جمعه, ۲۳ آذر, ۱۴۰۳ / 13 December, 2024
مجله ویستا
جهانی شدن و مخالفانش
اجلاس سران هشت كشور صنعتی جهان در حالی برگزار میشود كه تظاهرات گستردهای با حضور حدود ۳۰ هزار نفر از مخالفان جهانی شدن و سیاست كشورهای صنعتی در شهر روستوك آلمان انجام میشود. گروههای مختلفی اعم از طرفداران محیطزیست، مخالفان فقر، كمونیستها، آنارشیستها، همجنسگرایان، اتحادیههای كارگری و تجاری در این اعتراض عمومی شركت میجویند.
اما پرسشی كه در اینجا به ذهن متبادر میشود این است كه چگونه چنین گروههایی با ریشهها و عقاید متفاوت و از كشورهای گوناگون در كنار یكدیگر جمع شده و مخالفت واحد خود را علیه یكی از مهمترین نشستهای سالانه در جهان ابراز میدارند؟ آنچه در نگاه اول مورد توجه قرار میگیرد، حضور رنگارنگ این گروهها در تظاهراتی است كه اختلاف عقیده میان ایشان را گواهی میدهد.
با این وجود تمامی این گروهها در یك مساله اتفاقنظر دارند و برای تحقق آن در این تظاهرات حضور یافتهاند. «عدالت اجتماعی» به مهمترین دغدغه آنان تبدیل شده و همین مساله موجبات گردهمایی ایشان را در یك مكان فراهم آورده است.
این گروههای متفاوت را میتوان در دو گروه عمده بازشناخت: عدهای از این گروههای معترض ضمن بهرسمیت شناختن اجلاس سران گروه هشت كشور صنعتی برگزاری این اجلاس را فرصتی مغتنم برای لابیگری و تاثیرگذاری بر رهبران قدرتهای بزرگ بینالمللی به منظور تحقق اهداف عدالتطلبانه خود میشمارند. اما برخی گروهها مشروعیت اجلاس را زیر سوال میبرند و تصمیمات اتخاذشده در چنین نشستهایی را غیردموكراتیك میدانند. این عده ضمن تلاش برای مسدود ساختن مسیرهایی كه رهبران كشورهای صنعتی با طی این مسیرها سعی در حضور برای این اجلاس دارند، به اقدامات خشونتآمیز با پلیس دست میزنند.
● مخالفتها از كجا ریشه میگیرند؟
مخالفت معترضان اجلاس سران گروه هشت به سیاستهایی باز میگردد كه كشورهای صنعتی جهان با هدف كسب بیشترین منافع اقتصادی و سیاسی در قبال مسائل جهانی اتخاذ میكنند. مخالفان این اجلاس با نگاهی غیرعلمی و هیجانی، سیاستهای یادشده را در قالب گسترش سرمایهداری، نئولیبرالیسم و جهانی شدن تعریف میكنند.
آنان لزوم توجه به حفظ محیطزیست در برابر توسعه افسارگسیخته صنایع، توجه به فقر و گرسنگی در آمریكا، شكاف میان فقیر و غنی در جهان، تصمیمات خودكامه قدرتهای بزرگ، حقوق انسانها در دنیای نوین و غیره را مطرح میسازند. تمامی این انتقادات نشانه آن است كه دولتها در عصر جهانیشدن توانایی مرتفع ساختن بسیاری از مسائل مهم و حیاتی را چه در داخل سرزمینهای خود و چه در خارج از آن ندارند.
در همین جاست كه از پدیده فرسایش اقتدار و حاكمیت دولتها سخن رانده میشود چراكه دولتها به منظور بهبود انجام كاركردهای خود در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، عملا مجبور هستند بخشی از اختیارات و در عین حال مسوولیتهای خود را به بازیگران غیردولتی فروملی و فراملی بسپارند. در چنین مرحلهای است كه بهتدریج، وفاداری به دولت از سوی شهروندان رنگ میبازد و انسانها، احساس مسوولیت بیشتری در قبال چالشهای پیشروی خود، همسایگان خود و همنوعان خود خواهند داشت.
اما افزایش اقتدار بازیگران غیردولتی صرفا متعلق به افراد انسانی و سازمانهای غیردولتی غیرانتفاعی مانند موسسات خیریه، طرفداران حقوقبشر، اقلیتها یا محیطزیست نیست بلكه در این میان موسسات بزرگ اقتصادی و شركتهای چندملیتی سعی خواهند داشت تا برای تصمیمات جهانی، خود را به عنوان جایگزین مناسبی برای دولتها مطرح سازند.
بدین ترتیب شكافی عمیق در این بین رخ میدهد در حالی كه حاكمیت دولتها در عصر جهانیشدن رو به ضعف میرود، بازیگران اقتصادی ضمن اندیشیدن به سود، طالب هدایت روند جهانیشدن به سوی ایدههای آزادسازی اقتصادی، نئولیبرالیسم و گسترش جغرافیایی كاپیتالیسم خواهند بود. در حالی كه بازیگران غیراقتصادی، در جهت مخالفت با این روند حركت میكنند چراكه اندیشیدن صرف به سود و ارزش افزوده را عامل تمامی مشكلات امروز بشری در گستره گیتی میدانند. مخالفتهای انجامشده با اجلاس سران گروه هشت در این چارچوب قابلتحلیل است.
● آنتیتز جهانیشدن
اما جهانیشدن تناقضی را در درون خود پرورش میدهد كه به خودی خود مخالفت با آن را موجب میشود. همانگونه كه اشاره شد با كاهش اقتدار دولت در عصر جهانیشدن، اهمیت این نماد در زندگی شهروندان امروز كاهش مییابد و انسانها درك میكنند كه دولت از این پس نمیتواند در تامین بسیاری از نیازهایشان، نقش اساسی ایفا كند.
ناتوانی دولت در رفع بسیاری از نیازها یا حتی تضاد میان سیاستهای دولت با خواستههای برخی از شهروندان مانند اقشار فقیر و اقلیتهای قومی – مذهبی، جنسی و ایدئولوژیك منجر به این میشود كه انسانها احساس وفاداری كمتری نسبت به دولتهای خود داشته باشند و این احساس را به سوی منابع جدیدتری سوق دهند.
از سوی دیگر، سست شدن پیوندهای قدیم میان دولت و شهروندان نوعی از احساس بحران هویت و بیمعنایی را در میان انسانها موجب میشود. انسانها همواره هویت خود را براساس هویت نیاكان، سنن ملی، پرچم كشور و زبان جامعه خود تعریف كردهاند. اما با كاهش وفاداری به دولت، این مولفهها نیز كمكم ارزش خود را از دست میدهند. در عین حال با فروپاشی شوروی، دیگر مبارزه ایدئولوژیك میان كمونیسم و كاپیتالیسم وجود ندارد كه عموم مردم همچنان هویت خود را در قالب این دو ایدئولوژی تعریف كنند، در اینجاست كه ابنای بشر در جستوجوی منابع جدید هویتبخش برمیآید. از این پس او دیگر یك شهروند انگلیسی، آلمانی یا فرانسوی نیست بلكه یك جهانوطن است، یك طرفدار محیطزیست است، یك سیاهپوست یا عضو گروه اتا است یا نهایتا یكی از طرفداران تیم منچستریونایتد است!
این هویتهای جدید در سایه انقلاب ارتباطات و گسترش فناوریهای اطلاعاتی بهشدت قدرتمند میشود. در مرحله اول انقلاب ارتباطات، مرزها را درمینوردد و فضای مناسبتری برای مشاركت انسانها در عرصههای فراملی و جهانی فراهم میكند. بدینترتیب انسان اروپایی فرصت مییابد كه دغدغههای موجود در آفریقا یا هر نقطه دیگری از جهان را بهخوبی لمس كند.
از سوی دیگر وسایل ارتباطی موجب میشوند تا انسانهایی كه به یك گونه فكر میكنند، دست یكدیگر را برای وحدت و مبارزه برای تحقق خواستههایشان بفشارند. بنابراین انسانی كه هویت جدیدی یافته است، میتواند در كنار شخص دیگری در نقطهای متفاوت از جغرافیای جهانی جای گیرد كه خواستار كسب هویت همان فرد اول است. به همین دلیل طرفداران محیطزیست یا همجنسبازان از سرتاسر گیتی در یك جا جمع میشوند و در هماهنگی كامل به اعتراض علیه اجلاس گروه هشت میپردازند. وحدت میان این انسانها كه هویتی جدید یافتهاند، كاملا محسوس است.
اینها نه فقط در پی دوری از هویت گذشته خود و آفرینش هویتی جدید هستند، بلكه درصدد یافتن كسانی در سرتاسر كرهزمین هستند كه چون آنان میاندیشند. انقلاب ارتباطات این فرصت را فراهم میسازد و بدینترتیب شاهد خواهیم بود كه هویتهایی فراملی در تقابل با تصمیمات قدرتهای بزرگ بینالمللی شكل میگیرند.
● نتیجهگیری
نكتهای كه در این میان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، توجه به این مساله است كه مخالفان روند جهانیشدن كه در قالب تظاهركنندگان علیه اجلاس گروه هشت تجلی یافتهاند، خود مولود پدیده جهانیشدن هستند. این جهانیشدن بوده كه فرصت ظهور هویتهای جدید را فراهم آورده است و همین هویتهای جدید، اصلیترین منبع فكری گردهمایی مخالفان جهانیشدن را تشكیل میدهند.
بنابراین جهانیشدن، آنتیتزی را در درون خود پرورش داده كه بهشدت با تز جهانیشدن در تعارض است. هویتهای جدید و گروههای مخالف جهانیشدن، برای ضربه به گفتمان بیرحمانه قدرتهای بزرگ و شركتهای چندملیتی تلاش میكنند و درصدد تغییر مسیر جهانیشدن برآمدهاند.
وجود گروههای منتقد جهانیشدن امری مطلوب به نظر میرسد. این گروهها ضمن دارا بودن این قابلیت برای اصلاح فرآیند حركت جهانی به سوی الگوهای واحد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میتوانند از پایمال شدن حقوق بسیاری از انسانها در این فرآیند جلوگیری به عمل آورند. با این وجود نباید از یاد برد كه همین پدیده جهانیشدن و انقلاب ارتباطات است كه اجازه تولد این هویتها و وحدت مخالفان خود را فراهم آورده است.
امیر حسین اصطباری
منبع : روزنامه هممیهن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست