستن است و قرار است دنیای جدید بنا نهاده شود.
در «آرامش در حضور دیگران»، قصه تب ادامه مییابد. ظاهر امر نشان میدهد که این داستان، داستانی جدا است، اما واقعیت چیز دیگری است. دنیای مدرن با تمام قدرت و تواناییاش در داستان «آرامش در حضور دیگران» رخ مینماید. زمان، زمان تغییر است، از ساختاری به ساختاری دیگر. دوران، دوران پیشا پست مدرن است و حرکت انسانها به سمت پست مدرنیسم، امری اجتنابناپذیر است. سوال این است که در دنیای جدید انسانها چگونه خواهند بود؟ و پاسخ این سوال به فراخور اتفاقات داستان از این قرار است، همه چیز را بستر رشد آدمی تعیین میکند. آدمی در ساختار کهنه هر چه بوده است در ساختار جدید هم با یکسری تغییر در کلیات، همان خواهد بود.
اینگونه است که در میان قهرمانان داستانهای ساعدی، آنهایی که میتوانند تغییرات را تاب بیاورند، میمانند و آنهایی که نمیتوانند تغییرات را تاب بیاورند یا خودکشی میکنند یا از دنیای تغییرات میروند یا دیوانه میشوند.
از داستان «آرامش در حضور دیگران» برداشتی سیاسی نیز میتوان داشت. طبق اصول ذکر شده، داستان یک انقلاب را توصیف میکند. دوره گذر، دوره انقلاب است و دنیای قدیم و جدید و دنیای قبل و بعد از انقلاب است و حرف بر سر تاب آوردن تغییرات است.
محمد جواد صابری
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم معلمان ایران رهبر انقلاب مجلس مجلس شورای اسلامی خلیج فارس بابک زنجانی دولت دولت سیزدهم حجاب شورای نگهبان
معلم شهرداری تهران تهران هواشناسی پلیس آموزش و پرورش سیل قوه قضاییه فضای مجازی سلامت دستگیری شورای شهر تهران
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی ایران خودرو دلار سایپا چین قیمت طلا بازار خودرو تورم کارگران
مسعود اسکویی تلویزیون سریال دفاع مقدس سعید آقاخانی موسیقی سینمای ایران فیلم نون خ تئاتر رسانه ملی کتاب
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ قهرمانان اروپا سپاهان تراکتور باشگاه استقلال تیم ملی فوتسال ایران فوتسال بازی
وزیر ارتباطات اینستاگرام تبلیغات اپل گوگل ناسا نخبگان همراه اول آیفون ویروس
دیابت کاهش وزن پرستار ویتامین قهوه خواب بیماری بارداری