یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
مجله ویستا
حقوق بشر در فرمان امام علی ( ع )
![حقوق بشر در فرمان امام علی ( ع )](/mag/i/2/i6ie3.jpg)
در منابع اسلامی كتاب خدا بهترین مستند و مرجعی است كه نه تنها بیانگر تعالیم آیین زندگی ساز اسلام است بلكه اشاراتی هم به مبارزه بی امان انبیا با ستم و تبعیض دارد كه اقامه قسط و عدل و مراعات حقوق بنی آدم وجهه همت همیشگی آنان بوده است .
در قرآن از دمیده شدن روح خدایی در انسان یاد شده است و این كه در نیكوترین و زیباترین وجه آفریده شده است و چنین موجودی كه آسمان و زمین و دیگر موجودات مسخر او هستند ، نباید در رنج جور و ظلم و ناامنی بسر برد . امتیازات واهی مبتنی بر قدرت و ثروت و نژاد و رنگ باید از جامعه رخت بربندد و معیار برتری علم و تقوی و مجاهدت در راه خدا باشد .
پس از كلام وحی ، آنچه در لسان نبی مكرم اسلام و در سیره عملی آن بزرگوار ترسیم شده گواه صادقی بر اهمیت قائل شده به رعایت حقوق دیگران است كه پیامبر رحمت آموزگار و مربی انسان های وارسته است كه با قلب مالامال از عشق به مردم نه تنها معترض حقوق آنان نمی شوند ، بلكه خود بیشترین انگیزه را برای احقاق حقوق آحاد جامعه دارند .
بعد از این دو ذخیره گرانسنگ به كلام مولا علی می رسیم كه مرور بر یك خطبه و یا نامه آن حضرت مانند آنچه در فرمان مبارك به مالك اشتر آمده ، كافی است تا ژرفا و غنای دیدگاه مترقی اسلام نسبت به آنچه امروزه حقوق بشر نامیده می شود و غربی ها به آن می بالند و خود را در این عرصه پیشتاز قلمداد می كنند به نمایش گذارده می شود . هر انسان منصفی را متحیر سازد كه ۱۴۰۰ سال قبل شخصیتی كه تنها ماخدش قرآن و تنها معلمش پیامبر بوده است بدون بهره گیری از هزاران كارشناس و كتاب و تحقیقات به چ زیبایی ابعاد مختلف مساله حقوق بشر را مورد تجزیه تحلیل قرار داده است و با ارائه استدلال منطقی و با تكیه بر روح لطیف و فطرت پاك آدمی او را به سمت و سوی پاسداری از حرمت و منزلت انسان ها سوق داده است و راه سعادت را گشوده است .
بررسی اجمالی فرازهایی از این فرمان انگیزه نگارش این مقاله است تا با بضاعت مزجاه به سهم خود عنایت به حقوق بشر در منابع اصیل اسلامی را متبلور سازد و قطره ای از دریای معارف ناب را به تشنگان مشتاق بچشاند و تلنگری بر صاحب منصبان مسلمان باشد كه فاصله شرایط خود را با مطلوب امام بسنجند و تفاوت ره را بیابند .
فرمان امام علی به مالك اشتر سندی زرین و برگی افتخار آفرین از كلام امیر بیان ، مولی الموحدین است كه نوع نگرش امام به حكومت داری و نحوه تعامل حاكمان با مردم را به نمایش می گذارد . مكنونات قلبی و ما فی الضمیر امام كه در قالب دستور العمل و راهنمایی جاویدان به نگارش در آمده است ، عنایت آن حضرت به حقوق مردم را با در نظر گرفتن همه ظرافت ها و دقت های لازم به منصه ظهور می رساند .
آنچه را امروزه دانشمندان غرب با تبلیغات گسترده بدان می بالند و تعالی فكر بشری می خوانند تحت عنوان حقوق بشر تبلور یافته است . هر چند كه غالبا از حصار مكتوبات و بیانات فراتر نرفته و در عالم واقع در جهان خارج كمتر اثری از تحقق آن مشاهده می شود كه امام در مضامینی برتر و محتوا و قالبی عالی تر برای همگان در طول تاریخ به یادگار گذاشته است .
در فرازهای مختلف این فرمان اهتمام به حقوق مردم در ابعاد گوناگون و با تعابیر متنوع به چشم می خورد و سخن برخاسته از دل و جان امام آن چنان بر دل می نشیند كه كمتر سخنی این تأثیر شگرف را دارد . استاد سخن كه خود پیشگام و پیشتاز قرین ساختن قول با عمان است و تا اعتقاد و التزام به موضوعی نداشته باشد ، بدان نمی خواند و دیگران را بر نمی انگیزد به زیبایی حق مطلب را ادا می كند كه شرح و بسط آن بسی دشوار می نماید و مجالی وسیع می طلبد كه در این مختصر تنها به اشارتی بسنده می شود و مشتاقان را به تأمل و تدبر بیشتر در جمله جمله و كلمه كلمه این گنج نامه فرا می خواند .
در آموزه های امام كه ملهم از كتاب خدا و كلام رسول خدا است ، اثری از شعارهای سطحی و عوام فریبی های قشری مشاهد نمی شود ، بلكه قبل از هر بیانی امام بر تزكیه و تهذیب نفس كارگزار نظام اسلامی و پیشه ساختن پارسایی و اطاعت الهی و مجاهدت با نفس و پوشیدن جامه عفت و پاكدامنی تأكید می كند تا در نخستین گام افسار نفس سركش را كه اماره بالسوء است در كف گیرد و با رحمت و لطف الهی بتواند با پا نهادن برخواسته های نفسانی و امیال شیطانی نه تنها از تعدی به حق الناس بپرهیزد كه با ایمان راسخ و قلبی سرشار از عشق به مردم از حقوق آنان صیانت كند . با این بینش و نگرش كه اساس آن خدا محوری و رضای حضرت حق است ریاست را طعمه نداند بلكه آن را امانتی پندارد كه وسیله آزمون او درگذر ایام است . آری بر خلاف سیاستمداران حرفه ای كه بر لب لبخند دارند و به ظاهر علاقه مند مردم هستند ، ولی در واقع در فكر فریب خلق و جلب منافع شخصی هستند و فاصله ظاهر و باطن آنان به دوری شرق و غرب است و در ورای شعارهای جاذب آنان حقیقتی یافته نمی شود . امام از تحول و انقلاب درونی آغاز می كند تا حاكم اسلامی را با تفكری اساسی و رفتاری مبنایی و التزامی بنیادی حافظ مصالح ، حقوق و منافع مردم گرداند ؛ عشق و عاطفه از ژرفای ضمیرش بجوشد و زلال احساسش هر حقد و كینه را بشوید و حرم دل را مالامال از محبت و مودت مردم گرداند . چنین حاكمی از خود خواهی و خلق و خوی ددمنشی فاصله می گیرد و مردم را برادر دینی و یا همنوع خود می انگارد كه تعدی نكردن به حقوق و تعامل انسانی با آنان ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید . با چنین دیدی افراد جامعه را انسان های غیر معصوم و معمولی می یابد كه سرزدن لغزش ها را آنان ذنب لایغفر به حساب نمی آید و بخشش و عفو و اغماض و چشم پوشی از چنین اشتباهات امری طبیعی تلقی می شود كه همگان در معرض این نوع خطاها هستند ولی هماره امید به فضل الهی برای مغفرت دارند . براین اساس در جامعه نیز این كمترین انتظار مردم از حاكم است كه بر كوچكترین نقص و ضعفی و سهو و قصوری بر نیاشوید و غضبناك نگردد و از قوه قهریه برای سركوب هر چه غیر از اراده او است بهره نگیرد .
رای متحول ساختن جامعه و به منظور مراعات حقوق و رعایت حدود و چارچوب ها و موازین ، اما از تحول درونی انسان ها بالاخص حاكم شروع می كند . یعنی دست به اقدامی زیر بنایی و ریشه ای می زند . انسانی كه در سایه سار چنین تربیتی مهذب و متخلق به اخلاق الهی می شود . مبرا از زدائل اخلاقی چون غرور و سركشی و طغیان است . از خود برتربینی و كبر كه خوی ابلیس است ، ابا دارد و چون به عظمت خدا می نگرد جلال و جبروت را مختص ذات بی همتای او می داند و خود را موجودی محتاج و فقیر الی الله می یابد كه اگر آنی به خود رها شود ، چیزی نخواهد بود تا تكبر بورزد و تفرعن پیشه سازد .
بنابراین این امام به معلول ها و ظواهر نمی پردازد به سراغ علتها و مبادی می رود تا با خشكاندن ریشه های كجی ها و پی ریزی پایه های انسانیت ، جامعه ای سرشار از صفا و صمیمیت را بنیان گذاری می كند ؛ جامعه ای كه در آن به جای تجاوز به حقوق دیگران ، انصاف حرف اول را بزند ، انصاف در همه امور و نسبت به همگان .
حاكم اگر از جاده مستقیم عدل و انصاف خارج شود بی تردید در پیچ و خم كوره راه های ستم و اجحاف گرفتار می آید .
امام تنها به تذكر و تلنگر اكتفا نمی كند ، بلكه هشداری سخت و كوبنده می دهد تا آرامش اهل جور را بهم ریزد سزای نادیده پنداشتن حقوق بندگان و ظلم به آنان را رویارویی با خالق هستی و خدا را خصم و دشمن ظالم معرفی می كند و سرنوشت و سرانجام چنین كسی معلوم است . تعبیر زیبای سعدی در گلستان برگرفته از چنین مضامینی است ، آنجا كه به شیوایی می گوید :
زورت ار پیش می رود با ما / با خداوند غیب دان نرود
زورمندی مكن بر اهل زمین / تا دعایی بر آسمان نرود
گفتار شدید اللحن امام در تبیین آثار ظلم هر سنگدل و قسی القلبی را به تامل وا می دارد . آن جا كه امام تبعات و پیامدهای ستم را بر می شمارد . از تغییر نعمت و تسریع و تعجیل در نقمت سخن می گوید و اخطار می كند كه خدای شنوا در خواست و ناله مظلومان را می شنود و در كمین ستمكاران است .
باعث و بانی این دگرگونی و جایگزینی نقمت در جای نعمت ، آدمی است كه با جور و ستم شرایط را عوض می كند و این موضوع نه تنها عقاب و عذاب اخروی را در پی دارد ، بلكه در همین دنیا نیز آثار وضعی آن بزودی آشكار می شود . ملك و سلطنت هر چند با كفر تداوم می یابد ، اما با ستم سازگاری ندارد.
منبع : مرکز اطلاع رسانی خانواده شمیم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست