جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
عقل و عرفان
در وصول به مرحله آگاهی و گامبرداشتن انسان در مسیر کمال، جنبههای مثبت و منفی این روند را در زمینههای اساسی مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم و ابتدا با پرداختن به مقدمهای کوتاه اصل مطلب را پی میگیریم. از خود میپرسیم انسان عصر فضا چگونه عمل میکند و در مجموع چه معیارهایی بر اندیشه و عملکرد او حاکمند یا از او فاصله دارند.
کانت میگوید اندیشه بشر حرکت بهسوی سیر صعودی را رفتهرفته آغاز کرده و انسان از بدی به سوی خوبی در حرکت است که البته از نظر تمدن (بهمعنای کلمه) بهگونهای نسبی و نیز علم و تکنولوژی چنین بوده و هست، اما آیا از لحاظ عقلی، عقل اصیل بنیادین که ریشه در لایتناهی دارد و منظور نظر کانت بوده، نه عقل ابزاری و عرفی، نیز چنین بوده است؟
هرگز نبوده، اما مطمئنا در نهایت چنین خواهد شد، نماد روشن عدم عقلانیت حقیقی که متاسفانه اکثریت را گرفتار کرده، جهان آشفته و سردرگمی است که در زمان پیشرفت رو به اوج علم و تکنولوژی و با وجود شعارهای آزادی، برابری، ایجاد دهکده جهانی، مطرحبودن مساله حقوق بشر و نقش کلیدی آن در بسیاری از جوامع، اما در تقابل قراردادن آن با مذهب و باورهای دینی و بسیاری موارد دیگر بهوجود آمده، در این میان تلاش انسانهایی که در اقلیت قرار دارند و صدالبته فریادهایشان بسیار سخت و اندک به گوشهای سنگین میرسد، قابل تحسین بسیار است. عاشقان حقیقی معرفت و معنویت که تلاش میکنند با الهامگرفتن از درون تابناک خویش که عقلانیت و ادراک ارکان اصلی این اوج روحی است، الگویی باشند برای درستاندیشیدن و درست عملکردن و با گریز از هرگونه افراط و تفریط با دنیای متمدن همگام شوند، باید گفت آنان طرفدار نوعی فلسفه بهنام فلسفه بهداشتی هستند که ربطی وثیق با دموکراسی واقعی و توزیع عادلانه سرمایههای ذهنی و مادی دارند و فریاد میزنند که معرفت، شعور و وصول به آگاهی و نیز بهبود زندگی مادی حق همه انسانهاست و با آموزش صحیح و اصولی باید دیگران را به حقوق حقه خویش آشنا کرد و هرگز تصور نکرد این موهبتهای الهی فقط در انحصار یک گروه بهظاهر یا حقیقتا نخبه قرار دارد، بلکه باید توجه کرد که هر انسانی خود دنیایی است که قادر است به منزله یک منبع معرفت اصیل مورد توجه قرار گیرد، این فلسفه بر گفتوگو و تبادلنظر با فرهنگهای دیگر تاکید میکند، اما تا چه حد در این امر مهم توفیق یابد، قابل پیشبینی نیست، پس نتیجه میگیریم که در این جهان پرآشوب که سرشار از علوم و اکتشافات نیز هست، عقل هنوز جایگاه خویش را نیافته است. (هوشمندی در بهکارگیری استعدادها در علوم و اکتشافات بشر با عقل عرفی در ارتباط است و با عقل اصیل انسان کمتر ارتباط دارد) در این عرصه پهناور یعنی جهان متمدن اکثرا همه کس در فکر منافع فردی خویش است که خود به خود به جوامع کشیده شده است و بهخاطر وصول به اهداف خود اکثر انسانها از هیچ عمل غیرانسانی رویگردان نیستند و به قول توماسهابز انسان گرگ انسان شده است، اما شاید او این نکته را از قلم انداخته که بشر ابتدا خود را از درون میدرد، سپس به دریدن همنوعان روی میآورد، باز میبینیم که علم و صنعت که دنیای مدرن بر مبنای آن استوار شده، بدون وجود عقل بنیادین الهی که عالیترین موهبت پروردگار به انسانهاست، در حقیقت چقدر حقیر و ناچیز و تا چه حد تهیدست است، در ضمن در ادامه اشاره به فلسفه بهداشتی ذکر این مطلب لازم است که یکی از اشکالات عمده ما بهرهگیری نادرست از سنتهایی است که آن را فلسفی مینمایم. نمونه آن آلمان است که با پشتکردن به میراث درخشان عقلگرایی کانت و اسیرکردن خود در چنبره سنتهای ایدهآلیستی که هگل و امثال او بسط دادند، از فاشیسم سردرآورد و برای خود و جهانیان رنج و زحمت آفرید.
در بازگشت به مبحث عقلگرایی بهتر است آن را بهگونهای عمیقتر مورد تحلیل قرار دهیم. میدانیم عقل و ادراک را هرچه کاملتر مورد بهرهبرداری قرار دهیم محققا به سعادتی که بشر همواره در آرزوی دستیابی به آن بوده، خواهیم رسید که البته منظور سعادت حقیقی است و نه کاذب و نیز میدانیم که با فراتر رفتن سطح علم و اطلاعات ارزشمند که کاربردیکردن آنها آگاهی را به ارمغان میآورد، سطح ادراک ما در ارتباط با شناخت حقیقت فراتر خواهد رفت که برای رسیدن به چنین مراحلی، در حد امکان از شناخت پدیدههای عالم هستی آغاز میکنیم، باید گفت از نظر توجیه علمی و طبق قوانین فیزیک تمامی ذرات عالم دارای شعور بوده و با عالم هستی در همبستگی کلی قرار دارند و همه آنها طبق قانون تبدیل ماده به انرژی دارای انرژیاند و شعور و اطلاعات را از طریق این انرژی کسب میکنند.
