چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
نیم نگاهی به انقلاب اسلامی و ریشههای آن
موضوع ولایت فقیه فرصتی است که راجع به برخی امور و مسائل مربوط به آن صحبتشود . ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارند . به این معنی که هرکس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالا دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آنرا به تصور درآورد، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت و اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمیشود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما، و حوزههای علمیه خصوصا، میباشد . اوضاع اجتماعی ما مسلمانان و وضع حوزههای علمیه ریشه تاریخی دارد .
● دلایل لزوم تشکیل حکومت
▪ لزوم موسسات اجرایی
مجموعه قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست . برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجرائیه و مجری احتیاج دارد . به همین جهتخداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون، یعنی احکام شرع یک حکومت و دستگاه اجرائی و اداره مستقر کرده است . رسول اکرم (ص) در راس تشکیلات اجرائی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را بوجود آورد در آن زمان مثلا به بیان قانون جز اکتفا نمیکرد بلکه در ضمن به اجرای آن میپرداخت . پس از رسول اکرم (ص) خلیفه همان مقام و وظیفه را دارد . رسول اکرم (ص) که خلیفه تعیین کرد فقط برای بیان عقاید و احکام نبود بلکه همچنین برای اجرای احکام و تنفیذ قوانین بود . اصولا قانون و نظامات اجتماعی مجری لازم دارد . در همه کشورهای عالم و همیشه اینطور است که قانونگذاری به تنهایی نه فایده دارد و نه سعادت بشر را تامین میکند . قوه مجریه است که قوانین و احکام دادگاهها را اجرا میکند و ثمره قوانین و احکام عادلانه دادگاهها را عاید مردم میسازد . "ولیامر" متصدی قوه مجریه هم هست .
▪ سنت و رویه رسول اکرم
روش، سنت و رویه پیغمبر ا کرم (ص) دلیل بر لزوم تشکیل حکومت است، زیرا: اولا خود تشکیل حکومت داد و تاریخ گواهی میدهد که تشکیل حکومت داد و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است، والی به اطراف میفرستاده; به قضاوت مینشسته و قاضی نصب میفرمود; سفرایی به خارج و نزد روسای قبائل و پادشاهان روانه میکرد . معاهده و پیمان میبسته، جنگ را فرماندهی میکرد . و خلاصه احکام حکومتی را به جریان میانداخته است . ثانیا برای پس از خود به فرمان خدا تعیین "حاکم" کرده است، چون خداوند برای جامعه پس از رسول اکرم (ص) "حاکم "تعیین میکند، به این معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز لازم است، و چون رسول اکرم (ص) با وصیتخویش فرمان الهی را ابلاغ مینماید، ضرورت تشکیل حکومت را نیز میرساند .
▪ ضرورت استمرار اجرای احکام
بدیهی است ضرورت احکام، که تشکیل حکومت اسلامی رسول اکرم (ص) رالازم آورده، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست و پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز ادامه دارد . طبق آیه شریفه، احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابد باقی و لازم الاجراست۱ و تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده است تا پس از آن متروک شود، و دیگر حدود و قصاص یعنی قانون جزای اسلام، اجرا نشود، یا انواع مالیاتهای مقرر گرفته نشود; یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد . این حرف که قوانین اسلام تعطیل پذیر یا منحصر و محدود به زمان و مکانی است، برخلاف ضروریات اعتقادی اسلام است . بنابراین، چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت مییابد .
● بررسی نمونههایی از احکام اسلام
▪ احکام مالی
مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجهای که ریخته نشان میدهد نه تنها برای سد رمق فقرا و سادات فقیر نیست; بلکه برای تشکیل حکومت و تامین مخارج ضروری یک دولتبزرگ است: مثلا "خمس" یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیتالمال میریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل میدهد . طبق مذهب ما، از تمام منافع کشاورزی، تجارت، منابع زیرزمینی و روی زمینی و به طور کلی از کلیه منافع و عواید، به طرز عادلانهای [خمس و زکوة] گرفته میشود . هرگاه خمس و زکوة درآمد کشورهای اسلامی، یا تمام دنیا را - اگر تحت نظام اسلام درآید - حساب کنیم، معلوم میشود منظور از وضع چنین مالیاتهایی فقط رفع احتیاج سید و روحانی نیست; بلکه منظور رفع نیاز مالی تشکیلات بزرگ حکومتی است .
▪ احکام دفاع ملی
از طرف دیگر، احکامی که راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تمامیت اراضی و استقلال امت اسلام استبر لزوم تشکیل حکومت دلالت دارد مثلا این حکم: "واعدوا لهم ما استطعتم من قوة من رباط الخیل" . ۲ که امر به تهیه و تدارک هرچه بیشتر نیروی مسلح و دفاعی به طور کلی است; و امر به آماده باش و مراقبت همیشگی در دوره صلح و آرامش . هرگاه مسلمانان به این حکم عمل کرده و با تشکیل حکومت اسلامی به تدارکات وسیع پرداخته، به حال آمادهباش کامل جنگی میبودند، مشتی یهودی جرات نمیکردند سرزمینهای ما را اشغال کنند مسجد اقصای ما را خراب کنند و آتش بزنند و مردم نتوانند به اقدام فوری برخیزند . تمام اینها نتیجه این است که مسلمانان به اجرای احکام و حکم خدا برنخاسته و تشکیل حکومت صالح و لایق ندادهاند اگر حکومت کنندگان کشورهای اسلامی نماینده مردم با ایمان و مجری احکام اسلام میبودند و اختلافات جزئی را کنار میگذاشتند و متحد میشدند، مشتی یهودی بدبخت که عمال آمریکا و انگلیس هستند نمیتوانستند این کارها را بکنند .
▪ احکام احقاق حقوق و احکام جزائی
بسیاری از احکام، از قبیل دیات که باید گرفته شود و به صاحبانش داده شود، یا حدود و قصاصی که باید با نظر حاکم اسلامی اجرا شود، بدون برقراری یک تشکیلات حکومتی تحقق نمییابد . همه این قوانین مربوط به سازمان دولت است; و جز قدرت حکومتی از عهده انجام این امور برنمیآید .
● طرز حکومت اسلامی
▪ اختلاف آن با طرز سایر حکومتها
حکومت اسلامی هیچ یک از انواع حکومتهای موجود نیست . استبدادی۳ نیست، که روش دولت مستبد و خود رای باشد; مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف کند; هرکس را ارادهاش تعلق گرفتبکشد، و هرکس را خواست انعام کند، به هر که خواست تیول بدهد و املاک و اموال ملت را به این و آن ببخشد رسول اکرم (ص) و حضرت امیرالمومنین (ع) و سایر خلفا همچنین اختیاراتی نداشتند . حکومت اسلامی نه استبدادی است و نه مطلقه۴ بلکه مشروطه است . البته نه مشروطه۵ به معنای متعارف فعلی آن تصویب قوانین تابع آرا اشخاص و اکثریتباشد . مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم (ص) معین شده است . "مجموعه شرط" همان احکام و قوانین اسلام است که باید رعایت و اجرا شود . از این جهتحکومت اسلامی "حکومت قانون الهی بر مردم" است .
▪ شرایط زمامدار
شرایطی که برای زمامدار ضروری است، مستقیما ناشی از طبیعتحکومت اسلامی است . پس از شرایط عامه، از قبیل عقل و تدبیر، دو شرط اساسی وجود دارد که عبارتنداز: ۱ . علم به قانون ۲ . عدالت
چنانکه پس از رسول اکرم (ص) وقتی در آن کسی که باید عهدهدار خلافتشود اختلاف پیدا کرد، باز در اینکه مسوول امر لافتباید فاضل باشد هیچ گونه اختلاف نظری میان مسلمانان بروز نکرد، اختلاف فقط در موضوع بود چون حکومت اسلام حکومت قانون است، برای زمامدار علم به قوانین لازم میباشد . چنانکه در روایت آمده است . نه فقط برای زمامدار، بلکه برای همه افراد، هر شغل یا وظیفه یا مقامی داشته باشد، چنین علمی ضرورت دارد . منتهی حاکم باید افضلیت علمی داشته باشد۶ اشکالاتی هم که علمای شیعه بر دیگران نمودهاند در همین بوده که فلان حکم را از خلیفه پرسیدند نتوانست جواب بگوید، پس لایق خلافت و امامت نیست . فلان کار را برخلاف احکام اسلام انجام داد پس لایق خلافت نیست۷ و "قانوندانی" و "عدالت" از نظر مسلمانان شرط و رکن اساسی است .
▪ ولایت فقیه
اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت استبه پا خاست و حکومت تشکیل داد، همان ولایتی را که حضرت رسول (ص) در امر اداره جامعه داشت دارا میباشد; و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند . این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم (ص) بیشتر از حضرت امیر (ع) بود، یا اختیارات حکومتی حضرت امیر (ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است . البته فضایل حضرت رسول (ص) بیش از همه است; و بعد از ایشان فضایل حضرت امیر (ع) از همه بیشتر است; لکن زیادی فضایل معنوی اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد همان اختیارات و ولایتی که حضرت رسول و دیگر ائمه - صلوات الله علیهم - در تدارک و بسیجسپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فعلی قرار داده است، منتهی شخصی معین نیست، و بر روی عنوان "عالم عادل" است .
▪ ولایت اعتباری
وقی میگوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) داشتند، بعد از غیبت فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقهایمان مقام ائمه (ع) و رسول اکرم (ص) است; زیرا اینجا صحبت از مقام نیست; البته صحبت از وظیفه است . " ولایت" یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس و یک وظیفه سنگین و مهم است; نه اینکه برای کسی شان و مقام غیر عادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد . به عبارت دیگر "ولایت" مورد بحث، یعنی حکومت و اجرا و اداره، برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارند، امتیاز نیستبلکه وظیفهای خطیر است .
▪ ولایت تکوینی
لازمه اثبات ولایت و حکومتبرای امام (ع) این نیست که مقام معنوی نداشته باشد برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفه حکومت است . و آن، مقام خلافت کلی الهی است که گاهی در شان ائمه - علیهمالسلام - از آن یاد شده است . خلافتی است تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر "ولی امر" خاضعاند . از ضروریات مذهب ماست که کسی به مقامات معنوی و ائمه (ع) نمیرسد، حتی ملک مقرب و نبی مرسل . اصولا رسول اکرم (ص) و ائمه - طبق روایاتی که داریم - قبل از این عالم، انواری بودهاند در ظل عرش; و در انعقاد نطفه و "طینت" از بقیه مردم امتیاز داشتهاند۸ و مقامات بسیاری دارند چنانکه در روایات"معراج" جبرئیل عرض میکند: "لودنوت انملة، لاحترقت" ۹: هرگاه کمی نزدیکتر میشدم، سوخته بودم . این جز اصول مذهب ماست که ائمه (ع) چنین مقاماتی دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد .
● ولایت فقیه به استناد خبر
▪ جانشینان رسول اکرم (ص)، فقهای عادلاند .
قال امیرالمومنین (ع)، قال رسول الله (ص): اللهم ارحم خلفائی (ثلاث مرات) قیل: یا رسول لله و من خلفائک؟ قال الذین یاتون من بعدی، ما یرودن حدیثی و سنتی فیعلمونها الناس من بعدی . ۱۰امیرالمومنین (ع) میفرماید: که رسول الله (ص) فرمود " خدایا، جانشینان مرا رحمت کن . " و این سخن را سه بار تکرار فرمود، پرسیده شد که ای پیغمبر خدا، جانشینانت چه کسانی هستند! فرمود: "کسانی که بعد از من میآیند، حدیث و سنت مرا نقل میکنند و آنرا پس از من به مردم میآموزند . "
▪ دادرسی با فقیه عادل است
از روایتبرمیآید که تصدی منصب قضا با پیامبر اکرم (ص) یا وصی اوست . در اینکه فقهای عادل به حسب تعیین ائمه (ع) منصب قضا (دادرسی) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهای عادل است، اختلافی نیست . برخلاف مساله "ولایت"۱۱ که بعضی مانند مرحوم نراقی۱۲، و از متاخرین مرحوم نائینی۱۳، تمام مناصب و شئون اعتباری امام را برای فقیه ثابت میدانند ۱۴و بعضی نمیدانند، اما اینکه مذهب قضاوت متعلق به فقهای عادل است، محل اشکال نیست و تقریبا از واضحات است . نظر به اینکه فقها مقام نبوت را دارا نمیباشند و شکی نیست که "شقی"هم نیستند، بالضروره باید بگوییم که "اوصیا" یعنی جانشینان رسول اکرم (ص) میباشند . منتهی از آنجا که غالبا وصی نبی را عبارت از وصی دست اول و بلافصل گرفتهاند، لذا به اینگونه روایات اصلا تمسک نشده است . لکن حقیقت این است که دایره مفهوم "وصی نبی "توسعه دارد و فقها را هم شامل میشود البته وصی بلافصل امیرالمومنین (ع) است، و بعد از او ائمه (ع) میباشند و امور مردم به آنان محول شده است . تصور نشود که منصب حکومتیا قضا برای حضرات ائمه (ع) شانی بوده است . زمامداری فقط از جهت این بوده است که حکومت عدل را بتوانند برپا کنند و عدالت اجتماعی را بین مردم تطبیق و تعمیق دهند . لکن مقامات روحانی ائمه (ع) که فوق ادراک بر است، به نصب و جعل مربوط نیست و چنانچه رسول اکرم (ص)، حضرت امیر (ع) را وصی هم قرار نمیداد، مقامات معنوی آن حضرت محفوظ بود و این مقام حکومت و منصب نیست که به انسان شان و منزلت معنوی میدهد بلکه مقام معنوی، آنان را شایسته میسازد .
▪ حکم سیاسی اسلام
این حکم سیاسی اسلام است، که سبب میشود مسلمانان از مراجعه به قدرتهای ناروا و قضاتی که دست نشانده آنها هستند خودداری کنند، تا دستگاههای دولتی جائر و غیر اسلام بسته شود و این تشکیلات عریض و طویل دادگستری، که جز زحمت فراوان برای مردم کاری صورت نمیدهند برچیده گردد; و راه را به سوی ائمه هدی (ع) و کسانی که از طرف آنان حق حکومت و قضاوت دارند باز شود; مقصد اصلی این بوده که نگذارند سلاطین و قضاتی که از عمال آنها هستند مرجع امور باشند و مردم دنبال آنها بروند . به ملت اسلام اعلام کردهاند که اینها مرجع نیستند و خداوند امر فرموده که مردم باید به سلاطین و حکام جور کافر شوند (و عصیان بورزند) و رجوع به آنها با کفر ورزیدن به آنها منافات دارد شما اگر کافر به آنان باشید و آنان را نالایق و ظالم بدانید، نباید به آنها رجوع کنید .
▪ برنامه مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی
ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم، اولین فعالیت ما را در این راه تبلیغات تشکیل میدهد بایستی از راه تبلیغات پیش بیایم . در همه عالم و همیشه همین طور بوده است، چند نفر با هم مینشستند فکر میکردند تصمیم میگرفتند و به دنبال آن تبلیغات میکردند: کم کم بر نفرات همفکر اضافه میشد; سرانجام به صورت نیرویی در یک حکومتبزرگ نفوذ کرده یا با آن جنگیده، آن را ساقط میگرداندند . محمدعلی میرزایی۱۵ را از بین میبردند و حکومت مشروطه تشکیل میدادند همیشه از اول قشون و قدرتی در کار نبوده است; و فقط از راه تبلیغات پیش میرفتهاند . قلدریها و زورگوییها را محکوم میکردند; ملت را آگاه میساختند و به مردم میفهماندند که این قلدریها غلط است . کمکم دامنه تبلیغات توسعه مییافت . و همه گروههای جامعه را فرا میگرفت; مردم بیدار و فعال میشدند، و به نتیجه میرسیدند . شما الان نه کشوری دارید و نه لشکری (قبل از پیروزی انقلاب) ; ولی تبلیغات برای شما امکان دارد و دشمن نتوانسته همه وسایل تبلیغاتی را از شما بگیرد . البته مسائل عبادی را باید یاد بدهید اما مهم مسائل سیاسی اسلام است مسائل حقوقی و اقتصادی اسلام است . اینها محور کار بوده و باید باشد . ما موظفیم ابهامی را که نسبتبه اسلام بوجود آوردهاند برطرف سازیم . تا این ابهام را از اذهان بزداییم، هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم .
▪ اجتماعات در خدمت تبلیغات و تعلیمات
بسیاری از احکام عبادی اسلام منشا خدمات اجتماعی و سیاسی است . عبادتهای اسلامی اصولا توام با سیاست و تدبیر جامعه است . مثلا نماز جماعت و اجتماع جمعه در عین معنویت و آثار اخلاقی و اعتقادی، حائز آثار سیاسی است . اسلام اینگونه اجتماعات را فراهم کرده تا از آنها استفاده دینی بشود; عواطف برادری و همکاری افراد تقویتشود; رشد فکری بیشتر پیدا کنند; برای مشکلات سیاسی و اجتماعی خود راهحلهایی بیابند و به دنبال آن به جهاد و کوشش دسته جمعی بپردازند در کشورهای غیر اسلامی و یا حکومتهای غیر اسلامی . در کشورهای اسلامی هرگاه بخواهند چنین اجتماعاتی فراهم آورند مجبورند میلیونها از بودجه و ثروت مملکت را صرف کنند . تازه اجتماعات آنها بیصفا و ظاهری و عاری از آثار خیر است . اسلام ترتیباتی داده که هرکس خودش آرزو میکند به حجبرود، و راه افتاده به حجبرود . خودش با اشتیاق به نماز جماعت میرود باید از این اجتماعات به منظور تبلیغات و تعلیمات دینی و توسعه نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام استفاده کنیم و بعضی به این فکرها نیستند، و بیش از اینکه "ولا الضالین" را خوب ادا کنند فکری ندارند حج که میروند به جای این که با برادران مسلمان خود تفاهم کنند، عقاید و احکام اسلام را نشر دهند و برای مصایب و مشکلات عمومی مسلمانان چارهای بیندیشند، و مثلا برای آزاد کردن فلسطین که وطن اسلام است اشتراک مساعی کنند، به اختلافات دامن میزنند! در حالیکه مسلمین صدر اسلام با اجتماع حج و با جماعت جمعه کارهای مهم انجام میدادند .
▪ اصلاح مقدس نماها
این گونه افکار ابلهانه، که در ذهن بعضی وجود دارد به استعمارگران و دولتهای جائر کمک میکند که وضع کشورهای اسلامی را به همین صورت نگهدارند; و از نهضت اسلامی جلوگیری کنند و اینها افکار جماعتی است که به "مقدسین" معروفاند; در حقیقت" مقدسنما" هستند نه مقدس . باید افکار آنها را اصلاح کنیم، و تکلیف خود را باآنها معلوم سازیم; چون اینها مانع اصلاحات و نهضت ما هستند و دست ما را بستهاند . امروز جامعه مسلمین طوری شده که مقدسین ساختگی جلو نفوذ اسلام و مسلمین را میگیرند و به اسم اسلام صدمه میزنند . ریشه این جماعات که در جامعه وجود دارد در حوزههای روحانیت است .
▪ حکومتهای جائر را براندازیم
براندازی "طاغوت" یعنی قدرتهای سیاسی ناروایی که در سراسر وطن اسلامی برقرار است، وظیفه همه ماست . دستگاههای دولتی جائر و ضد مردم باید جای خود را به موسسات خدمات عمومی بدهد! و طبق قانون اسلام اداره شود; و به تدریجحکومت اسلامی مستقر گردد، خداوند متعال در قرآن اطاعت از "طاغوت" و قدرتهای ناروا را نهی فرموده است; ائمه (ع) نه تنها فقط خود با دستگاههای ظالم و دولتهای جائر و در بارهای فاسد مبارزه کردهاند، بلکه مسلمانان را به جهاد برضد آنها دعوت کردهاند . مسلمانان هنگامی میتوانند در امنیت و آسایش به سر برده و ایمان و اخلاقشان را حفظ کنند که در پناه حکومت عدل و قانون قرار گیرند . اکنون وظیفه ماست که طرح حکومت اسلامی را به اجرا درآورده و پیاده کنیم .
سعید جادری
پاورقی:
۱ . برای نمونه به آیات: ۵۲ سوره ابراهیم، ۱۲ سوره یونس، ۴۹ سوره حج، ۴۰ سوره احزاب و ۷۰ سوره یس
۲ . "هر آنچه که از نیروی سلاح انسان آماده میتوانید فراهم سازید" - انفال/۶۰
۳ . استبداد حکومتی است که مردم در آن نماینده یا حق رای نداشته و از هر سهمی در اداره امور کشور محروم میباشند نامحدود بودن قدرت فرمانروا از لحاظ قانونی و وجود دستگاه متمرکزی که هر نوع مخالفتی را سرکوب میکند، از مشخصات این نظام است .
۴ . پادشاهی
۵ . مشروطیت نوع رژیم حکومتی است که در آن قدرت حکومتی ناشی از مردم شناخته میشود و به اصول معین و قابل اجرایی محدود میگردد . قانون اساسی، بالاترین مرجع و سند عالیه کشوری میباشد که در آن حقوق اصلی و اساسی کلیه افراد و گروهها محترم شناخته شدهاند . حکومت مشروطه به دو شکل اصلی سلطنتی و جمهوری وجود دارد . اختیارات رئیس جمهور نسبتبه شاه در نظام مشروطه کمترا ست .
۶ . علی (ع) میفرماید: ایها الناس، ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلهم بامرالله منه . (ای مردم، سزاوارترین مردمان برای خلافت، تواناترین و داناترین ایشان به دستورهای خداوند است) نهج البلاغه"خطبه" ۱۷۲ . ولاحتیاج، ج۱، ص۲۲۹ .
بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۱۶، "کتاب الامامة"، "باب جامع فی صفات الامام"
۷ . کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، "مقصد" پنجم، "مساله" ششم .
۸ . بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰، باب ۱۰، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱ - ۱۰۳
۹ . بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۲، "باب اثبات المعراج و معناه و کیفیته"
۱۰ . در صاحب وسائل الشیعه این حدیث را در کتاب قضا"ابواب صفات قاضی" باب ۸، حدیث ۵۰، و نیز باب ۱۱ حدیث را به طور ارسال آورده است و از معانی الاخبار و مجالس به دو سند که در بعض رجال با هم مشترکند، نقل میکند و در عیون به سه سند مختلف که در تمام رجال غیر یکدیگرند و در سه مکان دور از هم به سر میبردهاند (؟ ؟ ؟ ؟) نقل شده است . " مولف .
۱۱ . مراد از (ولایت) در اینجا حق حکومتیعنی ولایتبر اموال و جانهاست .
۱۲ . احمد بن محمد مهدی بن ابی ذر نراقی (۱۲۴۵ه . ق) فقیه و معرف و رجالی و ریاضتی و استاد در فنون و علوم عقلی به زهد و تقوی مشهور بود . بیشتر علوم را از محضر پدر خود ملا محمد مهدی نراقی، استفاده کرد، از آثار اوست: معراج السعادة، مفتاح الاحکام، عواید الایام .
۱۳ . میرزا حسین (یا محمد حسین) بن عبدالرحیم نایینی نجفی (۱۲۷۳ - ۱۳۵۵ه . ق) فقیه، اصولی و حکیم و از مراجع بزرگ شیعه، تحصیلات خود را در نائین آغاز کرد و در اصفهان و سامرا به پایان رسانید، بعد از اعلام مشروطیت در ایران کتاب تنزیة الملة و تنبیه الامة را نگاشت که با تقریظ آخوند خراسانی انتشار یافت . پس از فوت شیخ محمدتقی شیرازی، شاگرد و آخوند، مرجعیت عامه شیعه در انحصار مرحوم نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی درآمد . از آثار اوست: رساله در لباس مشکوک، رساله در احکام خلل نماز، رساله در نفی ضرر، حواشی بر عروة الوثقی .
۱۴ . عواید الایام ص۱۸۷ - ۱۸۸ منیه الطالب فی حاشیه المکاسب، ج۲، ص۳۲۵ - ۳۲۷
۱۵ . محمدعلیشاه (۱۲۸۹ - ۱۳۴۳ه . ق/۱۳۰۴ه . ش) وی فرزند ارشد مظفرالدین شاه قاجار و تاج الملوک دختر بزرگ میرزا تقی خان امیرکبیر بود و در زمان وی مجلس را به توپ بستند و جمعی از نمایندگان آن را کشتند و عدهای از آنها را تبعید یا زندانی کردند، یک سال پس از این ماجرا، وی از سلطنتخلع گردید و ۱۶ سال در بلاد مختلف گذراند و سر انجام در ایتالیا درگذشت .
پاورقی:
۱ . برای نمونه به آیات: ۵۲ سوره ابراهیم، ۱۲ سوره یونس، ۴۹ سوره حج، ۴۰ سوره احزاب و ۷۰ سوره یس
۲ . "هر آنچه که از نیروی سلاح انسان آماده میتوانید فراهم سازید" - انفال/۶۰
۳ . استبداد حکومتی است که مردم در آن نماینده یا حق رای نداشته و از هر سهمی در اداره امور کشور محروم میباشند نامحدود بودن قدرت فرمانروا از لحاظ قانونی و وجود دستگاه متمرکزی که هر نوع مخالفتی را سرکوب میکند، از مشخصات این نظام است .
۴ . پادشاهی
۵ . مشروطیت نوع رژیم حکومتی است که در آن قدرت حکومتی ناشی از مردم شناخته میشود و به اصول معین و قابل اجرایی محدود میگردد . قانون اساسی، بالاترین مرجع و سند عالیه کشوری میباشد که در آن حقوق اصلی و اساسی کلیه افراد و گروهها محترم شناخته شدهاند . حکومت مشروطه به دو شکل اصلی سلطنتی و جمهوری وجود دارد . اختیارات رئیس جمهور نسبتبه شاه در نظام مشروطه کمترا ست .
۶ . علی (ع) میفرماید: ایها الناس، ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلهم بامرالله منه . (ای مردم، سزاوارترین مردمان برای خلافت، تواناترین و داناترین ایشان به دستورهای خداوند است) نهج البلاغه"خطبه" ۱۷۲ . ولاحتیاج، ج۱، ص۲۲۹ .
بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۱۶، "کتاب الامامة"، "باب جامع فی صفات الامام"
۷ . کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، "مقصد" پنجم، "مساله" ششم .
۸ . بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰، باب ۱۰، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱ - ۱۰۳
۹ . بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۸۲، "باب اثبات المعراج و معناه و کیفیته"
۱۰ . در صاحب وسائل الشیعه این حدیث را در کتاب قضا"ابواب صفات قاضی" باب ۸، حدیث ۵۰، و نیز باب ۱۱ حدیث را به طور ارسال آورده است و از معانی الاخبار و مجالس به دو سند که در بعض رجال با هم مشترکند، نقل میکند و در عیون به سه سند مختلف که در تمام رجال غیر یکدیگرند و در سه مکان دور از هم به سر میبردهاند (؟ ؟ ؟ ؟) نقل شده است . " مولف .
۱۱ . مراد از (ولایت) در اینجا حق حکومتیعنی ولایتبر اموال و جانهاست .
۱۲ . احمد بن محمد مهدی بن ابی ذر نراقی (۱۲۴۵ه . ق) فقیه و معرف و رجالی و ریاضتی و استاد در فنون و علوم عقلی به زهد و تقوی مشهور بود . بیشتر علوم را از محضر پدر خود ملا محمد مهدی نراقی، استفاده کرد، از آثار اوست: معراج السعادة، مفتاح الاحکام، عواید الایام .
۱۳ . میرزا حسین (یا محمد حسین) بن عبدالرحیم نایینی نجفی (۱۲۷۳ - ۱۳۵۵ه . ق) فقیه، اصولی و حکیم و از مراجع بزرگ شیعه، تحصیلات خود را در نائین آغاز کرد و در اصفهان و سامرا به پایان رسانید، بعد از اعلام مشروطیت در ایران کتاب تنزیة الملة و تنبیه الامة را نگاشت که با تقریظ آخوند خراسانی انتشار یافت . پس از فوت شیخ محمدتقی شیرازی، شاگرد و آخوند، مرجعیت عامه شیعه در انحصار مرحوم نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی درآمد . از آثار اوست: رساله در لباس مشکوک، رساله در احکام خلل نماز، رساله در نفی ضرر، حواشی بر عروة الوثقی .
۱۴ . عواید الایام ص۱۸۷ - ۱۸۸ منیه الطالب فی حاشیه المکاسب، ج۲، ص۳۲۵ - ۳۲۷
۱۵ . محمدعلیشاه (۱۲۸۹ - ۱۳۴۳ه . ق/۱۳۰۴ه . ش) وی فرزند ارشد مظفرالدین شاه قاجار و تاج الملوک دختر بزرگ میرزا تقی خان امیرکبیر بود و در زمان وی مجلس را به توپ بستند و جمعی از نمایندگان آن را کشتند و عدهای از آنها را تبعید یا زندانی کردند، یک سال پس از این ماجرا، وی از سلطنتخلع گردید و ۱۶ سال در بلاد مختلف گذراند و سر انجام در ایتالیا درگذشت .
منبع : مجله حضور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست