سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فطر عید فطرت و فیض


فطر عید فطرت و فیض
واژه “عید” از ریشه عود گرفته شده و به معنای بازگشت است و واژه “فطر” از فطرت گرفته شده و به معنای سرشت است. بنابراین عید فطر؛ یعنی بازگشت به فطرت و سرشت.
بازگشت از این نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانی به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکی که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب‌های جهل، انحراف و گناه زنگار بر رویش نشسته، در ماه رمضان زنگارها زدوده شده‌اند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتدای نجات و آغاز پیروزی بر طاغوت نفس را در نماز عید فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان اینکه: آنچه را در ماه رمضان آموخته و در راه خودسازی و بهسازی به کار برده‌اند ابراز بدارند با کلمات و حرکات، بلکه در قلب و درون با تمام وجود و احساس و با شعار آمیخته با شعور و فریاد برون و درون که: “الله‌اکبر، الله‌اکبر، لا‌ اله‌ الا‌ الله و الله‌ اکبر و لله الحمد و الحمدلله علی ما هدانا و له الشکر علی ما اولانا؛ مسلمانان در مکتب رمضان و روزه در پرتو آیات قرآن و نیایش‌ها و تقویت صبر و اراده پس از فراگیری و آموزش به خودسازی پرداخته‌اند اینک جشن می‌گیرند که در راه پر دست‌انداز جهاد اکبر با گام‌های استوارعبور کرده و به مقصود رسیده‌اند. چرا که برای انسان بازگشت به خویشتن، فرا رسیدن بهار معنویت است مانند درختانی که پس از گذران زمستان سرد، به بهار رسیده‌اند و در مسیر حرکت قرار گرفته‌اند. به راستی چه عیدی شیرین‌تر و چه پیروزی‌ای شکوهمند‌تر از بازگشت به خویشتن و پیروزی بر طاغوت نفس اماره؟ که فطرت را زیر پای سهمگین خود منکوب کرده است.
آیا می‌دانید که اگر عید فطرت و خودسازی نباشد، عیدهای دیگر تکمیل نخواهد شد.
اگر چنین عیدی در زندگی انسان تحقق یابد همه روز، روز عید است چنان که امیرالمومنان علی(ع) فرمود: “انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصی الله فیه فهو عید(۱) امروز تنها عید کسانی است که روزه آنها در پیشگاه خدا پذیرفته شود و عبادت‌های شبانه آنها مورد پذیرش خداوند شده باشد و هر روزی که گناه نکنی روز عید تو است.”
حضرت علی(ع) این سخن را سرچشمه وحی گرفته بود چرا که وقتی خطبه رسول خدا(ص) را در مسجد پیرامون فضایل ماه رمضان شنید از آن حضرت پرسید: “بهترین کار در ماه رمضان چیست؟” پیامبر(ص) پاسخ داد: “الورع عن محارم الله عزوجل(۲) ورع و پرهیزکاری از آنچه خداوند حرام نموده است می‌باشد یعنی همان خودسازی و بازگشت به فطرت پاک توحیدی”
ما باید به مسئله عید به عنوان محور پاکسازی و بهسازی بنگریم. عید فطر وقتی برای ما عید واقعی ا ست که در مسیر خودسازی پیروز شده باشیم و تحول عمیقی در ما پدیدار شده باشد.
در مورد فطرت باید توجه داشت که قرآن با صراحت، خداشناسی و دین را مسئله‌ای فطری می‌شمرد. آیات متعددی در قرآن به این مطلب دلالت دارد از آن جمله در آیه ۳۰ روم می‌خوانیم: “فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم؛ ای پیامبر! روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش خدا نیست.” این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان می‌باشد و دستورهای آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیت‌های ناسالم، محفوظ باشد همان را می‌خواهد که آیین ناب اسلام آن را می‌خواهد و خداوند آیینش را براساس نیازهای فطری بشر تدوین نموده است و اگر انسان دارای فطرت نخستین به دور از حجاب‌ها و زنگارها باشد، بدون هیچ‌گونه تردید و دغدغه راه توحید و دستورهای صحیح الهی را می‌پسندد و بر می‌گزیند. معنای جهاد اکبر و مبارزه بی‌امان طاغوت نفس این است که پرده‌ها و حجاب‌ها و زنگارها را از روی فطرت پاک بر داریم و آن را پیروی کنیم.
“عید فطر” به معنای بازگشت به فطرت است.
یعنی مسئله جهاد اکبر و خودسازی در ماه رمضان انسان را به مقامی می‌رساند که پرده‌های جهل، هواپرستی و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت از سر راه فطرت برداشته می‌شود و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود که از درون ذات وجودش می‌جوشد باز می‌گردد، همان فطرتی که آیینه صاف خدانما و حق‌نما است. همان پیامبر باطن که اگر از اسارت زنجیرهای جهل و هواپرستی آزاد گردد راهنمای کامل و دقیق انسان به سوی کمالات است و به طور روشن موجب سعادت انسان می گردد.هرگاه انسان در پرتو فیوضات و برکات ماه رمضان و عبادت روزه، به این درجه رسید به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است و آغاز ماه رمضان در واقع برای او عید است و باید جشن پیروزی بگیرد وگرنه هرگز برای او عید نخواهد بود.جالب اینکه در آیه مذکور، دین “قیم” و استوار و به عبارت دیگر خالص و ناب آن دینی است که با فطرت بی‌آ‌لایش و سالم آمیخته شده باشد.
نکته قابل توجه اینکه شواهد زنده متعدد عینی وجود دارد که نشان دهنده فطری بودن ایمان به حق است مانند واقعیت‌های تاریخی که نشان می‌دهد در میان هر ملتی در هر دوره‌ای اعتقاد به خداشناسی و مذهب وجود داشته است چنان که شواهد باستان‌شناسی و آثار و علائم به جا مانده از دوره‌های قبل از تاریخ بیان کننده این واقعیت است.
مطالعات روانی و اکتشافات روانکاوی در ابعاد روح انسان نیز شاهد دیگری بر فطری بودن اعتقادات دینی است. روانشناسان چهار تمایل عالی و اصیل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفی می‌کنند که عبارت‌اند از حس دانایی، حس زیبایی، حسی نیکی و حس مذهبی که این خود نیز دریچه دیگری بر فطری بودن دین است(۳.)
شاهد دیگر بر واقعیت فطری بودن دین حق “ناکامی تبلیغات ضد مذهبی” است که در همه جای دنیا مشاهده می‌‌شود. فروپاشی شوروی و کمونیسم در عصر حاضر یکی از نمونه‌های آن است و همچنین تجربیات شخصی در سختی‌ها و رنج‌ها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواست فطرت یعنی خداجویی و پناه آوردن به حق است که در قرآن در آیات گوناگونی به این مطلب اشاره شده است.
این بحث را با چند گفتار از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) پایان می‌بریم:
در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(ص) می‌خوانیم که فرمود: “کل مولود یولد علی الفطره حتی لیکون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه(۴) هر نوزادی بر فطرت اسلام و دین خالی از شرک آفریده شده است و رنگ‌هایی همچون یهودیت و نصرانیت انحرافی است که از طریق پدر و مادر به ‌آنها انتقال می‌یابد” و امیرمومنان در ضمن گفتاری می‌فرماید: “فبعث فیهم رسله، و واترالیهم انبیائه لتستادو هم میثاق فطرته(۵) خداوند رسولان خود را به سوی انسان ها فرستاد و انبیای خود را یکی پس از دیگری مامویت داد تا وفای به پیمان فطرت را از آنها مطالبه کند” نتیجه اینکه نباید فطرت را که همانند آیینه خدانما و حق‌جو، در درون، ما را راهنمایی می‌کند و آیین حق را نشان می‌دهد به باد فراموشی بسپاریم بلکه باید در پرتو جهاد اکبر بویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغ فروزان درون بهره‌مند گردیم.
اسدالله افشار
پی‌نوشتها:
-۱ سید رضی، نهج‌البلاغه، حکمت ۴۲۸.
-۲ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۲۹۵.
-۳ برای اطلاع بیشتر به کتاب “حس مذهبی یا بعد چهارم روح انسانی” ترجمه مهندس بیانی رجوع نمایید.
-۴ علامه طبرسی، تفسیر جمع الجوامع، ذیل آ‌یه ۳۰ روم.
-۵ سید رضی، نهج‌البلاغه، خطبه اول.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید