دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا

دویدن خرگوش از میان دشت‌ها - La Maison Sous Les Arbres


دویدن خرگوش از میان دشت‌ها - La Maison Sous Les Arbres
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : ایتالیا و فرانسه
محصول : روبر دورفمان و ژرژ کازاتی
کارگردان : رنه کلمان
فیلمنامه‌نویس : سیدنی باکمن و النور پری، برمبنای خانه زیر درختان نوشته آرتور کاواناگ.
فیلمبردار : آندره‌آس ویندینگ.
آهنگساز(موسیقی متن) : ژیلبر بکو
هنرپیشگان : فی داناوی، فرانک لانگلا، باربارا پارکینز، میشل لوریه، پاتریک و نسان و موریس رونه.
نوع فیلم : رنگی، ۹۶ دقیقه.


«فیلیپ» (لانگلا) و «جیل هالارد» (داناوی)، زوجی آمریکائی هستند که با فرزندان‌شان، «کتی» (لوریه) و «پاتریک» (ونسان) در پاریس زندگی می‌کنند؛ اما زندگی مشترک‌شان به‌دلیل فراموش‌کاری و حواس‌پرتی زیاد «جیل» در آستانه فروپاشی است. «فیلیپ» که یک ریاضی‌دان برجسته است، از سوی بیگانه‌ای برای عوض کردن شغلش تحت فشار است. پس از یک‌سری اتفاق‌های عجیب، «جیل» نزد یک روان‌کار شغلش تحت فشار است. پس از یک‌سری اتفاق‌ها ربطی به دوستش، «سینتیا» (پارکینز) داشته باشد. در اینجا «کتی» و «پاتریک» ناپدید می‌شوند. در بازجوئی‌های پلیس، «جیل» ناگهان به‌یاد می‌آورد که قرار بوده بچه‌ها - پیش از گم شدن - پرستار جدیدشان را ببینند «فیلیپ» اعتراض می‌کند که قبلاً جاسوس بوده و حالا هم برای تغییر شغلش و بازگشت به دنیای جاسوسی تحت فشار است؛ و فکر می‌کند که بچه‌ها را به‌همین منظور روبوده‌اند. درحالی که در واقع، بچه‌ها را پرستار جدیدشان روبده و در یک خانه خالی نگه‌داشته است. پس از تماس یکی از رابطان «سازمان» با «فیلیپ»، پلیس او را در محل ملاقات تحت نظر می‌گیرد. در اینجا «جیل» به یاد حرف‌های روان‌کاوش می‌افتد و اینکه «سینتیا» باید ربطی به این قضیه داشته باشد. «سینتیا» قبول می‌کند که کمکش کند. او به کسی تلفن می‌زند و کلیدهای خانه را می‌گیرد اما پیش از اینکه «جیل» را آنجا ببرد، کشته می‌شود. «جیل» شماره تلفنی را که «سینتیا» گرفته بوده، به یاد می‌آورد و با تعقیب نشانی آن، بچه‌ها را سالم پیدا می‌کنند، در حالی که «پاتریک» پنج ساله با هفت‌تیری که در گنجه پیدا کرده، پرستار را کشته است.
* از بهترین آثار کلمان؛ به‌خصوص صحنه افتتاحیه فیلم، جائی که دوربین، فضائی مظطرب، غیرقابل اطمینان و سرد خلق می‌کند. عامل تهدید کننده، هم بیرونی و هم درونی است. «جیل» به‌خاطر مشکلات درونی و «فیلیپ» به‌خاطر فشارهای بیرونی، به دنیائی ناامن و پیچیده گام می‌گذارند. با این حال کار آشکارا تحت تأثیر زنِ بی‌وفایِ کلود شابرول (1969) است.