پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ذیحجه، محرم، صفر مسیر انسان شدن از خاک تاخدا


ذیحجه، محرم، صفر مسیر انسان شدن از خاک تاخدا
بنام خدای خالق زمان ومکان یعنی ذیحجه و محرم و صفر(زمان) مکه و منا و کربلا و شام (مکان)... و به نام خدای خالق انسان تجلی علم الهی وجودبماهو موجود که بعد از خلقتش فرمود ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا »اخر فتبارک الله احسن الخالقین سپس نطفه را بصورت علقه ]خون بسته [ و علقه را بصورت مضغه ]چیزی شبیه گوشت جویده شده [ و مضغه را بصورت استخوان هایی درآوردیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است. المومنون:۱۴) ثم انشاناه خلقا آخر یعنی آنچه دراین مرحله به وجود آوردیم چیز دیگری است غیر از آنچه در مراحل قبلی بود، در «انشا»» اخیر، او را صاحب حیات و قدرت و علم کرد، به او جوهره ذاتی داد (که از آن تعبیر به «من» می کنیم) که در مراحل قبلی یعنی در نطفه و علقه و مضغه و عظام پوشیده به لحم نبود و تنها با آن نوعی اتحاد و تعلق دارد تا آن را در راه رسیدن به مقاصدش به کار گیرد، مانند ابزاری که در دست صاحب ابزار است، و در انجام مقاصدش استعمال می کند. نتیجه اینکه جسم در اختیارمن انسان است تادرچه مسیری و برای چه مقصودی به کار برد تعالی و صعود یا هبوط و سقوط ونیز فرمود: وماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوندبه معرفت و شناخت برسند. الذاریات:۵۶) بدینسان خداوند درمقام عمل، عبودیت را در افعال انسان نمودی عینی عطا نمود، ذیحجه را برای آموزش و آمادگی و محرم را نمونه ای برای عمل و تجلی حقیقت وجودی انسان و صفر را کاروان پیام رسان جاری در زمان برای جلوگیری از تحریف و انحراف قرارداد، آن هم سنتی برای همه زمان ها و در همه زمین ها و حسین(ع) وارث همه انبیا» و یارانش برای ثبوت واثبات حقیقت خلقت قیامی نمودند به قامت قیامت کبری تا همه بیاموزند چگونه زیستن را اگر می توانند و چگونه مردن را در زمان انسداد عدالت و آزادگی درحاکمیت ظلم و جور غاصب و راه حسین رهنمودی باشد برای همه عصرها و همه نسل ها . کل یوم« عاشورا، کل ارض« کربلا و کل شهر «محرم توزین احرام وزین کعبه چه دانی کز برون چشمت زکعبه پوششی دیده است و از احرام عریانی خاقانی آری درمکه و منا میآموزی که چه بگویی چه نگویی، درکدام مسیرسعی کنی، که را تایید کنی وکه را تکذیب، چه چیز را قربانی کنی، چه چیز یا چه کس را عزیز داری و مطلوب تو چه باشد تا از غیر او دل بکنی و نتیجه چنین می شود، آنان که با پای دل (نه پادرگل) به حرم حضرت دوست مشرف شدند شرافت آن را یافتند تا در محرم به دیدار معشوق مفتخر شوند آنان که در حرم درس راخوب آموختند در محرم محرم رازگشتند و از اسرار غیب آگاه وخلقت زمینی را فدیه آزادی برای نشئه دیگر نمودند و با کلام (...عمیت عین لا تراک علیها رقیبا و خسرت صفقه عبد« لم تجعل له من حبک نصیبا... خدایا کور باد چشمی که تو را نمی بیند با آنکه همیشه تو مراقب و همنشین او هستی و در زیان باد بنده ای که نصیبی از عشق و محبتت نیافت دعای عرفه امام حسین) جان پاک به افلاک بردند و بازماندگانشان زمین و زمان را برلاشخوران قدرتمدارو...
تنگ نمودندآنان قرآن شیفتگان وعالمان عامل و فهم کنندگان(تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین »امنوا و یتخذ منکم شهدا» و الله لا یحب الظالمین: این روزها (شکست وپیروزی) را در میان مردم می گردانیم تا خدا، افرادی را که ایمان آورده اند، بشناساند و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی دارد۱۴۰آل عمران)
آنان نه مقهور قدرتند نه مسحور ثروت زیرا (فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند و به خاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند ]مجاهدان و شهیدان آینده [، خوش وقتند (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می بینند و می دانند) که نه ترسی بر آنهاست و نه غمی خواهند داشت. آل عمران: ۱۷۰ ) واین کلام را ازعمق جان دریافته اند (لکیلا تاسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم و الله لا یحب کل مختال« فخور« این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تاسف نخورید و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد! (الحدید: ۲۳ ) و زمانی که دربارگاه ظلم و جنایت، ابن زیاد برای تحقیر به خانم زینب گفت: کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی؟ مظهرصبرواستقامت فرمود: ما رایت الا جمیلا من جز خیر و زیبایی چیزی ندیدم اللهوف ص ۱۶۰ وضو ناکرده احرام طواف کعبه می بندد خداجویی که دست خویش از دنیا نمی شوید صائب خلاصه کلام: سخن امام آزادگان و چراغ راه آزاد اندیشان ا لا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقا» الله محقا فانی لا اری الموت الا سعاده و لا الحیاه مع الظالمین الا برما ان الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم فاذا محصوا بالبلا» قل الدیانون آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دست برنمی دارند؟! به طوری که مومن حق دارد که به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد. به راستی، من چنین مرگی را جز سعادت و زندگی در کنار ظالمان را جز هلاکت نمیدانم! همانا مردم دنیا پرستند ودین ازسر زبان آنها فراتر نمی رود ودین را تا آنجا که زندگی شان را رو به راه سازد و بچرخاند پیروی می کنند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک اند (تحف العقول ص: ۲۴۵) شاگردان وامانده آموزشگاه ذیحجه بازگویید که تنها گریستن درمحرم علاج کارنیست توبه کنید و برای جبران گذشته و آموختن عمل صالح به کاروان اسیران آزادی بخش صفر برای ادامه سفر بپیوندید که بعد از صفر، پایان سفراست واز کاروان ماندگان به ذلت وننگ روزمرگی گرفتار خواهند بود که چه بد عاقبتی است.
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش بادآن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام ونازرادرکوی رندی راه نیست
ره روی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی
آدمی درعالم خاکی نمی آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
حضرت حافظ
والسلام من التبع الهدی
نویسنده : حسین قیومی
منبع : روزنامه مردم سالاری