شنبه, ۱۲ آبان, ۱۴۰۳ / 2 November, 2024
مجله ویستا


التیام دردها


التیام دردها
مددكاری اجتماعی، حرفه یا هنری است مبتنی بر دانش و مهارت های خاص كه هدف آن كمك به فرد، گروه و جامعه است. در نتیجه مددكار كسی است كه برای حل آسیب های اجتماعی اهتمام می ورزد. چنین تعریفی نشانگر آن است كه نقش مددكار در تنظیم روابط اجتماعی صحیح و سالم در جامعه تا چه حد كارساز و مؤثر است.
اما واقعیت آن است كه مددكاری اجتماعی، حلقه گمشده بسیاری از سازمان ها و ارگان های دولتی و غیردولتی كشور ماست. این حرفه كه وسعت عملكرد و كارایی اش، لزوم حضور آن را در كلیه سطوح و ساختارهای اجتماعی در اكثر كشورهای دنیا اثبات كرده است، در كشور ما هنوز جایگاه واقعی خود را نیافته است. بخش تعلیم و تربیت، به دلیل در دست داشتن نبض حیاتی نگرش ها و اعتقادات میلیون ها كودك و نوجوان، یكی از مهمترین حوزه هایی است كه نیازمند حضور فعال و مستمر مددكاری اجتماعی است. اما عملاً شاهد كم كاری و ضعف آشكاری در این زمینه هستیم، به این معنا كه وزارت آموزش و پرورش هنوز جایگاه مشخص و در خور شأنی برای مددكاری در نظر نگرفته است.
●وظایف مددكاری در مدارس
آموزش و پرورش یكی از مهمترین و زیربنایی ترین حوزه های فعالیت مددكاری است، چرا كه سرمایه های اجتماعی هر جامعه ای در مدارس آن رشد می كنند. استعدادها در مدارس شناخته و شكوفا می شوند و خلاقیت ها نیز برای پرورش و ثمردهی به بستری مناسب در محیط های آموزشی نیاز دارند. به عبارت دیگر می توان گفت اگر آموزش و پرورش این وظایف خود را به درستی انجام دهد، سلامت جامعه را تضمین كرده است. مددكاری اجتماعی در مدارس از این جهت حائز اهمیت است كه آموزش و پرورش را برای رسیدن به این هدف اصلی، یعنی تأمین و تضمین سلامت جامعه یاری می كند.
نادر پوراصغریان، در مقاله ای تحت عنوان «زمینه مددكاری در بخش آموزش و پرورش» در همایش سراسری مددكاران اجتماعی ایران می گوید: «امروزه تعلیم و تربیت دیگر به مفهوم انتقال یك سری مفاهیم ذهنی نیست بلكه هدف تعلیم و تربیت نایل شدن بر سه حیطه شناختی(دانش)، عاطفی(نگرش) و مهارتی(رفتاری) توسعه یافته است. یعنی در پروسه آموزش، هم مربی و هم دانش آموز بایستی نخست نسبت به پدیده های هستی و پیرامون خود شناخت حاصل كند و سپس تغییر نگرش ایجاد نماید و در مرحله سوم روی رفتار اثرگذارد و به اصطلاح درونی شود و محصول نهایی كه انسانی اجتماعی است، در تعامل با دیگران قابلیت های مختلف دانشی، نگرشی و مهارتی و رفتاری را كسب نماید.»
كبری قوامی، كارشناس ارشد مددكاری، مدرس دانشگاه و دارای سابقه ۱۴سال مشاوره در مراكز پیش دانشگاهی آموزش و پرورش، معتقد است كه مددكاری در مدارس از وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد.
او در توضیح وضعیت مطلوب می گوید: «سطوح فعالیت مددكاران در آموزش و پرورش بسیار متنوع و گسترده است. در حقیقت مددكاران می توانند در همه بخش های آموزش و پرورش، در جهت بهبود روابط و حل مشكلات فعالیت كنند. یكی از حیطه های مهم مددكاری در مدارس حیطه سلامت و ارتقاست. به این ترتیب كه مددكار می تواند زمینه های رشد و موفقیت دانش آموزان را با ایجاد بستر مناسب برای شناخت استعدادها و توانایی ها و از قوه به فعل رساندن آنها، فراهم كند و روابط دانش آموزان را با اولیای مدرسه، اولیای خودشان و دانش آموزان دیگر بهبود بخشد.»
حیطه پیشگیری، حوزه فعالیت دیگری است كه برای مددكاران اجتماعی تعریف شده است.
قوامی می گوید: «بچه ها در سنین مدرسه، با مسائل زیادی روبه رو می شوند، آسیب های اجتماعی در این سنین بیشتر از هر سنی در كمین دانش آموزان است و وظیفه آموزش و پرورش این است كه از آسیب ها و انحرافات پیشگیری كند. مددكاران اجتماعی در مدارس می توانند با ارائه آموزش های لازم به دانش آموزان، مهارت های زندگی را در آنها افزایش دهند و به عبارت دیگر آنها را توانمند كنند تا در آینده وقتی وارد جامعه می شوند بتوانند با مسائل و مشكلات زندگی مقابله كنند یا سازگاری نشان دهند.»
علاوه بر پیشگیری، مددكاری اجتماعی می تواند پس از وقوع آسیب ها نیز عملكرد بسیار مؤثری داشته باشد. تعداد زیادی از دانش آموزان، در سنین مدرسه با مسائل و مشكلات متنوعی دست به گریبانند؛ مشكلاتی نظیر نابسامانی خانواده، بی سرپرستی، بدسرپرستی، تك سرپرستی، ارتباطات نامناسب در محیط خانواده و حتی مشكلات اقتصادی. این مسائل كه به طور كلی موجب تغیر رفتار دانش آموز و عدم پذیرش او توسط گروه دوستان می شود، تنها به دست مددكاری اجتماعی قابل حل است. قوامی معتقد است: «مددكار این قدرت را دارد كه در كلیه مشكلات و مسائل دانش آموزان وارد شود و آنها را حمایت كند. او می تواند ارتباطات صحیح و مناسب را به بچه ها آموزش دهد و رفتار آنها با محیط و اطرافیانشان را تصحیح كند. مددكار حتی می تواند در زمینه اقتصادی و مالی هم از دانش آموزان حمایت كند تا از انحرافات مصون بمانند. در حقیقت مددكار با انجام این فعالیت ها، كاركرد مناسب اجتماعی را به بچه ها برمی گرداند تا بتوانند زندگی سالم و عادی شان را داشته باشند.»
از دیگر وظایف مددكاری اجتماعی در مدارس تلاش در بهبود روابط پرسنل مدرسه است. به بیان دیگر مددكار می تواند با تنظیم روابط مناسب بین مدیر، معاونین، دبیران و مشاورهای مدرسه، توانایی های آنان را افزایش دهد و شرایطی را فراهم كند كه با فراغ بال بیشتری فعالیت كنند و بتوانند به پیشرفت اهداف آموزشی سیستم كمك كنند.
مددكاری اجتماعی در آموزش و پرورش، كاركرد مهم دیگری دارد، قوامی از آن تحت عنوان بهبود بخشی به روابط بین سازمانی یاد می كند. او برای توضیح این كاركرد می گوید: «طبیعی است كه آموزش و پرورش نمی تواند تمام اهداف خود را به تنهایی تأمین كند و به كمك سازمان ها و وزارتخانه های دیگر احتیاج دارد. مثلاً برای تزریق واكسن به بچه ها و آموزش مقابله با بیماری هایی مثل ایدز، آموزش و پرورش نیاز به همكاری وزارت بهداشت و درمان دارد یا برای كاهش اضطراب دانش آموزان دوره پیش دانشگاهی در آستانه كنكور، آموزش و پرورش می تواند با همكاری وزارت علوم و سازمان سنجش اطلاعات و نرم افزارهایی را در اختیار بچه ها قرار دهد.
یا در پروژه های آموزش رفتار در هنگام وقوع زلزله، آموزش و پرورش نیاز به كمك سازمان هلال احمر دارد. مددكاری اجتماعی در سطح كلان توانایی فراهم كردن زمینه این همكاری را با مؤسسات دیگر دارد، به عبارت دیگر مددكاری با ایجاد و بهبود بخشی روابط بین وزارت آموزش و پرورش و دیگر سازمان ها به تأمین اهداف چند جانبه آموزشی كمك می كند.»
●مددكاری با مشاوره تفاوت دارد
در منابع و نظرات صاحبنظران می بینم كه بین راهنمایی، مشاوره، روان درمانی و روان كاوی حد و مرز دقیق و روشنی وجود ندارد. پوراصغریان در مقاله خود توضیح می دهد: «راهنمایی، مشاوره، روان درمانی و روان كاوی اساساً نگرش روان شناختی دارند و به عبارت دیگر فردنگر هستند، فرد را درمان و یا در او تغییر به وجود می آورند و این اصلی ترین تفاوت این رشته ها و حرفه ها با مددكاری اجتماعی است. البته در این حرفه ها و رشته ها نیز از روابط اجتماعی، شرایط و محیط اجتماعی و... صحبت می شود ولی جوهره اصلی این رشته را روان شناختی و فردگرایانه، یعنی فرد جدا شده از محیط اجتماعی خود تشكیل می دهد.»
در حقیقت می توان این طور نتیجه گرفت كه حوزه فعالیت مددكاری اجتماعی بسیار وسیع تر از روانشناسی و مشاوره است، به این ترتیب كه مشاور بیشتر با خود فرد سرو كار دارد اما مددكار با خانواده، محیط اطراف و دوستان او و در یك كلام با جامعه فرد سر و كار دارد. اما در حال حاضر در مدارس آموزش و پرورش ردیفی تحت عنوان مددكار اجتماعی تعریف نشده و تنها مشاور اجازه فعالیت دارد. در حالی كه طبق گفته های كبری قوامی، مددكار اجتماعی و مشاور آموزش و پرورش در گزارش كاری كه از مشاوران مدارس مطالبه می شود، مواردی ذكر شد كه در حیطه عملكرد مددكاران است نه مشاوران. مواردی مثل سالم سازی محیط مدارس كه طبق تعریف وظایف نمی توان چنین كاری را از مشاور انتظار داشت.
قوامی می گوید: «البته مشاوران هرچه در توانشان است انجام می دهند اما اینها وظایف مددكار است، مددكار برای انجام این فعالیت ها آموزش دیده و بهتر از عهده كارها برمی آید.»
به گفته قوامی اگرچه در سطح كلان و در خود وزارتخانه، پستی تحت عنوان كارشناسی مددكاری وجود دارد و در كلینیك های مشاوره آموزش و پرورش نیز مددكار اجتماعی حضور دائمی دارد، اما در داخل مدارس هنوز جایگاه مشخصی برای مددكاری تعریف نشده است.
توجه به خدمات مددكاری مدارس، در كشوری كه حدود ۲۰ میلیون نفر كودك و نوجوان سرویس گیرنده های مستقیم آموزش و پرورش رسمی آن هستند، لازم و ضروری به نظر می رسد. اگر آمار والدین را بر این تعداد اضافه كنیم می توان گفت كه در هر خانواده یك دانش آموز مشغول به تحصیل است یا در گذشته نزدیك مشغول به تحصیل بوده و یا در آینده نزدیك مشغول به تحصیل خواهد شد. از این رو دغدغه تعلیم و تربیت نه تنها همه خانواده ها را متأثر كرده كه بیشتر خانواده ها را نسبت به وضعیت تحصیلی و شغلی آینده فرزندشان، نگران و دل مشغول كرده اند. مددكاری، حرفه هنری است كه با اتكا بر دانش و بردباری، فداكاری و ایثار، در حمایت از دانش آموزان و خانواده های آنان سعی و اهتمام می ورزد و در جهت كاهش دغدغه های تربیتی و آموزشی و حل آسیب های اجتماعی با اطمینان گام برمی دارد.
سارا هاشمی نیك
منبع : روزنامه همشهری