چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
زبان شیرین فارسی
اجازه میخواهم در آغاز گفتارم پرسشی را مطرح كنم: وجه اشتراك اصلی این جمع مهربان و صمیمی در چیست؟، «به زبان فارسیسخن گفتن». این است آنچه هسته اصلی این دعوت را تشكیل داده و دلیل بودن من هم در این جایگاه همین است. من تخصصی در مسائل اجتماعی و مالی ندارم ولی به این جمع فرا خوانده شدم چون هدف اصلی این بوده است كه بانوانی كهبدون توجه به سرزمینها، با وجه اشتراك فارسی زبان بودن گردهم باشند و مشكلات و مسائل خود را مطرح كنند. از این رو برای منوظیفهای دلنشین شد كه با گفتاری كوتاه، در حاشیه مسائل جدی اجتماعی و مالی، به این وجه اشتراك یعنی «زبان شیرین فارسی»بپردازم. محور گفتارم را بر سه اصل قرار میدهم:
تاریخچه كوتاهی از زبان فارسی، دلیل علمیِ شیرینیِ زبان فارسی و دلیل ماندگاری زبان فارسی.
زبان شیرین ما دورانی بس دراز پیموده تا به صورت كنونی درآمده است و تاریخ زبان ما هم هم چون تاریخ سرزمین كهنسال ما،عمری دیرینه دارد و از پس هزارهها قد افراشته است.
آنچه امروز به نام زبان فارسی مینامیم و بدان سخن میگوییم و مینگاریم، فرزند خلفی از گروه زبانهایی است كه اصطلاحاً هند واروپایی نامیده میشوند(۲). زبان ما با زبان هم نژادان هندیمان وجه اشتراك بیشتری داشته است و با زبانهای هندی گروه زبانهایِ هند وایرانی را تشكیل داده است(۳). در دوران جا به جایی، هندیان مسیر آن سوی هندوكش را در پیش گرفتهاند و نیاكانِ دور ما در سرزمینی كهایران نامیده شده است مستقر گردیدهاند و بدینسان گروه زبانهای ایرانی موجودیت یافته است. این زبانها در محدودهای گسترده كه ازشرق به ماوراءالنهر و كنارههای سیحون و جیحون میرسید و در شمال خوارزم و خراسان بزرگ و نواحی قفقاز و كنارههایدریایمازندران را شامل میشد، در غرب تا بینالنهرین ادامه مییافت و در جنوب در كنارههای خلیج فارس و دریای عمان پیش میرفت،گسترش یافتند. این گسترش زبانهای ایرانی كه در دوران باستان انجام گرفته، هنوز نیز ادامه دارد و نه تنها در قلمرو ایران كنونی، بلكه درآن سوی مرزها، در آسیای مركزی و در ماوراء قفقاز، در افغانستان و در سایر كشورهای خاورمیانه و خاور نزدیك نیز صورت گرفتاست(۴). زبانهای ایرانی كه در این محدوده بزرگ جای گرفتهاند، زبانهای خویشاوندی هستند كه اززبانی مشترك و كهن كه زبان «مادر» نامیده میشود مشتق شدهاند. وحدت تبار و منشأ، همسانیواژههای بنیادی و اصول ساخت دستوری این زبانها، برهان خویشاوندی آنهاست. در انتسابزبانها به گروه زبانهای ایرانی معیار زبان شناختی مورد نظر است نه مرزهای جغرافیایی یاسیاسی كنونی ایران(۵). از این رو مثلاً زبان آسی كه در قفقاز گویشور دارد، لهجه یغنابی كه دردرههای یغناب بدان سخن میگویند و زبان پشتو كه در افغانستان متداول است، از لحاظ علمیو زبانشناسی جزء زبانهای ایرانی به شمار میآیند. اما زبان تركی و عربی كه در بخشهایی ازایران كنونی صحبت میشود، از لحاظ تبار جزء زبانهای ایرانی نیستند. در این تقسیم بندی قراردادی(۶) سه دوره چنین مشخص میشود(۷): دوره اول كه به آن دوره باستان میگویند، از دورانی آغاز میگردد كه نخستین نشانههایی اززبانهای ایرانی بر جای مانده است و تا اواخر دوره هخامنشی ادامه مییابد. دو زبان عمدهای كهآثار ارزندهای از آنها در دست داریم، یعنی زبان فارسی باستان كه زبان سنگنوشتههایهخامنشی است و زبان اوستا كه زبان كتاب دینی زردشت است، به این دوران تعلق دارند. زبانهای این دوره، همچون، زبانهای هم زمان و خویشاوندان دورشان (سنسكریت، یونانیباستان و...) دستور زبان پیچیدهای دارند كه در آنها اسم در هفت یا هشت حالت صرف میشود،فعل صیغههای پیچیدهای دارد، جنس، یعنی مذكر، مونث و خنثی در دستور زبان نقش بازیمیكند و در شمار بجز مفرد و جمع، تثنیه نیز وجود دارد(۸). دوره میانه از اواخر دوره هخامنشی آغاز میگردد و تا اوایل دوران اسلامی ادامه دارد.زبانهای این دوره، بنابر موازین زبانی و جغرافیایی، به دو گروه شرقی و غربی تقسیممیشوند(۹). در گروه زبانهای شرقی به زبانهای سغدی، خوارزمی، سكایی و بلخی میتواناشاره كرد. در گروه زبانهای غربی زبان پارتی یا پهلوی اشكانی و زبان پهلوی ساسانی یا پهلویجنوبی را میتوان نام برد.زبانهای ایرانی در این دوره تحولی شگفت مییابند، دستگاه آوایی زبان بسیار سادهمیشود، صرف اسم از میان میرود(۱۰)، وجود افعال حالت بسیار سادهتری پیدا میكنند جنسدیگر وجود ندارد و تثنیه از شمار حذف میگردد و زمینه برای سر برافراختن دُرّ دری آمادهمیگردد و دوره جدید زبانهای ایرانی آغاز میشود و زبانی پرورده و استحكام یافته، یعنی زبانشیرین فارسی در دوره جدید نشو و نما مییابد، تا زبان شعر، ادب، فرهنگ، دانش، دین، عشقو عرفان گردد.
اما زبان فارسی چرا شیرین است؟
اگر با موازین آواشناسی و زبانشناسی به این موضوع بنگریم درمییابیم كه زبان فارسیزبانی خوش آوا و خوش آهنگ است. چون دستگاه واكهای (= مصوت) این زبان دستگاهششتایی قرینهای است با شش واكه (مصوت) پیشین i,e,a و سه واكه (مصوت) پسین(۱۱)كه در همه زبانها موجود است و از لحاظ یادگیری بسیار آسان(۱۲). باید اضافه كرد اغلب اینواكهها جزء جهانیهای زبانشناسی است. همه بچههای دنیا وقتی زبان باز میكنند ابتدا اینواكهها را به زبان میآورند. در زبانهایی دیگر هند و اروپایی همانند اجداد زبان فارسی(۱۳) هنوزتعداد واكهها بسیار است و گاه چون زبان انگلیسی تعداد واكههای ساده و مركب به بیست و چهارهم میرسد(۱۴).
۴.Peter تولید همخوانهای (= صامت) زبان فارسی نیز ساده است. یعنی تولید آسان و ساده دارد(۱۵).
فارسی زبانان در وامگیری از زبانهای دیگر هم چون به صدایی برخوردهاند كه ساده نبودهاست، آن را به صورت ساده درآورده و تلفظ كردهاند، مانند صامتهای، ص، ط، ظ و غیره كه درزبان فارسی همانند س، ت و ز تلفظ میشوند. دیگر این كه زبان فارسی زبانی آهنگین است، زیر و بم دارد و با زیر بمی آهنگ صدا مفهومخاص به جمله داده میشود(۱۶).
در زبان فارسی تكیه وجود دارد یعنی با تكیه معنیِ واژه تغییر میكند(۱۷).
یكی دیگر از ویژگیهای خوب زبانفارسی پیوندی بودن آن است كه واژه سازی را آسانمیسازد(۱۸) و در این مورد چنان ترفند ظریفانهای دارد كه ما به دلیل اهل زبان بودن كمتر بداناندیشیدهایم. با چنین ویژگی برجسته زبانی، اگر در واژهها را بی محابا به سوی واژگان بیگانه گشودهایم،كوتاهی از زبان نیست، از اهل زبان است؛ وگرنه این زبان از هر لحاظ آمادگی دارد كه هر نوع واژهرا با پیوندهای گوناگون بسازد و خوشبختانه فرهنگستان زبان این مهم را جدی گرفته است.
از لحاظ دستوری هم همان گونه كه اشاره شد، دستگاه صرفی پیچیده گذشته از میان رفتهاست و زبان ما جزو زبانهایی شده است كه تفاوتی میان مونث و مذكر نمیگذارد و بر عكسزبانهایی هم چون فرانسه و انگلیسی برای مفهوم انسان واژه مرد به كار نمیرود. انسان یا زناست یا مرد(۱۹).
اینها دلایلی زبانی و آواییِ شیرینیِ زبان بودند. به این پیشتوانه زبانی و آوایی و دستوریبرای ماندگاری زبان، مسائل تفكری را نیز باید بیفزاییم. با زبانهای ایرانی اندیشه بیان شده است. در سدههای دور سرودههای اوستا سروده شده، دردوره ساسانی این زبان گویای فرهنگ غنی و پرورده شدهای است كه علم و فلسفه یونان و هند راهم از طریق ارتباط با دانشمندان آن سرزمینها و هم از راه كتابهای مربوط به آنان برخود افزودهاست. با زبانهای ایرانی كتابهای دینكرد نوشته شده كه پیچیدهترین مطالب دینی و فلسفی را دربردارد و یا یادگار زریران كه حماسهای شیرین را روایت میكند، درخت آسوریك كه به تمثیل،درخت خرما و بز را به مناظره میكشد و كتاب خسرو ریدك كه در آن سخن از زیباترین گلها،عطرها، بازیها، پوششها و خوراكی هاست، و بسیاری دیگر از این قبیل. در پایان دوره ساسانی و در آغاز دوران اسلامی با چنین گذشتهای، این زبان چنان زبانیمیشود كه چون در برابر پدیدهای نو قرار میگیرد. از میدان به در نمیرود، دوام میآورد. واژههارا چنان آگاهانه جذب میكند و در قالب زبانیِ خود عرضه مینماید كه پس از گذشت بیش از دهقرن، زبان آن روز برای ما ناآشنا نیست. ما برایِ دركِ
بوی جوی مولیان آید همی
یادِ یارِ مهربان آید همی
نیازی به واژهنامه نداریم.
این زبان به هویت ایرانی تبدیل میگردد و سند و رسمیت خود را زمانی دریافت میكند كهیعقوب لیث سیستانی به شاعران دربارش میگوید كه مرا با زبانی بستایید كه زبان من است(۲۰).سلسله سامانی راهگشای بعدی است كه با اعتقادی راستین به دین اسلام، فارسی گویی وفارسی نویسی را اصل قرار دادند و ترجمههای قرآن كریم به زبان فارسی آغاز شد و بدین سانگنجینه واژههای ما از گزند زمان در امان ماند و زمینه برای ظهور شاهنامه فراهم شد.
ما هم چنین برای ماندگاری زبان فارسی مدیون مردم ساده دل ایران هستیم كه در برابر برخیخود فروختگان تشنه مقام كه زبان فارسی را ننگ میشمردند، هم چنان دو بیتیهای خود را بهزبان فارسی سرودند، عاشقان به فارسی «بیاتی» خواندند، مادران لالاییها را بر سر گهوارههایكودكانشان به فارسی سر دادند تا رودكی و فردوسی سر برآورند و زمینه برای كلام عارفانه وفیلسوفانه مولوی و سنایی آماده شود. مولوی در قونیه است، ولی مثنوی و غزلیات جاودانهخود را به زبان فارسی میسراید، نظامی در گنجه است اما لیلی و مجنون و شیرین و خسرو وهفت پیكر و... به عنوان شاهكارهای بزمی به زبان فارسی عرضه میشود.
حافظ قد علم میكند، آیا اندیشه لطیف، موشكاف و پر از معنی حافظ را جز به زبان فارسیمیتوان بیان كرد؟ از آن جا كه اندیشه حافظ جاودانه است، زبان فارسی هم جاودانه خواهد بود.
معانی كلام خیام را با وجود همه ترجمههای استادانه، تنها به زبان فارسی میتوان لمس كرد.صلابت زبان فارسی و رمز ماندگاری آن را در گفتههای سعدی باید جست كه هر كلامش ضربالمثل شده است و گلستان پایه دیگری بر ماندگاری این زبان است.
در این اینجا باید اشاره كنم به شعرای فارسی زبان در هند و شعرای عثمانی كه به فارسی شعرسرودهاند پس بیجا نیست كه حافظ بگوید. شكر شكن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی كه به بنگاله میرود
زبان فارسی ماندنی است، خللی در آن وارد نخواهد شد، كاخی است كه از باد و باران گزندنخواهد یافت، زیرا بذر سخن فارسی در جای جای این سرزمین به بار نشسته است و هویتایرانی است . با كلام فردوسی كه عجم را با پارسی زنده كرده است سخن را به پایان میبرم:
پی افكندم از نظم كاخی بلند
كه از باد و باران نیابد گزند
نمیرم از این پس كه من زندهام
كه تخم سخن را پراكنده ام
۱) متن تكمیل شده سخنرانی نگارنده است كه در جلسه افتتاحیه سمینار «هم اندیشی شبكه زنان جوامع فارسی زبان» كه از سوی مركز مطالعات و تحقیقاتزنان دانشگاه تهران به ریاست خانم دكتر شادی طلب در روز یكشنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۸۳ برگزار شد ایراد گردید.
۲) پرویز ناتل خانلری، تاریخ زبان فارسی. جلد اول. انتشارات توس. ص ۱۱۷
۳) همان، ص ۱۳۵۴) ارانسكی، زبانهای ایرانی، ترجمه علی اشرف صادقی، انتشارات سخن، تهران ۱۳۷۸. ص ۳۴
۵) ارانسكی. همان، ص ۳۴
۶) ارانسكی، همان، ص ۴۲
۷) ارانسكی، همان ص ۴۲ و۴۳
۸) ابوالقاسمی. تاریخ زبان فارسی. انتشارات سمت تهران ۱۳۷۳، ص۲۶
۹) آموزگاز، تفضلی، زبان پهلوی ادبیات و دستور آن. انتشارات معین، چاپ سوم. صص ۱۱ و ۱۲
۱۰) در آغاز دوره میانه نشانههایی در صرف اسم در فارسی میانه وجود دارد كه بعداً از میان میرود نك: زبانپهلوی ادبیات و دستور آن، ص ۶۷ و هم چنین در زبان سغدی از زبانهای دوره میانه صرف اسم و جنس و شمار،كاملاً از میان نمیرود. برای توضیحات بیشتر نك بدرالزمان قریب، صرف اسم در زبان سغدی، مجلهزبانشناسی، سال هفتم شماره اول ۱۳۶۹، صص ۸۹ تا ۱۰۴
۱۱) u,o,a .منظور از واكه پیشین واكههایی هستند كه در جلوی دهان تولید میشوند و واكههای پسین در عقب دهان
۱۲) دو واكه مركب ouو ei نیز وجود دارد. برای توضیحات بیشتر نك.یداللَّه ثمره، آواشناسی زبان فارسی، مركزنشر دانشگاهی تهران، چاپ ششم ۱۳۸۳، ص ۱۰۴
۱۳) مثلاً در اوستا شانزده مصوت (واكه) وجود دارد. نك: ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی صص، ۴۲ و ۴۳
۴۱) Roach, English Phonetic and Phonology Cambridge University Press, ۱۹۹۹, p۱۴-۲۳
۱۵) منظور این است كه اندامهایی كه این صدا را تولید میكنند فقط در یك حالت خاص آن را به وجود میآورندو از حالتی به حالت دیگر نمیروند مثلاً برای تولید هم خوان (مصوت) «ت» فقط نوك زبان به پشت دندانهایبالا میخورند و این واكه را میسازد، در صورتی كه مثلاً در زبان عربی برای تلفظ «ط» علاوه بر نوك زبان و پشتدندانهای بالا عقب زبان و قسمت نرم كام هم دست اندر كار تولید این صدا هستند و از این نظر دو گروه اندام درآن واحد این صدا را میسازند.
۱۶) این مقوله در زبانهای دیگر هم وجود دارد.
۱۷) یعنی هجایی خاص در كلمه جایگاه تكیه است و با تغییر جای تكیه مفهوم تغییر میكند مثلاً تكیه در مقولهاسم «مردی» اگر در هجای پایانی كلمه قرار گیرد این واژه به معنی یك مرد است با مردی به معنی مردانگیتفاوت پیدا میكند.
۱۸) منظور از زبان پیوندی این است كه با پیوستن پیشوند و پسوند و میان وندهای گوناگون، مفاهیم گوناگون بهدست میآید مثلاً در واژه مردانگی. مرد + انه + گ + ی. نك: آواشناسی زبان فارسی
۱۹) در انگلیسی man و در فرانسه lصhomme كه به معنی مرد هستند در مفهوم انسان به كار میروند.
۲۰) تاریخ سیستان، به تصحیح ملك الشعراء بهار. چاپ دوم، تهران ۱۳۵۲، ص ۲۰۹، آمده است: «یعقوب گفتچیزی كه من اندر نیابم چرا باید گفت، محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت.»
ژاله آموزگار
برگرفته از: بخارا ش ۳۷
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست