جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
اصلاحات از دیدگاه امیر المؤمنین (ع)
یکی از شعارها و واژههای جذاب که امروز فراوان به کار میبرند، اصلاحطلبی Reformism (رفرمیسم) است.
اصلاح در مقابل افساد و به معنای نیکو کردن، درست کردن و سروسامان دادن کار است. این اصطلاح، امروزه به معنای تغییر و دگرگونی وضع موجود است و شامل دگرگونیهای مذهبی، اعتقادی، حکومتی و سیاسی میشود.
با آموزهای از قرآن کریم، میتوان در یک تقسیم بندی کلی، اصلاح را بر دو قسم دانست:
۱) اصلاح فردی: تحول و دگرگونی نفسانی، خودسازی، دور شدن از گناهان به وسیله توبه. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم.»(۱)؛ کسی از شما که به نادانی، کردار زشتی را انجام داد و پس از آن، توبه کند و خود را اصلاح نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است.
پایه و اساس تمام اصلاحات، اصلاح نفس است؛ زیرا هر مصلحی باید نخست خود را اصلاح کند، تا بتواند به اصلاح دیگران بپردازد.
۲) اصلاح اجتماعی: دگرگونی مذهبی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه. منظور از اصلاحات که امروزه از آن سخن گفته میشود، همین اصلاحات اجتماعی است.
هر اصلاحی نیاز به یک رهبر و پیشوایی دارد که آن را «مصلح» مینامیم. مصلحان براساس اندیشهها، اغراض و انگیزههای مختلف، مانند: وظیفه دینی، خدمت گذاری به جوامع، پیروی از تمایلات نفسانی، ثروت اندوزی، سرمایه داری و دنیاطلبی، به اصلاح میپردازند. برهمین اساس، اصلاحات از دو جنبه قابل طرح و بررسی است:
الف) جنبه مثبت.
ب) جنبه منفی.
در طول تاریخ، هم مصلحان حقیقی و هم مدعیانِ دروغ اصلاحات، هر دو وجود داشتهاند. نخستین مصلح، خداست، زیرا در قرآن کریم به مؤمنان پرهیزکار وعده میدهد: «یصلح لکم اعمالکم و یغفرلکم ذنوبکم»(۲)؛ او کردارهای شما را اصلاح میکند و گناهان شما را میبخشد.
همه پیامبران الهی مصلحان حقیقی هستند؛ چون خواستار تغییر وضع موجود بودند. حضرت نوح میفرماید: «ان ارید الاّ الاصلاح»(۳)؛ من جز اصلاح، قصد دیگری ندارم. پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله تمام پیامها و برخوردهایش برپایه اصلاح بود؛ چنان که توانست در مدت کمی، فرهنگ فاسد حاکم بر حجاز، مکه و مدینه را دگرگون نماید.
امامان شیعه مصلحان حقیقی بودند. امام علی علیهالسلام در مدت کوتاه حکومت خود، هم دست به اصلاحات زد وهم برنامههای اصلاحی خود را ارائه داد. امام حسین علیهالسلام حرکت و خروج خود را به سمت کربلا، یک حرکت اصلاحی میداند: «انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی»(۴)؛ حرکت کردهام برای این که امت جدم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را اصلاح کنم. آن حضرت در جای دیگر نیز میفرماید: «لنری المعالم من دینک و نظهرالاصلاح فی بلادک»؛ میخواهیم اصلاح در میان شهرها و امت اسلامی پدید بیاوریم.
بزرگترین مصلح، امام زمان علیهالسلام است که تمام فسادها و نا برابریها را از روی زمین ریشه کن میکند و جهان را پر از عدل و داد میسازد: «یملأاللّه الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً».
از طرف دیگر، مدعیان دروغین اصلاحطلبی نیز فراوانند. به قول مقام معظم رهبری، موافقان با اصلاحات آمریکایی زیادند. یکی از این مدعیان، منافقانند. قرآن کریم از زبان آنها نقل میکند: «قالوا انّما نحن مصلحون الا انّهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون»(۵)؛ منافقان میگویند: ما اصلاح کننده هستیم. آگاه باشید که آنها مفسد هستند، ولی خود نمیدانند.
چنگیز، هیتلر، صدام، مکتبها و نظام هایی مانند سرمایه داری (کاپیتالیسم) و سوسیالیسم و طرفداران اندیشههای سکولاریسم و بسیاری از روشنفکران در زمان مشروطه نیز این شعار را سر میدادند.
● اصلاحات از دیدگاه امام علی علیهالسلام
امام علی علیهالسلام مصلحی بزرگ بود که از آغاز رسالت، به اصلاح خود و جامعه، به عنوان یک وزیر در کنار یک مصلح بزرگ و قدرتمند، یعنی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پرداخت. او همواره با لبه تیز شمشیر خود، انحرافات وکجیها را به راستی مبدل مینمود و با شرک، کفر و بت پرستی در ستیز بود. همواره نام او در ردیف بالاترین افراد در مبارزه با مشرکان، منحرفان و منافقان دیده میشود. بتهای درون کعبه به دست مبارک او شکسته میشوند.
پس از پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله نیز اگرچه او را خانه نشین کردند و آن حضرت بنابر مصالحی سکوت کرد، اما در مسیر اصلاحات، راهنمای بسیاری از افراد زمان خود بود.
آن حضرت در دوران کوتاه حکومت خود ـ که چهار سال و چند ماه بیش ادامه نداشت و همیشه نیز در حال جنگ بود.ـ اصلاحات فراوانی را انجام داد.
● اصلاحات دینی و حکومتی
علی علیهالسلام غیر از اصلاحات نفسانی و فردی ـ که نهج البلاغه پر است از مواعظ سودمند برای اشخاصی که سالک الیاللّه هستند.ـ به دو نوع اصلاحات مهم اشاره میکند: یکی، اصلاحات دینی و دیگری، اصلاحات حکومتی.
منظور از اصلاحات دینی، این است که با کج فهمیها در متون دین، دست بردن در احکام الهی مانند حلال کردن حرامها و حرام کردن حلالهای الهی، برداشتهای غلط و شبهه در تکالیف شرعی مبارزه شود.
حضرت علی علیهالسلام در خطبه ۱۰۶ پس از آن که اسلام را روشنترین راه و آشکارترین مذهب؛ «ابلج المناهج و اوضع الولائج»، معرفی میکند، اصحاب خود را سرزنش میکند که وقتی پیمانهای الهی شکسته میشود، چرا خشمگین نمیشوید: «قد ترون عهوداللّه منقوضة فلا تغضبون»؛ وقتی حریم دین شکسته میشود، چرا ناراحت نمیشوید و اقدامی نمیکنید؟ عدهای زمام کارهایتان را به دست گرفتهاند که ستمگرند و شماهم کارهایتان را به آنها سپردهاید و در احکام الهی تسلیم آنها شده و از آنها پیروی کردهاید، در حالی که اینها «یعملون بالشُبُهات و یسیرون فی الشهوات»؛ در تکالیف شرعیه به شبهات و آرای باطل عمل میکنند و در پی شهوتها و خواهشهای نفسانی میروند.
منظور از اصلاحات حکومتی، اصلاحاتی است که در حکومت انجام میشود.
● اساس اصلاحات حکومتی
مهمترین پایه و اساس حکومت امام علی علیهالسلام را میتوان اجرای عدالت، گرفتن حق مظلوم از ظالم و از بین بردن ستم ستمکاران دانست. آن حضرت برای اجرای اصلاحات از مردم کمک میخواهد میفرماید: به خاطر منافع خودتان مرا کمک کنید. سوگند به خدا! من دست ستمگر را از سر ستمکش برتافته و از روی عدل و انصاف حکم میکنم و چنگ در بینی ستمگر میافکنم و با موقعیتی که او دارد، او را کشان کشان به آبشخور حق و عدالت خواهیم کشانید.(۶)
حضرت علی علیهالسلام وقتی به حکومت میرسد، با نابرابریها، مشکلات و ضعفهای فراوانی در جامعه مواجه میشود؛ از جمله این که زمین هایی به دست عثمان غصب شده و در دست عمّال او بود. آن حضرت سوگند یاد میکند که اگر از بخششهای عثمان چیزی پیدا کنم، آنها را میگیرم و به صاحبانشان باز میگردانم: «واللّه لو وجدته قد تزوِّج به النساء و ملکت به الاماء لردَدتهُ»، آن حضرت در ادامه میفرماید: «فان فیالعدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»(۷)؛ در عدالت، برای مردم وسعت و گشایش است و هرکس که عرصه داد و عدل بر او تنگی ایجاد کند، دایره ظلم و ستم را تنگتر خواهد یافت.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
«والذی بعثه بالحق لتبلبلُنّ بَلَلَه و لتُغَر بَلُنَّ غَربَلَة و لتُساطُنّ سوط القِدر حتی یعود اسفلُکم اعلاکم و اعلالکم اَسفلَکُم»(۸)؛ سوگند به کسی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به حق فرستاد! شما به هم آمیخته میشوید (دچار آشوبهای فکری و عقیدتی میشوید.) در غربال امتحان بیخته و جدا میشوید مانند کفگیری که دیگ غذا برهم میزند، برهم زده میشوید تازیانههای روزگار شما را به هراس میاندازد. تا این که پستترین شما به جایگاه بلندمرتبهترین شما و والاترین شما به مقام پستترین شما باز گردد و پیشی گیرند.
یکی از کارگزارانش برخی از اموال بیت المال را برای خودش برداشت. آن حضرت در توبیخ او فرمود: اگر این کار را کرده باشی، پروردگارت را خشمگین، امام و پیشوایت را نافرمانی و در امانت خیانت نمودهای. حساب خودت را به سوی من فرست. موضعگیریهای قاطعانه علی علیهالسلام باعث شد افراد دنیا طلب از دور او پراکنده شوند و جنگهای جمل و صفین و نهروان را به پا کنند و در آخر هم او را به شهادت برسانند.
● شاخصههای اصلاحات حکومتی
با این که حضرت علی علیهالسلام در دوران کوتاه حکومت خویش، درگیر جنگهای داخلی بود، اما برخوردها و پیامها و منشورات حکومتی آن حضرت به فرمانداران، ویژگیهای فراوانی از اصلاحات علوی را روشن میکند، که در این جا تنها به برخی از آنها اشارت میرود:
▪ تساوی حقوق مردم در بیت المال
یکی از امتیازات حضرت علی علیهالسلام این بود که ثروتمند و فقیر در نزد او یک سان بود. اصحاب و یاران نزدیک او به اندازه همه مردم از بیت المال استفاده میکردند. همین امر باعث کینه و عداوتهای فراوانی نسبت به علی علیهالسلام و پراکندگی عده زیادی از اطراف آن حضرت شد، که از جمله میتوان به طلحه و زبیر اشاره کرد. که متقاضی امتیازات بیشتری بودند. اما آن حضرت دست رد بر سینه آنها زد و آنها جنگ جمل را به راه انداختند.
عقیل، برادر حضرت علی علیهالسلام بارها برای گرفتن اموالی بیش از حق خود نزد آن حضرت آمد، حضرت هربار فرمود: حق خودم را از بیت المال جدا میکنم و به تو میدهم و خودم گرسنه میمانم، اما از بیت المال نمیتوانم چیزی افزون بر حقوق تو بدهم.
شبی عقیل میهمان آن حضرت بود. حضرت علی علیهالسلام مقدم برادر را گرامی شمرد و به او احترام کرد. امام حسن علیهالسلام به اشاره پدرش، یک پیراهن و یک ردا، از مال خودش به عقیل اهدا کرد. هوا گرم بود. علی علیهالسلام و عقیل روی بام دارالاماره کوفه نشسته بودند. عقیل منتظر سفرهای رنگین بود. اما بر خلاف انتظارش، غذای سادهای آوردند. عقیل حاجت خود را اظهار کرد وگفت: زودتر باید به خانهام برگردم. خیلی مقروضم. آمدهام شما دستور بدهید قرض من را بدهند. آن حضرت فرمود: چقدر مقروضی؟ گفت: صدهزار درهم. فرمود: چقدر زیاد! بعد حضرت فرمود: متأسفم که این قدر تمکّن ندارم که همه قرضهای تو را بدهم، ولی همین که موقع حقوق و تقسیم سهمیهها شد، من از سهم خودم تا آن اندازهای که مقدور است، به تو خواهم داد. عقیل گفت: سهم تو که چیزی نیست، چقدرش را میخواهی خودت برداری و چقدرش را به من بدهی! دستور بده از بیت المال بدهند. حضرت علی علیهالسلام فرمود: بیت المال که ملک شخصی من نیست، من امین مال مردمم، نمیتوانم از بیت المال به تو بدهم. بعد که دید عقیل خیلی سماجت میکند، از همان پشت بام که به بازار مشرف بود و صندوقهای تجار دیده میشد، به صندوقها اشاره کرد و فرمود: من پیشنهادی به تو میکنم که اگر عمل کنی، همه قرضها را میدهی و آن این است که این مردم تدریجاً به خانهها میروند و اینجا خلوت میشود و صندوقهایشان که پر از درهم و دینار است، این جاست. همین که خلوت شد، برو و این صندوقها را خالی کن و قرضت را بده. عقیل گفت: برادرجان! سر به سر من میگذاری. به من پیشنهاد دزدی میکنی؟ مگر من دزدم که بروم مال مردم بیچارهای را که راحت در خانههای خود خوابیدهاند، بزنم؟ حضرت فرمود: چه فرق میکند که بیت المال، به ناحق بگیری و یا این صندوقها را بدزدی. هر دو، دزدی است. بعد فرمود: پیشنهاد دیگری به تو میکنم. در این نزدیکی، شهر حیره مرکز بازرگانان و ثروتمندان است، شبانه میرویم و بر یکی از آنان شبیخون میزنیم. عقیل گفت: برادرجان! من از بیت المال مسلمین کمک میخواهم و تو این حرفها را به من میزنی!؟ فرمود: اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر است از این که مال صدها هزار نفررا بدزدی. چطور ربودن مال یک نفر، اسم دزدی دارد و ربودن اموال عمومی دزدی نیست!(۹)
▪ کنترل و توبیخ کارگزاران
حضرت علی علیهالسلام فرمانداران زیادی را در دوران حکومت خود مورد توبیخ و سرزنش قرار داد. آن حضرت به محض مشاهده کوچکترین تخلف، آنها را عزل میکرد و اگر گاهی نیاز به مجازات بود، آنها را سخت مجازات میکرد.
سرزنش زیاد بن ابیه (در نامه ۲۰ نهج البلاغه) فرماندار بصره، اهواز، فارس و کرمان و نیز عزل ابوالاسود دئلی که برای قضاوت او را نصب کرده بود(۱۰)، حکم به تازیانه ناظر مالی بازار اهواز، توبیخ عثمان بن حنیف (۱۱) که بر سر سفره رنگین ثروتمندی حاضر شده بود، از مواردی است که میتوان نام برد.
به آن حضرت خبر رسید که یکی از کارگزارانش برخی از اموال بیت المال را برای خودش برداشتهاست. آن حضرت در توبیخ او فرمود: اگر این کار را کرده باشی، پروردگارت را خشمگین، امام و پیشوایت را نافرمانی و در امانت خیانت نمودهای. حساب خودت را به سوی من فرست.(۱۲)
▪ آباد کردن سرزمینهای اسلامی
بزرگترین مصلح، امام زمان علیهالسلام است که تمام فسادها و نا برابریها را از روی زمین ریشه کن میکند و جهان را پر از عدل و داد میسازد.
سومین شاخصه اصلاحات حکومتی علی علیهالسلام که در نامه مالک اشتر آمده است، آباد کردن سرزمینهای اسلامی است. (عمارة بلادها).
۴) گرفتن مالیات از ثروتمندان
تعبیر «جبایة خراجها» که گرفتن خراج است در نامه مالک اشتر آمده است. مالیاتها از ثروتمندان گرفته و برای اصلاح حکومت و فقر زدایی مصرف میشود.
۵) مبارزه
مبارزه با دشمن (جهاد عدوّها) فقط مبارزه با سلاح جنگی نیست، بلکه شامل حراست از مرزهای فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هم میشود.
۶) تربیت جامعه اسلامی
یکی از اصلاحات مهم، تربیت جامعه است؛ «استصلاح اهلها». تربیت جامعه یکی از مهمترین وظیفههای پیامبران الهی بوده است.
● اصلاحات علوی و اصلاحات اموی
اساس و پایه اصلاحات علوی، اجرای عدالت و گرفتن حق مظلوم از ظالم است و به عبارت دیگر، تقویت ضعیف و سرکوب ظالم. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «الذلیل عندی عزیز حتی آخذ الحق له و القویّ عندی ضعیف حتی آخذ الحقّ منه.»(۱۳)؛ ذلیل نزد من عزیز است و قوی نزد من ضعیف ؛ تا این که حق ضعیف را از قوی بگیرم و به او برسانم.
معاویه که از شاخصترین سلطنت طلب هاست، به «بسربن ارطاة»، یکی از فرماندهان خود دستور میدهد به سرزمینهای تحت حکومت حضرت علی علیهالسلام حمله کند، معاویه به او میگوید: «سِرْ حتی تَمُرَّ بالمدینة فاطرالناس واخفِ مَن مررت به وانهب اموال کلّ مَن اصیت له ممّن لم یکن له دخل فی طاعتنا»؛ برو تا به مدینه برسی. در بین راه، مردم را از رو به روی خودت بران و تا میتوانی در دلها ایجاد رعب کن و هرچه مال به دستت میرسد، غارت کن؛ مگر مال آن هایی که از دوستان خود ما هستند.
معاویه به «ابوسفیان غامدی»، که او را نیز مأمور شبیخون به سرزمینهای تحت حکومت حضرت علی علیهالسلام کرده بود، این طور دستور میدهد: برو شبیخون بزن و آدم بکش و اموال غارت کن که این کارها از لحاظ سیاست، بسیار نافع است؛ زیرا در دلها تأثیر فراوانی دارد. و اهل عراق مرعوب میشوند و دوستان ما که در گوشه و کنار هستند، خوشحال و دلگرم میگردند و بعضی هم که مردّدند چه کنند، به طرف ما خواهند آمد. به هرکس، جز دوستان خودمان دست یافتی، او را بکش. به هر روستا که رسیدی، آن را خراب کن. اموال را غارت نما و آتش بزن و از بین ببر که تلف اموال در دلها تأثیر فراوانی دارد.(۱۴)
اصلاحات و دگرگونی از دیدگاه معاویه به این معناست که برای رسیدن به حکومت، از قتل و غارت، رشوه دادن، خریدن عقیده مردم، خیانت در بیت المال استفاده کند و با مسموم کردن افرادی مانند مالک اشتر و اجیر گرفتن افرادی برای جعل حدیث و دروغ بستن به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، حکومت چند روزه خود را استوار نماید.
این در حالی است که علی علیهالسلام به معقل بن قیس ریاحی، که با سه هزار نفر به عنوان مقدمة الجیش، به طرف شام در حرکت بود، دستور میدهد: «اتّق اللّه ولاتقاتلنّ الاّ من قاتلک»؛ از خدا بترس جز کسانی که با تو جنگ میکنند، کسی را حق نداری بکشی. مبادا کینه و دشمنی آنها تو را وادار به کشتن آنها کند.(۱۵)
حضرت علی علیهالسلام ستم به هیچ کس را روا نمیشمرد، حتی نسبت به قاتل خود. او در باره قاتل خود فرمود: «الا لایقتلنّ الاّ قاتلی انظروا اذا انا مُتّ من ضربته هذه فاضربوا ضربةً بضربةٍ»(۱۶)؛ در مقابل کشته شدن من، جز قاتل من نباید کسی کشته شود. صبر کنید اگر من از اثر ضربات او از جهان در گذشتم، در برابر ضربتش، یک ضربه به او بزنید.
۱۱ ـ نهج البلاغه، نامه ۴۵.
۱۲ ـ همان، نامه ۴۰، ر.ک: نامه ۵۳: ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختباراً.
۱ ـ سوره انعام، آیه ۵۴.
۱۳ ـ همان، خطبه ۳۷.
۱۰ ـ لم عزلتنی ماخنت و لاجنیب.
۱۶ ـ همان، نامه ۴۷.
۱۵ ـ نهج البلاغه، نامه ۱۲.
۱۴ ـ واقتل من تلقیة ممّن لیس هو علی مثل رأیک و اخرب کلّ مامررت به من القری و اخرب الاموال فانّ خرب الاموال شبیه بالقتل و هو اوجع للقلب. (ر.ک: پندها و حکمتها: ص ۱۵۹.)
۲ ـ سوره احزاب، آیه ۷۱.
۳ ـ سوره هود، آیه ۷۸.
۴ ـ محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی(ع)، ص ۳۷، به نقل از مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۷۷.
۵ ـ سوره بقره، آیه ۱۱.
۶ ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.
۷ ـ همان، خطبه ۱۵.
۸ ـ همان، خطبه ۱۶.
۹ ـ مرتضی مطهری، حکمتها و اندرزها، ص ۱۵۴ و ۱۵۵.
۱۲ ـ همان، نامه ۴۰، ر.ک: نامه ۵۳: ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختباراً.
۱ ـ سوره انعام، آیه ۵۴.
۱۳ ـ همان، خطبه ۳۷.
۱۰ ـ لم عزلتنی ماخنت و لاجنیب.
۱۶ ـ همان، نامه ۴۷.
۱۵ ـ نهج البلاغه، نامه ۱۲.
۱۴ ـ واقتل من تلقیة ممّن لیس هو علی مثل رأیک و اخرب کلّ مامررت به من القری و اخرب الاموال فانّ خرب الاموال شبیه بالقتل و هو اوجع للقلب. (ر.ک: پندها و حکمتها: ص ۱۵۹.)
۲ ـ سوره احزاب، آیه ۷۱.
۳ ـ سوره هود، آیه ۷۸.
۴ ـ محمدصادق نجمی، سخنان حسین بن علی(ع)، ص ۳۷، به نقل از مقتل خوارزمی، ج ۱، ص ۱۷۷.
۵ ـ سوره بقره، آیه ۱۱.
۶ ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.
۷ ـ همان، خطبه ۱۵.
۸ ـ همان، خطبه ۱۶.
۹ ـ مرتضی مطهری، حکمتها و اندرزها، ص ۱۵۴ و ۱۵۵.
منبع : طوبی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست