|
| آرامگاه على بن بابويه قمى، قم
|
|
گنبد ابوالحسن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى (متوفاى ۳۲۹ هـ.ق) - پدر شيخ صدوق - در کنار شرقى قبرستان قديمى بابلان و هم اکنون در شرق خيابان ارم در مقابل مقابر الشيوخ (شيخان) واقع شده و داراى قبه، بقعه، ايوان و صحنى مشتمل بر سه حجره است.
|
|
بر فراز بقعه، گنبدى شلجمى از آثار صفويه قرار دارد که بيشتر از نيم قرن قبل توسط حاج ميرزا عبدالله رضوانى ساوجى تجديد بنا شده و با کاشىهاى دوالى فيروزه فامى آراسته شده است. در مواضع مختلف آن با کاشىهاى الوانى به خط بنايى در بالا نام جلاله و در وسط، اسم «محمد» و در پايين نام «علي» نوشته شده است.
|
|
| آرامگاه فانى، سمنان (قاجاريان)
|
|
در فاصله يکصد مترى آرامگاه پير نجمالدين، مقبرهٔ زيباى فانى شاعر آزادهٔ سمنان و سيد ابوطالب حسنى، سردار ملى سمنان در کميتهٔ نهضت مشروطه، قرار دارد. اين آرامگاه به دليل قدمت کم جزو آثار تاريخى به شمار نمىآيد، ولى از آنجا که مزار يکى از شاعران به نام است و نيز داراى نمايى جالب است، از نقاط ديدنى سمنان محسوب مىشود.
|
|
آرامگاه فانى شامل گنبد و حرم و صحن و فاقد ايوان است، نماى خارجى آرامگاه به صورت مکعب مستطيل آجرى است که دو در اصلى طرفين بنا، حياط را به بيرون متصل مىکنند. بر بالاى پنجرههاى شمالى آرامگاه، کتيبه و کاشى لاجوردى وجود دارد که اشعارى به خط سفيد بر آن نقش بسته است. در بالاى نماى جنوبى بقعه مشرف به حياط کتيبهاى ديگر به خط ثلث با زمينهٔ لاجوردى رنگ وجود دارد که صلوات بر چهارده معصوم روى آن نوشته شده است.
|
|
|
مقبره فتحعلىشاه در قسمت شمالى صحن عتيق قرار دارد و از آثار بيگم صفوى است. اين مقبره در زمان حيات فتحعلى شاه به دستور خود وى (سال ۱۲۴۵) تعمير و تزئين شد. قاعدهٔ گنبد مقبره، هشت ضلعى نامنظم است و در سال ۱۲۸۰، در دوره ناصرالدينشاه تزئينات آئينهکارى آن به گچبرى تبديل شده است. ازارهٔ آن از سنگ مرمر است و لوحه مرمر با زمينهٔ طلاکوب که تاريخچه زندگى فتحعلىشاه بر آن نوشته شده، بر روى سپر صفه نصب گرديده است.
|
|
| آرامگاه فردوسى، توس، مشهد
|
|
آرامگاه حکيم ابوالقاسم فردوسى زيارتگاه مشتاقان ادب پارسى است و توس، شهرت و معروفيت خود را مديون آثار و شخصيت شامخ اوست.
|
|
ساختمان بناى فعلى آرامگاه به دوران جديد تعلق دارد. در سال ۱۳۰۵ هجرى شمسى، هيئتى براى کاوش مقبرهٔ فردوسى به توس اعزام شدند. بنا بر شواهد بسيارى، آرامگاه وى را در باغى که شاعر در ميان اشعار خود از آن ياد کرده است و منتسب به خودِ اوست، يافتند. از سال ۱۳۰۷، کار احداث ساختمان آرامگاه آغاز شد و در مهرماه ۱۳۱۳ که مصادف با ايام برگزارى جشن هزارهٔ فردوسى بود، پايان يافت. ليکن در سال ۱۳۴۳ در ساختمان بناى آرامگاه تغييراتى داده شد که بناى امروزى حاصل بهجا ماندهٔ بناى قبلى و تغييرات بعدى مىباشد.
|
|
بر ديوارهاى داخل آرامگاه فردوسى حجارهاىهايى که هر يک روايتى از شاهنامه است، به چشم مىخورند. يکى از زيباترين اين حجارىها، قيام کاوهٔ آهنگر است که اشعار فردوسى را به تصوير کشيده است. شرح نقوش برجستهٔ روى سنگها به خط نستعليق بر لوحههاى کوچک برنجين زير هر صفحه، بر زيبايى درون ساختمان آرامگاه افزوده است. تصويرهايى که بر اين سنگها نقش بستهاند عبارتاند از:
|
|
سنگ اول: رفتن رستم به نزد شاه مازندران، به کمند گرفتن رستم رخش را، جنگ رستم با اژدها و کشته شدن اژدها، به کمند افتادن زن جادوگر به دست رستم، جنگ رستم با ديو سفيد.
|
|
سنگ دوم: رفتن رستم به نزد کيکاووس، جنگ رستم با پيلتن مازندران، چارهجويى رستم از سيمرغ براى شکست از اسفنديار، آوردن تير دوشاخ از جنگل توسط رستم، جنگ رستم با اسفنديار و پيروزى رستم.
|
|
ديگر نقشها در جبههٔ جنوبى آرامگاه عبارتاند از : پيکار رستم و اشکبوس، جنگ ايرانيان و تورانيان، نبرد رستم و سهراب.
|
|
و در جبههٔ شمالى : داريوش هخامنشى بر تخت سلطنت، دو نفر از اسپهبدان در دربار شاه ساسانى، پناه آوردن پادشاه هند به دربار ساساني.
|
|
اضلاع محيط پيرامون آرامگاه فردوسى تقريباً ۳۰×۳۰ متر است و بنا از چهار سمت داراى پله مىباشد. راهرويى به عرض ۵ متر آرامگاه را دور مىزند. ديوارى به ارتفاع يک متر به دور آرامگاه کشيده شده است که از چهار جهت، ورودى دارد. پس از عبور از مدخلهاى يادشده، راهروى ديگرى به عرض دو متر است که کف آن با سنگهاى ششگوش فرش شده است. طول هر يک از اضلاع ديوارى که گرداگرد آرامگاه کشيده شده ۲۰ متر است. در راهروى دوم ديوار، بناى اصلى آرامگاه قرار گرفته است.
|
|
هر يک از اضلاع پايهٔ بناى اصلى آرامگاه تقريباً ۱۶ متر طول دارد و بدنهٔ آن با سنگ مرمر حاوى ۴۷ بيت از اشعار شاهنامه به خط نستعليق، چشم هر بينندهاى را خيره مىسازد. بر بالاى لوح جبههٔ جنوبى، نماد و سمبل «فرهوهر اهورامزدا» به تقليد پارهاى از بناهاى هخامنشى به شکل نقش برجسته جاى گرفته است.
|
|
در طراحى آرامگاه فردوسى مانند بسيارى از بناهاى اوايل عصر پهلوى، بيشتر از عناصر معمارى دورهٔ هخامنشى سود جسته شده و سازندگان آرامگاه، به نوعى، آن عناصر را با اجزاءِ معمارى معاصر تلفيق کردهاند.
|
|
آرامگاه حکيم توس تجلى غرور افتخارآفرين ايرانى است و در طلوع هر سپيدهدم، پذيراى مشتاقان بسيارى است که به رنجهاى صبورانهٔ شاعر پارسىگوى خود، چون سرزمين صبور خراسان، اداى احترام مىکنند. در جوار فردوسى کبير، شاعر نامآور معاصر مهدى اخوانثالث نيز دفن شده است که ارادت خاصى به حکيم ابوالقاسم فردوسى داشت.
|
|
در زير، نظر خوانندگان محترم را به يکى از سردههاى حکيم توس جلب مىنماييم.
|
|
گفتار اندر ستايشِ خرد |
کـنــون اى خـردمـنــد وصــف خــــرد |
|
بديــنجايگــه گفتــن انــدر خـــورد |
بـــگــو تــا چــه دارى بيــار از خــرد |
|
کـه گــوش نيوشنــده زو بــرخــورد |
خــرد بـهـتــر از هــرچــه ايـزدت داد |
|
ستــايــش خــرد را بـــه از راه داد |
خــرد رهـنـمــاى و خــرد دلــگشــاى |
|
خــرد دســت گيرد به هر دو سـراي |
ازو شــادمـانــى ازويــت غــم اســت |
|
ازويــت فزونــى ازويــت کــم اســت |
خـــرد تــيــــره و مــرد روشــنروان |
|
نباشد همــى شادمــان يــک زمــان |
چــه گفــت آن هنرمنــد مــرد خــرد |
|
کـــه دانـــا ز گفتـــار او بــرخـــورد |
کســى کــو خــرد را نــدارد ز پيـــش |
|
دلــش گــردد از کردهٔ خويـش ريــش |
هُشيــــوار ديــوانــــه خــوانـــــد ورا |
|
همـــان خــوى بيگانــه خـوانـــد ورا |
ازويــى بــه هــر دو ســراى ارجمنــد |
|
گسستـه خــرد پــاى دارد بــه بنــــد |
خـرد چشـم جـان اسـت چـون بنگـرى |
|
تو بىچشمِ جان آن جهان نسپــــرى |
نخســت آفرينــش خــرد را شنـــاس |
|
نگهبان جـان است و آن را سپــاس |
سپاس تو گوش است و چشم و زبان |
|
کزينـت رســد نيــک و بــد بىگمــان |
خـرد را و جـان را کـه يـارد ستــــود |
|
وگـــر من ستايــم کــه يــارد شنــود |
حکيمــا چوکس نيست گفتن چه سود |
|
ازيـن پــس بگــو کآفرينــش که بـود |
تــويــى کـــردهٔ کــردگــــار جهـــــان |
|
شناســى همـــى آشکـــار و نهــــان |
هميشـــه خـرد را تــــو دستـــور دار |
|
بـــدو جــانــــت از ناســــزا دور دار |
بـــه گـفـتــار دانندگـــان راه جـــوى |
|
بـه گيتــى بپــوى و به هرکس بگـوي |
ز هــر دانشــى چــون سخن بشنـوى |
|
از آموختـــن يـــک زمـــان نـغنــوي |
چــو ديــدار يابــى بــه شــاخ سُخـُن |
|
بدانـى کــه دانـــش نيامــد بــه بــن |
|
|
به مناسبت اشاره به نام شاعر معاصر مهدى اخوانثالث، قطعهاى از او را با هم مىخوانيم:
|
|
بيا تا راه بسپاريم |
به سوى سبزهزارانى که نه کس کشته، نه درويده |
به سوى سرزمينهايى که در آن هر چه بينى بکر و دوشيزه است |
و نقش رنگ و رويش هم بدينسان از ازل بوده است، |
که چونين پاک وپاکيزهست |
به سوى آفتاب شاد صحرايى، |
که نگذارد تهى از خون گرمِ خويشتن جايي. |
و ما بر بيکرانِ سبز و مخمل گونهٔ دريا، |
مىاندازيم زورقهاى خود را چون گُل بادام |
و مرغان سپيدِ بادبانها را مىآموزيم |
که باد شُرطه را آغوش بگشايند، |
و مىرانيم گاهى تند، گاه آرام. |
بيا اى خسته خاطر دوست |
اى مانند من دلکنده و غمگين |
من اينجا بس دلم تنگ است |
بيا رهتوشه برداريم |
|
|
|
| آرامگاه فضل بن شاذان، قريه افضل، نيشابور
|
|
اين بنا در آبادى فضل در حومهٔ نيشابور قرار دارد و تمامى آن از آجر ساخته شده و در نماى خارجى آن هيچگونه تزئينى به کار نرفته است. گنبد فراز بقعه داراى پوششى از کاشى است. بناى آرامگاه به طور مکرر مرمت شده است، و نشانى از آثار قديمى در آن ديده نمىشود. ابومحمد فضل بن شاذان، از مشايخ بزرگ علم حديث در نيمهٔ اول قرن سوم، و فقيه متکلم شيعى است.
|
|
| آرامگاه فيض كاشانى، اصفهان
|
|
آرامگاه ملامحمد حسن فيض کاشانى در سمت غربى شهر کاشان و حوالى دروازهٔ فين، مجاور قبرستان بزرگ و عمومى شهر واقع شده است. قبر فيض تا اواخر قرن گذشته، برحب وصيت او فاقد هر گونه بنايى بود. بناى فعلى آرامگاه، از آثار فرهاد ميرزا معتمدالدوله، فرزند عباس ميرزا نايبالسلطنه است. تاريخ وفات فيض کاشانى در سال ۱۰۹۱ هـ.ق و در سن ۸۴ سالگى وى بوده است.
|
|
| آرامگاه قطبالدين حيدر، تربتحيدريه
|
|
مجموعهاى است وسيع شامل سردرِ ورودى و هشتى، صحن بزرگ و صحن کوچک، گنبدخانهٔ آرامگاه با ايوان مقابل آن، مسجد و بناى شرق تربتخانه و سردابه که در ضلع جنوبى خيابان قائممقام تربت حيدريه واقع شده است.
|
|
مجموعهٔ مزبور که به اعتبار تربت قطبالدين حيدر - سرسلسلهٔ فرقه حيدريه (۶۱۸-۵۳۱ هـ.ق) و از قطبهاى بزرگ عارفان - بهوجود آمده است، در طول زمان دستخوش تغييراتى چند شده و بناهايى بدان افزوده گرديده که برخى نيز ويران شده است. با انجام برخى کاوشها در سالهاى اخير، بخشى از ناشناختههاى اين مجموعه روشن شده است؛ ولى هنوز کار کاوش و بررسى بايد ادامه يابد. براساس پژوهشهاى انجام شده، چنين به نظر مىرسد که بناى اصلى، چهار ضلعيِ گنبدخانهٔ کنونى با چهار ايوان در چهار سوى آن بوده است که در دورههاى بعد، به ويژه در عهد صفويه، با ايجاد بنايى کوچک در شرق آرامگاه و ايجاد مسجدى در غرب آن، ايوانهاى اصلى در تنهٔ بناهاى جديد جاى گرفتهاند. در جريان کاوشهاى اخير، بدنهٔ ايوان شرقى پديدار گرديده است. ايوان شمالى که هماکنون در برابر مزار قرار دارد، نيز از کارهاى دوران صفويه است که بر روى ايوان قديمى برپا شده است. ايوان مزبور، از بلندى چشمگيرى برخوردار است. ازارهٔ ايوان، از سنگ مرمر پوشيده شده و فراز آن پوشيده از گچ است. در زير پوشش نيمگنبديِ ايوان، رسمىبندىهاى متناسبى اجرا شده که از زيبايى خاصى بهرهمندند. ايوان جنوبى پشت بقعه، تنها ايوان بازماندهٔ اصلى آرامگاه به شمار مىرود.
|
|
پوشش گنبدى شکلِ بنا از خارج، به دليل فرو ريختن پوشش اصلى، از تناسب لازم بىبهره است. در وسط آرامگاه، ضريحى چوبين قرار دارد که قديمىترين تاريخ بنا، يعنى سال ۹۸۷ هـ.ق بر روى آن خوانده مىشود. در جانب غربى گنبدخانهٔ آرامگاه، مسجدى با يک ايوان آجرى بلند به عرض ۱۸ متر و يک قوس تيزهدار در وسط قرار دارد. برروى جرزهاى پهن ايوان - روى هم - در پنج طبقه، پنج طاقنما ايجاد شده است. در امتداد جايگاه مستطيل شکل کتيبهٔ بالاى سردر، دو قاب مربع نيز بر بالاى آخرين طاقنما جاسازى شده است. در ايوان، کتيبهاى سنگى به خط «محمديوسف الحسيني» وجود دارد. براساس اين کتيبه، مسجد مزبور در سال ۱۰۴۵ هـ.ق و در زمان شاهصفى تعمير شده است. براساس کتيبهٔ مزار، بناى مزبور در زمان شاهعباس اول نيز مرمت شده است. در اين مجموعه، حوضخانهٔ زيبايى قرار دارد که به شدت لطمه ديده است. صحن کوچک مجموعه داراى چند حجرهٔ دو طبقه است. تاريخ بناى مجموعه به ويژه گنبدخانهٔ آن را دستکم بايد به قرن نهم هجرى عقب برد.
|
|
مجموعهٔ بناى آرامگاه قطبالدين حيدر به شمارهٔ ۱۷۵، در فهرست آثار تاريخى ايران به ثبت رسيده است.
|