انرژی ذکرشده موجود در عالم هستی هرگز تا پایان جهان و به گفته برخی از فیزیکدانها تا نابودی حرارتی عالم و واقعشدن انفجار بزرگ Big Bang به پایان نخواهد رسید، اما این تمامی ماجرا نیست، زیرا انرژی موجود در ماده با انرژی معنوی و روحانی که در وجود انسان است، کاملا متفاوت است و تنها نقطه اشتراک آنها شعور آنهاست که انرژی مادی حداقل و انرژی معنوی حداکثر شعور را داراست، شعور موجود در انرژی مادی و برنامهریزی دقیق آن باعث میگردد تمامی ذرات بنیادین و پدیدههای عالم هستی تنها تا سطوحی مشخص و ویژه با یکدیگر و نیز با جهان در وحدت و یکپارچگی قرار گیرند، اما طبق اشارات قرآن کریم، در نهایت، نابود و فنا شوند و نیز قرآن میفرماید: آنچه در زمین و آسمانهاست، همه به ستایش و تسبیح پروردگار خود مشغولند که اشاره به شعور تمامی پدیدههای خلقت نیز هست، اما فراتر از سطوح ذکرشده، تحولاتی که ایجاد میشوند، تحولاتی معنوی و باقی خواهند بود که بیانگر کامل هدف از آفرینش انسان هستند، زیرا انرژی مادی دستخوش فناست و در نهایت با پایان جهان به اتمام میرسد، اما انرژی معنوی و روحانی است که نابودشدنی نیست، زیرا مبدأ و منشا آن فناناپذیر است، جهان به پایان میرسد، اما خالق زنده ابدی است و انسانها همه به سوی او بازمیگردند، انرژی مادی مانند سایر پدیدههای طبیعت با اراده الهی وارد جهان هستی شده و نظام سیستماتیک عالم را برقرار میسازد، اما این نظام از جهاتی بسیار با وجود انسان و انرژی یا روح الهی دمیده شده در وجود اوست که به کمال خواهد رسید، پس از این توضیح کوتاه نتیجه میگیریم که انسان در عمق وجود خویش دارای بزرگترین و ارزشمندترین منبع ارزشهای راستین و عقلانی است که همان عقل بنیادین الهی یا عقل شهودی و یا ضمیر برتر و فراهشیار است که تا این زمان با دسترسی به تمامی علوم و اختراعات و کشفیات تنها ۱۰ درصد از آن را توانسته مورد بهرهبرداری قرار دهد و ۹۰ درصد بدون استفاده مانده است و چرا؟ سوال بزرگ همین جاست و جواب بهظاهر ساده، اما بزرگ آن نیز خواستن توانستن است میباشد، چرا انسان با چنین گنجینه ارزشمند استعدادها و خلاقیتها، با چنان روح عظیم قدسی که خداوند فرشتگان را به سجده در برابرش فرمان داد اینگونه غفلت زده و از خویش بیگانه و غرق دنیای مادی گشته است که استعدادهای خود را نیز تنها در عرصه کسب علم خشک مادی و بهگونهای که قادر به پرورش شعور و ادراک نبوده و در عوض انسانسازبودن ماشینساز شده است، بهکار گرفته و این بزرگترین و جدیترین درد بشر این عصر و نسل است که علم و تکنولوژی در حال پیشرفتی رو به اوج، اما عقل و ادراک سخت در حال عقبگرد و پیمودن سیر قهقرایی است و چه باید کرد که علم بتواند از نقش کلیدی و سازنده خود را که پویاساختن ذهن و مهیاکردن آن برای دریافتهایی ارزشمند است، به مفهوم پرورش شعور و ادراک بشر و نهتنها از جنبه خشک و تخصصی آن ایفا کند، البته آموزش و فرهنگسازی میتواند در این زمینه نقش اساسی را ایفا کند. باید گفت برانگیختن توجه به مطالعه و تلاش در این مسیر شاید از تحصیلات آکادمیک، اما یکبعدی بسیار ارزشمندتر است و مطمئنا از طریق غمخواران زوال ارزشها کارهایی قابل توجه نیز صورت گرفته، اما باید اذعان کرد که افرادی که گوش شنوا و چشم حقیقتا بینا دارند، در اقلیت مطلقند و مابقی با اینکه به هر دلیل در سالهای اخیر به مجامع فرهنگی سرک میکشند و به خیال خود در کسب ارزشها میکوشند، اما بدون توجه به قدرت اندیشه و تعقل خویش فقط از سرمایههای ذهنی دیگران سود میبرند که آن هم تنها در همان لحظات کوتاه گوشسپردن به سخنان دیگری است، به هرحال هنوز راه درازی در پیش است تا اندیشهها شکل بگیرد و بهتدریج عمیقتر و ارزشمندتر شود و سپس با کاربردیشدن آن انسان قادر شود در مسیر آگاهی و کمال گام بردارد و در نهایت به عرفان ناب و اصیل که نهایت اوج روح اوست، دست یابد.
شهلا محیی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست