شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


قلب همه ما شکسته است


قلب همه ما شکسته است
● گزارشی درباره ائتلاف ضدجنگ موسیقیدان ها
انتظار می رفت كه آخرین آلبوم «نیل یانگ» با عنوان «زیستن با جنگ» چیزی بیشتر از مجموعه ای از آهنگ های معترضانه باشد. با نگاهی خوشبینانه به انتقادات و اعتراض ها به اشغال عراق، این آلبوم نقطه چرخش و در واقع آغازی بود برای شنیده شدن صدای اكثریتی خاموش. در طول ماه گذشته كه این آلبوم در حال پایین آمدن در لیست آلبوم های محبوب بود و تقاضای بوش برای افزایش بودجه نظامی حضور در عراق در حال افزایش یافتن بود، فریاد ناامیدی و یاس گوشخراش و كركننده بود.
زیر سئوال بردن رئیس جمهور تنها سرودی نیست كه جنبش ضدجنگ انتظار آن را می كشید و «یانگ»، نمی تواند تندیس تجسم بخش این حركت ها باشد. آلبوم درخشان او با اعتراض بی نقص و استادانه اش به جنگ و دولت بوش، باعث شد كه طرفداران دوآتشه زیادی پیدا كند، اما تنها اتفاقی كه می تواند صورت بگیرد، تبدیل كردن او به هدفی مناسب و آسان برای نومحافظه كاران است تا نیل یانگ را تحت عناوینی مانند یك هیپی ضدفرهنگ آمریكایی كه در حال افول است تخطئه كنند. چون در هوای داغ افكار عمومی تنها هجو و بیراه است كه به آدم به راحتی می چسبد.
یانگ در مصاحبه ای با لس آنجلس تایمز می گوید: «من منتظر كسی بودم تا همراهی ام كند، یك خواننده جوان مثلاً ۱۸ تا ۲۲ سال تا این اشعار را بنویسد و در مقابل اعتراضات مقاومت كند. من زمان زیادی انتظار كشیدم. كم كم تصور كردم كه شاید آن نسلی كه باید این اعتراضات را انجام دهد همچنان همان نسل دهه ۶۰ است.» این آهنگ های آلبوم جدید به صورت زنده برای اولین بار در ماه آینده توسط كراسبای، استیلز نش و یانگ اجرا خواهد شد.
اولین نام هایی كه در كنسرت های حامی صلح آمریكایی دیده می شود به جز گروه جوان «گرین دی»، نام موسیقیدان هایی است كه جهان بینی آنها در همان دهه ۶۰ و در خلال جنگ ویتنام شكل گرفت. افرادی مثل «بروس اسپیرینگستین» (كه منتقد بوش و جنگ است و مخاطبان او در تور اخیر او آمده اند تا اجرای جدید آهنگ های «پیت سیگر» را بشنوند)، «وین كِرامِر» از گروه «ام سی فایو»، «استیو اِرل» خواننده كانتری، «چاك دی» از «پابلیك اِنِمی» و خواننده سابق «دِد كندیز» «ژلو بیافرا»، افرادی كه به اندازه كافی مسن هستند كه تحت تاثیر جنگ ویتنام بوده باشند اگرچه آن قدر جوان بوده اند كه به جنگ اعزام نشوند.
وقتی مایكل استایپ در ماه مارس آهنگ« آنها را به خانه بازگردان،الان!» را در نیویورك اجرا می كرد به مخاطبان خود گفت كه چگونه پدرش در طول جنگ ویتنام و كره یعنی هنگامی كه او تنها یك بچه بود به جنگ فراخوانده شد. اما از زمانی كه خواننده ها با مخاطبان جوان خود مستقیم حرف می زدند زمان زیادی گذشته است و اكنون آن مخاطبان جوان افرادی سالخورده هستند.
در این میان گروه های جوانی كه مخاطبان جوانی هم دارند تا موضعی فعال و مخالف جنگ پیش بگیرند مخاطبان چشمگیری ندارند. سوسیالیست های گستاخی مانند «سیستم او اِ داون»، و «آنتی فِلَگ»، در مخالفت خود با دولت بوش آنقدر تلخ و گزنده هستند كه اقبال كمی برای انتقال پیام خود به نواحی مختلف دارند.
در حالی كه گروه «گرین دِی»، در بالای لیست گروه های محبوب قرار دارد و توانسته است به خاطر آلبوم ضدجنگ خود «سفیه آمریكایی» جایزه دریافت كند به نظر می رسد آنچه كه برای جوانان در آثار این گروه جذاب است صدای فرح بخش گیتار است تا محتوای شعری آن. دیگر هنرمندان ضدجنگ مانند «فریك فُلك» كه خواننده آن «دِوِندرا بَنهارت» است نیز آن قدر مبهم و نامفهوم هستند كه ابزار و یراق رسانه ای تمایلی به پوشش دادن آنها ندارند. «بنهارت»، آهنگ اعتراض خود را كه «شنیدم كسی می گوید»، در هر فرصتی می خواند و می گوید «پیامم ساده است ما نمی خواهیم بكشیم!»
«بنهارت» در مورد «نیل یانگ» می گوید: یانگ به حساب نمی آید. او یك شاعر و هنرمند تنهاست، یكی از بهترین ها اما تنها. او مخاطبان خوب و ثابتی دارد اما مخاطبانی كه با گوش دادن به «اوهایو» بزرگ شده اند و می دانند او در شعرهایش چه می گوید. جوانان زیادی وجود ندارند كه از ماشین حكومتی جدا شده باشند و آن را به باد انتقاد بگیرند. آنهایی هم كه اعتراض می كنند اعتراضی بی اثر و زمزمه وار می كنند. این تنها یك استراتژی است برای آرام كردن شمار زیادی از مردم كه زبان انتقاد بازكرده اند. آنها آمادگی نوشتن آهنگ هایی یاغی و گستاخ را ندارند. مردم می گویند كه آنها در اشعار خود انتقاد می كنند اما به صورت تلویحی اما من چیزی نمی شنوم.
«رئیس جمهور با خدا حرف می زند»، اثر «برایت آیز»، از جمله موارد استثناست كه توانسته است هزاران جوان را به فعالیت وادار كند. «كانر ابِرست» در این آهنگ می پرسد كه آیا بوش از خدا درخواست می كند كه به حقوق زنان ما تجاوز كند و جوانان بیچاره ما را از مزارع رهسپار مرگ كند؟ «ابرست» خود از سخنگویان جماعت معترض به بوش است.
معترضی كه نگران است مبادا به او برخلاف میلش برچسب «باب دیلن» بزنند. او اساساً در منظر عموم حرف نمی زند و حتی بعد از اجرای آهنگ «آنها را به خانه بازگردان، الان!»، از دست روزنامه نگاران فرار كرده است.
«آدام ادینگر» تابستان گذشته كنسرت «اقدام برای آتش بس» را در واشینگتن سازماندهی كرد. او معتقد است كه یكی از ضعف های جدی جنبش ضد جنگ حضور نداشتن جوانان در سازماندهی و رهبری آن است. می گوید: گروه های اصلی هنوز متشكل از همان هایی هستند كه با جنگ ویتنام مخالفت كردند و این در نوع موسیقی هم دیده می شود. مشكل این است كه دیگر این نوع موسیقی طرفدار آنچنانی ندارد. بسیاری از جنبش های ضد جنگ و حامی صلح تقریباً همسن و سال پدربزرگ های ما هستند. آنها می خواهند موسیقی كه باعث انگیزش آنها شده بود را احیا كنند اما این موسیقی توان كشاندن جوانان به خیابان ها را ندارد.
در «اقدام برای آتش بس»، افرادی پیشكسوت مانند «خوان بائز»، «استیو اِرل» و «وین كرامر» و رادیكال های جدیدی مانند گروه هیپ هاپ «كوپ» و پانك های چپ «انت فلگ» و «تِد لئو» حاضر هستند.
اجرای «ثیوِری كُرپریشن» در واشینگتن توانست ۱۵۰ هزار نفر را گردهم جمع كند و این بزرگترین حادثه از این نوع بعد از حمله به عراق بود. این گردهمایی یك موفقیت درخشان است، اما برای روشن شدن حجم حضور می توان آن را با حضور دو میلیون نفر در ماه آوریل در مخالفت با قانون جدید مهاجرت مقایسه كرد كه تنها ۵۰۰ هزار نفر در لس آنجلس راهپیمایی كردند.
«ژلو بیافرا» كه میزبانی اقدام برای آ تش بس را به عهده داشت مخالف این مدعاست كه جنبش ضدجنگ در به حركت درآوردن و بسیج كردن حامیان صلح موفق نبوده است. او به دیگران استناد می كند و می گوید: «افرادی كه حافظه تاریخی طولانی تری دارند مانند نوام چامسكی معتقدند كه این جنبش به مراتب بزرگتر، توانمندتر و سازمان یافته تر از مورد مشابه خود در جنگ ویتنام است. این جنبش می تواند نیروهای نظامی را به خانه برگرداند و هر ضربه كوچكی علیه جنگ می تواند موثر باشد.»
هر قیاسی بین این جنبش حاضر با فعالیت های دهه شصت باید دو تفاوت كلیدی را مدنظر داشته باشد. اول سطح مخالفت های پیش از جنگ است. تقریباً هیچ مخالفت و اعتراضی علیه عملیات نظامی آمریكا در ویتنام زمان ریاست جمهوری كندی و یا سال های اول ریاست جمهوری جانسون وجود نداشت. در حالی كه در زمان آماده كردن نیروها برای گسیل شدن به عراق میلیون ها نفر در تظاهرات جهانی شركت كردند و گروه هایی مانند «پی دیدی»، اسطوره راك «لو رید»، «دیوید بوی» و «دیوید بایرن» و «دامون آلبارن» و «تام یورك» به اجرای موسیقی پرداختند. بعد از سه سال این انرژی مستحیل شده است.
بنهارت می گوید: «بی شك نوعی رخوت دیده می شود؛ نوعی حس تقلیل یافتن به یك تكانه ساده به خاطر احساسی كه ما از این حیوان غول پیكر و توان مقابله خود در مقابل آن داریم. اگر ذهنیت ما این باشد هیچ چیزی تغییر نخواهد كرد.» آخرین حادثه انفجاری كه توانست انرژی سیاسی خوبی را به قلب موسیقی راك آمریكا تزریق كند در پاییز ۲۰۰۴ رخ داد، هنگامی كه هزاران نفر از ایالت های مختلف آمدند تا به موسیقی «رم» و «پرل جم» گوش دهند و در تور «رای برای تغییر» قبل از انتخابات ریاست جمهوری شركت كنند.
«ارل» كه با آهنگ «طالبان آمریكایی» خود در سال ۲۰۰۲ باعث عصبانیت آمریكایی های جناح راست شده بود می گوید: «افراد بسیاری در تور رای برای تغییر شركت كردند و ما قصد داریم آنها را حفظ كنیم چراكه قلب همه ما شكسته است. اما نگهداری آنها مشكل است وقتی كه تلاش های قبلی ما اغلب منجر به شكست و ناامیدی شده است.» كرامر هم همین نظر را دارد و می گوید: «من تصور می كنم در هوایی كه استنشاق می كنیم نوعی بدبینی در جریان است. اما به هر حال این مملكتی ها تنها دو سال دیگر وقت دارند. وقت او تمام شده است به خاطر همین همه در خانه نشسته اند و به زخم های خود التیام می دهند.»
دومین تفاوت بین جنبش های ضد جنگ دهه شصت در اعتراض به حمله به ویتنام و جنبش های امروز در استخدام نیروهاست. كرامر از تجربه خود می گوید: «من فكر نمی كنم كه بیشتر مردم توجه چندانی به جنگ داشته باشند. این جنگ قلب های مردم را آزرده نكرده است اما جنگ ویتنام مردم را تا مغز استخوان متاثر كرد چرا كه هر جوان آمریكایی را با خود درگیر كرده بود. رفتن به جنگ اجباری بود و این قانون سرزمین ما بود.»
پاسخ دم و دستگاه بوش به انتقادات صنعت فرهنگی آمریكا چهره آنها را نزد مردم به عنوان یك مشت لیبرال نازپرورده و منفك از مردم معمولی ترسیم كرد. «ارل» می گوید این ایده كه هنرمندان صلاحیت اظهارنظر در این موارد را ندارند دیگر موضوع جدیدی است. من فكر می كنم این ایده دیك چنی باشد. آنها تلاش بسیاری برای بی اعتباركردن نظرات هنرمندان كرده اند. در نظر آنان كهن الگوی شایسته یك هالیوودی لیبرال است.
مسلماً وقتی «ریچارد گییر» با جنگ مخالفت كرد مورد استهزای جمهوریخواهان قرار گرفت. با این همه، فارغ از ضعف ها ائتلاف ضدجنگ موسیقیدان ها در حال رشد است. در سه سال اخیر یعنی از زمانی كه «دیكسی چیكز» به خاطر گفتن اینكه از اینكه بوش رئیس جمهور است شرمسار است در خانه خود مورد تعرض قرار گرفت، افكار عمومی تغییر جهت اساسی داده و این فضای امن انتقادی را برای موسیقیدان ها فراهم كرده اند تا بتوانند بی هراس به سیاستمداران بتازند و آنها را مورد بازپرسی خود قرار دهند. اكنون اجرای زنده «دالی پارتن» مجموعه ای از آهنگ های اعتراض است، «جسیكا سیمسون» از عراق به عنوان یك صلح طلب بازگشته است و آلبوم آخر پینك دارای آهنگی با عنوان «آقای رئیس جمهور محترم!» است.
«بنهارت» می گوید: این انتقاد مطرح است كه برخی از مردمی كه اكنون ضدجنگ هستند تنها در بین دار و دسته موسیقیدان ها جست وخیز می كنند و من می گویم چرا كه نه؟ من ترجیح می دهم «ریل كراو» را یك مخالف جنگ ببینم تا به موسیقی او گوش دهم. من حتی حاضرم اگر كه بودن با بریتنی اسپیرز به پایان جنگ كمك كند و دیكتاتوری بوش را تمام كند با او فردا یك تور مشترك را شروع كنم.
منبع :گاردین
ترجمه: هادی خوشنویس
منبع : روزنامه شرق