دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا

پیامبر اکرم (ص)


پیامبر اکرم (ص)
آنچه در پی می‏آید متن سخنرانی آیهٔاللَّه جوادی آملی در مدینه منوّره است كه پس از پیاده كردن از نوار، با اجازه معظّم‏له اقدام به درج آن كردیم. این سخنان كه در جمع حجاج خانه خدا و در كنار مرقد مطّهر پیامبر گرامی(ص) و در یك فضای عرفانی و معنوی ایراد شده است دارای ابعاد علمی، تحقیقی و معنوی است.
امیدواریم مورد استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد. اعوذ باللَّه من‏الشیطان‏الرجیم، بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم، الحمدللَّه الذّی هدانا لهذا و ما كنا لنهتدی لولا اَن هدانا اللَّه و صلّی‏اللَّه علی جمیع الانبیاء والمرسلین سیّما خاتمهم و أفضلهم محمد(ص) و اهل بیته‏الطّیبین الطّاهرین سیّما بقیه‏اللَّه ارواح مَنْ سِواه فداه، بهم نتولّی و من اعدائهم نتبّرء الی اللَّه. آداب تشرف به محضر پیامبراكرم«ص» اینجا مدینه منوره، حرم رسالت و ولایت است، شهر رسول‏اكرم - علیه آلاف‏التحیه والإكرام - است. انسان كامل هرگز مرگ ندارد، چون همواره زنده و شاهد است.
و همه ما در مدینه، در مشهد و محضر رسول‏اكرم - علیه آلاف‏التحیه والإكرام - مشرّفیم. نحوه شرف یابی به محضر آن حضرت را خدای سبحان در قرآن كریم ارائه كرده است كه چه وقت، برای چه و چگونه به محضر حضرت برویم و بعد از پایان موعد چه كنیم. همه این امور را در سوره مباركه احزاب بیان كرده و فرموده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوت‏النبی الا أن یؤذن»۱. «بدون اجازه وارد خانه رسول‏اكرم - علیه آلاف والتحیه والإكرام - نشوید». اگر شما را به عنوان مهمانی دعوت كرده‏اند وارد بشوید، ما اینجا مهمان رسول‏اكرم(ص) می‏باشیم و در كنار سفره رسالت، غذا میل می‏كنیم «الی طعام غیر ناظرین انیه»۲ بدون دعوت، حق ورود ندارید. وقتی هم شما را دعوت كردند زود وارد نشوید بلكه منتظر پخته شدن غذا باشید، سعی كنید وقتی غذا پخت و آماده شد بروید «اذا طعمتم فانتشروا»، وقتی غذا میل كردید از آنجا منتشر بشوید.
وقتی هم كه در محضر حضرت نشسته‏اید سخنی كه باعث انس یكدیگر است نگویید «ولا مستأنسین لحدیث انّ ذلك یوذی النبیّ فیستحیی منكم واللَّه لا یستحیی من الحق» وقتی در محضر حضرت نشسته‏اید، سخن دنیا طرح نكنید، با یكدیگر مؤانسه نكنید، حرفی كه حكمت و معرفت در او نیست نزنید، گفتار عادی را در محضر حضرت ترك كنید.
مجلس پیغمبر مجلس علم و حكمت است، مجلس اُنس و مجلس سرگرمی نیست، این ترجمه كوتاهی از این آیه مباركه است. در این آیه فرمود: فقط مؤمنین می‏توانند بروند، غیر مؤمنین مجاز نیستند، چون خطاب به اهل ایمان است «یا ایهاالذین آمنوا»، مؤمنین هم بی‏دعوت مجاز نیستند و محور اذن و دعوت هم پذیرایی است كه رسول خدا شما را دعوت می‏كند كه مهمانی كند، و شما مهمان او باشید. «ولكن اذا دعیتم فَادخلوا» بروید غذای رسول‏اكرم را بخورید. پذیرایی پیامبر از مهمانان چگونه است؟: این غذا چه غذایی است كه رسول‏اكرم دعوت می‏كند؟ مؤمنین، مهمانانِ رسول اسلامند، در عین حال كه ظاهر آیه از نظر پذیراییِ صوری محفوظ است، اما از امام ششم سلام‏اللَّه علیه در ذیل آیه «فلینظر الانسان الی طعامه» به نقل مرحوم كلینی(ره) رسیده است كه «علمه الذی یاخذه ممن یاخذه»۳ شما علمی را كه فرا می‏گیرید، نظر كنید ببینید از چه كسی آن را می‏گیرید. گاهی طعام، یك طعام ظاهری است كه با باران، مزرعه‏ها و باغ‏ها سر سبز و خرّم می‏شود و گاهی یك طعام حقیقی و معنوی است كه غذای روح می‏باشد و جان را تغذیه می‏كند. اگر طعام در این آیه دو مصداق داشت، طعام در آیه قبلی هم دو مصداق دارد. در جای دیگر این چنین آمده است: «ما باران را نازل می‏كنیم، زمین را می‏شكافیم و با بذر افشانی غذا فراهم می‏كنیم».
اگر منظور از این طعام، طعام ظاهری باشد، منظور از آن آب، باران است و منظور از زمین و شیار و محصول آن، وسائل و محصولات كشاورزی و مانند آن خواهد بود، ولی اگر منظور از این طعام مصداق معنویش باشد مراد از آن آب، آب حیات، و منظور از زمین، زمینه حیات و زمینه دل خواهد بود و مانند آن. پس طعام در قرآن كریم دو مصداق دارد: «طعام جسم» و «طعام روح»، آن مصداقی كه طعام جسم است و دیگران با ما در آن شریكند، درباره‏اش فرموده: «كُلوُا وارعواانعامكم»۴ و فرمود: «متاعاً لكم ولأنعامكم» اما آن طعامی كه مصداق معنوی است، ما با فرشتگان در آن شریكیم، اگر برای فرشته مقامی است ما در تغذیه آن طعام شریك فرشته‏هاییم، اگر معرفت حق و توحید حق طعام معنوی است و فرشتگان از این طعام برخوردارند، خردمندان و علما همسایه فرشته‏اند، و لذا در كریمه «شهداللَّه انه لا اله الّا هو والملائكه واولوالعلم»۵ علما را با فرشتگان یكجا یاد می‏كند؛ یعنی در غذای معنوی، انسانهای وارسته سهیم فرشته‏هایند، همانطوری كه در غذاهای مادی انسان با انعام شریك است.
بدینگونه به ما هشدار داده كه طعام بدن، شریكی پایین‏تر از شما دارد، ولی اگر عالم شدید شریك فرشتگان در معارفید، و اگر در جنگ شربت شهادت نوشیدید شریك فرشتگان در پروازید. ذیل آیه كریمه «جاعل‏الملائكهٔ رسلاً أولی أجنحهٔ مثنی و ثلاث و رباع...»۶ این‏چنین روایت شده كه: شهید با فرشته هم‏پرواز است، جعفر طیّار با فرشتگان هم‏پرواز است، و عباس بن علی - سلام‏اللَّه علیهما - با فرشتگان هم‏پرواز است. گاه انسان دستش را در راه خدا می‏دهد و با «اولی اجنحهِٔ مثنی و ثلاث» هم‏پرواز می‏شود. گاهی تلاش و كوشش می‏كند تا عارف وعالم باشد، در این صورت با فرشتگان هم شهادت است. طعام معنوی پیامبر(ص) پس طعام در قرآن كریم دو مصداق دارد، و خورندگان این طعامها هم مشخص‏اند. و ما مهمان رسول اكرمیم، در كنار سفره طعام معنوی آن حضرت نشسته‏ایم تا او ما را تغذیه نماید. ما را دعوت كرده كه عالم كند، بدون اذن وارد نشده‏ایم، بدون دعوت هم شركت نكرده‏ایم.
ما از این جهت به خود وعده می‏دهیم كه با دعوت آمده‏ایم و امكان حضور بدنی نصیب ما شده است، و لذا خود را امیدوار می‏كنیم كه پیام دعوت حضرت به ما رسیده است. اما اكنون كه آمده‏ایم باید چه كنیم؟ جز این است كه باید از طعام حضرت استفاده كنیم؟ اگر كسی خواست از غذای علمی حضرت استفاده كند شرطش چیست؟ فرمود: شما كه مهمان پیغمبرید مبادا عمر خود را در مدینه با مؤانسه بگذرانید (مستأنسین لحدیث) مبادا دهان باز كنید و سخن عادی مطرح كنید، وقت را به اُنس و موانسه‏های صوری بگذرانید، باید اینجا سمیع بود و بصیر، باید شنوا بود و بینا. شما آمده‏اید حرف بشنوید یا حرف بزنید؟ اگر آمده‏اید كه چیزی یاد بگیرید پس حرف نزنید كه پیغمبر را می‏رنجاند. (مستأنسین لحدیث ان ذلكم یوذی النبیّ فیستحیی منكم) مگر بین حرم و هتل فرق هست؟ مگر یك دیوار به عنوان مرز حرم حاجب است؟
اگر شب در حرم را بستند یعنی دیگر راهی برای زیارت نیست؟ پشت دیوار حرم نمی‏توان زیارت جامعه را قرائت كرد؟ اگر شب راه نیست نمی‏توان بار یافت؟ اگر یك دیوار و دو دیوار حاجب باشد كه انسان نمی‏گوید: «من شهادت می‏دهم تو مقام مرا می‏بینی و سلام و كلام مرا می‏شنوی و جواب می‏دهی، منتها خدا اجازه نداده كه من لذّت مناجات تو را درك كنم» آیا خدایی كه ارحم‏الراحمین است او مانع از لذایذ مناجات است؟ یا بدخوری و پرخوری ظاهری نمی‏گذارد كه انسان لذت مناجاتش را بچشد؟، یا آن استیناس و مؤانسه و مجلس انس داشتن در مسافرخانه‏ها و دور زدن در كوی و برزن مانع لذت مناجات است! خداوند فرمود: «اگر مهمان رسول اكرمید مؤانسه نكنید و این كارِ شما رسول‏اكرم را می‏رنجاند». در قرآن كریم آمده: «كسانی كه پیغمبر را می‏رنجانند از رحمت خاصّه به دور می‏مانند».
او از شما خجالت می‏كشد ولی خدا استحیاء ندارد. بالصراحهٔ می‏گوید: اگر در محضر نبی‏اكرم آمده‏اید حرفهای عادی نزنید، به خنده كردن وقت نگذارید، به تعلیم و تعلم وقت بگذارید. آن ساعتی كه مشغول تدریسید مهمان رسول‏اكرمید، آن لحظه‏ای كه سرگرم ارشاد و هدایتید مهمان رسول‏اكرمید، گرچه مشغول یاد دادن احكامید ولی دارید تغذیه معنوی می‏كنید، گرچه سرگرم ارشاد و هدایتید ولی دارید تعلّم می‏كنید. ما نباید همّتمان تا این حد باشد كه در قیامت به جهنم نرویم، خدا ما را نسوزاند، این یك همّت نازلی است. در قیامت خدای سبحان بسیاری از انسانها را به جهنم نمی‏برد، كودكان را به جهنم نمی‏برد، دیوانه‏ها را به جهنم نمی‏برد، مستضعفین فطری را به جهنم نمی‏برد.جهنم نرفتن و نسوختن كه هنر نیست، با فرشته‏ها هم‏صحبت بودن هنر است، كاری كردن كه فرشته‏ها به استقبال انسان بیایند هنر است، «سلام علیكم طبتم فادخلوها»۷ را از زبان فرشته‏ها شنیدن هنر است. آنها خدمه شمایند.
و الآن راه در اینجا برای رسیدن به این مقام باز است. ساده‏ترین كاری كه موجب آزار پیامبر(ص) نشود آن است كه مواظب خوراك و گفتارمان باشیم. این از سخنان نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب - صلوات‏اللَّه و سلامه علیه - است كه فرمود چند چیز با چند چیز جمع نمی‏شود «لا تجتمع‏البطنهٔ والفطنهٔ والشهوهٔ والحكمهٔ»۸ پرخوردی با مصمّم بودن جمع نمی‏شود، كسی اهل عزم است كه پرخور و بد خلق نباشد. تبعیت از شهوات نفسانی با حكیم بودن سازگار نیست. شخصی در محضر رسول‏اكرم آروغ زد، حضرت فرمود: «اَقلْل من جشأتك»۹ چرا به خودت اجازه می‏دهی آنقدر بخوری كه در محضر دیگران آروغ بزنی، تو انسانی، بهمان اندازه كه برایت لازم است اكتفا كن. آنها كه همیشه سیرند گرسنگی فراوانی در قیامت در پیش دارند. ضیافت پیامبر شب‏زنده‏داری است: مهمان پیغمبر بودن با شكم پر ممكن نیست و اگر كسی اهل مؤانسه باشد شب را با دیگران به انس می‏گذراند و دیگر فراغتی ندارد، «انّ لك فی‏النهار سبحاً طویلاً» او اجازه نمی‏دهد كه «إنّ ناشئهٔ اللیل هی اشد وظأً و أقومُ قیلاً»۱۰ نصیبش شود.
اگر كسی مهمان رسول‏اكرم است، ممكن نیست از شب زنده‏داری محروم باشد، زیرا پذیرائی پیامبر تهجّد است و به شب زنده‏داری دعوت می‏كند. ضیافت رسول‏اكرم در احیاء لیل است و با مؤانسه دوستان در شب، سازگار نیست. اگر خدا فرمود: «شما مهمان رسول‏اكرمید»، غذاهای رسالت را مشخص كرد، فرمود پنج نماز است كه دیگران با تو شریكند و تو با دیگران سهیمی. اما این نماز ششم، نماز خاص است؛ «أقم الصلاهٔ لدلوك الشمس الی غسق اللیل». چهار نماز عبارتند از: ظهرین و مغربین؛ یعنی از دلوك شمس تا دل شب و قرآن‏الفجر كه پنجمین نماز است، همه در خواندن آن شریكند. امّا «و من‏اللیل فتهجّد به نافلهٔ لك»، مال تو، «عسی ای یبعثك ربك مقاماً محموداً»۱۱ تو این مقام و سفره را به دیگران خواهی داد و از آنها پذیرایی می‏كنی، چون آنان مهمان تواند. بدیهی است كه اگر كسی مهمان پیغمبر شد، از غذای او استفاده می‏كند و از خود سخنی ندارد. حال كه اینجا غذا را میل كرد (و اذا طعمتم فانتشروا) به اقطار عالم منتشر شوید تا همین غذاها را منتقل كنید.
تكریم خداوند از پیامبر و مؤمنان‏ اگر اینگونه مهمان شدید، آنگاه خداوند و همه فرشته‏ها بر شما صلوات و درود می‏فرستند، آری انسان عادی به جایی می‏رسد كه خدای سبحان و ملائكه بر او صلوات بفرستند. در همین سوره مباركه احزاب اگر صلوات خدا و فرشته‏ها بر رسول‏اكرم - علیه آلاف التحیه والإكرام - مطرح است. صلوات خدا و فرشتگان بر شما هم مطرح است. اگر در این سوره فرمود: «اِنَ اللَّهَ وَ مَلائَكَتَه یُصَلّوُنَ عَلَی النَّبِیِّ» در همین سوره نیز فرمود: «هو الذی یُصلّی علیكم و ملائكته»۱۲ این چه انسانی است كه می‏تواند به جایی برسد كه خدا بر او صلوات بفرستد! كاری نكنیم كه افراد ساده‏ای كه در كاروان ما هستند، به جایی برسند كه در قیامت ما به شفاعت آنها محتاج باشیم. مرحوم بحرالعلوم - رضوان‏اللَّه علیه - می‏گوید: مرحوم خواجه نصرالدین طوسی در درس وقتی نام سید مرتضی را برد گفت: «قال السیّد المرتضی صلوات اللَّه علیه» برای رفع اعجاب شاگردان فرمود: «فكیف لا یُصلّی‏ علی المرتضی!». اگر خدا بر شما صلوات می‏فرستد، ملائكه خدا بر شما صلوات می‏فرستند، این محصول مهمانی رسول‏اكرم است، خدا می‏خواهد شما را نورانی كند، وگرنه مسائل مادّی چندان ارزش ندارد، زیرا همه این مسائل رفاهی كه در این یك ماهه نصیب زائران می‏شود، یك روزه نصیب متكاثرانی خواهد شد كه وقتی از سایه قصرشان می‏گذری می‏بینی سایه آن به آسانی تمام نمی‏شود و لذا فرمود: «اگر خواستید بدانید دنیا چقدر می‏ارزد ببینید به دست چه كسی است»؟ آنچه در این دو صلوات هست، این است كه درباره نبی‏اكرم فرمود: «ان اللَّه و ملائكته یصلّون علی النبی»۱۳ در تصلیه بر رسول اكرم همه فرشتگان در خدمت خدای سبحان با هم صلوات می‏فرستند كه یك تجلیل است. شما اگر خواستید از دوستتان تكریمی به عمل آورید با همه آشنایانتان یكجا به دیدار او می‏روید، وقتی هم خدای سبحان بر رسول اكرم صلوات می‏فرستد همه فرشته‏ها را در خدمت خود جمع می‏كند و می‏فرماید خدا و فرشتگان خدا بر نبی اكرم صلوات می‏فرستند، اما در همین سوره وقتی سخن از صلوات بر مؤمنین است خدا درباره مؤمنین تنها صلوات می‏فرستد، ملائكه هم جدا، لذا فرمود: «هوالذی یصلی علیكم و ملائكته» وقتی جمله «هو الذی یُصلّی علیكم» تمام شد، آنگاه جمله «ملائكته» را بر آن عطف كرد، در آنجا عطف مفرد بر مفرد است، در اینجا عطف جمله بر جمله. نشانه صلوات خدا و فرشتگان چیست؟ نشانه‏اش «لِیَخْرجَكُمْ مِنَ‏الظُّلُماتِ اِلیَ النُّورِ» است و شما را نورانی می‏نماید، یك انسان نورانی به طبیعت تیره نمی‏نگرد. فرازهای نورانی زیارت جامعه: ما در اینجا تنها مهمان رسول اكرم نیستیم بلكه مهمان اهل بیت هم هستیم «بقیع و ما ادریك ما البقیع؟»! شما زیارت جامعه را در مشاهد دیگر می‏خوانید، اما آنطور كه در بقیع زیارت جلوه می‏كند در مشاهد دیگر ظهوری ندارد.
در فرازهای نورانی زیارت جامعه عرض می‏كنیم: شما ای اهلبیت نبوت محدق به عرش بودید، محیط به عرش «اللَّه» بودید، در آن جایگاه رفیع منزلت داشتید، و خدا بر ما منت نهاد شما را از عرش به فرش آورد، در بین مردم هستید، «ذكركم فی‏الذاكرین و اسماءكم فی الأسماء و اجسادكم فی الاجساد و ارواحكم فی ارواح و انفسكم فی النفوس و آثاركم فی الآثار و قبوركم فی القبور، فما احلی اسمائكم و اكرم انفسكم و اعظم شأنكم و اجلّ خطركم و اوفی عهدكم و اصدق وعدكم» شما در بین مردمید، بدن‏های شما در بین ابدان است، نام‏های شما در بین نام‏های دیگران است، آثار شما در بین آثار دیگران و قبرهای شما هم در بین قبور است. در سایر مشاهد این جمله «قبوركم فی القبور» (قبور شما را با دیگران یكسان كردند) خیلی جلوه ندارد، زیرا قبور آنها از قبور دیگران ممتاز است، ولی در بقیع وقتی انسان كنار این قبور مطهره قرار می‏گیرد، می‏بینید چنین است. «فما احلی اسماؤكم» چقدر نام شما شیرین است. خوب اگر كسی نام حسن بن علی(ع) را ببرد، نام علی بن الحسین(ع) را ببرد، نام محمد بن علی(ع) را ببرد، نام جعفر بن محمد(ع) را ببرد و لذت نبرد، نمی‏تواند بگوید نام شما چقدر شیرین است، قبر شما چقدر پرجاذبه است، اثر شما چقدر شیرین است. مبادا بدون خلع نعلین وارد حرم مطهر ائمّه بقیع بشوید.
به این زائران عزیز كه از یك كشور فداكار شیعه آمده‏اند بفرمایید ادب و احترام بقیع در این نیست كه خود را به قبر بیندازید، وقتی وارد می‏شود بعد از اذن دخول، باید كفش را همین دمِ در، بیرون آورید، آهسته آهسته قدم بردارید، تا شیرینی این جمله‏ها را احساس كنید. به ما گفتند وقتی در كنار این قبور رسیدید و می‏بینید با سایر قبرها یكسانند بگویید: «واكرم انفسكم و اعظم شأنكم و اجلّ خطركم و اوفی عهدكم و اصدق وعدكم» و آنگاه می‏گوییم: «كلامكم نور و امركم رشد و وصیتكم التقوی و فعلكم‏الخیر»، حرفتان نور است. «و عادتكم الأحسان و سجیّتكم الكرم»، شما نورانی هستید، حرفهای روشنگرانه دارید و فطرت و سجیه شما كرم و بخشش است، بنابراین ما با دیگران فرق داریم. با ما چند كلمه حرف بزنید.
آن بزرگواران گاهی در رؤیا با آدم حرف می‏زنند، گاهی در بیداری. اگر كسی در خود احساس تغییر حالت كرد بداند كه ائمه بقیع - سلام‏اللَّه علیهم - با او حرف زده‏اند، و اگر كسی در خود حالی ندید، نا امید نباشد. یك راه است و دیگر هیچ، و آن اشك (و سلاحه البكاء). یك میلیون نفر آمدند و زیارت كردند و رفتند، آیا ما هم باید این چنین باشیم، ما با همه مردم روی زمین فرق داریم. تنها كشوری كه ولایت علی و اولاد علی«ع» در آن است، كشور ماست. تنها كشوری كه به عشق شهادت آزادیش را تضمین كرده است، كشور ماست. ما آمدیم بدون شنیدن حرف اینها برگردیم؟ بدا به حال ما كه چیزی نشنویم و برگردیم! حرف آنها از دل برمی‏خیزد، آنكه حرف را با دل گرفت با دلها سخن می‏گوید «نزل به روح الامین علی قلبك لتكون من‏المنذرین»۱۴ او هم با دلها سخن می‏گوید. اگر تغییری در خود دیدید بفهمید حضرت با ما سخن گفت، اگر تغییری در حالمان دیدیم باید بفهمیم كه بقیع با ما سخن گفته و اگر تغییری پیدا نشد بنالید تا تغییر پیدا بشود. گریه، سلاح مبارزه با شیطان: آنكه نگذاشت ما حرف ائمه را بشنویم كیست؟ یا شیطان درون است یا شیطان بیرون آنچه نگذاشت ما این نور را احساس كنیم كیست؟ یا نفس امّاره است یا ابلیس، خوب اگر خواستیم بر این دشمن پیروز بشویم چه كنیم؟ اینجا كه جای توپ و تانك نیست، این دشمن بیرون را با سلاح گرم می‏شود از پا در آورد، اما نفس امّاره را با كدام اسلحه از پا در بیاوریم؟. (و سلاحه‏البكاء) ناله و جزع و شیون انسان را فاتح می‏كند، زیرا اگر كسی ننالد كه پیروز نمی‏شود، و اگر پیروز نشد بطور عادی می‏آید، بطور عادی برمی‏گردد؛ حدّاكثر آن است كه آن را به جهنم نبرند. آن كفاری كه دسترسی به این معارف اسلامی ندارند و در دورترین نقاط عالمند آنها را به جهنم نمی‏برند، نسوختن كه هنر نیست. انسانی كه اهل دنیاست گرفتار قساوت دل و جمود عین است، پس از این فرصت حدّاكثر استفاده را بكنید.
پاورقی‏ها:
۱ - احزاب: ۵۳ .
۲ - «انی» (مقصوراً) یعنی غذا نضج و پخته شد و «اناء» (ممدوداً) یعنی ظرف.
۳ - بحار، ج ۲، ص ۹۶ .
۴ - طه: ۵۴ .
۵ - آل عمران: ۱۸ .
۶ - فاطر: ۱ .
۷ - زمر: ۷۹ .
۸ - كافی، ج ۴ ، ص ۲۴۸ .
۹ - سفینهٔالبحار، ج ۱ ، ص ۱۵۶ .
۱۰ - مزمل: ۷ - ۶ .
۱۱ - اسراء: ۷۹ - ۷۸ .
۱۲ - احزاب: ۵۶ .
۱۳ - احزاب: ۳۳ .
۱۴ - شعراء: ۱۹۳ .
منبع : فصلنامه الکترونیکی میقات حج