سه شنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۳ / 10 December, 2024
مجله ویستا
داوری تاریخ و حقانیت حسین(ع)
حسین( ع) بر حق بود یا یزیدبن معاویه؟ ! البته امروز دیگر بر كسی پوشیده نیست كه در كارزار كربلا، حق با حسینبن علی بود و یزید بر باطل. گذشت ۱۴ قرن از آن واقعه جانسوز، هرگونه تردیدی را در تشخیص ظالم و مظلوم برطرف ساخته و تاریخ، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلكه قلوب و اذهان سایر ملل و ادیان را نیز به تكریم و احترام واداشته است.اما آیا قضاوت میان حق و باطل، تنها به عهده تاریخ است؟ !
آیا نمیتوان به طریقی حقیقت را در زمان بازشناخت؟ آیا نسلها راهی برای شناسایی خادمان و خائنان عصر و دوران خود ندارند؟ مگر نه اینكه حتی حقانیت پیامبران و ائمه معصوم در زمانه آنها نیز، ضامن درك حقایق بدیهی ایشان نبوده است؟ و در میان همه، آیا شهادت سالار شهیدان حسین بن علی( ع) ، یكی از بارزترین نمونههای غفلت و واماندگی تودهها نیست؟زنده بودن عاشورا به علم وكتل و زنجیر و دسته و روضه خوانیهایش نیست .به شیعیان گفتهاند دورهم جمع شوید و فضایل آنها را با رفتارهای یكساله خود تطبیق دهید. ببینید رفتار شما در برابر ظلم چه بوده است؟
پس اگر عاشورا بیاید و برود و شیعیان حسینبن علی(ع) تنها اشكی ریخته باشند و دستهای برده باشند حق فضایل این ماه را بجا نیاوردهاند. عاشورا ویترین فضایل بشری است. هر كس باید خود را در این ماه اندازهگیری كند. ببیند اگر در وضعیتی شبیه آن شرایطی كه حسین(ع) قرار گرفت، قرار بگیرد، چه خواهد كرد. بدین سان است كه باید عاشورا را زنده انگاشت. در غیراینصورت نمایشی است كه برپاداشتهایم و اوقاتی است كه به بطالت گذراندهایم. حسین( ع) بر حق بود یا یزیدبن معاویه؟ ! البته امروز دیگر بر كسی پوشیده نیست كه در كارزار كربلا، حق با حسینبن علی بود و یزید بر باطل. گذشت ۱۴ قرن از آن واقعه جانسوز، هرگونه تردیدی را در تشخیص ظالم و مظلوم برطرف ساخته و تاریخ، نه فقط شیعیان و مسلمانان، بلكه قلوب و اذهان سایر ملل و ادیان را نیز به تكریم و احترام واداشته است.
اما آیا قضاوت میان حق و باطل، تنها به عهده تاریخ است؟ ! آیا نمیتوان به طریقی حقیقت را در زمان بازشناخت؟ آیا نسلها راهی برای شناسایی خادمان و خائنان عصر و دوران خود ندارند؟ مگر نه اینكه حتی حقانیت پیامبران و ائمه معصوم در زمانه آنها نیز، ضامن درك حقایق بدیهی ایشان نبوده است؟ و آیا تاریخ انباشته از فرجام منادیان و مصلحانی نیست كه قربانی جهل خلایق عصر خود شدند؟ و در میان همه، آیا شهادت سالار شهیدان حسین بن علی( ع) ، یكی از بارزترین نمونههای غفلت و واماندگی تودهها نیست؟
اكنون پرسش كلیدی این است كه آیا آن زمان اهل حكمت نمیتوانستند ملاك و معیاری را برای تشخیص حق از ناحق طراحی كرده و برای كوفیان تبیین كنند؟ پاسخ من مثبت است. زیرا هیچگاه طریق شناخت بسته نیست و اسباب سنجش همواره موجود است؛ اسبابی گویا، رك و ساده!
ابتدا باید دانست كه در تشخیص حقانیت امام شیعیان و خلیفه وقت، دو گونه حق وجود داشت: یكی حق بزرگ <ولی غیرقابل اثبات در لحظه> و دوم حق كوچك اما <قابل تشخیص و سنجش> برای كوفیان سال ۶۱ هجری. حقیقت بزرگی كه حسین از آن میگفت، اجرای عدالت و جامعه سالم و صالح بود؛ اما یزید نیز هرگز ادعایی خلاف آن نكرد و خطاب به كوفیان نگفت كه ای مردم، من میخواهم در حق شما ظلم و بیعدالتی روا دارم و جامعه را به فساد و تباهی سوق دهم! البته، خیانت كوفیان به ناجی دنیا و آخرتشان، جهل مركب بود. جهلی توام با ترس، طمع وحماقت؛ با این وصف اگر بودند كسانی كه ملاك حقانیت امام را نه صرفا در آن حق بزرگ، بلكه اتفاقا در همان حق كوچك اما عیان میدیدند، شاید روند اتفاقات به راهی دیگر میرفت!
حق كوچك اما شفاف، این بود كه حسین اجازه نداشت وارد كوفه شود و برای مردم كوچه و بازار اندیشههایش را بازگو كرده و بر ناحقی یزید استدلال كند. اما برعكس، تمامی منبرها و جایگاههای خطابه در دست یزید بود و او هر آنچه خود میخواست را در هر زمان و به هر نحو بازگو میكرد تا ذهن عوام را شستوشو دهد. این حق كوچك اما آشكار، میتوانست معیاری محكم و انكارناپذیر برای مومنان حقیقی و طالبان راه حقیقت باشد. <محتوای سخن> یك حق است و <امكان سخن گفتن> حقی دیگر. تشخیص حقانیت اول، مستلزم تحقیق و تفحص میباشد اما تشخیص حقانیت دوم به روشنی آفتاب است. به عبارتی، آزادیبیان آخرین شاخص و ابزار سنجش حق و باطل در جوامع است. اطلاعرسانی شفاف و البته سالم، نبض مردمسالاری است. گردش اطلاعات، آبی است كه چرخ آسیاب تمدن را به گردش درمیآورد و اگر چون و چرایی در سهم آرد و گندم باشد، در گردش چرخه آگاهی و دانایی نیست. اهمیت آزادیبیان، نهتنها برای پیامبران و ائمه معصوم شناخته شده بود، به نحوی كه حتی با مخالفین و كفار نیز باب گفتوگو و مناظره را به هیچ بهانهای نمیبستند، بلكه برای حكام مستبد اما زیرك تاریخ نیز، نقد حكومت، سوپاپ تخلیهای تلقی میشد كه تا مرز خطوط قرمز مجوز داشت.
اكنون تجسم كنید كه ابن زیاد راه را بر حسین (ع) نمیبست و اجازه میداد كه امام وارد شهر كوفه شود، با مردم سخن بگوید و دلهای آنان را به نور حقیقت روشن سازد.
آنگاه در این صورت آیا امكان شوراندن خلایق بر او ممكن بود؟ این موضوع را ابنمرجانه به خوبی میدانست. گسیختن ارتباط دوسویه با مردم و بریدن گلوی منادی حقیقت.
محدود به قانون بود <آزادی كردار>
در دایره عرف شد <آزادی گفتار>
اما نبود مرز و حدودی كه ببندد
اندیشه حقجویی و <آزادی افكار>
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست