چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
مدرسه را برای دانشآموزان جذاب کنیم
تاکنون صدها کتاب درباره برنامه تحصیلی (آنچه که مدرسه باید به دانشآموزان عرضه کند و چگونگی سازماندهی آن) نوشته شده است. همچنین تعداد زیادی کتاب درباره رهنمودهای آموزش (اینکه معلمان چگونه برنامه تحصیلی را در کلاس ارائه دهند) به تحریر درآمده است. درصدها کنفرانس و سمینار دانشگاهی درباره برنامه تحصیلی و رهنمودهای آموزشی، بایدها و نبایدها و نیز ایدهآلها صحبت شده است.
موضوعات این کتابها، کنفرانسها و خطابهها را میتوان به دو اصل زیر خلاصه کرد:
۱) برنامه تحصیلی باید دانش و مهار نهایی را که برای دانشآموزان و جامعه مفید است؛ فراهم نماید.
۲) آموزش باید جالب و جذاب و مؤثر باشد.
این دو اصل تمامی رهنمودهای لازم برای بهبود کیفیت آموزشی را بیان میکنند. معلمان فراهمآوردن تفصیل و جزئیات کار را برعهده دارند. در حقیقت آنان سفره یادگیری را همراه با غذایی برای ذهن دانشآموزان میگسترانند. با وجود تلاش همیشگی معلمان آنان گهگاهی در کلاسها با مشکل مواجه میشوند. بسیاری از دانشآموزان از این سفره چیده شده کمی لب میزنند، بسیاری غذای مهیاشده را دوست داشته میبلعند، برخی آنرا به دور میاندازند و برخی دیگر این سفره را به طور کلی ترک میکنند. چه مشکلی در کار است؟ حقیقتاً مطلب اسرارآمیزی نیست.
اسیتوبیدالف در کتاب مشهور خود به نام تعلیم و تربیت پسران به خوبی علل این مشکل را بیان کرده است. به نظر میرسد که محیط آموزشی عصر کنونی برای تعلیم و تربیت بزرگسالان طراحی شده است و نه برای جوانان و نوجوانان، آن هم جوانان و نوجوانانی پرانرژی.
امروزه از هر دانشآموز در کلاس انتظار میرود که ساکت، خوشرفتار و مؤدب باشد. به نظر نمیرسد در چنین محیطی شور و هیجان لازمه یادگیری وجود داشته باشد. (اگرچه بسیاری از معلمان شیوههایی را برای ایجاد سرگرمی و انرژی در کلاس به کار میبرند تا دانشآموزان بسیاری از این انرژی روحیه گرفته و به کار ادامه دهند.) منفعلبودن مخالف روحیه کودکی و نوجوانی است. نوجوانی به ویژه سن شور و احساسات است، پسران و دختران مشتاقانه میطلبند تا در یادگیریها و تجربیاتی پرشور با یکدیگر به رقابت بپردازند. با اطلاع و آگاهی از ویژگیهای این دوره از زندگی و نیز نیازهای مربوط به آن معلمان میتوانند هوش، روحیه و مهارتهای دانشآموزان خود را گسترش دهند.
بنابراین اگر کودکان و نوجوانان شما با اشتیاق از خواب بیدار نمیشوند که بگویند، آخ جون در مدرسه، مشکلی در کار است. نمیتوانم ضرورتاً با عقاید بیدالف موافق باشم که اعتقاد دارد اغلب کودکان باشور و شوق برای مدرسه رفتن از خواب بیدار نمیشوند (مدرسه را دوست ندارند). مسلماً بسیاری از دانشآموزان مدرسه را دوست دارند اما با بیدالف از این جهت موافقم که بچهها در همه سنین شور و شوق خاصی برای یادگیری دارند، اما این شور و اشتیاق به ندرت در مسیری است که ما می خواهیم. توده انبوهی از دانشآموزان بیشتر اوقات خود را در مکانهای نمایش ویدئویی میگذرانند تا در مدرسه. اگر بخواهیم از این عده به عنوان شاگردان گریزپا از مدرسه صرفنظر کنیم، اما نمیتوانیم آن دسته از دانشآموزان باهوشی را که میگویند ما از طریق صفحه نمایشگر کامپیوترهای خانگیمان بیشتر چیز یاد میگیریم تا مدرسه صرفنظر کنیم.
این واقعیتها به ما میفهماند که قسمتی از تعلیم و تربیت نابسامان است. بیدالف اعتقاد دارد که جوانان و به ویژه نوجوانان دارای شور و اشتیاقی هستند که آنان را قادر به انجام کارهایی که اهمیت واقعی دارند میکند، هدف و مقصودی که در یک اتاقک نمایش ویدیویی به دست نمیآید. در صورتی که فرصت و جهتی را که خواستارند در کلاس درس بدست میآورند، مسلماً وقت خود را صرف کارهای خلاق گروهی و اجتماعی مفید خواهند کرد و اگر چنین فرصتهایی به آنان داده نشود انرژی خود را به شکل سوءرفتار و ایجاد مسأله بروز میدهند. توجه به نکات زیر ضروری است:
۱) دانشآموزان فعالیتهایی را دوست دارند که سرگرمکننده، جذاب و رقابتی باشد.
۲) دانشآموزان از فعالیتهای خستهکننده بیزارند.
۳) در صورتی که خستگی تداوم یابد آنها سرگرمیها و کارهایی از خود بروز میدهند که معمولاً موردپسند ما نمیباشد. این نکات را از آغاز تاریخ یا حداقل چندین قرن پیش شناختهایم اما اغلب به آنها فکر نمیکنیم.
چگونه مدرسه را جالب و ارزشمند کنیم: فرض کنیم که درصد بالایی از دانشآموزان مدرسه را دوست ندارند و در این مورد که مواد درسی را نیز مفید به حال خود نمیدانند با هم توافق داشته باشیم. حال باید فکر کنیم که چگونه مدرسهای مطلوب برای دانشآموزان بسازیم که آنرا دوست داشته باشند.
باید راهکارهایی را کشف کنیم که بتواند دانشآموزان را جذب نموده و آنان را با میل و رغبت در محیط مدرسه نگاه دارد. راهکارهای پیشنهاد شده از پنج قسمت تشکیل شدهاند. این پنج قسمت عبارتند از: ۱- مشخص کنید که دانشآموزان در چه مقطع سنی رشدی هستند. در چه مواردی ناتوان و چه مواردی توانا هستند.
به چه چیزهایی علاقهمندند و برای چه کارهایی مستعدند. ۲- مشخص کنید که نیازهای دانشآموزان چیست؟ چه چیز را ترجیح میدهند و سپس رهنمودهای آموزشی را با این نیازها و اولویتها وفق دهید. ۳- دانشآموزانتان را در انتخاب فعالیتها و موضوعات و عناوین درسی یاری دهید. ۴- به موضوعات و عناوینی که بطور طبیعی از جذابیت برخوردار نیستند کمی چاشنی اضافه کنید (آنها را دوستداشتنی کنید) و نیز میتوانید برای دانشآموزان از کارآیی و مفیدبودن مطالب صحبت کنید. ۵ - با تناسب مواد درسی از روشهای تسهیلکننده آموزشی بهره بگیرید.
حال این پنج نکته را به تفصیل بررسی میکنیم:
۱) دریابید که دانشآموزان شما در کدام مقطع رشدی هستند؟ در این قسمت دانشآموزان را در مقاطع رشدی مختلف توصیف خواهیم نمود. در صورت تمایل میتوانید با مطالعه این بخش تصویری از تغییرات رشدی دانشآموزان خود را بدست آورید. میتوانید خصوصیات رشدی همه مقاطع را مطالعه کنید و با در نظر گرفتن مقطعی که در آن مشغول به آموزش هستید تنها ویژگیهای مربوط به دانشآموزان خود را مطالعه نمایید.
ـ مقطع ابتدایی: (کلاسهای اول تا سوم ابتدایی) کودکان در بدو ورود به مدرسه سرشار از انرژی زندگی و اشتیاق یادگیری میباشند. غالباً بسیار دوستداشتنیاند. آنها به هر مطلبی که شما ارائه کنید علاقهمند میشوند. به داستان موسیقی و فعالیتهای موزون علاقه دارند. دختران از نظر زمانی پیشرفتهترند و چنین تصوری را ایجاد میکنند که از لحاظ هوشی نیز برترند در حالی که ممکن است لزوماً چنین نباشد. تا سن هفت سالگی همانطوری که روانشناس سوئیسی، ژان پیاژه میگوید در مرحله پیش عملیاتی هستند. در این مرحله قادر به استدلال منطقی نمیباشند.
قبل از هفت سالگی آنها در به خاطر سپردن توالی رویدادها، درک قواعد و قوانین، توضیح همبستگی و ارتباط وقایع، فهم اعداد و رابطه اعداد با یکدیگر، فهم کامل بیان دیگران از جمله بیان معلم خود ضعیف میباشند. آنان بطور قابل ملاحظهای با دیگران کنار میآیند حتی با وجودی که گهگاهی با بزرگترها درگیر میشوند زود خسته میشوند و نیاز به استراحتهایی بین درس دارند. تمایز زیادی بین موقعیت کار و بازی قائل نیستند. در حدود هفت سالگی به طور قابل توجهی رشد یافتهتر میشوند پس از هفت سالگی قادرند رابطه جزء با کل را دریافته و در نتیجه استدلال منطقی را درک کنند. با وجودی که قبل از این سن استدلال آنها بر مبنای حضور فیزیکی شئی و شهود انجام میگرفت (برای مثال آنها استدلال میکنند که حرکت خورشید به خاطر این است که باد آن را به جلو میراند). پس از سن هفت سالگی قادرند مفاهیم و رابطه اعداد را درک کرده و نیز مفاهیمی همچون شب و روز را بفهمند. در کلاس دوم آنها از بازیهای همچون قایمباشک و گرگم به هوا لذت میبرند. آنها معماها، چیستان و بازیهای حدسزدنی را دوست دارند. هرچند آنان قوانین بازی را یاد میگیرند اما پیروی از قوانین بازی برایشان مشکل است. بین افسانه و حقیقت فرق زیادی نمیگذارند. از دیگر همسالان تقلید میکنند. از نظر آنها رفتار ناپسند رفتاری است که بزرگترها دوست ندارند و گناه آن چیزی است که بوسیله دیگران سرزنش و تنبیه شود.
قبل از آنکه مدرسه ابتدایی را ترک گویند، اجتماعی شدهاند و اعمالی همچون رعایت نوبت، اجازه گرفتن (دست بلند کردن) به هنگام صحبت و در صف ایستادن و صبور بودن را یاد گرفتهاند. آنها در این سن به توجه و احساسات دیگران پاسخ میگویند.
ـ مقطع ابتدایی دوم:
کلاسهای چهارم و پنجم. همراه با رشد کودکان به تدریج وابستگی آنان به دیگران کاهش مییابد. ولی هنوز خواهان توجه و علاقه معلم نسبت به خود میباشند. توانایی تفکر منطقی در این سنین افزایش مییابد. همچنین تفکر عینی داشته و قادر به تفکر مجرد نمیباشند. از نظر اجتماعی، از زبان بحث و مجادله استفاده میکنند. برخی از آنان بدلحن و پرسروصدا به نظر میآیند. در این سنین دوست دارند به صورت گروهی بازی کنند و اغلب در بازیهای رقابتی شرکت میکنند، پذیرفتن شکست برایشان دشوار است. بعد از یک ناکامی اغلب گریه میکنند و کجخلقی نشان میدهند.
آنان لزوم وجود و اجرای قوانین را در کلاس و در بازی تشخیص میدهند. دیگر به طور چشمبسته از معلم پیروی و اطاعت نمیکنند، ممکن است با آموزگار به بحث و مجادله بپردازند. آنان از اهمیت راستگویی و صداقت آگاهند، به ویژه نقش خود را در روابط با دیگران درک میکنند، تشخیص بین خوب و بد بهطور آشکاری در رفتار آنان مشهود است. احترام متقابل را درک کرده و همراهی دیگران را میطلبند. آنان از شرکت در گروهها، دستجات، باشگاهها و انجمنها و نامگذاری بر گروه لذت میبرند. رفتارهای آنان بازتابی از رفتار همسالانشان میباشد.
ـ مقطع راهنمایی: (سن بین ۱۲ تا ۱۴ سالگی): معلمان در این مقطع سنی میبایست از تجربه و مهارت زیادی برای تدریس شایسته و ایجاد ارتباط خوب با دانشآموزان برخوردار باشند. تغییرات بدنی (جسمی) این دانشآموزان را گیج، نگران، برانگیخته و مرعوب میکند. کشف حقایق جدید درباره جنس مخالف باعث تحریک و هیجان آنان میگردد. احساس جدایی از والدین ترس و گمگشتگی را در آنان باعث میشود در عین اینکه حمایت بزرگسالان و والدین را میخواهند و طلب استقلال و عدم وابستگی دارند اما به خاطر کسب استقلال با والدین در ستیزند. علاوه بر این آنان نیاز به سازش با برنامه تحصیلی، شیوههای تدریس معلمان و سازمان مدرسه را دارند. همه این عوامل در یادگیری آنها دخالت میکند. به تدریج حالت سرکشی پیدا کرده و نسبت به قوانین دیگران مخالفت نشان میدهند.ترس از معلم کاهش یافته و احترام نسبت به معلمانی که آنان را درک میکنند افزایش مییابد. از نظر ذهنی قابلیت فوقالعادهای مییابند یعنی قدرت تفکر مجرد یا انتزاعی پیدا میکنند با وجودی که از خرد و عقل بزرگسالان برخوردار نمیباشند اما هوش آنان به همان اندازه کارآمد خواهد بود.
آنان میتوانند مفاهیمی همچون عشق، لذت، صداقت، وفاداری، اعداد منفی، نیرو ، سرعت ، زمان و ذرات اتمی را فهمیده و بکار برند. همچنین میتوانند درباره مفاهیم انتزاعی بیندیشند.● مقطع دبیرستان: (کلاسهای اول، دوم تا سوم دبیرستان از سن ۱۵ تا ۱۸ سالگی):
قبل از ورود به دبیرستان نوجوان قادر است به تفکر عمیق بپردازد و تمایل به استدلال نظری از خود نشان میدهد. او میتواند به امکانات و حقایق بیندیشد و خوب و بد را به نحو احسن از هم تمیز دهد. قوای عقلانی او سبب آرمانگرایی نوجوانی میگردد. افکار منطقی پدیدار میشود برای مثال اگر من چنین و چنان کنم، بنابراین چنین و چنان اتفاق میافتد. علاقه به طبیعت و اجتماع نسبتاً اوج گرفته و سبب پیدایش احساس عدم کفایت و ناتوانی در مقابله با دنیای پیرامونشان میگردد.
مساله تنبیه را با در نظرگیری عواملی چون قصد و نیت، سن فرد خاطی، میزان اعمال قبلی فرد بررسی میکنند و بسیاری از قوانین را غلط دانسته و به همین جهت دست به قانونشکنی میزنند. این نوجوانان قادرند نقطه نظرهای دیگران را درک و عقاید را سبک و سنگین کرده و انتخاب کنند. آنها نمیتوانند درک کنند که چرا همه چیز در حد ایدهآل نیست.
برای مثال سیاست ها، نهادها، روابط انسانی و نظایر آن، به همین دلیل نسبت به همه این موارد انتقاد شدیدی ابراز میکنند. گرچه رفتار دانشآموزان حاکی از تبعیت از هنجارهای اجتماعی موجود میباشد دانشآموزان ممکن است ارزشها و ساختارهای اجتماعی را رد و انکار کنند، به تدریج که به سالهای آخر دبیرستان میرسند از نظر احساسات پختهتر شده و به نوعی از نظر جسمی و احساسی به آرامش میرسند. ویژگی آیندهنگری در آنان دیده میشود. ارتباط جدیدی با بزرگسالان شروع شده، حالت عشق و نفرت قبلی رنگ میبازد و آنان در عین احترام به بزرگسالان با اجتماع خود همبستگی بیشتری مییابند. اما برخی بطور تاسفانگیزی از مسیر اصلی آموزش منحرف میشوند.
در این مرحله معلمان میتوانند با شاگردان خود به صورت یک همکار رفتار نموده و به آنان اختیار تصمیمگیری درباره مواد درسی مورد آموزش را بدهند. دانشآموزان با چنین عملکردی معلمان خود را به عنوان الگو و نمونه رفتاری قرار میدهند.
۲) اولویتها و نیازهای دانشآموزانتان را بشناسید و رهنمودهای آموزشی را با این شناختها سازش دهید: در دهههای اخیر تدریس بطور روزافزونی مشکلتر شده است این امر به دلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به قدرت (توانمندی های) بزرگسالان و نیز ارزش مدرسه است. چندین سال قبل ویلیام گلاسر (۱۹۹۰) روانپزشک مشهور، تدریس را به عنوان مشکلترین حرفه و شغل توصیف نموده است. او برای معلمان سطوح راهنمایی و دبیرستان شدت کار را بیشتر میداند.
او میگوید چون معلمان دوره راهنمایی و دبیرستان اشتیاق بیشتری برای کار با دانشآموزان موفق دارند،با برخورد با دانشآموزان کم تلاش در این مقاطع روز به روز بیشتر ناامید میگردند. گلاسر میگوید: هنگام گفتگو با صدها معلم دریافتم که مشکل آنان نبود انضباط در کلاس و یا اعتراض دانشآموزان نسبت به آموزگاران نیست بلکه آنها احساس میکنند نتوانستهاند شاگردان خود را به تلاش وادارند.
اکثر دانشآموزان به اعتقاد آنان فقط در نیمی از فعالیتهای کلاس شرکت نموده و غالباً تکالیف خود را انجام نمیدهند. با دانشآموزان نیز صحبت کرده و متوجه شدم که دلیل عدم همکاری و عدم انجام تکالیف کلاس سخت و دشوار بودن تکالیف نیست بلکه کسلکنندگی تکالیف است.
بدین ترتیب معلم و شاگردان در دام پیچیدهای گرفتار آمدهاند. دانشآموزان مطالب درسی برایشان خستهکننده است و هیچ فایدهای در یادگیری این مطالب نمیبینند. از طرف دیگر معلمان در راه کوشش برای وادار کردن آنها به یادگیری تنها، کار را بدتر میکنند.
در حین تنبیهها و تمهیدات معلمان فاصله دانشآموزان با شخصی که به کمک آنها برای یادگیری آمده یعنی معلم زیادتر میشود. همه این عوامل باعث ناامیدی طرفین (معلم و شاگرد) شده و امید به بهبود اوضاع را کاهش میدهد. در حالی که راه خروج از این دام درست در مقابل چشم ماست. این راه چیزی نیست به غیر از برآورده ساختن نیازهای دانشآموزان، توجه به نیازهای دانشآموزان هم باعث تشویق و ایجاد انگیزه در دانشآموزان میشود و هم سبب آسودگی خاطر معلمان میگردد.
نیازهای دانشآموزان: دانشآموزان به چه چیزی احتیاج دارند؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از:
۱- امنیت ۲- امید ۳- پذیرش و مقبولیت ۴- شأن و احترام ۵- قدرت ۶- لذت و سرگرمی ۷- شایستگی.
این نیازها با علائق یا خواستها متفاوتند زیرا آنها تمنای مدام دانشآموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامی که دانشآموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمیباشد ضمن احساس بیاتکایی و بیاهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجهای جز دردسر برای معلم ببار نمیآورد. برخلاف نیازها، خواستها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست میداریم و فقدان آنها ما را با مشکل جدی مواجهه نخواهد کرد.
برای مثال دوست داریم به دیدن یک فیلم برویم، نرفتن یا عدم امکان برای دیدن فیلم سبب از دست رفتن خواب شبانه ما نخواهد شد و پس از مدتی آن را به کلی فراموش خواهیم کرد. حال لیست نیازها را به طور مفصل بررسی میکنیم. نیازها عبارتند از:
۱) امنیت: همه ما خواستار رهایی از ترسهایی هستیم که در اثر تهدید و ارعاب در ما شکل گرفتهاند. در صورتی که دانشآموز بخواهد در درس و مدرسه توفیق یابد میبایست احساس امنیت کند.
مسلماً اگر دانشآموزان دائماً نگران تهدید و ترس از شکست باشند چیز زیادی یاد نخواهند گرفت با وجودی که اغلب مدارس سعی زیادی در برآورد این نیاز دانشآموزان دارند اما عدهای از شاگردان مرتباً اظهارنگرانی و ترس از تحقیر و مرعوب شدن میکنند.
۲) امید: امید به معنی انتظار خوب شدن اوضاع یا حداقل بدتر نشدن اوضاع در آینده است. امید موجب ادامه کار و چشم دوختن به آینده است. در صورتی که کسی امیدش را از دست بدهد بسیار متاثر خواهد شد.
دانشآموزان به امید توفیق در تحصیل، در مدرسه به سر میبرند. همچنین آنها به امید یادگیری مطالب مناسب، استفاده لذتبخش از وقت و عدم برخورد نامناسب در این مکان یعنی مدرسه جمع میشوند.
دانشآموزانی که گلاسر از آنها سخن راند کسانی هستند که امید خود را از دست دادهاند و فکر میکنند دیگر مدرسه مطالب مفید و آموزندهای برای آنان ندارد.
۳) پذیرش و مقبولیت: هر دانشآموزی خواستار پذیرفته شدن از طرف اولیای مدرسه و افراد گروهی است که در آن به سر میبرد. این خواست بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان صادق است تا ما بزرگسالان.
ما بزرگسالان تقریباً هر روزه از رفتارهای اطرافیان خود تایید، ستایش و توجه دریافت میکنیم و در مییابیم که مورد پذیرش و قبول دیگران هستیم، در حالی که برخی از دانشآموزان با وجود تلاش در مدرسه احساس پذیرش و مقبولیت نمیکنند و تلاش مداوم آنها برای کسب پذیرش میباشد.
۴) شأن و احترام: نیاز به تصویری مثبت از خود در ابتدای کودکی پیدایش یافته و تا دوران بلوغ به اوج خود میرسد.
دانشآموزان دوست دارند توانا به نظر دیگران برسند. آنها تصویری از خود ارائه میدهند که با هوش، توانمند، خونسرد، قوی و صادق به نظر دیگران برسند. حتی گاهی با چنگ و دندان از این تصور شخصی دفاع میکنند. دلیل بسیاری از اعمال آنها نظیر حالت تدافعی، عدم میل به کوشش، کنارهگیری و برخورد متقابل، حفاظت از خویش است. مدرسه میتواند هم در ساخت تصور شخصی و هم در تخریب آن کمک کند.
۵) قدرت: همگی ما خواهان کنترل بر زندگی خود و رویدادهای محیطمان هستیم. این نیاز حتی قبل از شروع به صحبت آغاز شده و تا انتهای زندگی با ماست. ما خواستار تصمیمگیری درباره مسائل خود هستیم حتی اگر این تصمیم گیریها اشتباه باشد. اغلب مدارس همواره در حال هدایت تحصیلی دانشآموزان میباشند و فرصت زیادی برای اخذ تصمیم به آنان واگذار نمیکنند.
۶) لذت: همواره دانشآموزان به دنبال لذت و سرگرمی هستند. اغلب اوقات این نیاز توسط معلمان خردمند، تعامل با همکلاسی ها، رقابتهای گروهی، کشف علایق فردی و کار بر روی هدفی ارزشمند ارضاء میگردد.
اما مدارس هنوز کار مهمی در جهت ایجاد لذت در مدارس نکردهاند.
۷) شایستگی: هر دانشآموزی میخواهد نه تنها مطالب زیادی را بداند بلکه آنها را درک کند و بفهمد و همه دانشآموزان خواستار آنند که در رشتهای دارای مهارت و شایستگی کامل شوند.
مدرسه تنها شانس آنان برای بدست آوردن این شایستگیها است. اما اشکالاتی بر سر راه مدرسه است. اغلب ما دلزگی و عدم علاقه دانشآموزان و نیز عدم ارتباط مناسب دانشآموزان با معلمان را به عنوان دلیل میبینیم اما دلیل عمده آنکه ما نتوانستهایم دانشآموزان را به شایستگی لازم برسانیم این است که معلمان کمکی به یادگیری آنچه که دانشآموزان دوست دارند نمیکنند.
اولویتهای دانشآموزان در یادگیری: اغلب دانشآموزان زمانی از مدرسه لذت میبرند که به یادگیری با شیوههای خود تشویق شوند.
آنها دوست ندارند که معلم مرتباً به آنها بگوید که چه بکنید، دوست ندارند برای مدت طولانی ساکت نشسته و تنها شنونده باشند. دوست ندارند خودشان به تنهایی کار کنند. دوست ندارند که فقط حقایق مربوط به دانش را حفظ کنندوتکالیف طولانی و تکراری انجام دهند، همچنین دوست ندارند در موقعیتی رقابت کنند که فقط همیشه دو یا سه نفر معینی برنده این رقابت باشند. آنها دوستدار صحبت با یکدیگر، کار گروهی، حرکت به اطراف، انجام کارهای خلاق و ثمربخش با دستهای خودشان و کاربر روی پروژهها میباشند.
آنها تنوع را دوست دارند. از رقابتهای تیمی و گروهی لذت میبرند و همواره میخواهند رکوردهای قبلی را بهبود بخشند.
از کامپیوتر و رسانههایی مثل تلویزیون خوششان میآید. از یادگیری زبانی که موزون، ریتمیک و آهنگین است لذت میبرند.
از گفتن و شنیدن داستانها لذت میبرند. از ایفای نقش و تقلید کردن خوششان میآید. از رقص، کف زدن، موسیقی و فعالیتهای موزون استقبال میکنند.
۳) به دانشآموزان در انتخاب عناوین درسی و فعالیتهایی که به آن علاقهمندند کمک کنید: به محض آنکه دانشآموزی راه یا شیوه یادگیری خود را انتخاب کند میتواند عناوین مورد علاقه خود را برگزیند.
معلمان از اینکه کل طرح درس، با واگذاری حق انتخاب به دانشآموزان درهم میریزد و کارشان را دچار مشکل میکند، کمتر به آنها حق انتخاب میدهند.
در حالی که چنین نیست. دانشآموزان در عین انتخاب میتوانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانشآموزی از خواندن مطلبی درباره گیاهان و چگونگی رشد آنها اکراه دارد، شما میتوانید به او حق انتخاب بدهید. بطوری که این دانشآموز با کاشت یک دانه از گیاهان بتواند گزارشی درباره رشد گیاه بنویسد.
مثال دیگر اینکه اگر دانشآموزی خواندن مطالب در باره قسمتهای مختلف اسکلت بدن انسان را دوست ندارد میتوانید او را تشویق نموده تا با یک نرم افزار کامپیوتر این قسمتها را برای کلاس نمایش دهد.
یکی از روشهای تمرین انتخاب برای دانشآموزان در کلاس تهیه فهرستی از عناوین یک درس است و سپس میتوانید به دانشآموزان بگویید که برحسب میل خود مختارند و میتوانند قسمتی را برگزیده روی آن کار کنند و دریافتهای خود را برای کلاس بگویند. در ضمن میتوانید در کلاس مطرح کنید که برخی از قسمتها انتخابی نخواهند بود اما برخی قسمتهای دیگر را میتوانند به دلخواه خود برگزینند.
سالیان متمادی است که گلاسر درباره مفهوم <آموزش کیفی> صحبت کرده و آن را معرفی مینماید. او میگوید: امروزه معلمان تکه پارههایی از اطلاعات را به دانشآموزان میآموزند، فقط به همان اندازه که برای جواب کوتاه تستهای آنان مفید واقع شود. بیشتر این اطلاعات در زندگی دانشآموزان کاربرد چندانی ندارد. گلاسر معتقد است که معلم میبایست هرآنچه را ارائه نماید که برای دانشآموزان مفید و جالب باشد. مطالب نامفید و غیرجالب باید به دور افکنده شوند.
او میگوید: معیار کیفیت مواد آموزشی ارزشمند و مفید بودن آنها برای دانشآموزان است. همچنین او اعتقاد دارد که اگر به دانشآموزان اختیار داده شود که نوع یادگیری خود را انتخاب کنند اکثر دانشآموزان مهارت آموزی را بر میگزینند زیرا به آنها در مسیر زندگی کمک میکند. دانش و اطلاعاتی برای آموزش مفید است که یکی از شرایط زیر را دارا باشد:
۱) اطلاعات مربوط به یکی از مهارتهای مهم باشد.
۲) اطلاعات برای یادگیری مورد درخواست دانشآموزان باشد.
۳) اطلاعات از دیدگاه معلم بطور کلی، برای دانشآموزان مفید واقع شود.
۴) اطلاعات برای آمادگی امتحان ورودی به کالج یا دانشگاه مورد نیاز باشد. به اعتقاد من، هم بعد کسب دانش (نظری) و هم بعد مهارتآموزی (عملی) هر دو برای دانشآموزان ضروری است. تعلیم و تربیت مستلزم آموزش دانش است، زیرا دانش ما را در ارتباط با جهان، گذشته، آینده و جامعهمان قرار میدهد.
مسلماً آموختن اطلاعات از نوع دانش (دروس نظری) به لذت تجربه هنر، موسیقی و ورزش نخواهد بود و دانشآموزان ممکن است با اشتیاق آنها را فرا نگیرند و این وظیفه معلم است که دروس نظری را جذابتر و کاراتر نماید. احتمال کمی دارد که دانشآموزان درباره مطالبی همچون جهان، کهکشان، ذرات اتمی و انرژی از ما معلمان سئوال کنند.
به اعتقاد من دانشآموزان باید به سوی این مطالب هدایت شوند، این هدایت میتواند به طرق مختلف صورت گیرد. برای مثال برخی دانشآموزان با جذابیت مطلب، برخی با مثالها، بعضی دیگر با مطرح کردن سئوالات مشوق و عدهای دیگر با مطرح نمودن مطالبی از پیرامون که بدان علاقهمندند به سوی دانش هدایت میشوند.
ما معلمان کافی است ابتدای راه را نشان دهیم، باقی را خود آنها طی میکنند.
۴) به عناوین درسی که بطور طبیعی جذاب نیستند چاشنی اضافه کنید و از کارآمدی و مفید بودن مطالب به دانشآموزان بگویید: حتی برخی مهارتآموزیها نیز برای دانشآموزان از جذابیت برخوردار نمیباشند. هجی کردن کلمات، جدول ضرب، سینوس، تانژانت و کسینوس میتوانند غیرجذاب باشند. چگونه به عناوین درسی که دانشآموزان بدان علاقهای ندارند جذابیت ببخشیم؟
انجام دو عمل مفید است: اول اینکه کمی چاشنی به دروس غیرجذاب اضافه کنیم. دوم اینکه از مفید بودن مطالب مورد یادگیری برای دانشآموزان بگوییم.
همانطوری که برای بهتر شدن مواد خوراکی بیمزه از سس و چاشنی استفاده میکنیم میتوان با افزودن مطالب جالب و دوستداشتنی به مطالب درسی آنها را جذابتر نمود. در اینجا برخی از عوامل که مورد علاقه دانشآموزان میباشد ذکر شده است. با کمی خلاقیت میتوان از برخی عوامل در جذاب نمودن عناوین کسلکننده و غیرجذاب استفاده نمود. این عوامل عبارتند از: * حرکت * تازگی * اسرارآمیز بودن * ماجراجویی * نمایش * داستانگویی *چالش * اجرای نقش * موزیک و ریتم * اردوهای تفریحی * سخنرانان مدعو.
معلمان مقطع ابتدایی از کف زدن، لیلیکردن و سرود خواندن برای آموزش اعداد در کلاسهای اول استفاده میکنند.
همچنین از طریق قصهگویی بسیاری از لغات جدید و نیز تلفظها را به دانشآموزان خود یاد میدهند. آموزگاران سالهای بالاتر برای مثال به دانشآموزان میگویند شرط میبندم تو نمیتوانی این تکلیف را در عرض ۱۰ دقیقه انجام دهی. با این مسأله را حل کنی. برخی از معلمان توسط اجرای نقش و با استفاده از نمایش یادگیری را به انجام میرسانند. عدهای نیز دانشآموزان را به گردشهای علمی متناسب با دروس میبرند و طی آن بسیاری از مطالب درسی را به آنها میآموزند.
دومین طریق برای جذاب نمودن عناوین درسی کسلکننده، فروش آنها به شرط مفید بودنشان است - جککولیس در کتاب مشهوری با عنوان <هنگامی که مشتری میبرد، فروشنده بازنده نیست> (۱۹۹۸)، چگونگی برخورد شرکتهای تجاری را با مشتریانشان شرح میدهد. او میگوید مردم به دو دلیل جنسی را خریداری میکنند.
یا به دلیل برآوردن یک نیاز و یا برای داشتن احساس بهتر. شاید شما دوست نداشته باشیدکه خود را به عنوان فروشندهای فرض کنید که در حال فروش مطالب درسی به دانشآموزان (مشتریان) میباشد. اما همانطور که کولیس میگوید: اگر دانشآموزان شما احساس کنند هرآنچه به آنها آموخته میشود سودمند و با ارزش است مسلماً شما بازنده نخواهید بود. کولیس همچنان میافزاید که زمانی میتوانید جنس را به مشتری بفروشید که ارزش جنس را به وی بشناسانید. هنگامی که ما با دانشآموزان سروکار داریم اگر درباره منافع و موارد استفاده مواد درسی صحبت کنیم از خواست ما پیروی نموده حتی کسلکنندهترین عناوین درس را دنبال خواهند کرد.
۵) در زمانهای مناسب، شیوههای تسهیلکننده آموزش را به کار ببرید:
در اکثر مواقع معلمانی از شیوههای آموزش مستقیم استفاده میکنند. در صورتی که دانشآموزان کلاس شما با انگیزه بسیار و مشتاق یادگیری باشند استفاده از شیوههای مستقیم آموزش بهترین روش است. در این صورت شما میدانید که نیازهای دانشآموزانتان چیست و در جهت علایق آنها کلاس را به پیش میبرید. مطالب درسی را ارائه کرده کمکهای لازم را عرضه میدارید و اشتباهات را تصحیح میکنید. اما همانطوری که اغلب ما میدانیم بیشتر دانشآموزان امروزی تلاش زیای جهت یادگیری مطالبی که به آنها میآموزیم از خود نشان نمیدهند. بیشتر معلمان با چنین دانشآموزانی پیش از شروع دچار نومیدی میشوند. معلمانی که از روش آموزش مستقیم استفاده مینمایند نکات زیر را به اجرا میگذارند:
۱) معیارهای درسی را مشخص نموده و تکالیف یادگیری را سازماندهی میکنند.
۲) مطالب درسی را ارائه داده سپس آنها را توضیح میدهند و پس از آن تکالیف را معین میکنند.
۳) به ندرت درباره مطالب درسی و خواستههای مرجح آنان سؤال میکنند.
۴) به دانش آموزان نمره میدهند و اشتباهات آنان را تصحیح میکنند.
۵) کوشش میکنند تا دانشآموزان را به پیروی و متابعت وادارند. اگر شما به عنوان معلم اقدامات بالا را انجام داده اما متوجه شوید که دانشآموزان مقاومت کرده و سوء رفتار نشان میدهند در آن زمان است که از شیوههای تسهیلکننده استفاده خواهید کرد. این شیوه به ذلیل در نظر گرفتن نیاز و خواستهای دانشآموزان نتایج بهتری ببار میآورد معلمانی که از شیوه تسهیلکننده استفاده میکنند اقدامات زیر را در کلاس انجام میدهند. (البته در کلاسهای ابتدایی چندان مؤثر نخواهد بود):
۱) برنامه درسی را در کلاس به بحث میگذارند تا عناوین مورد علاقه دانشآموزان روشن شود.
۲)دانشآموزانرا برای انتخاب عناوینی از دروس که مایل به مطالعه عمیق در آن هستند کمک میکنند.
۳) در مورد چگونگی انجام تکالیف و کارها با دانشآموزان صحبت میکنند و امکانات مختلفی را در نظر میگیرند.
۴) منابع مورد نیاز، آنچه که دانشآموز باید به انجام رساند و زمان مورد نیاز برای انجام آن را معین میکنند.
● نتیجهگیری:
دانشآموزان دائماً از کسلکنندگی مطالب درس و مدرسه صحبت میکنند. زمانی که ما آنها را وادار به کارهای تکراری و کسل کننده میکنیم آنها در مقابل مقاومت کرده و از خود سوءرفتار نشان خواهند داد. چنین شرایطی را میتوان توسط همخوانسازی فعالیتهای یادگیری با نیازها، طبیعت، توانمندیها و خواستهای دانشآموزان تصحیح نمود. چنانچه مشاهده کردهاید هریک از دانشآموزان نیازهای معینی دارند و سعی دارند تا این نیازها را در محیط مدرسه ارضاء نمایند شما به عنوان معلم باید از برآورده شدن نیازهای دانشآموزانتان مطمئن شوید. یک بار دیگر این نیازها را برمیشمریم:
۱) امنیت: احساس امنیت جسمی و روانی .
۲) امید: حفظ این باور که در آینده فرصتها و چالشهایی وجود خواهد داشت.
۳)شأن و احترام: حفظ حس مثبت بودن و شایستگی.
۴) پذیرش: در نظر گرفته شدن، تشویق و عضویت در گروه.
۵)قدرت: کنترل داشتن بر برخی از رویدادهای مهم زندگی.
۶) لذت: مشغول بودن به فعالیتهای لذت بخش و ترغیب کننده.
۷) شایستگی: دانستن، فهمیدن و از عهده امور برآمدن. دانشآموزان در روشهای انجام تکالیف با یکدیگر متفاوتند تا آنجا که میتوانید به آنها در انتخاب روش یادگیری آزادی عمل دهید.
دانشآموزان دوست دارند تکالیف خود را هم زمان با فعالیتهای زیر انجام دهند:
۱) با دیگران صحبت کنند.
۲) تحرک داشته باشند.
۳) کار ثمربخش و خلاق انجام دهند.
۴) دستهای خود را بکار گیرند.
۵) در پروژههای گروهی شرکت داشته باشند.
۶) در کارهای همراه با تعاون شرکت کنند.
۷) رقابت گروهی (تیمی) داشته باشند.
۸) در جهت تفوق در امور تلاش کنند.
۹) از کامپیوتر و رسانه استفاده کنند.
۱۰) از زبانی که دارای تقارن، توازن و هماهنگی است استفاده کنند.
۱۱) از داستانها و قصه بهره گیرند.
۱۲ ) ایفای نقش کنند یا نمایش دهند.
۱۳ ) فعالیتهایشان با ریتم و تکرار، موسیقی، سرود، کف زدن و رقص همراه باشد.
دانشآموزان دوست ندارند که:
۱) برای مدت زمانی طولانی بنشینند.
۲) برای مدت زمان طولانی سکوت کنند.
۳)به تنهایی کار کنند.
۴) مطالب را به صرف گرفتن نمره به خاطر بسپارند.
۵) تکالیف طولانی بنویسند.
۶) کارهای شلوغ و تکراری انجام دهند.
۷) تکالیف طولانی را بخوانند.
۸) در رقابتهای فردی که در نهایت فقط چند نفر به مقام ممتاز میرسند شرکت کنند.
برخی از عناوین درسی برای دانشآموزان جذاب است اما نه همه عناوین. شما معلمان میبایست به دانشآموزان خود حق انتخاب در مورد روش مطالعه بدهید. در شروع برنامه درسی به دانشآموزان اجازه دهید تا عناوین درس مورد علاقه خود را انتخاب نمایند. هم چنین از عناوین درسی جایگزین برای موضوعاتی که مورد علاقهشان نمیباشد استفاده کنید.
به آنان اجازه دهید محل نشستن در کلاس و همکار درسی خود را انتخاب نمایند و زمان تحویل تکلیف و نوع تکلیف را مشخص کنند.
روش آموزش مستقیم برای دانشآموزان با انگیزه بالا بسیار مفید است. اما زمانی که دانشآموزان انگیزه درسی کافی ندارند باید از روش تسهیل کننده استفاده شود. هنگامی که به این گونه دانشآموزان اجازه تصمیمگیری در مورد مطالب و شیوههای انتخابی خودشان را میدهید آنها با علاقه زیادتری همکاری نموده و خود را بهتر عرضه میکنند.
در اکثر موارد استفاده از روش تسهیل کننده موجب رضایت خاطرتان خواهد شد و چنانچه این رضایت حاصل نشد میتوانید موضوع را با دانشآموزانتان در میان بگذارید.
تهیه کننده: نرگس سادات حسینی
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست