ند کلی - Ned Kelly

سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : وودفال
کارگردان : تونی ریچاردسن
فیلمنامه‌نویس : ایان جونز و ریچاردسن
فیلمبردار : گری فیشر
آهنگساز(موسیقی متن) : شل سیلوراستاین
هنرپیشگان : میک جاگر، آلن بیکفورد، جف گیلمور، مارک مک‌مانوس، ساوج لازارف. کلاریسا کی، دایان کریگ. بروس باری، مارتین ساندرسن، جین وسلی، جان دیس و پیتر سامنر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


«ند کلی» (جاگر)، جوانی نورده ساله، از دوران حبسی که به ناحق محکوم شده، آزاد می‌شود و نزد خانواده ایرلندی‌اش که اکنون در استرالیا زندگی می‌کنند، می‌رود. آنجا خواهرش، «مگی» (کریگ) را ناراضی از ازدواجش می‌بیند. مادرش (کی) نامزد یک اسب دزد آمریکائی به‌نام «جرج کینگ» (باری) شده و برادرش، «جیم» به جرم دزدی به زندان افتاده است. او در یک کارخانه چوب‌بری مشغول به‌کار می‌شود و سعی می‌کند سرش به کار خودش باشد. اما «ویتی» (دیس)، گله‌داری که در همایگی‌شان زندگی می‌کند، مزاحمش می‌شود. شبی یک افسر پلیس، «فیتس‌پاتریک» (ساندرسن) تلاش می‌کند او را به جرم نوش‌خواری بازداشت کند، اما ناکام می‌ماند. همان شب «ند»، «کینگ»، برادرش، «دان» (بیکفورد) و تعدادی از دوستان‌شان اسب‌های «ویتی» را می‌دزدند. وقتی آنان همراه محبوبه «ند»، «کیتلین» (وسلی) به‌جای دورافتاده‌ای می‌روند، پلیس، «خانم کلی» را به جرم تلاش برای قتل «فیتس پاتریک» دستگیر می‌کند. تمامی تلاش‌های «ند» برای تسلیم خود در عوض آزادی مادرش بی‌نتیجه می‌ماند. او تعدادی از شهروندان محترم را گروگان می‌گیرد و از آنان می‌خواهد نامه‌ای را که درباره بی‌گناهی‌اش به‌عنوان قربانی بی‌عدالتی‌های اجتماعی نوشته، به یکی از اعضاء پارلمان برسانند. اما دولت با فرستادن ردیاب‌های محلی برای پیدا کردن دارودسته «ند» و دستگیری تمامی دوستان و اقوامش پاسخ‌نامه را می‌دهد. «ند» که در آرزوی برپائی یک جمهوری آزاد در ویکتوریاست، افرادش را در حمله‌ای به قطار پلیس رهبری می‌کند. اما به او خیانت می‌شود و محاصره‌شان می‌کنند. اعضاء گروهش گشته می‌شوند. خودش نیز دستگیر و سرانجام در بیست و پنج سالگی به دار آویخته می‌شود.
* یاغیان دهه 1960، بانی وکلاید (آرتور پن، 1967) نشان داد که تصویر همدلانه در این گونه، یاغی‌ها می‌تواند به کار تصویر جامعه «شرّ»ی که پدید آورنده آنان است، بیاید. «ند کلی»، کاتولیک ایرلندی فقیری که تحت تعقیب پلیس فاسد و استعمارگران است هم می‌توانست محور یک قصه «یاغی جذاب» باشد. اما ریچاردسن‌ بیشتر به دادن درس‌های کلی اخلاقی علاقه‌مند است تا به بیان یک داستان به خصوص. پیام ریچاردسن مبنی بر اینکه جامعه تنها مجرم مسئولِ همه جنایات است از بس که از دهان قهرمانش شنیده می‌شود تأثیرش را از دست می‌دهد. جاگر در نقش «ند» در میانه هر حادثه‌ای، مرتب بر بی‌گناهی خویش پافشاری می‌کند و ضمناً جملاتش را بدون هرگونه حالت بیانگری ادا می‌کند، در حالی که تقلای او برای تسلط پیدا کردن بر لهجه ایرلندی نیز واضح است.