جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا


نگاه امامان شیعه به نوروز


نگاه امامان شیعه به نوروز
بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا كه به منابع برجای مانده مربوط می‏شود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقاله سیر ورود آن را در منابع شیعه و موضعگیری فقهای شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نكته جالب توجه آنكه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ تهرانی ذیل مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله كه در دوره صفوی تألیف شده یاد كرده است. دراین مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه كه در این دوره تألیف شده شرحی به دست ‏دهیم.
● نوروز، قبل از اسلام تا كنون
نوروز یا روزِ نو، در همه تقاویم، در همه دوره‏ها و در میان همه فرهنگ‌ها، با اسامی گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمین به دور خورشید و پدید آمدن روز و شب و فصول سال و نیز حركت ماه بر گرد زمین، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبیعی تقویم را پدید آورده است.
آغاز هر سال، شروع جدیدی است كه خود به نوعی انسان را با احساسی تازه و تولّدی نو به حركت در می‏آورد. این آغاز همراه با شادی و سرور بوده و در هر فرهنگی آیین‌های ویژه‏ای برای نشان دادن خوش حالی و شادی تعبیه شده است. در میان ایرانیان، این روزِ نو، روزی بود كه شاه جدید ساسانی به تخت می‏نشست. خواهیم دید كه آخرین نوروز ایرانی، كه طی آن آیینهای ویژه‏ای را اجرا می‏كردند، (فهرستی از آنها را ابوریحان در آثارالباقیه، ترجمه اكبر داناسرشت، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۳ از منابع زردتشتی آورده است. بنگرید: صص ۳۳۳ - ۳۲۵) روزی در اواخر خردادماه بود كه یزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، این نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه كبیسه و اهمال آن، در هر چهار سال یك روز به عقب می‏افتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و این بدان دلیل بود كه مردم ایران، به سرعت اسلام را نپذیرفته و تا یكی دو سه قرن، بسیاری از آنان بر آیین كهن خود بودند. حتی اگر اسلام را پذیرفتند، نتوانستند به آسانی آن آداب را ترك كنند.
این نکته دانسته است كه اسلام دو عید را با عنوان عید فطر و اضحی با آیینهای ویژه مطرح كرد، هر چند آنها آغاز سال نبود اما به هر روی عید طبیعی مسلمانان به شمار می‏آمد. در برابر، نه از سوی اهل سنّت و نه امامان شیعه، موضعگیری روشن و شناخته شده مفصلی نسبت به نوروز مطرح نشد. آنچه در این باره گفته شده پس از این اشاره خواهیم كرد.
بحث از نوروز، در فرهنگ شیعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا كه به منابع برجای مانده مربوط می‏شود، نخستین بار در مختصر مصباح شیخ طوسی از آن یاد شد. پس از آن در منابع دیگر هم وارد گردید. در این مقاله سیر ورود آن را در منابع شیعه و موضعگیری فقهای شیعه در باره آن را توضیح خواهیم داد. نكته جالب توجه آنكه در دوره صفوی، آثار فراوانی در زمینه عید نوروز نوشته شد. شیخ آقابزرگ تهرانی ذیل مدخل نوروزیه، از بیش از پانزده رساله كه در دوره صفوی تألیف شده یاد كرده است. دراین مقال برآنیم تا بر چند رساله نوروزیه كه در این دوره تألیف شده شرحی به دست ‏دهیم.
● مبنای محاسبه روز نوروز
نوروز نخستین روز فروردین ماه شمسی به حساب می‏آید. محاسبه سال شمسی تا پیش از پیدایش تاریخ جلالی در سال ۴۶۷یا ۴۷۱ بدین ترتیب بود كه سال را دوازده ماه سی روزه تقسیم می‏كردند كه جمعا ۳۶۰روز می‏شد. پنج روز باقی مانده را در پایان آبان ماه یا اسفندماه بر آن می‏افزودند كه جمعا ۳۶۵روز می‏شد. با این حال پنج ساعت و ۴۸دقیقه و ۴۵/۵۱ثانیه باقی می‏ماند. این زمان، در هر چهار سال یك روز می‏شد و از آنجا كه در محاسبه نمی‏آمد، روز اول فروردین در فصول سال تغییر می‏كرد. بنابر این ماههای شمسی نیز در آن زمان، مانند ماههای قمری در فصول سال متغیر بود. معنای این سخن آن است كه نوروز در ابتدای فروردین واقعی، یعنی نقطه آغاز اعتدال ربیعی قرار نداشت.
زمانی كه یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی، در سال ۶۳۲میلادی به تخت نشست، روز نخست سال، یعنی اول فروردین در آن تاریخ، مطابق بود با شانزدهم حزیران (ژوئن) مطابق با ۲۷خرداد. پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز یا اول فروردین، هر چهار سال، یك روز به عقب می‏آمد.
در سال۴۶۷ ق روز نوروز مطابق دوازدهم حوت یا اسفند بود. در این سال، ملكشاه سلجوقی، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقیقی از سال شمسی انجام داده و روز اول فروردین را معین كنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنی، منجم مرو، عوض آن كه بر اساس محاسبه قبلی، روز واقعی دوازدهم اسفند را اول فروردین دانسته شود، اول فروردین را هیجده روز جلوتر برده و در ابتدای اعتدال ربیعی، یعنی فروردین واقعی قرار گرفت. در محاسبه جدید، هر سال را در چهار نوبت، ۳۶۵روز محاسبه كرده (دوازده سی روز به ضمیمه پنج روز كه در آخر ماه آبان یا اسفند افزوده می‏شد) و سال پنجم را ۳۶۶ روز محاسبه كردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را ۳۶۶ قرار می‏دادند. در این محاسبه آن پنج ساعت و اندی نیز در محاسبه می‏آمد. بدین ترتیب، روز نوروز، به عنوان نخستین روز فروردین ماه، از آن سال ثابت ماند.
بنابر این، نخستین سالی كه روز اول فروردین آن دقیقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربیعی بود، سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ بوده است. (مجموع آنچه گذشت، از مقالات تقی زاده: گاه شماری در ایران ، ج ۱۰صص ۶- ۳ به كوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۷ مقاله همو تحت عنوان نوروز در مجله یادگار سال چهارم، ش ۷ و مدخل نوروز در لغتنامه دهخدا گرفته شده است. در باره اختلاف در اینكه نوروز سلطانی در سال ۴۶۷ بوده است یا ۴۷۱ بنگرید: مقالات، ج ۱۰ ص ۱۶۸ پاورقی. توضیحات محیط طباطبائی در باره سیر تقویم در ایران نیز قابل توجه است. وی مشكل سال ۴۶۷ یا ۴۷۱ و مسأله افزودن پنج روزه زائده را به آخر آبان و اسفند را نیز حل كرده است. بنگرید: تاریخ تحولات تقویمی در ایران از نظر نجومی، میراث جاویدان، شماره _۱۵ - ۱۴صص ۱۰۸ – ۱۰۱)
دانسته است كه سال قمری، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیینهای دینی در دین مبین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و كتابهای تاریخی مرسوم بوده است. در كنار آن سال شمسی، به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در امر كشاورزی و خراج و جز آن، اهمیت خود را حفظ كرده و در تقاویم محاسبه و یاد می‏شده است. تطبیق این دو روز شمار با یكدیگر در فرهنگهای مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهای مختلفی برای آن عرضه شده است. سیری از این تطبیقها در میان تاریخ قمری و شمسی را تقی‏زاده مورد بحث قرار گرفته است. (مقالات تقی زاده ج ۱۰ گاه شماری در ایران قدیم«، فصل پنجم، ص ۱۵۳به بعد.)
در سال ۱۳۰۴شمسی (۱۳۴۳قمری مطابق ۱۹۲۵میلادی) در ایران، تقویم شمسی، به عنوان تقویم رسمی پذیرفته شد. محاسبه پیشین كه دقیق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سی و یك روز، و پنج ماه دوم را سی روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند كه هر چهار سال، سی روز محاسبه می‏شود. سالی كه اسفند آن سی روز بود، آن را سال كبیسه نامیدند. (متن تصویبنامه مجلس شورای ملی را كه در شب ۱۱فروردین ماه ۱۳۰۴شمسی انجام شده و اسناد دیگر در این باره را ببینید در: پیدایش و سیر تحول تقویم هجری شمسی، محمدرضا صیاد، مجله میراث جاویدان، ش ۱۵- ۱۴صص ۱۱۸ – ۱۹) در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز مبنای محاسبه سال شمسی بوده و سال قمری نیز در كنار آن به عنوان تقویم دینی مورد تأكید قرار گرفت.
این بود اجمالی از نوروز در تقویم شمسی. مهمترین نكته آن، این است كه نوروز تا سال ۴۶۷ در سال متغیر بوده و پس از آن در آغاز اعتدال ربیعی قرار گرفته و از آن پس تغییری نیافته است.
● نوروز در منابع كهن شیعی
در آغاز باید اشاره كنیم كه مقصود از منابع كهن منابعی است كه تا زمان شیخ طوسی تألیف شده است. آنچه كه در باره نوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:
نخست آن‌كه نجاشی ذیل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجاری نوشته است كه وی از ثقات اصحاب است و كتاب‌هایی داشته از جمله كتاب ما رُوِی فی یوم النیروز. (رجال النجاشی، ص ۴۲۸) روشن نیست حجم روایاتی كه وی در این كتاب جمع آوری كرده چه اندازه بوده است. گفتنی است كه صاحب بن عباد كه باید او را با احتیاط شیعه معتزلی دانست، كتابی با عنوان كتاب الاعیاد و فضائل النیروز داشته است. (الفهرست، ابن الندیم، ص ۱۹۰)
در منابع كهن، چند روایت نیز در باره نوروز آمده، كه به این ترتیب است:
- نخست روایتی از ابراهیم كرخی كه ضمن آن از امام صادق (ع) سؤال شده كه شخصی مزرعه بزرگی دارد. در روز مهرگان یا نوروز، هدایایی (از طرف كسانی كه بر روی آن كار می‏كنند) به او داده می‏شود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آنها كه هدیه می‏دهند مسلمانند؟ ابراهیم می‏گوید: آری. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیرد. (الكافی، ج ۵ ص ۱۴۱كتاب من لایحضره الفقیه، ج ۳ ۳۰۰ التهذیب، ج ۶ ص ۳۷۸)
- روایت دیگر چنین است كه در روز نوروز به امیرالمؤمنین (ع) گفته شد: الیوم نیروز. حضرت فرمودند: اصنعوا كل یوم نیروزا هر روز را نوروز كنید. (كتاب من لایحضره الفقیه، ج ۳ ص ۳۰۰) و نقل دیگر همان روایت آن كه حضرت فرمود: نیروزنا كل یوم. (همان منبع) این همان روایتی است كه در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هدیه كردند و حضرت این پاسخ را دادند. در حاشیه نسخه‏ای از فهرست ابن‏ندیم آمده كه ثابت بن نعمان بن مرزبان، پدر ابوحنیفه، یا جد او همان كسی بود كه فالوذج به امام علی علیه السلام هدیه كرد و حضرت فرمود: نوروزنا كل یوم یا مهرجونا كل یوم. (الفهرست ابن الندیم، ص ۲۵۶) الانساب، ج ۳ ص ۳۷) تعبیری كه صاحب دعائم آورده قدری متفاوت است. در آنجا آمده: وقتی فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دلیلش را پرسید؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: فنیروزا ان قدرتم كل یوم. یعنی تهادوا و تواصلوا فی الله. (دعائم الاسلام، ج۲ص ۳۲۶) این روایت را بخاری نیز در التاریخ الكبیر ج ۴ ص ۲۰۱آورده است.
به جز آنچه از کتاب من لایحضره الفقیه نقل شد، در آثار صدوق، اشاره‏ای به نوروز نشده است. تنها در عیون اخبارالرضا ضمن اشاره به داستان زیدالنار آمده است كه جعفر بن یحیی برمكی بعد از كشتن ابن افطس علوی، سر وی را همراه هدایای نوروز نزد هارون فرستاد. (عیون اخبار الرضا ، ص ۵۵۰) صدوق هیچ اشاره دیگری به نوروز نكرده است. گفتنی است كه در آثار شیخ مفید نیز، كلمه نوروز یا نیروز یافت نشد.
- اشاره شد كه در تهذیب شیخ طوسی، به بحث هدیه در روز نوروز و مهرجان (عید مهرگان، روز شانزده‏هم مهرماه برگزار می‏شده است. بنگرید: آثار الباقیه، ص ۳۳۷) اشاره شده بود. جدای از آن شیخ طوسی در مصباح المتهجد، برای نخستین بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزی متبرك كه روزه استحبابی و نماز دارد، كرده است. آنچه در مصباح (بنا به نقل از بحار آمده) چنین است:
روی المعلی بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فی یوم النیروز قال: اذا كان یوم النیروز فاغتسل و ألبس أنظف ثیابك و تطیب بأطیب طیبك و تكون ذلك الیوم صائما فاذا صلیت النوافل و الظهر و العصر، فصل اربع ركعات، تقرأ فی اول ركعهٔ فاتحهٔ الكتاب و عشر مرات انا انزلناه و... (مصباح المتهجد، ص۵۹۱ بحار الانوار، ج ۵۹ ص ۱۰۱ وسائل الشیعهٔ، ج۷ ص ۳۴۶) گفتنی است كه شیخ طوسی روز روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معین نكرده است.
ابن ادریس در کتاب السرائر ص ۵۹۸ می‏نویسد: شیخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح از چهار ركعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معین نكرده، چنانكه ماه آن را از ماههای رومی یا عربی مشخص نكرده است. آنچه برخی از اهل حساب و علمای هیئت و اهل فن در كتابش گفته، این است كه روز نوروز دهم ماه ایّار (دهم ماه مه مطابق دوم اردیبهشت) كه سی و یك روز است می‏باشد. زمانی كه نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا می رسد. گفته شده نیروز و نوروز دو لغت است. اما نیروز معتضد كه به آن نوروز معتضدی می‏گویند، روز یازدهم حزیران (یازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعین، در باره امر خراج به وی شكایت كردند و این كه قبل از رسیدن محصول، خراج گرفته می‏شود و همین سبب بدهكاری آنهاست كه خود عامل اجحاف به رعایاست. او مصمم شد كه پیش از یازدهم حزیران، خراج از كسی مطالبه نكنند. شعری نیز در باره این عمل او سروده شد... همه این مطلب را صولی در كتاب الاوراق آورده است. (السرائر، ج۱ ص ۳۱۵)
در دو كتاب دعا كه به فارسی در قرن ششم تألیف شده یاد از حدیث معلی بن خُنَیس در اعمال روز نوروز كه مهمترین آنها، گرفتن روز، پوشیدن لباس نیكو و نماز مخصوص است، شده است. این دو مورد از دو متن فارسی شیعی قرن ششم قابل توجه است جز آن كه به احتمال قریب به یقین برگرفته از شیخ طوسی است.- در كتاب ذخیرهٔ الاخره كه مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تألیف شده، فصلی تحت عنوان عمل روز نوروز فارسیان آمده است. در شرح آن حدیث معلی بن خنیس به این ترتیب نقل شده است:
روایت كند معلّی بن خُنَیس از صادق علیه السلام كه گفت: چون روز نوروز بُوَد، روزه دار و غُسْل كن و جامه پاكترین درپوش و بوی خوش بكار دار و چون نماز پشین و دیگر و سنّتهای آن بگذارده باشی، چهار ركعت نماز كن به دو سلام و بخوان در ركعت اوّل الحمد و ده بار إنّا أنزلناه فی لیلهٔ القدر و در ركعت دویم الحمد و ده بار وده بار قل یا أیها الكافرون و در ركعت سیم الحمد و ده بار قل هو اللّه أحد و در چهارم ركعت الحمد و ده بار معوذتین. و چون از نماز فارغ گردی تسبیح زهرا علیها السلام بگوی. چون چنین بكنی خدای تعالی شصت ساله گناه تو بیامرزد. و دعا این است:... (ذخیرهٔ الاخره، ص۱۵۲)
- در كتاب نزههٔ الزاهد نیز كه در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه نخست قرن هفتم نوشته شده آمده است: نوروز فُرس: امام جعفر صادق علیه السلام گفت: چون روز نوروز در آید غسل كن وجامه پاك‏ترین در پوش وبوی خوش بكار دار وروزه فراگیر وپس از نماز پیشین ودیگر، چهار ركعت نماز كن به دو سلام. پس از الحمد در اول ركعت، ده بار إنّا أنزلناه بخوان ودر دوم ده بار قل یاأیها الكافرون ودر سوم ده بار قل هو الله أحد ودر چهارم ده بار هر دو قل أعُوذُ. وچون فارغ شوی سجده شكر كن واین دعا بخوان تا تو را گناه شصت ساله بیامرزد. ودعا این است: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاَْْوْصِیاءِ الْمَرْضِیّینَ وَصَلِّ عَلی جَمیعِ أَنْبِیاءِكَ وَ رُسُلِكَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ بارِكْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَكاتِكَ ... (نزههٔ الزاهد، ۲۸۵)
- قطب الدین راوندی (م ۵۷۳) حدیثی در باره نوروز، در كتاب لب اللباب خود آورده است: عن رسول الله صلی الله علیه و اله: ابدلكم بیومین یومین، بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحی. دو روز را برای شما جانشین دو روز كردم. عید فطر و قربان را بجای عید نوروز و مهرگان قرار دادم. (مستدرك الوسائل ، ج ۶ ص ۱۵۲از لب اللباب.)
مناسب است در اینجا بیفزایم كه مراسم نوروز در شهرهای شیعه نیز برپا بوده است. حداقل دو قصیده از سیدضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندی از قرن ششم در دست داریم كه عید نوروز را به برخی از بزرگان آن ناحیه تبریك گفته است. در یكی از این اشعار آمده: (دیوان السید ضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندی، تصحیح محدث ارموی، تهران، ۱۳۷۴ق، ص ۶۵ )
هذا الربیع و هذه أزهاره
وافی سواء لیله و نهاره
اشعار دیگری هم در ص ۱۳۱ و ۱۹۶ آمده است.
- ابن شهر آشوب (م ۵۸۸) در مناقب خبری در برخورد منصور با امام كاظم علیه السلام آورده است. وی می‏نویسد: منصور از امام خواست تا در عید نوروز، بجای او در مجلسی نشسته و هدایایی را كه آورده می‏شد از طرف او بگیرد. امام در پاسخ چنین گفت:
اِنّی قَدْ فَتَّشْتُ الاَْخبارَ عَنْ جَدّی رَسُولِ الله صلی الله علیه و اله فَلَمْ اَجِدْ لِهذَا الْعیدِ خَبَرا؛ اِنَّهُ سُنَّهٌٔ لِلْفُرْسِ مَحاهَا الاِْسْلامُ وَمَعاذَ الله اَنْ نُحْیِیَ ما مَحاهُ الاِْسْلامُ. (مناقب ابن شهرآشوب، ج ۲ص ۳۷۹ مسند الامام كاظم ج ۱ صص ۵۱ – ۵۲)
من اخباری را كه از جدّم رسول خدا( ص) وارد شده بررسی كردم و خبری در رابطه با این عید پیدا نكردم. این عید از سنن ایرانیان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشیده است. به خدا پناه می‏برم از اینكه چیزی را كه اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده كنم.
صاحب جواهر با توجه به نقل شیخ، ابن‏فهد، شهید اول و دیگر متأخرین، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تأكید كرده است. سپس نقل بالا را از امام كاظم علیه السلام آورده و گفته است كه این نقل نمی‏تواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه كه محتمل است كه بر اساس تقیه صادر شده باشد؛ شاید هم مقصود نوروزی جز نوروزی باشد كه متفق علیه است. (جواهر الكلام، ج ۵ ص ۴۰) باید توجه داشت كه مستند همه، روایت معلی بن خنیس است. به علاوه، اگر تقیه‏ای در كار بود، باید امام همان ابتدا موافقت می‏كرد نه مخالفت. نكته سوم وی نیز واضح البطلان است، زیرا به هر روی در آن روزگار، یك نوروز بیشتر وجود نداشته است.
**** * *** ****
این بود آنچه در منابع شیعه تا قرن ششم در باره نوروز نقل شده است. در این باره، مهم همان روایت معلی بن خنیس است و جز آن، چیزی در باره تأیید نوروز به چشم نمی‏خورد. منشأ آنچه در آثار بعدی در باره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعای مربوطه آمده، همین نص است و بس. البته مطالب دیگری نیز افزوده شده كه به منشأ آنها اشاره خواهیم كرد.
در اینجا بی‏مناسب نیست، اشاره‏ای به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشیم. بطور كلی باید گفت كه این عید، از پس از اسلام مورد توجه حكام اموی و عباسی بوده و بویژه در حوزه شرق، هدایای نوروز به طور مرتب از طرف حكام از كدخدایان دریافت می‏شده است. افزون بر آن كار گرفتن خراج نیز بر اساس نوروز بوده و یكی دوبار در عهد متوكل (تاریخ الطبری، ج ۹ص ۲۱۸حوادث سال ۲۴۵) و معتضد عباسی، (همانجا، ج۱۰ص۳۹) نوروز تا تیرماه به تأخیر افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشكل نشوند، زیرا در این وقت محصول به دست می‏آمده است. در زمان مقتدر نیز این مشكل به عنوان نوعی ظلم در حق رعایا مطرح بوده است. (همانجا، ج ۱۱ص ۲۰۳حوادث سال ۳۰۱)
به گزارش یعقوبی، معاویه پس از رسیدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابی‏بكره نوشته است تا هدایای نوروز و مهرگان برای وی ارسال شود. (تاریخ الیعقوبی، ج ۲ص ۳۰۶) عمر بن عبدالعزیز، در ردیف كارهای اصلاحی خود این امر را متوقف كرده (همانجا، ج ۲ص ۳۰۶) و نامه‏ای به یكی از حكام خویش نوشته تا از گرفتن هدایای نوروز و مهرگان خودداری كند. (تاریخ الطبری، ج ۶ص ۶۵۹ حوادث سال ۱۰۱) بعد از وی، یزید بن عبدالملك بار دیگر گرفتن هدایای نوروزی را باب كرده است. (تاریخ یعقوبی، ج ۲ص ۳۱۳) در زمان نصر بن سیار نیز گرفتن هدایا در خراسان مرسوم بوده، (تاریخ الطبری، ج ۷ص ۲۷۷) چنانكه در سال ۲۳۶ در فارس. (همانجا، ج ۹ص ۱۸۴حوادث سال ۲۳۶) در باره نوروز و مهرگان در ادب عربی، مقالاتی در زبانهای فرنگی نوشته شده است. (مقالات تقی‏زاده، ج۱۰ص ۱۵۵)
در تمام این دوران، روز نوروز به عنوان یك روز معین برای مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دلیل درگیر بودن آن با امر خراج، موقعیت خود را حفظ كرده است. شاعری در سال ۲۲۰هجری، روز نوروز را در ردیف دو عید فطر و اضحی قرار داده است:
فأبكوا علی التمر أبكی الله أعینكم
فی كل اضحی و فی فطر و نیروز
شواهدی وجود دارد كه در اواخر قرن سوم، توده مردم در این نواحی، در ایام نوروز به آتش بازی و ریختن آب می‏پرداخته‏اند. حكومت نیز به احتمال تحت تأثیر فقهای اهل سنت، با آن مقابله می‏كرده است.
در حوادث سال ۲۸۲آمده است كه در این سال، مردم از آنچه در نوروز عجم، از آتش بازی و ریختن آب و جز آن انجام می‏دادند، منع شدند. (تاریخ الطبری، ج ۱۰ص ۳۹)
در حوادث سال ۲۸۴ آمده است كه روز چهار شنبه، سوم جمادی الثانیه، یازدهم حزیران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهای بغداد، اعلام شد كه كسی در شب نوروز حق روشن كردن آتش و ریختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نیز همین اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعید بن یكسین، رئیس شرطه بغداد، در بخش شرقی بغداد، اعلام شد كه خلیفه، مرد م را در روشن كردن آتش و ریختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتی بیش از حد به این كار پرداختند به طوری كه بر روی اصحاب شرطه نیز در مجلس جسر (پل) آب ریختند. (همانجا، ج ۱۰ص ۵۳)
برگزاری مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامی، بلكه در غرب اسلامی نیز رواج یافته است. به نقل مقریزی در سال ۳۶۳هجری، المعزلدین الله، خلیفه فاطمی مصر، دستور داد تا از روشن كردن آتش در شب نوروز و همچنین ریختن آب خودداری كنند. در همانجا آمده است كه در سال۳۶۱ آتش بازی گسترده‏ای در قاهره انجام شده و این كار سه روز ادامه یافته است. معز فاطمی مردم را از روشن كردن آتش و ریختن آب منع كرده و كسانی را نیز گرفته و حبس كردند. (الخطط المقریزیهٔ، ج ۱ص ۲۶۸) همو آورده است كه در سال ۵۱۷هجری نیز در روز نوروز هدایای گرانبهایی از طرف امرا تقدیم شده كه بسیار بسیار مفصل و گرانقیمت بوده است. (همانجا، صص ۲۶۹ – ۲۶۸) همو در سالهای بعد از آن روز، كه از آن با عنوان نوروز قبطی یاد شده، از گستردگی بازی و كارهای ضد اخلاق و گرفتن هدیه توسط امیر نوروز و جز آن سخن گفته است. (همانجا، ص ۲۶۹)
در منابع فقهی اهل سنت هم، مخالفت با نوروز دیده می‏شود. از جمله غزالی در كیمیای سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. (مقالات تقی زاده، ج ۱۰ص ۱۵۳) در منبع دیگری، گفته شده است: روزه گرفتن روز شنبه، كراهت دارد چون تشبه به یهود است. نیز روزه گرفتن نوروز ومهرگان،چرا كه آن هم تشبه به مجوس است. (بدائع الصنایع، ج۲ص ۷۹) ابن قدامه نیز نوشته است: روزه‏گرفتن‏نوروز و مهرگان كراهت دارد، زیرا این ها، روزهایی است كه كفار آن رابزرگ می‏شمرند. (المغنی، ج ۳ص ۹۹) گروه طالبان هم كه زمانی بر افغانستان حکومت می کردند در سال ۱۳۷۶ش اعلام كردند كه نوروز برخلاف اسلام و بدعت بوده و برگزاری آن حرام می‏باشد.
● نوروز در منابع شیعیِ قرن هفتم به بعد
همانگونه كه گذشت، منابع بعدی، با تكیه بر سخن شیخ، به بیان اعمال روز نوروز در كنار اعیاد دیگر پرداخته‏اند. اما بحث مهم از این زمان به بعد، بحث از تعیین روز نوروز است . كسانی از فقیهان برای تعیین روز نوروز كوششهایی كرده‏اند. از آن جمله شهید اول (م ۷۸۶) در كتاب ذكری الشیعهٔ است. وی در آنجا با اشاره به روایت معلی بن خنیس نوشته است كه مقصود از نوروز یا اول سال فارسیان یا وارد شدن خورشد در برج حمل (فروردین) و یا دهم ایار (دوم اردیبهشت) است. بدین ترتیب سه قول در این باره نقل كرده كه تفصیل آن در سخن ابن‏فهد آمده است.
عبارت مفصل در تعیین روز نوروز از احمد بن محمد بن فهد حلی (م ۸۴۱) است. وی با اشاره به سخن شیخ طوسی در مختصر مصباح المتهجد و چهار ركعت نماز مستحبی آن می‏نویسد: یوم النیروز جلیل القدر اما تعیین روز آن از سال مشكل است. این در حالی است كه چون متعلق عبادت الهی شده شناخت آن مهم است و با این حال، از علمای ما جز آنچه ابن‏ادریس گفته متعرض بیان آن نشده است. سپس ابن‏فهد سخن ابن‏ادریس و شهید را آورده است.
آنگاه در باره سخن شهید كه گفته روز نوروز یا اول سال فارسیان یا رفتن خورشید به برج حمل است می‏نویسد: قول نخست وی كه اول سال فارسیان باشد همان است كه در میان فقهای عجم مشهور است. آنها نوروز را زمان وارد شدن خورشید به برج جدی (دی ماه) قرار می‏دهند. (درست آن است كه اول سال فرس، اول برج عقرب یا آبان ماه بوده است.) این همان است كه نویسنده كتاب الانواء آن را گفته است. (تاكنون بر ما روشن نشده كه این كتاب كه در باره دانش نجوم بوده، از كیست. دهها كتاب با این نام در فهرست ابن‏ندیم شناسانده شده است. محتمل است كه مقصود كتاب الانواء احمد بن عبدالله ثقفی (م ۳۱۹) باشد.) پس از آن سخن صاحب الانواء را نقل كرده. آنگاه می‏افزاید: آنچه از این تفاسیر درست‏تر است، آن كه نوروز همان زمان وارد شدن خورشید به برج حمل (فروردین) است. سپس دلائلی برای آن ذكر می‏كند. مهمترین دلیل آن كه شناخت این روز به عنوان نوروز میان مردم رایج است و طبعا خطاب باید راجع به همین عرف باشد. آنگاه خود دو اشكال بر این دلیل آورده است: یكی آن كه در همه مناطق عجم، نوروز بر روز اول ورود خورشید در حمل اطلاق نمی‏شود و دوم آن كه نوروز بودن روز نخست ماه حمل، نوروز سلطانی است و جدید است. این اشاره به تغییر روز نوروز در زمان سلطان ملكشاه سلجوقی است. پاسخ ابن فهد آن است كه وقتی عرف مختلف شد، عرف شرعی باید مراعات شود. اگر چنین عرفی در كار نبود، عرف نزدیكترین بلاد به شرع باید مراعات شود. افزون بر آن، هر دو تفسیر از نوروز - اعم از سلطانی و غیر آن - مربوط به پیش از اسلام است! (المهذب البارع فی شرح المختصر النافع، ج ۱ ص ۱۹۳ - ۱۹۱چاپ انتشارات اسلامی، قم ۱۴۱۴)نكته مهم در مطالب ابن‏فهد آن است كه روایت معلی بن خنیس را به گونه‏ای دیگر نقل كرده و شكل مفصل آن را آورده است. وی از نسابه معاصر خود علامه بهاءالدین علی بن عبدالحمید نسابه - و او به سند خود تا معلی بن خنیس - روایت مفصلی را در باره روز نوروز آورده است. این روایت پیش از این زمان، در منابع دیگر شیعی نبوده است. روایت چنین است كه معلی نقل كرده كه امام صادق علیه السلام فرمود: روز نوروز، روزی است كه رسول خدا صلی الله علیه و اله، برای امام علی علیه السلام در غدیر پیمان گرفت و مردم به ولایت او اعتراف كردند. خوشا به حال كسی كه بر آن پیمان باقی ماند و بدا به حال كسی كه آن عهد را شكست. روز نوروز، روزی است كه رسول خدا (ص) امام علی (ع) را به وادی جن فرستاد و او بر آنها عهدها و پیمانها گرفت. روز نوروز، روزی است كه امام علی(ع) بر خوارج غلبه یافت و ذوالثدیه را كشت. روز نوروز، روزی است كه قائم ما از اهل بیت (ع) قیام خواهد كرد و خداوند او را بر دجال پیروز خواهد نمود و دجال را بر كناسه كوفه بدار خواهد زد. هیچ نوروزی نخواهد آمد جز آن كه ما انتظار فرجی در آن داریم. این از روزهای متعلق به ماست كه فارسیان آن را حفظ كردند و شما (عربها) آن را ضایع كردید. یكی از انبیای بنی‏اسرائیل از خدایش خواست تا قومی را كه چندین هزار بودند و از ترس مرگ از دیارشان خارج شده بودند و خداوند آنها را میرانده بود، زنده كند. خداوند به وی فرمود: بر قبرهای آنان آب بریز. او در این روز، بر قبور آنها آب ریخت و آنها كه سی هزار تن بودند زنده شدند. همین امر سبب شد تا ریخت آب در روز نوروز سنّت شود، امری كه سبب آن را جز راسخان در علم نمی‏دانند. روز نوروز، اول سال فارسیان است. معلی می‏افزاید: آن حضرت این مطالب را بر من املا كرد و من از املای آن حضرت آن را نوشتم. (المهذب، ج ۱ ص ۱۹۵ – ۱۹۴)
ابن فهد، به دنبال آن، روایت دیگری از معلی نقل كرده است. در این روایت آمده است كه امام صادق علیه السلام در صبحگاه نوروزی كه معلی به خدمت آن حضرت رسیده بود، از ایشان شنید كه: روز نوروز، روزی است كه خواند از بندگانش پیمان گرفت تا او را عبادت كرده به وی شرك نورزند و به انبیای او، حجج او و اولیای او ایمان بیاورند. روز نوروز، نخستین روزی است كه خورشید در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و در زمین شكوفه پدید آمد (و خلقت فیه زهرهٔ الارض .... ). روز نوروز، روزی است كه كشتی نوح بر كوه جودی فرونشست و روزی است كه خداوند كسانی را كه از ترس مرگ از سرزمینشان خارج شده و مرده بودند زنده كرد. و روزی است كه جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و اله فرود آمد. و روزی است كه ابراهیم بتهای قومش را شكست. و روزی است كه رسول خدا (ص) امام علی(ع) را بر دوش گرفت تا بتهای قریش را در مسجد الحرام شكست. (المهذب، ج _۱ ص ۱۹۶ – ۱۹۵)
ابن فهد به چهار نكته در این دو روایت توجه كرده. یكی تطبیق روز نوروز با روز غدیر یعنی هیجده ذی‏حجه سال دهم هجرت است. دوم سنت آب ریختن كه در بهار معنا دارد نه در ماه جدی (دی‏ماه). سوم خلقت خورشید در این روز كه با سخن منجمان سازگار است و چهارم شكوفه دادن زمین كه باز در فروردین است نه در دی‏ماه. (المهذب، ج۱ ص ۱۹۶) بدین ترتیب وی خواسته تا از این روایت نتیجه بگیرد كه روز نوروز همان زمان ورود خورشید به حَمَل یعنی آغاز فروردین ماه است. به نظر می‏رسد این قدیمی‏ترین بحثی است كه در كتابهای فقهی شیعه در تعیین روز نوروز شده و بعد از آن در دوره صفوی مكرر مورد نقد و ایراد قرار گرفته است.
مشكل این دو حدیث آن است كه در منابع كهن شیعه نیامده است. افزون بر آن، روایات مزبور كه در اصل باید یكی باشد، حاوی دو نوع آگاهی در باره روز نوروز است كه این خود منشأ شبهه در باره آن شده و احتمال جعل آن را تقویت می‏كند. افزون بر آن، دانسته است كه، ابن غضائری گفته: غالیان روایاتی را به معلی بن خنیس نسبت داده و نمی‏توان بر اخبار وی اعتماد كرد. (مجمع الرجال، قهپائی، ج ۶ ص ۱۱۰) در این صورت، این روایت كه بی‏گرایش غالیانه یا نگرش افراطی هم نیست، ممكن است از همان دسته مجعولاتی باشد كه غالیان به معلی نسبت داده‏اند. باید این نكته را نیز یادآوری كرد كه گفته شده قرامطه - گرایشی وابسته به مذهب افراطی اسماعیلیه - دو روز را در سال كه نوروز و مهرگان بوده، روزه می‏گرفته‏اند. (تاریخ الطبری، ج ۱۰ص ۲۶۹ بلافاصله باید تأكید كنیم كه مجوسیان، نه تنها نوروز را روزه نمی‏گرفته‏اند، بلكه به نقل بیرونی، اساسا مجوس را روزه‏ای نیست و هر كس از ایشان روزه بگیرد گناه كرده است.( آثار الباقیه، ص ۳۵۷)
یاد از این نكته لازم است كه بخش ریختن آب روی مردگان كه به یكی از انبیای بنی‏اسرائیل نسبت داده شده، در روایتی از ابن‏عباس آمده است. (الخطط المقریزیهٔ، ج۱ص ۲۶۸ آثار الباقیه، ص ۳۲۵) متن حدیث را بیرونی چنین آورده: نقل شده كه در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود، برای پیغمبر(ص) به هدیه آوردند. آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند: امروز روز نوروز است. پرسید كه، نوروز چیست؟ گفتند: عید بزرگ ایرانیان است. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند: عسكره چیست؟ فرمود: عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد و ابرها را امر فرمود كه به آنان ببارد. از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت: كاش هر روزی برای ما نوروز بود. در همانجا آمده كه وقتی از مأمون در باره سنت آب‏ پاشی در روز نوروز سؤال شد، نوروز را همان روزی دانست كه مردگان از قوم بنی‏اسرائیل در آن روز زنده شدند. ممكن است این روایت از اسرائیلیات نیز باشد كه در جامعه اسلامی به نوعی با عقائد رایج پیوند داده شده است.
از همه اینها گذشته، شاید تأویل دیگری برای این روایت بتوان جستجو كرد و آن این كه - در صورت درستی صدور آن از امام صادق (ع) - شاید امام، خواسته‏اند بفرمایند كه اصولا هر روزی كه نشانی از پیروزی آیین الهی در آن باشد، نوروز است. درست همان طور كه در یكی از روایات سابق الذكر آمده بود كه امام علی)ع( فرمود: هر روز ما را نوروز كنید. این معنا برای نوروز، كاملا مطابق تعبیر ایّام الله است كه در قرآن به روزهای متعلق به خداوند اطلاق شده است. البته با این تأویل، باید آنچه در روایت در باره نوروز فارسیان آمده، قدری اصلاح شود. البته اشکالات دیگری هم در برخی از رساله های نوروزیه بر این خبر وارد آمده است.● نوروز و نوروزیه‏های دوره صفوی
چنین به نظر می‏رسد كه نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقی، حتی با وجود مخالفتهای برخی از فقهای سنی‏مذهب، دوام آورده است. عجیب آن كه برخی از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سوری و سیزده بدر كه از پیش از اسلام وجود داشته، و بی پایگی آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دلیل همسویی نوروز با طبیعت و نیز دخالت آن در تعیین خراج سالانه، همچنان حفظ شده است. حضور این عید در بخش وسیعی از دنیای اسلام در حال حاضر، از نواحی عراق و تركیه گرفته تا جمهوری آذربایجان، جمهوریهای آسیای میانه، افغانستان، پاكستان و طبعا ایران، نشان آن است كه پیش از تشكیل دولت صفوی، این عید مورد اعتنای كامل بوده است. در اینجا باید دو نكته را مورد توجه قرار داد:
نخست آن‌كه در دوره صفوی، تاریخ قمری و شمسی رواج داشته و طبعا مراسم نوروز برگزار می‏شده است. اولئاریوس در آن عهد چنین نوشته: ایرانی‏ها سال خود را برحسب حركت خورشید و ماه تعیین و تنظیم می‏كنند و به همین جهت دارای دو نوع سال شمسی و قمری می‏باشند. سال قمری از نظر مذهبی برایشان اهمیت دارد كه اعیاد و روزهای سوگواری خود را برحسب آن سال تعیین می‏كنند. وی پس از آن اشاره كرده است كه ایرانیان، عمر خود را برحسب سال شمسی محاسبه كرده و مثلا می‏گویند كه فلان مقدار نوروز از عمر آنها گذشته است. (سفرنامه اولئاریوس، ترجمه حسین كردبچه، تهران، كتاب برای همه، ۱۳۶۹ج ۲ص ۶۹۰) وی چهارشنبه آخر سال را كه چهارشنبه سوری بوده، از ایام مورد توجه مردم یاد كرده و گفته است كه مردم آن را بدترین روزهای سال دانسته كار را تعطیل می‏كنند از خانه كمتر خارج شده و حتی المقدر كمتر حرف می‏زنند و سعی می‏كنند به كسی پولی ندهند ... عده‏ای هم كوزه‏های خود را برداشته ... به خارج شهر رفته و کوزه را از آب پر كرده و آن را می‏آورند و به خانه و اطاقهای خود می‏پاشند و عقیده دارند كه چون آب، صاف و پاك است، پلیدیها و بدبختیها را از خانه شسته با خود می‏برد...(سفرنامه اولئاریوس، ج ۲ص ۴۶۶) تاورنیه نیز از عید نوروز به با این عبارت كه از اعیاد بزرگ ایرانیان است سخن گفته و می‏نویسد: در این روز تمام بزرگان برای سلام شاه به دربار حاضر می‏شوند و هر كس به اندازه شأنش باید ارمغان و پیشكشی به شاه بدهد ... و در این روز شاه ثروت گزافی به دست می‏آورد ... برای روز اول سال، اگر یك ایرانی اتفاقا پول نداشته باشد كه قبای نو تدارك نماید، اگر باید تن خود را گرو بگذارد می‏گذارد و قبای نو را حتما به دست می‏آورد. (سفرنامه تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری، تهران، سنایی، ۱۳۳۶ص ۶۳۵)
شواهد فراوانی در باره اهمیت برگزاری مراسم نوروز در میان ایرانیان در دوره صفوی در دست است كه نیازی به نقل آنها نیست.
نكته دوم آن كه این مسأله را باید از زاویه دیگری نیز مورد توجه قرار داد و آن این كه با پیدایش دولت شیعی، طبیعی بود كه روزهایی كه در فرهنگ فقهی و تاریخی شیعه، از اهمیتی برخوردار است بزرگ داشته شده و به عنوان شعائر شیعی بزرگ داشته شود. این روزها، یا روزها عزا و مصیبت بودند و یا روزهای شادی و فرح. نوع دیگر، روزهایی بود كه در تقویم مذهبی، عباداتی برای آنها در نظر گرفته شده بود. با توجه به اختلافاتی كه در تعیین این روزها وجود داشت، لازم بود تا تحقیقی در باره تعیین روز دقیق آنها صورت گیرد. به عنوان نمونه چندین رساله مولودیه نوشته شد تا اثبات شود تولد رسول خدا (ص) در دوازدهم ربیع الاول بوده یا در هفدهم آن. (ذریعه ج۲۳ ص ۲۷۶ – ۲۷۵) همینطور رساله‏ای به دستور شاه سلطان حسین صفوی نوشته شد با با عنوان هدایهٔ الصالحین در اثبات آن كه تولد امام علی (ع) در سیزدهم رجب بوده و سایر اقوال نادرست است. (فهرست كتابخانه مجلس، ج۱۰ص ۱۷۳۷ به احتمال قوی این رساله از محمدباقر بن اسماعیل خاتون آبادی - م ۱۱۲۷- باید باشد.)
به علاوه، مردم نیاز به تقویمهایی داشتند تا به معرفی این روزها پرداخته و آداب و عبادات ویژه آنها را بیان كند. نمونه آن كتاب تقویم المحسنین فی معرفهٔ الساعات و الایام و الاسبوع از فیض كاشانی (م ۱۰۹۱) و اختیارات علامه مجلسی (م ۱۱۱۰) است. باید اعتقاد به خوبی و بدی ساعات را هم به این مطالب افزود و رساله‏هایی كه به این مسائل هم پرداخت به آنچه گذشت، اضافه كرد. مجموع این مسائل، جریانی را در تألیف پدید آورد كه به نوعی با بحث تقویم ارتباط می‏یافت.
با توجه به آنچه در آغاز بحث در باره تفاوت نوروز قدیم با نوروز جلالی گفته شد، بحث از تعیین روز نوروز و این كه آیا نوروز وارد شده در روایات، همین نوروز مرسوم است یانه، در میان علما بالا گرفت. پیش از آن نیز، همانطور كه گذشت، ابن فهد در قرن نهم، نسبتا مفصل به آن پرداخته بود. استدلالهایی كه در این قبیل رساله‏ها آمده، به طور عمده بر پایه مطالب نجومی، تاریخی و نیز روایاتی است كه به آنها اشاره كردیم. افندی با اشاره به رساله میرزا ابراهیم حسینی می‏نویسد: او رساله‏ای نوشت كه نوروز، درست همین روزی است كه اكنون مرسوم است. آقا رضی قزوینی رساله‏ای در انكار این مطالب نوشت. همین طور محمدحسین بن میرزا ابوالحسن قائنی و میرزا رضی الدین محمد مستوفی خاصه اصفهان دو رساله در تأیید تطبیق روز نوروز وارد شده در روایات با آنچه مرسوم است نوشتند. افندی می‏نویسد: و قد صارت هذه المسألهٔ مطرحا لاراء الفضلاء. (ریاض العلماء ، ج ۱ص ۶)
در این دوره افزون بر بحثهای نجومی و اصولی و فقهی در این باره، یكی دو روایت دیگر در باره نوروز كه در منابع پیشین شناخته شده نیامده، مطرح گردید. یك روایت را مرحوم علامه مجلسی در بحار بدون آن كه نام منبعش را یاد كند، با این عبارت كه: رأیت فی بعض الكتب المعتبرهٔ آورده و سندی بر آن از همان كتاب نقل كرده است. راوی این روایت معلی بن خنیس است اما نه در حد چند سطری كه در مصباح شیخ آمده و یا یكی دو صفحه‏ای كه در المهذّب ابن فهد آمده، بلكه ده صفحه بحار را به خود اختصاص داده است. (بحارالانوار، ج ۵۹ ص ۱۰۰ – ۹۱) آنچه در این روایت افزون بر نقل ابن فهد آمده، تفصیلی است كه معلی از امام خواسته تا نامهای فارسی سی روز ماه را بیان كند. به دنبال آن سی نام فارسی همچون هرمزد روز، بهمن روز، اردی‏بهشت روز و... آمده است. علامه مجلسی روایت مزبور را بار دیگر از منبع دیگری آورده اما در آن‏جا نیز نام منبع یاد نشده، بلكه آمده است: وجدت فی بعض كتب المنجمین مرویا عن الصادق (ع)... در این نقل، بخش اول سخن امام با معلی نیامده بلكه تنها نامهای ایرانی سی روز آمده است. (همانجا، ج ۵۹ ص ۱۰۵ – ۱۰۱) نیز همان روایت را نقل كرده بدون نام منبع و تنها با عبارت: و روی ایضا فی بعض الكتب ... (همانجا، ص ۱۰۷) جالب آن كه علامه پس از نقل این سه روایت می‏نویسد: این روایات را ما از كتابهای منجمان نقل كردیم، زیرا از ائمه ما روایت كرده بودند اما من بر آنها اعتمادی ندارم. در نُسَخ آنها نیز اختلافاتی زیادی وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره كردم. حقیقت آن است كه این اسامی برای سی روز از منجمان بوده و روشن نیست به چه دلیل به امام صادق(ع) نسبت داده شده است. علامه مجلسی به نقل از ابوریحان - و قاعدتا از الاثار الباقیه - آن نامهای ایرانی را آورده است. (همانجا، ص ۱۱)
افزون بر این روایت، نقل دیگری هم در دوره صفوی مطرح بوده و آن این است كه هفت سلام به مشك و زعفران نوشتن و غساله آن را نوشیدن و چهل مرتبه سوره یس را بر انار خواندن و شصت مرتبه این دعا را خواندن كه یا محوِّل الحول و الاحوال حوِّل حالنا الی احسن الحال. این نقل را آقارضی قزوینی آورده و افزوده كه در جایی معتبر به نظر نرسیده است. مرحوم شیخ عباس قمی هم آن را به نقل از كتب غیرمشهوره آورده و صورت دیگر آن را یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال یاد كرده است.
پژوهشگر: رسول جعفریان
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی